فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد حضرت امیرالمومنین امام علی (ع)

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد حضرت امیرالمومنین امام علی (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حضرت امیرالمومنین امام علی (ع)


تحقیق در مورد حضرت امیرالمومنین امام علی (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

بی تردید حضرت امیرالمومنین (ع)‌محور قضاوتهای اسلامی و شیعی و مهمترین چهره نظام ساز برای قضای اسلامی است. آن حضرت در دوران حکومت نبوی، قاضی مدینه و یمن بود. قضاوت در مدینه با حضور شخص رسول خدا (ص) افتخاری عظیم است.

تاییدات مکرر رسول خدا نسبت به توانایی آن حضرت در قضاوتها، تأکیدی بر این محوریت است. پیامبر فرمود: داناترین امت من نسبت به سنتها و قوانین قضایی علی بن ابی طالب است. و داناترین شما به روش داوری علی است و قضاوت آنگونه است که علی حکم کند و نیز ای علی! به سوی یمن حرکت کن و زبان تو را از خطا و اشتباه صیانت بخشد و همچنین سپاس خدا را که در خاندان من کسانی را قرار داد که داوری آنها مانند داوری پیامبر است.

در زمان خلفا، برکناری آن حضرت از خلافت باعث کناره گیری از امور حکومت، از جمله قضاوت نشد و ایشان دستگاه قضایی نو پای اسلام را هدایت و رهبری می کرد. گاه خلفا مسایل لاینحل قضایی را به حضرت ارجاع می دادند و گاه خود مستقیماً دخالت می کرد و در پایان هر قضاوت، تحسین آنان را بر می انگیخت و همگی می گفتند زنهای جهان از زاییدن فرزندی مانند علی عاجزند قویترین قاضی در بین ما علی است. حضرت در این باره به مالک اشتر می گوید:

در آغاز، در کار خلفا دخالت نمی کردم بعد دیدم مردم از اسلام رویگردان می شوند که دخالت کردم. ترسیدم اگر به یاری اسلام و مسلمانان برنخیزم، ویرانی در بنای اسلام ببینم که مصیبت آن برای من بزرگتر از دوری حکومت چند روزه است که همچون سراب زایل می شود.

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword  در اختیار شما قرار می‌گیرد

تعداد صفحات :  18

یونی شاپ           


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حضرت امیرالمومنین امام علی (ع)

دانلود مقاله کامل درباره امام رضا (ع) و بنی عباس

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله کامل درباره امام رضا (ع) و بنی عباس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره امام رضا (ع) و بنی عباس


دانلود مقاله کامل درباره امام رضا (ع) و بنی عباس

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :33

 

بخشی از متن مقاله

امام رضا (ع) و بنی عباس

تاکنون اجمالاً با نحوه پیدایش ساسله ای بنام بنی العباس آشنا شدیم و دانستیم که اینان انسانهای جاه طلب و دنیا پرستی بودند که منافقانه قدرت را بدست گرفته و برای حفظ آن از هیچ جنایت و خیانتی خودداری نکرده و علیرغم اینکه خود را پسر عم رسول اکرمو ائمه می دانستند،اما همانند امویان دست به خون پاکترین و شریفترین انسانها همچون ائمه (ع)یا یزید و هزاران بیت المال مسلمانان ،حقوق جامعه را در راه عیش و نوشهای خود و اطرافیان ضایع نمودند.حال باید وارد موضوع اصلی این نوشتار یعنی مسئله ولایتعهد حضرت رضا(ع)شویم و ببینیم چگونه از میان سلاله ی خون ریز و سفاکی ،فردی همچون مأمون حاضر می شود خلافت و یا ولایتعهد را در اختیار دشمن و رقیب سرسخت خود قرار دهد.برای تبیین بهتر و جامع تر این موضوع لازم است به روند پیشامدهائی که منجر به قدرت رسیدن مأمون شد،بپردازیم.

امام رضا (ع)در زمان هارون:

هارون فرزند مهدی و پنجمین خلیفه ی عباسی بود که در سال 170 بعد از برادرش هادی بخلافت رسید.قبلاً با رفتار او با امام کاظم (ع) آشنا شدیم.امام رضا (ع) بعد از شهادت امام کاظم آشکارا امامت خود را اعلام نمود و ترس و ملاحظه ای از هارون نداشت ،بطوریکه یاران امام درباره جان ایشان نگران بودند.اما ایشان می فرمدو:هارون هر چه می خواهد تلاش کند او راهی بر من ندارد.

