شهر سوخته در حدود 67 کیلومتری جنوب زابل قرار گرفته و از لحاظ زمین شناسی مربوط به دورۀ پلیوسن Plioccne می باشد و تپه ای است به ارتفاع 20 متر و دو و نیم کیلومتر محدودۀ آن است. تصور می رود که یکی از مهمترین مراکز شهرنشینی آسیا در عصر مفرغ باشد، در این محل تپه های کم ارتفاع و پیوسته به هم مشاهده می شود که در بعضی از آنها آثار مربوط به هزارۀ سوم پیش از میلاد وجود دارد.
محوطۀ باستانی شهر سوخته به علت وسعت و موقعیت خاصی که دارد، از چشم پژوهشگران پنهان نمانده است. ایشان ضمن گزارش بازدیدهای خود از سیستان به این تپه یا بهتر بگوییم سلسله تپه ها اشاره کرده اند. یکی از نخستین کسانی که به آثار باستانی منطقۀ شهر سوخته اشاره کرده است، کلنل چارلز ادوارد بیت در زمان ناصرالدین شاه (بیت، 1356) است که در طی گشت و گذار خود در منطقه از خرابه ها و آثار باقی مانده هم یادی کرده که البته فاقد هر گونه ارزش علمی باستان شناسی است ، اما از نقطه نظر اطلاعاتی مهم است. همین مسئله در مورد گزارشهای سرپرستی سایکس نیز در این مورد به خصوص صادق است، اما نخستین گزارش علمی باستان شناسی در خور توجه که حتی امروزه پس از گذشت سالیان دراز از اعتبار خاصی برخوردار است، همانا نوشته های « اورل اشتین » است. این پژوهنده در بازدیدی که در سال 1916 میلادی از سیستان به عمل آورد، محوطه های بسیاری را در اطراف « رم رود » و نزدیک بستر قدیمی « رود بیابان » شناسایی کرد که بزرگترین آنها شهر سوخته بود. وی از روی نمونه سفالها وسایر اشیای پراکنده در روی سطح تپه های شهر سوخته و نیز از گودالهای آزمایشی خود یافت، تاریخ و قدمت این محوطۀ باستانی را به نیمۀ دوم هزارۀ دوم و سوم پ.م. نسبت داد. کاوشهای بعدی درستی نسبی این تاریخ گ ذاریهای اشتین را تأیید کردند.
فعالیتهای باستان شناسی در سالهای اخیر در شهر سوخته به همت گروه کاوشگران ایتالیایی وابسته به مؤسسۀ ایتالیایی مطالعات خاورمیانه و دوو (ایزمئو) در سال 1960 میلادی آغاز شد. در سال 1967 میلادی این مؤسسه با همکاری ادارۀ کل باستان شناسی و فرهنگ عامه (آن زمان) شروع به کاوش این سلسله تپه ها کرد و حاصل پژوهشهای خود را در دهها کتاب و مقاله منعکس کرد.
این گروه همچنان در مرکز خود در ایتالیا به تحقیقات در این زمین ادامه می دهد.
اگر تمدنهای درۀ سند را مدیون روخانۀ سند، میان رودان را میدون دجله و فرات، و بالاخره مصر را به گفتۀ هرودوت هدیۀ روخانۀ نیل بدانیم، باید اتذعانکنیم که تمدنهای دشت سیستان نیز مدیون رودخانۀ هیرمند است. این نقطه نظر شاید مقایسۀ سیستان با منطقۀ میان رودانک ار درستی نباشد ( هیرمند تنها رودخانۀ قابل اعتنا در بخشهای شرقی ایران است، در حالی که در بخشهای غربی فلات ایران رودهای بزرگی چون کارون و دجله و فرات جاری هستند) ولی به یاد بیاوریم که به لطف همین یک رودخانه، دراین حوزه هفتاد محوطۀ باستانی شناخته شده وجود دارد. قابل تذکر است که تا کنون حتی یک بررسی باستان شناسی کامل در منطقه صورت نگرفته است.
پیش از آغاز کاوشهای شهر سوخته ، بسیاری از باستان شناسان معتقد بودند که مهمترین مراکز فرهنگی و تمدنی در میان رودان و جنوب غربی ایران واقع شده بودند، ولی امروزه با کشفیات شهر سوخته و سایر محوطه های باستانی مهمی چون تل ابلیس و تپه یحیی و شهداد تغییراتی کلی در نظریات ایشان حاصل شده است.
اهمیت و وسعت کشفیات شهر سوخته در طی چند سال اخیر این محوطه را از صورت یک محوطۀ باستانی عادی دوران مفرغ بیرون آورده ، به صورت مهمترین مرکز استقرار و در حقیقت مرکز اجتماعی، سیاسی ، اقتصادی، و فرهنگی تمام منطقه در طی هزاره های سوم و دوم پ.م. درآورده است و حاصل بررسی های باستان شناسی انجام شده در اطراف شهر سوخته بازیابی و شناسایی حدود چهل محوطۀ باستانی است که سفالهای آن با سفالینه های شهر سوخته قابل مقایسه اند.
شامل 37 صفحه فایل word