
اصل الطلاق التخلیه من الوثاق یقال اطلقت البعیر من عقاله و طلقته و هو طالق او اطلقت اناقه هی ای حللت عقالها فارسلتها
ریشه طلاق رهایی از بند را گویند همانطور که گفته شد شتر را از بند رها کردم و او رفت یعنی بند او را باز کردم و او را فرستادم.
طلق بلاقید و منه استعیر طلقت المراه نحو خلیتها فهی طالق مخلاه عن حباله النکاح.
طلق، هرچیز بدون قید را گویند و از این استعاره استفاده شده و گفته شده زن را رها کرد، پس او رهاست، یعنی از قید و بند نکاح رهاست.
قیل للحلال ای مطلق لاخطر علیه. یعنی برای کلمه حلال آنرا بکار برده اند یعنی مطلقی که بدون هیچ قید و مانعی است.
المطلق فی الاحکام ما لا یقع منه استثناه. مطلق در احکام آن چیزی را گویند که در آن استناد نباشد یعنی بدون هیچ قید و مانعی است.
طلق یده و اطلقها عباده عن الجود دستش باز است یعنی او شخص باسخاوتی است.
قاموس قرآن طلاق را بدیگونه معنا می کند.
طلاق جدائی
طلاق به معنی تطلیق مثل کلام و سلام بمعنی تکلیم تسلیم.
انطلاق رفتن
فانطلقا حتی اذا رکبا فی السفینه حزقها. (کهف- 71)
رفتند تا چون به کشتی سوار شدند آنرا سوراخ کردند.
انطلاق گشاده روئی- روانی زبان
و یضیق صدری و لا ینطلق لسانی. (شعراء 13)
سینه ام تنگی می کند و زبانم روان نیست.
در مجمع فرموده: طلاق باز کردن عقد نکاح است از جانب زوج بعلتی و اصل آن از انطلاق (رفتن و کنار شدن) می باشد.
بعضی آنرا اسمی برای اطلاق ازاله قید دانسته اند، مانند اطلقت الاسیر، یعنی اسیر از بند آزاد شد.
فصل اول: طلاق
طلاق از نظر لغوی
طلاق از نظر اصطلاحی و شرعی
طلاق از نظر حقوقی
فصل دوم: ارکان و شرایط طلاق
شرایط طلاق (مطلق)
بلوغ
عقل
اختیار
قصد
اقسام طلاق
طلاق بدعی
طلاق غیر امامی
اقسام طلاق سنی
طلاق بائن
طلاق رجعی
طلاق عدی
شامل 27 صفحه فایل word