همینطور هم شد،هارون تا آخر نتوانست آسیبی به امام (ع) وارد کند.حتی روزی یحیی بن خالد برمکی به هارون گفت:این فرزند موسی بن جعفر است که نشسته و به تبلیغ خلافت و امامت خود مشغول است .هارون گفت:آیا آنچه با پدرش کردیم برای ما کافی نیست؟آیا می خواهی همه آنان را بکشم؟(1)

از جمله حوادث مهمی که امام رضا (ع)در این دوره با آن مواجه گشت ،جریان اغراض واقضیه بود.اینها عده ای از یاران امام کاظم بودند که عقیده داشتند امامت به موسی بن جعفر (ع)ختم می شود و می گفتند او نمرده بلکه زنده است و دوباره بر می گردد و قائم آل محمد است لذا امامت علی بن موسی را قبول نداشتند.

انگیزه اصلی این انحراف   سردمداران اصلی این از علی بن حمزه بطائنی ،زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی .آنان مقادیر زیادی پول وجوهات از امام کاظم در اختیارشان بود اما برای اینکه اینها را نزد خود نگه دارند و تحویل علی بن موسی(ع)ندهند،امامت حضرت را مکر شدند ،امام کاظم برای جلوگیری از این انحراف تلاش زیادی انجام داده بود.بارها همین افراد را حاضر کرد و جانشین خود را مشخص نمود و از آنها برای حضرت رضا(ع) بیعت گرفت.با اینحال چنین اغراض رخ داد و امام رضا نیز سخت با آنها مقابله می کرد.

حادثه مهم دیگر حمله نیروهای هارون به مدینه است.محمد بن جعفر در مدینه بر ضد حکومت عباسیان قیام کرد.هارون سپاهی بفرماندهی جلودی برای سرکوبی او به مدینه روان کرد و به او دستور داد اگر بر محمد بن جعفر دست یافت او را گردن بزند و بر خانه های علویان یورش برده و دارائی و لباس و زیور زنان را غارت کرده و حتی یک جامه برایشان باقی نگذارد .جلودی با سپاهش به خانه امام هشتم هجوم آورد.وقتی امام او را دید فرمود همه زنان در یک خانه جمع شدند و خود بر در خانه ایستاد.جلودی گفت من به دستور هارون باید وارد خانه شوم و لباس زنان را با جواهراتشان در آوردم.امام قول داد این کار را خودم می کنم و پیوسته سوگند می خورد و از او می خواست وارد خانه نشود.جلودی بالاخره آرام شد و موافقت کرد.امام بدرون خانه رفته و دارایی ،اموال و لباس و زیور زنان را جمع کرد و به او داد.

این نمونه ای از رفتار خصومت بار هارون با امام هشتم و علویان می باشد.

جریان جانشینی هارون و سرانجام او:

هارون همواره برای تعیین جانشینی خود متحیر و پریشان بود.او همانند دیگر خلفا دارای زنان و کنیزان متعدد بود و فرزندان زیادی از آنان داشت.برجسته ترین آنان ،مأمون ،امین و مؤتمن بودند.مأمون مقداری از امین بزرگتر بود و علیرغم اینکه فرد باهوش تری بود اما هارون نتوانست او را جانشین خود قرار دهد،زیرا مأمون مادرش ایرانی بود و درباریان و اطرافیان هارون میل نداشتند او بر امین که مادرش عرب بود ترجیح داده شود.بهر حال  تعصبات قومی و نژادی هارون را واداشت تا امین را درسال 175

در ولایتعهد شرکت داد تا بعد از این خلیفه باشد و برای آنان در سال 186 در مراسم حج از زعما  و برجستگان قوم و مردم بیعت گرفت.و بالاخره در سال 189 نیز برای فرزندش موتمن بیعت گرفت.

عاقبت هارون عازم سفری بدون حج گشت شد.همانطور که قبلاً آوردیم سرزمین خراسان در سقراط امویان و بقدرت رسیدن عباسیان نقش عمده ای داشت.لذا مورد توجه خاص بنی عباس بود و اشخاص برجسته ای بعنوان حاکم آنجا تعیین می شدند.

