فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد تفسیر آیه 40 سوره احزاب

اختصاصی از فایلکو تحقیق درمورد تفسیر آیه 40 سوره احزاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

آیه 40آیه و ترجمهمَّا کانَ محَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَ لَکِن رَّسولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکلِّ شىْءٍ عَلِیماً(40)

  ترجمه :

40 - محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود، ولى رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبران است و خداوند به هر چیز آگاه است .

  تفسیر:

مساله خاتمیتاین آیه آخرین سخنى است که خداوند در ارتباط با مساله ازدواج پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با همسر مطلقه زید براى شکستن یک سنت غلط جاهلى ، بیان مى دارد، و جواب کوتاه و فشرده اى است به عنوان آخرین جواب ، و ضمنا حقیقت مهم دیگرى را که مساله خاتمیت است به تناسب خاصى در ذیل آن بیان مى کند.نخست مى فرماید: ((محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود)) (ما کان محمد ابا احد من رجالکم ).نه ((زید)) و نه دیگرى ، و اگر یک روز نام پسر محمد بر او گذاردند این تنها یک عادت و سنت بود که با ورود اسلام و نزول قرآن بر چیده شد نه یک رابطه طبیعى و خویشاوندى .البته پیامبر فرزندان حقیقى به نام ((قاسم )) و ((طیب )) و ((طاهر)) و ((ابراهیم )) داشت ، ولى طبق نقل مورخان همه آنها قبل از بلوغ ، چشم از جهان بستند، و لذا نام ((رجال )) (مردان ) بر آنها اطلاق نشد.

 

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 337

امام حسن و امام حسین (علیه السلام ) که آنها را فرزندان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خواندند، گرچه به سنین بالا رسیدند، ولى به هنگام نزول این آیه هنوز کودک بودند، بنابر این جمله ما کان محمد ابا احد من رجالکم که به صورت فعل ماضى آمده است بطور قاطع در آن هنگام در حق همه صادق بوده است .و اگر در بعضى از تعبیرات خود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم ((انا و على ابوا هذه الامة )): ((من و على پدران این امتیم )) مسلما منظور پدر نسبى نبوده بلکه ابوت ناشى از تعلیم و تربیت و رهبرى بوده است .با این حال ازدواج با همسر مطلقه زید که قرآن فلسفه آنرا صریحا شکستن سنتهاى نادرست ذکر کرده چیزى نبود که باعث گفتگو در میان این و آن شود، و یا به خواهند آنرا دستاویز براى مقاصد سوء خود کنند.سپس مى افزاید: ارتباط پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با شما تنها از ناحیه رسالت و خاتمیت مى باشد ((او رسول الله و خاتم النبیین است )) (و لکن رسول الله و خاتم النبیین ).بنابر این صدر آیه ارتباط نسبى را بطور کلى قطع مى کند و ذیل آیه ارتباط معنوى ناشى از رسالت و خاتمیت را اثبات مى نماید، و از اینجا پیوند صدر و ذیل روشن مى شود.از این گذشته اشاره به این حقیقت نیز دارد که در عین حال علاقه او فوق علاقه یک پدر به فرزند است ، چرا که علاقه او علاقه رسول به امت مى باشد، آنهم رسولى که مى داند بعد از او پیامبر دیگرى نخواهد آمد، و باید آنچه مورد نیاز امت است تا دامنه قیامت براى آنها با دقت و با نهایت دلسوزى پیش بینى کند.و البته خداوند عالم و آگاه همه آنچه را در این زمینه لازم بوده در اختیار او گذارده ، از اصول و فروع و کلیات و جزئیات در تمام زمینه ها، و لذا در پایان آیه مى فرماید: ((خداوند به هر چیز عالم و آگاه بوده و هست )) (و کان الله بکل شى ء علیما).

 

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 338

این نکته نیز قابل توجه است که خاتم انبیاء بودن ، به معنى ((خاتم المرسلین )) بودن نیز هست ، و اینکه بعضى از دین سازان عصر ما براى مخدوش کردن مساله خاتمیت به این معنى چسبیده اند که قرآن پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را خاتم انبیاء شمرده ، نه خاتم رسولان این یک اشتباه بزرگ است ، چرا که اگر کسى خاتم انبیاء شد به طریق اولى ((خاتم رسولان )) نیز هست ، زیرا مرحله ((رسالت )) مرحله اى است فراتر از مرحله ((نبوت )) (دقت کنید).این سخن درست به این مى ماند که بگوئیم : فلان کس در سرزمین حجاز نیست ، چنین کسى مسلما در مکه نخواهد بود، اما اگر بگوئیم در مکه نیست ، ممکن است در نقطه دیگرى از حجاز باشد، بنابر این اگر پیامبر را ((خاتم المرسلین )) مى نامید ممکن بود ((خاتم انبیاء)) نباشد، اما وقتى مى گوید او ((خاتم انبیاء)) است ، مسلما ((خاتم رسولان )) نیز خواهد بود، و به تعبیر مصطلح نسبت ((نبى )) و ((رسول )) نسبت ((عموم و خصوص مطلق است )) (باز هم دقت کنید)

  نکته ها:

1 - ((خاتم )) چیست ؟((خاتم )) (بر وزن حاتم ) آنگونه که ارباب لغت گفته اند به معنى چیزى است که به وسیله آن پایان داده مى شود، و نیز به معنى چیزى آمده است که با آن اوراق و مانند آن را مهر مى کنند.در گذشته و امروز این امر معمول بوده و هست که وقتى مى خواهند در نامه یا ظرف یا خانه اى را ببندند و کسى آن را باز نکند روى در، یا روى قفل آن ماده چسبنده اى مى گذارند، و روى آن مهرى مى زنند که امروز از آن تعبیر به ((لاک و مهر)) مى شود.و این به صورتى است که براى گشودن آن حتما باید مهر و آن شى ء چسبنده

 

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 339

شکسته شود، مهرى را که بر اینگونه اشیاء مى زنند ((خاتم )) مى گویند، و از آنجا که در گذشته گاهى از گلهاى سفت و چسبنده براى این مقصد استفاده مى کردند لذا در متون بعضى از کتب معروف لغت در معنى خاتم مى خوانیم ((ما یوضع على الطینة )) (چیزى بر گل مى زنند).اینها همه به خاطر آن است که این کلمه از ریشه ((ختم )) به معنى ((پایان )) گرفته شده ، و از آنجا که این کار (مهر زدن ) در خاتمه و پایان قرار مى گیرد نام ((خاتم )) بر وسیله آن گذارده شده است .و اگر مى بینیم یکى از معانى ((خاتم )) انگشتر است آن نیز به خاطر همین است که نقش مهرها را معمولا روى انگشترهایشان مى کندند، و به وسیله انگشتر نامه ها را مهر مى کردند، لذا در حالات پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و ائمه هدى (علیهم السلام ) و شخصیتهاى دیگر از جمله مسائلى که مطرح مى شود نقش خاتم آنها است .مرحوم ((کلینى )) در ((کافى )) از امام صادق (علیه السلام ) چنین نقل مى کند: ان خاتم رسول الله کان من فضة نقشه محمد رسول الله : ((انگشتر پیامبر از نقره بود و نقش آن محمد رسول الله بود)).در بعضى از تواریخ آمده است که یکى از حوادث سال ششم هجرى این بود که پیامبر انگشتر نقش دارى براى خود انتخاب فرمود و این به خاطر آن بود که به او عرض کردند پادشاهان نامه هاى بدون مهر را نمى خوانند.در کتاب ((طبقات )) نیز آمده است هنگامى که پیامبر گرامى اسلام تصمیم گرفت دعوت خود را گسترش دهد، و به پادشاهان و سلاطین روى زمین نامه بنویسد دستور داد انگشترى برایش ساختند که روى آن محمد رسول الله حک شده

 

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 340

بود، و نامه هاى خود را با آن مهر مى کرد.با این بیان به خوبى روشن مى شود که خاتم گر چه امروز به انگشتر تزیینى نیز اطلاق مى شود، ولى ریشه اصلى آن از ختم به معنى پایان گرفته شده است و در آن روز به انگشترهائى مى گفتند که با آن نامه ها را مهر مى کردند.بعلاوه این ماده در قرآن مجید در موارد متعددى به کار، رفته ، و در همه جا به معنى پایان دادن و مهر نهادن است ، مانند الیوم نختم على افواههم و تکلمنا ایدیهم : ((امروز - روز قیامت - مهر بر دهانشان مى نهیم و دستهاى آنها با ما سخن مى گوید)) (یس - 65).ختم الله على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة : ((خداوند بر دلها و گوشهاى آنها (منافقان ) مهر نهاده (به گونه اى که هیچ حقیقتى در آن نفوذ نمى کند) و بر چشمهاى آنها پرده اى است )) (بقره - 7).از اینجا معلوم مى شود آنها که در دلالت آیه مورد بحث بر خاتمیت پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و پایان گرفتن سلسله انبیاء به وسیله او وسوسه کرده اند به کلى از معنى این واژه بى اطلاع بوده اند، و یا خود را به بى اطلاعى زده اند، و گرنه هر کس کمترین اطلاعى از ادبیات عرب داشته باشد مى داند کلمه ((خاتم النبیین )) به وضوح دلالت بر معنى خاتمیت دارد.وانگهى اگر غیر از این تفسیر براى آیه گفته شود مفهوم سبک و بچه گانه اى پیدا خواهد کرد مثل اینکه بگوئیم پیامبر اسلام انگشتر پیامبران بود یعنى زینت پیامبران محسوب مى شد، زیرا مى دانیم انگشتر یک ابزار ساده براى انسان است و هرگز در ردیف خود انسان نخواهد بود و اگر آیه را چنین تفسیر کنیم مقام پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را فوق العاده تنزل داده ایم ، گذشته از اینکه با معنى لغوى سازگار نیست . لذا این واژه در تمام قرآن (در 8 مورد) که این ماده به کار

 

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 341


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد تفسیر آیه 40 سوره احزاب

دانلود تحقیق روان کاوی 40 ص

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق روان کاوی 40 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 71

 

روان‎کاوی به عنوان روشی برای درمان

«تنها معیاری که حقیقت را به وسیلة آن می‎توان ارزیابی کرد، نتایج عملی حاصل از آن است».

