فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:25
فهرست مطالب:
الیاس
اخلاق ناپسند قوم لوط
دعوت لوط علیه السلام
کیفر قوم لوط
میهمانان ناخوانده
قوم لوط تمایلی به دختران او ندارند
فرار شبانه لوط و نزول عذاب الهی
خضر و آب حیات، بر پایهٔ روایات
دیدار با ذوالقرنین
خضر در آیات قرآن
جرجیس
سرگذشت
جرجیس به عنوان ضرب المثل
یونس
یونس در سنتهای اسلامی و دینی
عهد جدید و عهد قدیم
دعوت یونس(ع) به توحید
آخرین هشدار یونس(ع)
نزول عذاب بر قوم یونس(ع)
یونس(ع) در شکم ماهی
الیاس
الیاس یا ایلیا (به عبری: الیاهو) پیامبر عبرانی است که در مبارزه با پرستش بعل و در نتیجه نجات آیین یهوه از خطر تحریف و تباهی، با موسی در یک مقام قرار میگیرد. نام او در عبری معنای «یهوه خدای من است» را میدهد. برای او در روز بیستم ژوئیه، توسط مسیحیان مراسم بزرگداشتی برگزار میشود و او همچنین از پیامبران مورد تایید مسلمانان در قرآن است. غالبا او را همان ایلیا در عهد عتیق میدانند. در قرآن او همچون موسی هم رسول و هم نبی خوانده شدهاست
در کتاب مقدس ایلیا به مردم چنین میگوید:«تا به کی در میان دو فرقه میلنگید؟ اگر یَهُوَه خداست، او را پیروی نمایید! و اگر بَعْل است، وی را پیروی نمایید!» اما قوم در جواب او هیچ نگفتند. همچنین در قرآن الیاس به قومش چنین میگوید: «آیا «بعل» را میپرستید و بهترین آفرینندگان را وامیگذارید؟! ملاکی در کتاب خود نسبت به بازگشت مجدد او بشارت داده است و غالبا مفسرین عهد جدید او را همان یحیی میدانند.
اخلاق ناپسند قوم لوط
آنگاه که ابراهیم علیه السلام از سرزمین مصر کوچ کرد، لوط نیز به همراه وی حرکت کرد، ایشان با مال فراوان و اندوخته ای بسیار از مصر خارج و به سرزمین مقدس فلسطین وارد شدند، ولی پس از مدتی به علت افزایش احشام و گوسفندان محیط فلسطین را بر خود تنگ دیدند، لذا لوط از سرزمین عموی خود ابراهیم کوچ کرد و در شهر سدوم رحل اقامت افکند. مردم سدوم دارای اخلاقی فاسد و باطنی ناپاک بودند؛ از انجام هیچ معصیتی پرهیز نمی کردند و در اعمال ناشایستی که انجام می دادند، نصیحت پذیر نبودند. این قوم در فسق و فجور و زشتی سیرت کم نظیر بودند. دزدی و راهزنی و خیانتکاری را پیشه خود ساخته بودند، بر راه هر رهگذری کمین و از هر سو به او حمله می کردند و اموالش را می ربودند. ایشان دین و آیینی نداشتند که مانع اعمال ناپسندشان شود و هرگز از ستمکاری شرمگین و سرافکنده نمی شدند، و پند هیچ واعظ و نصیحت هیچ عاقلی را گوش نمی دادند!
گویا روح قوم لوط تشنه جنایت بود و جنایات مکرر، روح عصیانگر و طبیعت ستمکار آن قوم را اقناع نمی کرد؛ دل های آنان آلوده به مفاسد بود و هر روز جنایت و عمل ناشایست تازه ای را مرتکب می شدند، تا جایی که عمل ناشایستی را که قبلاً کسی مرتکب نشده بود بر گناهان پیشین خود افزودند و به عمل نامشروع و غیر اخلاقی لواط روی آوردند. این قوم نابکار، زن ها را که خدا برای تسکین ایشان خلق کرده بود را ترک کرده و به رابطه با مردان روی آوردند. و در کمال بی شرمی این عمل ناپسند را آشکارا انجام می دادند و هرگز به فکر ترک این مفاسد نبودند بلکه بر انجام آن اصرار می ورزیدند. این قوم مردم را ناگزیر می ساختند با فاسدین همراهی کنند و آنها را به این کار دعوت می کردند و پیوسته به گمراهی خود می افزودند. آنقدر عمل زشت خود را تعقیب و تبلیغ کردند تا ارتکاب به منکرات علنی و آشکار شد، جنایات افزایش یافت و قلب آنان با گناه و فحشاء آمیخته شد.