هارون ابتدا فضل بن یحیی برمکی را که از مقربانش بود حاکم آنجا قرار داده بود.بعد از دو سال علی بن عیسی بن ماهان را ب جای او منصوب کرد.علی خراسان ،سیستان،ماوراءالنهر ،اصفهان و تمام شرق ایران را تحت فرمان داشت.او نسبت به مردم ظلم و جور فراوانی اعمال کرد و با وضع مالیاتهای سنگین و جنایات دیگر به نارضایتی مردم از دستگاه خلافت دامن زد تا اینکه باعث شورشهایی در این مناطق شد.

منجمله طغیان رافع بن لیث بود که از طرف علی بن عیسی حاکم ماوراءالنهر بود.او خلافت هارون را رد کرد و در جنگ با علی او را مکرراً شکست داد.در سال 191 هرثمه بن اعین از طرف هارون بجای علی منصوب شد.هرثمه او را دستگیر و اموال غصبی مردم را به آنها برگرداند اما از مقابله با فتنه ی رافع بن لیث عاجز ماند و از هارون درخواست کمک کرد .آشوبهای دیگری همانند آشوب حمزه بن عبداله در سیستان و آشوب المقنع روی داد که مرتباً به مواضع حاکم منصوب از طرف هارون حمله می کردند و حاکمیت هارون را تهدید می کردند.

هارون بناچار شخصاً برای دفع این شورشها به خراسان عزیمت کرد.امین را بعنوان جانشینی در بغداد گذاشت و مأمون را بهمراه خود برد و دو سیاستمدار معروف یعنی فضل بن ربیع و فضل بن سهل نیز همراه او بودند.بعضی می گویند علت همراهی مأمون در این سفر تدبیر فضل بن سهل بود.

چون فکر می کرد اگر در این سفر هارون بمیرد ،امین قدرت را بدست می گیرد و مأمون را از ولایتعهد خلع می کند.لذا بهتر است مأمون از بغداد دور باشد تا دست امین در آن لحظه به او نرسد.

هارون در گرگان بشدت بیمار شد .او قبل از مرگش مأمون را برای انجام مأموریتی روانه مرو کرد و به فضل بن ربیع گفت :اگر من مردم لشکر خزائنی را که همراه من است به مأمون بده تا در نبرد با دشمنان در مرو موفق شود.ولی فضل بن ربیع همه آنها را با خود به بغداد باز گرداند.

سرانجام هارون الرشید بعد از 23 سال حکومت جابرانه در سال 193 در 45 یا 49 سالگی در سناباد طوس بهلاکت رسید و همانجا مدفون شد.

اختلاف امین و مأمون:

امین در بغداد وقتی که از مرگ پدر مطلع شد ،نامه ای به فضل بن ربیع در خراسان نوشت و از او خواست همه اموال و لشکریانی را که همراه هارون بود به بغداد باز گرداند.فضل هم که طرفدار امین بود بطرف بغداد حرکت کرد و سپاهیان هم که از بازگشت به خانه های خود مسرور بودند ،راه مراجعت را در
پیش گرفتند.

مأمون که اموال و لشکریان را در حال از دست دادن می دید تدبیر فضل بن سهل با ارسال پیکی به بن ربیع  خواستار استرداد آنها نزد خود شد اما جواب او منفی بود و گفت این دستور خلیفه است .

امین در بغداد به کاخ خلافت گام نهاد و در جمادی الثانی 193 بخلافت رسید.فضل بن ربیع و علی بن عیسی او را تحریک کردند تا مأمون را از ولایتعهد خلع کند.امین ابتدا با نامه های متعدد از مأمون خواست تا به بغداد بیاید اما او می گفت من از طرف هارون حکمران خراسان شده ام و جلوی مأموران امین را که برای بیعت گرفتن از مردم به آن دیار می آمدند،می گرفت .عاقبت در سال 194 امین ،نام مأمون را از سکه انداخت و او و برادر دیگرش مؤتمن را از ولایتعهد عزل کرد و پسر خردسالش موسی را ولیعهد قرار داد.

در اختلاف بین این دو برابر بیش از هر چیز مسائل قومی و نژادی دخالت داشته ا ست .برای روشن شدن این مطلب به بحث کوتاهی در این زمینه می پردازیم.