«مائوتسه تونگ»

افراد غیرحرفه‎ای روان‎کاوی را بیشتر به عنوان روشی برای درمان اختلالهای روانی، روان‎رنجوری و احتمالاً روان‎پریشی به شمار می‎آورند. مسلم است که فروید برای نخستین بار نظریه و روشهای روان‎کاوی را برای درمان بیماران روانی مطرح و ادعاهای بسیاری را در مورد این روشها بیان کرده است. نخستین ادعا این است که روان‎کاوی می‎تواند ناراحتی‎های بیماران روانی را درمان کند؛ و دومین ادعا این است که فقط روان‎کاوی می‎تواند این کار را انجام دهد. نظریة او دربارة روان‎رنجوریها و روان‎پریشی‎ها اساساً تأکید دارد که شکایتهایی که بیمار نزد روان‎پزشک یا روان‎شناس بیان می‎کند، صرفاً نشانه‎های برخی از بیماریهای بنیادی و عمیق‎تر هستند و تا این بیماریها درمان نشوند، امیدی برای بهبود بیمار وجود نخواهد داشت، و چنانچه تلاش کنیم تا این نشانه‎ها را رفع کنیم، دوباره عود خواهند کرد و یا نشانه‎های دیگر جانشین آنها خواهند شد؛ برای مثال، نشانة دیگری که در حد نشانة پیشین و یا حتی شدیدتر از آن است ظاهر می‎شود. پس رویگردانی فروید از آنچه وی آنها را «درمانهای سمپتوماتیک» (یا نشانگر) می‎نامد، از این امر ریشه می‎گیرد و جانشینان جدید او نیز بر این عقیده اصرار می‏ورزند.

به باور فروید، «اختلالی» که در پس نشانه‎های ظاهری قرار دارد به سرکوبی افکار و احساسهایی مربوط می‎شود که با اخلاق و نگرش هشیار بیمار در تعارض هستند و نشانه‎های بیماری بیانگر این افکار و امیال سرکوفته و ناهشیارند. از دیدگاه فروید تنها راه درمان آن است که بیمار به بینش» برسد، و این کار به کمک تعبیر رؤیاها، لغزشهای اتفاقی در گفتار، فراموشیهای لحظه‎ای در حافظه و اعمال نامناسب امکان‎پذیر است. فروید عقیده داشت که همة‌ این پدیده‎ها به وسیلة‌ موضوع‎های سرکوب شده‎ای ایجاد می‎شوند که خاستگاه آنها قابل پیگیری است و به محض ‌«بینش» یافتن نسبت به آنها نشانه‎های بیماری ناپدید می‎شوند و بیمار درمان خواهد شد. البته معنای واژة «بینش» از دیدگاه فروید نه تنها شامل توافق شناختی با درمانگر است بلکه پذیرش هیجانی پیوند علت و معلولی را نیز دربرمی‎گیرد. فروید معتقد بود که ممکن است برخی از روشهای درمان برای مدتی بدون رسیدن به چنین بینشی، در ناپدید کردن بیماری موفق باشند، ولی بیماری باقی خواهد ماند.

این الگو که از دیدگاه پزشکی نسبت به بیماریها گرفته شده، در نظر پزشکان بسیار گیرا است، زیرا همیشه به آنان گفته شده است که نباید تب را به طور مستقیم درمان کرد، چرا که تب تنها یک نشانه است. کاری که باید انجام شود آن است که بیماری ایجاد‎کنندة تب را درمان کنیم، زیرا وقتی خود بیماری از میان رفت، تب نیز قطع خواهد شد. البته در پزشکی عمومی نیز قایل شدن تمایز میان بیماری و نشانة بیماری همواره روشن نیست، برای مثال، آیا پای شکسته یک بیماری است یا نشانة آن است؟ فروید و پیروانش هیچ‎گاه دربارة‌ کاربردپذیری الگوی پزشکی برای اختلالهای روانی تردید به خود راه نداده‎اند ولی همان‎طور که خواهیم دید، دیدگاه آنان به طور قطع درست نیست و دیدگاه‎های دیگری در برابر آن مطرح شده‎اند.

در سالهای بعد، فروید نسبت به امکان کاربرد روان‎کاوی به عنوان روشی برای درمان


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق روان کاوی 40 ص

دانلود مقاله کامل درباره قوه قضائیه 40 ص

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله کامل درباره قوه قضائیه 40 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 40

 

مقدمه

قوه قضائیه" نهادی است که ریاست آن مستقیما از طرف "ولایت فقیه" انتخاب می شود و لذا عملکرد آن همانند صداوسیما بطور مستقیم متوجه این جایگاه -ولی فقیه- است.قوه ای که با توجه به نوع خاص ماموریتش اهمیتی فوق العاده در نظام ولایتمدارجمهوری اسلامی داراست.در واقع تحقق بسیاری از آرمانهای انقلاب اسلامی نظیر "عدالت"را می توان به نسبت زیادی مربوط به این قوه دانست.