چرا عباسیان و عربها طرفدار امین بودند؟

شاید سر تمایل عباسیون به امین بخاطر این بود که امین بطور کامل یک عباسی است یعنی پدرش هارون و مادرش زبیده است.زبیده نوه منصور و بلند پایه ترین و با نفوذ ترین زن عباسی بود.یعقوبی می نویسد:«امین تنها خلیفه  ای بود که هم پدر و هم مادرش عباسی بودند»(2 )

امین در دامان فضل بن یحیی برمکی که برادر رضاعی هارون و با نفوذترین مرد دربار هارون بود بزرگ شد و نیز فضل بن ربیع که عرب بود و تردیدهای در دوستی اش نسبت به عباسیون نبود بر امورات او اشراف داشت.اما مأمون در دامان جعفر بن یحیی که دارای نفوذ کمتری نسبت به برادرش فضل داشت.بزرگ شد و مربی او فضل بن سهل بود که ایرانی الاصل بوده است .بین مربیان ایندو هم اختلاف شدیدی وجود داشت.

مادر مأمون زنی خراسانی و غیر عرب بنام «مراجل» بود که اندکی بعد از تولد مأمون مرده بود و فاقد هر گونه نفوذی در دربار بود.و اگر زنده هم می ماند می توانست دستاویزی برای تحقیر بیشتر
مأمون باشد.(3 )

عربها هم از خلافت و استانداری مأمون راضی نبودند زیرا هم مادر و مربی او عرب نبودند و هم اسلاف مأمون با ترجیح موالی و ایرانیان رفتار بدی با عربها کردندومثلاً منصور عباس موالی و غلامانش را در کارهای خود راه داد و در امور حرم مشغولشان کرد و آنها را بر عربها تقدم داشت و خلفای بعدی هم از او دنباله روی کردند و به  این ترتیب ریاست و ارج عرب از بین رفت.

اما امین پشتوانه ای قوی در بین عباسیان داشت.او دارای حزب و گروهی قوی بود .مانند دائی ها فضل بن یحیی بن برمکی ،بیشتر برامکه و نیز مادرش زبیده و بلکه کل عربها با او بودند و اینها نفوذ زیادی در هارون داشتند و این تأثیر در مسئله ولایتعهدی هم کار خود را کرد و با اینکه مأمون بزرگتر از امین بود و علیرغم میل هارون،امین ولیعهد شد .

مأمون علاوه بر اینکه در بین عباسیان نفوذی داشت .علویان هم از او راضی نبوده اند زیرا بهر حال مأمون جزء بنی عباس و فرزند هارون ،یعنی قاتل موسی بن جعفر (ع)بود و بعلاوه در میان خود کسی را داشتند که از همه عباسیان بهترین یعنی علی بن موسی(ع).

مأمون بدلیل اینکه می دید عرب،عباسیان و علویان از او فاصله گرفته اند به خراسانیها نزدیک شد و در مرو اقامت گزید و از یاری و مساعدت فرماندهان و سپاهیان ایرانی برخوردار شد.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره امام رضا (ع) و بنی عباس

دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه حضرت علی (ع)

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه حضرت علی (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه حضرت علی (ع)


دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه حضرت علی (ع)

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :13

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

تاریخ یا علم گذشته نگری و استفاده از تجربیات و مطالعات و دستورات بزرگان چشمه‌ایست جوشنده که هیچگاه خشکی و سستی و فتوری در آن راه نیابد و بشر از این راه موفق به کسب معلومات و به دست آوردن علوم مختلف گردیده زیرا تنها علمی که دربارة گذشتگان و آثار آنان بحث نموده علم تاریخ است، البته با توجه به اینکه هر وقت تاریخ در ادبیات یا علوم یا سیاست یا مسلک و طریقت یا دین و مذهب یا سرگذشت و زندگی افراد مختلف مطلبی را مورد طرح و بررسی قرار میدهد نتیجه‌اش دربارة همان موضوع مطرح شده قابل توجه و دقت می باشد. یکی از بزرگان جهان که نامش برای همیشه در تاریخ ادیان و علوم و فنون ادب و سیاست (روش مملکت داری) باقی خواهند بود و نظیرش در خودش باید جستجو شود علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف است. علی تنها فردی است در جهان، که در خانة خدا به دنیا آمد و در خانة خدا رخت از این جهان بر بست و بجنان جاودانی شتافت.وجود علی تنها برای اسلام مفید نیست بلکه برای تمام جهان و جهانیان از هر نژاد و رنگی که باشند گنجی گرانمایه و دولتی پاینده است.