قوه قضاییه در یک نگاه

مطالعه‏ی مقررات مربوط به قوه‏ی‏قضائیه درقانون اساسی

اجرای عدالت یکی از آرمان‏ها و آرزوهای دیرین جامعه‏ی بشری است . منظور از اجرای عدالت ، یعنی حل اختلافات و منازعات افراد با یکدیگر یا افراد با دولت بر طبق قوانین مصوب . این وظیفه‏ی خطیر برعهده‏ی قوه‏ی‏قضائیه گذاشته شده است که قوه‏ای مستقل و پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخسیدن به عدالت و عهده‏دار و ظایف زیر است :

مبحث اول : وظایف قوه‏ی قضائیه

به موجب اصل یکصد‏وپنجاه‏وششم وظایف قوه‏قضائیه عبارت است از :

 رسیدگی وصدور حکم درموردتظلمات ، تعدیات ، شکایات ، حل‏وفصل دعاوی ورفع خصومات واخذتصمیم واقدام لازم درآن قسمت از امور حسبیه ، که قانون معین می‏کند . این وظیفه عمدتاً برعهده‏ی تشکیلاتی از دستگاه قضاء است که به نام « دادگستری » خوانده می‏شود. وشامل دوتشکیلات عمده « دادسرا یا پارکه » و و « محاکم یا دادگاه‏ها » می‏شد. اصل‏یکصدوپنجاه‏ونهم مقرر می‏دارد : « مرجع رسمی تظلمات‏وشکایات ، دادگستری‏است.» تشکیل دادگاه‏ها و تعیین صلاحیت آن‏ها منوط به حکم قانون است ، بنابراین وظیفه‏ی اصدارحکم برعهده‏ی محاکم می‏باشد.

 احیای حقوق عامه و گسترش عدل آزادی‏های مشروع :

نظارت برحسن اجرای قوانین : تنها اجرای قوانین هدف عمده‏ی دستگاه‏ها نمی‏باشدبلکه باید علاوه برآن حسن جرای قوانین نیز تأمین گردد. نظارت برحسن اجرای قوانین در محاکم برعهده‏ی دیوان‏عالی کشور است ونظارت برحسن اجرای قوانین درادارات برعهده‏ی سازمان بازرسی کل‏کشور است. ( اصل‏یکصدوشصت‏ویک ویکصدوهفتادوچهارم‏قانون‏اساسی) ) کشف جرم وتعقیب مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزائی اسلام. وظیفه‏ی مزبور را عمدتاً تشکیلاتی به نام « دادسرا » برعهده دارند .

اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم واصلاح مجرمین .

دستگاه قضاء نباید منتظر بنشیند تا جرمی به‏وقوع بپیوندد وسپس وظیفه‏ی او شروع شود ومجرم یا مجرمین را تعقیب ودستگیر کند وبه مجازات قانونی برساند. بلکه عمده وظیفه‏ی این قوه آن است که تمهیدات مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم را به‏کار بندد.

مبحث دوم :سازمان وتشکیلات قوه قضائیه

بند 1 : رئیس‏قوه‏قضائیه 

در رأس سازمان و تشکیلات این قوه شخصی به عنوان «رئیس‏قوه‏قضائیه» قرار دارد که عالی‏ترین مقام این قوه است . که اینک نحوه‏ی انتصاب وشرایط و وظایفش را درزیر مطالعه می‏کنیم :

نحوه‏ی تعیین رئیس‏قوه‏قضائیه

ازجمله وظایف و اختیارات مقام رهبری عزل‏ونصب و قبول استعفای رئیس قوه‏‏ی‏قضائیه است ( بند 6 اصل یکصدودهم قانون‏اساسی ) که به موجب اصل یکصدوپنجاه‏وهفتم‏قانون‏اساسی برای مدت پنج سال و به‏منظور انجام دادن مسئولیت‏های قوه‏ی‏قضائیه درکلیه‏ی امورقضائی واداری و اجرایی تعیین می‏شود.

شرایط ریاست قوه‏قضائیه :

فردی که به عنوان ریاست این قوه تعیین می‏شود وعالی‏ترین مقام قوه‏ی قضائیه تلقی می‏گردد،براساس اصل یکصدوپنجاه‏وهفتم‏قانون‏اساسی ، باید واجد شرایط ذیل باشد

مجتهد عادل باشد

آگاه به امورقضائی باشد

مدیرومدبر باشد


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره قوه قضائیه 40 ص

دانلود مقاله کامل درباره اندیشه دینی در شعر فارسی 40 ص

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله کامل درباره اندیشه دینی در شعر فارسی 40 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 40

 

اندیشه دینی در شعر فارسی

برای درک جایگاه شعر در شریعت، از بررسی نگاه کلی اسلام به هنر باید شروع کرد، سپس منظرها و نظریه های گوناگون را در مواجهه با شعر و شاعر بررسید. در نوشتار پیش رو، نگاه های مخالف و موافق بررسی شده است. در ادامه، از چهره هنر و شعر در روایات دینی سخن رفته و در پایان نیز نام و یاد مختصری از چند شاعر بزرگ پارسی گوی شده است. ذکر این چند تن، بدان رو است که خواننده از باب مشت نمونه خروار دریابد که شعر فارسی در بن مایه ها و پیکر خود ، وامدار اندیشه های دینی و عرفانی است. بدین رو در مثال ها و ابیات، بیشتر به محتوا نظرشده است.