با عدل علی چگونه اید؟

این خطابه را امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب در روزهای اول خلافت خود در مسجد پیغمبر در مدینه در حضور صدها هزارتن از سرداران سپاه اسلام و مردان عرب و عده بیشماری از مردم مدینه در حالیکه به شمشیر خویش تکیه داده بودند ایراد نمودند.

من از گذشته بسیار دور وضع کنونی را مانند امروز می دیدم و شاهد امواج فتنه و آشوب که از کرانه های دور دست به سوی ما پیش می آمد بودم. آری یقین داشتم که امروز و فردا بحرانی شدید و غیر قابل مهار که انقلابش می نامند آغاز خواهد شد.

خدای بزرگ و قادر و توانا و وجدان پا کم گواه بر صدق گفتارم میباشد. افرادیکه از گذشته و سرنوشت دیگران پند می آموزند و عبرت می گیرند در زندگی دچار انحراف و اشتباهی نخواهند شد. بطوریکه همگی شاهد و ناظرید،‌روزگار مسلمین سخت پریشان و آشفته گردیده و شیرازه کشور مسلمین از هر سوی با وضعی بسیار ناگوار در حال گسیختگی و فرو ریختن است و این حالت درست شبیه زمان جاهلیت و قبل از اسلام می باشد، و حیات ملی و مذهبی مسلمین در خطر انهدام و نابودی قرار گرفته و آنکه پیش از من بر کشور بزرگ اسلام حکومت می کرد کلیه قوانین مقدس و مترقی اسلامی را نادیده گرفت و دست تعدی و تجاوز تا دورترین نقاط کشور دراز نمود و نتیجه عملش آن است که امروز بر اثر انقلاب در کاخ رفیع سلطنت و استبداد، در تنگنای تاریک و بی مونس و همدم گور قرار گرفته است. افسوس که با وجود سقوط آن پیرمرد، شراره بدعتهایی را که واضعش بوده در گوشه و کنار کشور و اجتماعات مسلمین میتوان دید و مشاهده نمود که عده ای با استفاده از همان بدعتها در نقاط مختلف به شرارت و فتنه انگیزی و نفاق اشتغال دارند.

به خدای قادر و توانا قسم چنان نقشه حدود و حقوق الهی را با هندسه عدل و داد پیاده کنم که دیناری از حق بینوایان به گردن اشراف بنی امیه یعنی آنانی که از فدائی نمودن پیشوای خودشان در راه رسیدن با اهداف نامبار کشان مضایفه ننمودند باقی نماند.

باز هم برای تأکید و اطمینان خاطرتان می‌گویم به آنچه مقدس است قسم، کلیه ثروت این مردم را که از بیت المال خارج شده و لوبکابین زنان رفته باشد و یا قباله ملکی بدانوسیله تنظیم گردیده باشد با نیروی عدالت باز خواهم گرفت، و اسناد و مدارکی که با توسل به نیروی ظلم و تعدی تنظیم گردیده از نظر من و خدای من هیچ رسمیتی ندارد و از درجه اعتبار ساقط است.

ای مردم شما که از عدل و داد اینگونه فریاد و فغان می کنید، آنچه روشن است از ظلم و تعدی بیشتر رنج خواهید برد. پس باید و بجا است که از شما سؤال کنم با عدل چگونه‌اید؟

اگر نوشیدن جرعه ای از شربت عدل و داد با تمام حلاوت و شیرینیش این چنین در ذائقه شما زننده و نامطبوع و ناگوارا باشد پس با طعم زننده و نامطبوع و تلخ زهر ظلم و ستم وضع شما چگونه خواهد بود.