مقدمه‌

اگر در چارچوبه‌ تعریف‌ دینی‌ هنر، چند کلمه‌ را در نظر بیاوریم‌ که‌ شاکله‌ و ساختمان‌ اصلی‌ این‌ تعریف‌ با آنها سامان‌ یابد، بدون‌ تردید و تامل‌ کلمه‌ «تعهّد» یکی‌ از آن‌ کلمات‌ است‌. ادیان‌ مختلف‌ با تکیه‌ بر اصول‌ اعتقادی‌ و مبانی‌ فکری‌ خاص‌ خود بر الزام‌ چنین‌ کلمه‌ای‌در ساختار تعریف‌ هنر توافق‌ دارند و استنباطی‌ که‌ این‌ ادیان‌ از مقوله‌های‌ هنری‌ دارند، برخاسته‌ از همین‌ رویکرد معنوی‌ و خاصّیت‌ درونی‌ و بار اندیشگی‌ هنرها است‌. بنابراین‌ با نظرداشت‌ِ چنین‌ نکته‌ای‌، در می‌یابیم‌ که‌ در عُرف‌ و منطق‌ ادیان‌ و مذاهب‌ و نحله‌های‌ گوناگون‌وابسته‌ به‌ آنها، هنری‌ مورد تایید است‌ که‌ به‌ نحوی‌ متعهّد و آرمانی‌ و در خدمت‌ ایدئولوژی‌ و ارزش‌های‌ دینی‌ قرار گرفته‌ باشد و با توجه‌ به‌ همین‌ نکته‌، هنری‌ که‌ خاستگاه‌ اندیشه‌ای‌ ندارد وهیچ‌ مسئولیتی‌ را در حوزه‌ اجتماعی‌ نمی‌پذیرد، جایگاه‌ شایسته‌ای‌ نیز در فرهنگ‌دینی‌ نمی‌یابد.

سرشت‌ هنر آمیخته‌ با دین‌ و آموزه‌های‌ دینی‌ است‌؛ از آن‌ رو که‌ دین‌ و هنر در یک‌ تعامل‌ همیشگی‌ و استوار قرار دارند. دین‌ در تلطیف‌ فضاها و زیبایی‌ و ادراک‌ مفاهیم‌ درونی‌ و معنایی‌اش‌ مرهون‌ هنر است‌ و هنر جاودانگی‌ و حصول‌ به‌ مرزهای‌ کمال‌ مطلق‌ را در مفاهیم‌ دینی‌ جست‌وجومی‌کند. اسلام‌، مسیحیت‌، زرتُشت‌ و تمامی‌ ادیان‌ توحیدی‌ و غیرتوحیدی‌ هنر را تایید نموده‌، آن‌ را برخاسته‌ از فطرت‌ و ذات‌ انسان‌ می‌شناسند و از همین‌ رو بسیاری‌ از ادیان‌ در آیین‌ها و مراسم‌ عبادی‌شان‌ برای‌ رهایی‌ و آرامش‌ روحی‌ و تسلیم‌ از هنر موسیقی‌ استفاده‌ می‌کنند وبرخی‌ نقاشی‌ را شایسته‌ ترسیم‌ باورهای‌ اعتقادی‌، و نمادی‌ از تجلیات‌ ماورایی‌ می‌شناسند.

تحقیق‌ در تاریخ‌ هنر نشانگر این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ راز آفرینندگی‌ و چیزی‌ با عنوان‌ آفرینش‌، مولودی‌ در دامن‌ الهام‌ است‌. یعنی‌ هنر از کجا و چه‌ نقطه‌ای‌ آغاز شود و این‌ الهام‌ چگونه‌ در درون‌ هنر: خط‌، نقاشی‌، شعر، تئاتر، سینما راه‌ می‌یابد؟ قدیمی‌ترین‌ آثار کلاسیک‌ (اروپاو غرب‌) انواع‌ هنر را نتیجه‌ تفکر در دین‌ می‌دانند و باور دینی‌ را زمینه‌ساز بسیاری‌ از کشف‌های‌ هنری‌ و ابداع‌ سبک‌ها و متدها و روش‌هایی‌ که‌ در گذر زمان‌ اصالت‌ بیشتری‌ یافته‌اند. از قرن‌ هفدهم‌ تا قرن‌ بیستم‌ که‌ بستر بسیاری‌ از تحولات‌ هنری‌ـ ادبی‌ در اروپا و غرب‌است‌، همه‌ جا نقش‌ کلیسا و متون‌ مقدس‌ به‌ مثابه‌ کانون‌ الهام‌ و به‌ عنوان‌ نماینده‌ دین‌ مشهود است‌. در ادبیات‌ فارسی‌ نیز بدون‌ هیچ‌ شُبهه‌ و تردیدی‌، متون‌ روایی‌ و حدیثی‌ و مفاهیم‌ قرآنی‌ سرچشمه‌ بسیاری‌ از آفرینش‌های‌ ادبی‌ است‌.

اسلام‌ به‌ عنوان‌ بزرگ‌ترین‌ و کامل‌ترین‌ دین‌، هنر را با وصف‌ التزام‌ و تعهد می‌پذیرد. فقیهان‌ و روحانیان‌ که‌ هم‌ حافظان‌ و هم‌ حاملان‌ متون‌ دینی‌ هستند و هم‌ مکلف‌ به‌ پاسخگویی‌ به‌ شبهات‌ و پدیده‌های‌ هنری‌ که‌ وارد قلمرو یک‌ اجتماع‌ دینی‌ می‌شوند، ابتدا جنبه‌های‌ مختلف‌ آن‌را آسیب‌شناسی‌ می‌کنند و آن‌گاه‌ گزاره‌هایی‌ را در برابر آن‌ قرار می‌دهند و از اینجا است‌ که‌ هنر واقعی‌ و فطری‌ از ابتذال‌ و هنر مبتذل‌ بازشناسانده‌ می‌شود.

در افق‌ فقاهت‌ اسلامی‌ و در نگاه‌ فقهای‌ دین‌، آنچه‌ هنرمند می‌پردازد، نقشی‌ است‌ که‌ از غیب‌ در آیینه‌ جان‌ او اشراق‌ یافته‌ است‌ و اگر هنرمند از شواغل‌ و تعلقات‌ دنیایی‌ اعراض‌ نکند و اگر اهل‌ جذبه‌ عشق‌ نباشد، آن‌ جانب‌ را نخواهد یافت‌.

از آنجایی‌ که‌ شاعر خود در محدوده‌ زمانی‌ و مکانی‌ خاص‌ زیست‌ می‌کند، بدون‌ شک‌ وضعیت‌ و اندیشه‌ حاکم‌ بر جامعه‌ که‌ در محدوده‌ زمانی‌ و مکانی‌ با او شریک‌ است‌، بر تعامل‌ اجتماعی‌، وضعیت‌ زندگی‌ و اندیشه‌ شاعر نیز تاثیرگذار است‌. از این‌ رو حضور اندیشه‌ دینی‌ در شعردچار فراز و فرودهایی‌ بوده‌ است‌.

اندیشه‌ حاکم‌ بر جامعه‌ شاعر ممکن‌ است‌ سوسیالیستی‌، کمونیستی‌ و یا دین‌ بوده‌ باشد و شاعر که‌ در زیر چتر یکی‌ از این‌ اندیشه‌ها زندگی‌ می‌کند، مجبور است‌ که‌ با استفاده‌ از ابزار موجود در آن‌ اندیشه‌ به‌ ساختن‌ آرمانشهر خود بپردازد. لذا می‌بینیم‌ که‌ در بعضی‌ از ادوار،حضور اندیشه‌ دینی‌ به‌ خاطر تسلط‌ اندیشه‌ حاکم‌ بر جامعه‌، در آثار شاعران‌ کمتر می‌شود، اما این‌ بدان‌ معنا نیست‌ که‌ اندیشه‌ دینی‌ در آثار شاعران‌ کاملاً محو شود. چون‌ همان‌طور که‌ گفته‌ شد، دین‌ یک‌ امر فطری‌ است‌ و انسان‌ شاعر لاجرم‌ نمی‌تواند از آن‌ غافل‌ بماند. به‌همین‌ جهت‌ است‌ که‌ حضور اندیشه‌ دینی‌ در شعر شاعران‌ عصر پهلوی‌، دوران‌ انقلاب‌، و دوران‌ بعد از انقلاب‌ در کشور جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ به‌ یک‌ میزان‌ نیست‌. از همین‌ قیاس‌، در سایر کشورهای‌ فارسی‌زبان‌، مانند افغانستان‌ و تاجیکستان‌ در دوران‌های‌ مختلف‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ ازلحاظ‌ مضامین‌ و نوع‌ نگاه‌ به‌ مسائل‌ کاملاً متفاوت‌ است‌. در ایران‌ وافغانستان‌ به‌ مدد تحولات‌ سیاسی‌ و انقلابی‌، شاعران‌ از آزادی‌ کامل‌ در ابراز اندیشه‌ها و گرایشات‌ ذهنی‌ خود برخوردارند و می‌توانند شعر آرمان‌گرایانه‌ بسرایند؛ در حالی‌ که‌ در کشوری‌ مانند تاجیکستان‌ بردهان‌ و اندیشه‌ شاعران‌ قفل‌ زده‌ بودند و هر گونه‌ آزادی‌ حتی‌ در زبان‌ و بیان‌ باید با اجازه‌ حکومت‌ شوراها و مهر و امضای‌ حاکمان‌ سیاسی‌ می‌بود و از این‌ روی‌ شعر تاجیکستان‌ در فاصله‌ای‌ دورتر از شعر فارسی‌ ایران‌ و افغانستان‌ قرار می‌گیرد. طرح‌ اندیشه‌ در هنر و خصوصاً شعر و ادبیات‌ دارای‌ ابعاد گسترده‌ و نامتناهی‌ است‌.

هنرمندان‌ همچنان‌ که‌ در سبک‌ها و متدها متفاوتند، از منظر رهیافت‌ فکری‌ نیز دارای‌ پایگاه‌ها و خاستگاه‌های‌ فکری‌ متنوع‌ هستند که‌ بروز و ظهور مکتب‌ها و نظریه‌های‌ هنری‌، ادبی‌ مختلف‌ هم‌ناشی‌ از همین‌ تنوع‌ اندیشگی‌ و باور فکری‌ و درونی‌ هنرمندان‌ و نویسندگان‌ است‌. موضوعات‌ هنری‌ ممکن‌ است‌ هر چیزی‌ باشد: عقاید و اخلاق‌، موعظه‌ و اندرز، حکمت‌ و فلسفه‌ و عرفان‌؛ اما تاثیر شرایط‌ تاریخی‌ و اعتقادات‌ حاکم‌ بر جامعه‌ و نقش‌ آن‌ را در آفرینش‌ آثار بزرگ‌ ادبی‌نمی‌توان‌ نادیده‌ انگاشت‌. بحث‌ پیرامون‌ اسلوب‌ و جهان‌بینی‌ نویسنده‌ و شاعر از مباحث‌ پراهمیت‌ و دامنه‌دار در کانون‌ و حلقه‌های‌ ادبی‌ جهان‌ است‌. با مراجعه‌ به‌ تاریخ‌ ادبیات‌ و هنر این‌ نکته‌ به‌خوبی‌ روشن‌ و آشکار است‌ که‌ نویسندگان‌ و هنرمندان‌ هر عصر و دوران‌ تاریخی‌،متاثر از اندیشه‌های‌ حاکم‌ بر فضای‌ جامعه‌ بوده‌ و این‌ تاثیر را به‌ شکل‌ واضح‌ در آثارشان‌ نشان‌ می‌دهند و به‌ عنوان‌ جزئی‌ از پیکره‌ اجتماع‌، خود را در سرنوشت‌ و آرمان‌ اجتماعی‌ دخیل‌ دانسته‌ و از روند تاریخی‌ به‌دور نمانده‌، در آن‌ سهم‌ دارد.

آن‌چنان‌ که‌ گفته‌ شد در ساختار درونی‌ ادبیات‌ و هنر، نقش‌ عقاید و افکار و خصوصاً باورهای‌ دینی‌، انکارناپذیر است‌. اما آنچه‌ چهره‌ و برون‌نمای‌ ادب‌ و هنر فارسی‌ را از کلیت‌ ادبیات‌ جهانی‌ متمایز می‌سازد و ساختار خاص‌ به‌ آن‌ بخشیده‌ است‌، سیر معنایی‌ و یا افق‌ معنایی‌ آن‌و بهره‌وری‌ از حکمت‌ و اندیشه‌ دینی‌ و جذب‌ و هضم‌ مضامین‌ کلامی‌ فلسفی‌ در بافت‌ و شکل‌مندی‌ آن‌ است‌. شعر امروز فارسی‌ نیز با چنین‌ رویکردی‌ شناخته‌ می‌شود.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اندیشه دینی در شعر فارسی 40 ص

دانلود تحقیق اقرار 40 ص

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق اقرار 40 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

پیشگفتار

اِقْرار، اصطلاحى‌ فقهى‌ و حقوقى‌ و آن‌ عبارت‌ است‌ از اِخبار به‌ حقى‌ برای‌ دیگری‌ به‌ زیان‌ خود. اقرار در کتب‌ لغت‌ به‌ اذعان‌ یا اعتراف‌ به‌حق‌ معنا شده‌ است‌ (جوهری‌، 2/790؛ قاموس‌، ذیل‌ قرر). خلیل‌ بن‌ احمد آن‌ را اعتراف‌ به‌ شى‌ء (5/22)، و راغب‌ اصفهانى‌ (ص‌ 600) اثبات‌ شى‌ء دانسته‌ است‌ (قس‌: حج‌/22/5). معنای‌ اصطلاحى‌ اقرار نیز به‌ معنای‌ لغوی‌ بسیار نزدیک‌ است‌ (نک: محقق‌ حلى‌، 3/143؛ شهید اول‌، الدروس‌...، «کتاب‌ الاقرار»؛ زیلعى‌، 5/2؛ قانون‌ مدنى‌، مادة 1259).

مقدمه

در تعریف‌ و ماهیت‌ حقوقى‌ اقرار چند نکته‌ اهمیت‌ دارد:

1. اقرار نوعى‌ اخبار است‌ و اقرار کننده‌ خبر مى‌دهد که‌ حقى‌ برای‌ دیگری‌ برعهدة وی‌ ثابت‌ است‌. از آن‌رو که‌ وی‌ قصد اخبار دارد، نه‌ انشاء، اقرار نه‌ یک‌ عمل‌ حقوقى‌ (عقد یا ایقاع‌)، بلکه‌ یک‌ واقعة حقوقى‌ است‌ (شهید اول‌، القواعد...، 1/164؛ مجددی‌، 60). 2. حقى‌ که‌ در این‌ تعریف‌ موضوع‌ اقرار است‌، در معنای‌ اعم‌ به‌ کار رفته‌، و شامل‌ عین‌، منفعت‌ و حق‌ به‌ معنای‌ اخص‌ مانند حق‌ شفعه‌، حق‌ انتفاع‌، حق‌ ارتفاق‌ و حق‌ قصاص‌ مى‌شود. موضوع‌ اقرار، هم‌ مى‌تواند از امور مدنى‌ باشد و هم‌ از امور کیفری‌ (خمینى‌، 2/50؛ سماکیه‌، 351-352؛ جعفری‌، دائرة المعارف‌...، 1/259).

3. اقرار با دعوی‌ و شهادت‌ (بینه‌) تفاوت‌ دارد، زیرا دعوی‌ عبارت‌ است‌ از «اخبار به‌ حقى‌ به‌ سود خبر دهنده‌ و به‌ ضرر دیگری‌» و شهادت‌ «اخبار به‌ حقى‌ به‌ نفع‌ دیگری‌ و بر ضرر شخص‌ ثالث‌»، در حالى‌ که‌ اقرار - چنانکه‌ گفته‌ شد - اخبار به‌ حقى‌ است‌ به‌ سود دیگری‌ و بر ضرر خبر دهنده‌ (تهانوی‌، 2/1183؛ عاملى‌، 9/212؛ زیلعى‌، 5/2-3).

4. اقرار همیشه‌ جنبة ایجایى‌ و اثباتى‌ ندارد، بلکه‌ گاهى‌ سلبى‌ است‌، چنانکه‌ کسى‌ اقرار کند که‌ هیچ‌ حقى‌ بر ذمة دیگری‌ ندارد. به‌ همین‌ سبب‌، برخى‌ اقرار را اینگونه‌ تعریف‌ کرده‌اند: «اخبار به‌ حقى‌ لازم‌ بر خبر دهنده‌، یا به‌ نفى‌ حقى‌ از او» (اصفهانى‌، 2/229؛ خویى‌، 2/193).

5. خبر دهنده‌ باید به‌ صورت‌ جازم‌ و بدون‌ تردید و تعلیق‌ خبر دهد وگرنه‌ اقرار باطل‌ است‌. به‌ همین‌ سبب‌، برخى‌ در تعریف‌ اقرار «اخبار جازم‌» را ذکر کرده‌اند (شهید اول‌، الدروس‌، همانجا؛ خمینى‌، 2/49).

6. در برخى‌ از موارد اخبارِ قائم‌مقام‌ شخص‌ به‌ ضرر او معتبر است‌ و اقرار تلقى‌ مى‌شود؛ مانند اقرار وکیل‌ به‌ آنچه‌ در انجام‌ دادن‌ آن‌ وکالت‌ داشته‌ است‌، چنانکه‌ وکیل‌ِ در بیع‌ اقرار به‌ فروش‌ مال‌ موکل‌ نماید. از این‌رو، برخى‌ از فقیهان‌ در تعریف‌ اقرار گفته‌اند: «اخبار مکلف‌ از خود یا موکل‌ خود به‌ حقى‌ لازم‌» (ابن‌ مفتاح‌، 4/157؛ بطاشى‌، 8/180؛ سماکیه‌، 449-451).

7. در اقرار خبردهنده‌ از حقى‌ سابق‌ سخن‌ مى‌گوید. بنابراین‌، اعتراف‌ به‌ حقى‌ درآینده‌ (حق‌ مستقبل‌) به‌ نفع‌ دیگری‌، «وعده‌» تلقى‌ مى‌شود، نه‌ اقرار. برخى‌ از فقیهان‌ برای‌ اخراج‌ وعده‌ از تعریف‌ اقرار موضوع‌ آن‌ را «حق‌ سابق‌» ذکر کرده‌اند (شهیدثانى‌، الروضة...، 6/380).

با توجه‌ به‌ نکات‌ یاد شده‌ مى‌توان‌ تعریف‌ کامل‌تری‌ از اقرار ارائه‌ کرد: «اقرار عبارت‌ است‌ از اخبار جازم‌ شخص‌ یا قائم‌ مقام‌ او به‌ حقى‌ سابق‌ برای‌ دیگری‌ بر ضرر خود یا نفى‌ حقى‌ از خود».

اقرار کننده‌ به‌ اقرار خود ملزم‌ است‌. پس‌ اگر کسى‌ اقرار کرد که‌ مبلغى‌ به‌ دیگری‌ مدیون‌ است‌، به‌ پرداخت‌ آن‌ ملزم‌ خواهد بود، یا اگر متهم‌، به‌ قتل‌ یا سرقت‌ مالى‌ اعتراف‌ کند، جرم‌ او ثابت‌ مى‌شود (نک: ابن‌ رشد، 2/471؛ سنگلجى‌، 74).

ارکان‌ اقرار:

اقرار دارای‌ 4 رکن‌ است‌:

اقرار کننده‌ یا مقر، منتفع‌ از اقرار یا مقرٌّله‌، موضوع‌ اقرار یا مقرٌّبه‌، و صیغه‌ یا لفظ اقرار. مقر یا اقرار کننده‌: مقر کسى‌ است‌ که‌ به‌ضرر خود و به‌سود دیگری‌ خبر مى‌دهد و باید دارای‌ این‌ شرایط باشد:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اقرار 40 ص