ای بندگان خدای از خدای خود بترسید و در طریق پاکی و پاکدامنی و پرهیزکاری بسر برید و بدانید که ستمکاران در روز رستاخیر با حضور در محکمه عدل الهی مورد بازخاوست قرار خواهند گرفت و در آن دادگاه دقیق و موشکاف از پر کاهی صرفنظر نخواهد شد. با این توضیحات از هم اکنون بدانید و آگاه باشید از دولتی که من عهده دار آن هستم جز عدل و داد انتظار دیگری نداشته باشید.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه حضرت علی (ع)

زندگی نامه امام حسین (ع)

اختصاصی از فایلکو زندگی نامه امام حسین (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگی نامه امام حسین (ع)


زندگی نامه امام حسین (ع)

امام حسین (ع)
ولادت
در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومین فرزند برومند حضرت على وفاطمه , که درود خدا بر ایشان باد, در خانه وحى و ولایت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (ص ) رسید, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما (2) را فرمود تا کودک را بیاورد.اسما او را در پارچه اى سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد.

« ادامه در فایل »


دانلود با لینک مستقیم


زندگی نامه امام حسین (ع)

دانلود مقاله کامل درباره سیاست از دیدگاه على (ع) و روش حکومتى آن حضرت

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله کامل درباره سیاست از دیدگاه على (ع) و روش حکومتى آن حضرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره سیاست از دیدگاه على (ع) و روش حکومتى آن حضرت


دانلود مقاله کامل درباره سیاست از دیدگاه على (ع) و روش حکومتى آن حضرت

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :31

 

بخشی از متن مقاله

امیر المؤمنین علیه السلام در مقام رهبرى سیاسى

روى الدّیلمى عن عمّار و أبى ایّوب عن النّبیّ صلّى اللَّه علیه و آله أنّه قال: «یا عمّار إن رایت علیّا قد سلک وادیا و سلک الناس و ادیا غیره، فاسلک مع على ودع النّاس. إنّه لن یدلّک على ردىّ و لن یخرجک من الهدى» دیلمى از عمار بن یاسر و ابى ایوب انصارى روایت کرده است که رسول خداى صلى اله علیه و آله چنین فرمود: «اى عمار اگر دیدى که على از راهى رفت و همه مردم از راه دیگر تو با على برو و سایر مردم را رها کن. یقین بدان على هرگز ترا به راه هلاکت نمى‏برد و از شاهراه رستگارى خارج نمى‏سازد».

کنز العمال، ج 12، حدیث 1212، چاپ حیدر آباد.

این مقاله شامل مطالب ذیل است: سیاست در عرف استعمار تفرقه و نفاق نخستین جمهورى اسلامى خلیفة اللَّه وظایف مقام خلافت‏حکومت عدل و مساوات روش رهبرى اداره جهان اسلام تقسیمات کشور امور مالى پلیس امور دفترى دستگاه دادگسترى ارتش خطبه‏هاى سیاسى تغییر مرکز خلافت آموزش کارمندان دولت فرمان مالک اشتر اصالت این فرمان ختم مقال

مقدمه

شرح آراء سیاسى و برنامه‏هاى ادارى و روش کشوردارى امیر المؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام، هدفها و مقاصد او از قبول زمامدارى و روابط سیاسى و بازرگانى و فرهنگى دولت او با سایر دولتها و ملل عالم و نیز بحث و اظهار نظر در علل عصیان ناکثین و مارقین و قاسطین که منجر به جنگهاى داخلى و مهاجرت امام على (ع) از مدینه به عراق و شهادت وى در کوفه و انتقال قدرت به معاویه... گردید در یک کتاب یا یک مقاله نمى‏گنجد و به قول مولوى:

گر بریزى بحر را در کوزه‏اى

چند گنجد قسمت یک روزه‏اى‏

مع ذلک اشارت بنیاد محترم نهج البلاغه را مغتنم شمرده مقاله حاضر را تقدیم مى‏دارد باین امید که فتح بابى شود و رمز آشنایان کلمات امیر مؤمنان نارسایى سخن این ضعیف را جبران فرمایند و در شرح روش کشوردارى و ویژگیهاى سیاست روحانى آن حضرت که محور تقوى و عدالت در جهان و اساس و محرک تداوم سازندگى و انقلاب در اسلامست کتب و مقالاتى بزبان فارسى مرقوم دارند.

سیاست در عرف استعمار

از قرن پانزدهم میلادى که آسیا و آفریقا میدان تاخت و تاز استعمارگران حادثه‏جوى غربى شد، علاوه بر بدعتها و رسوم نوظهور در شئون مختلف زندگى واژه‏ها و اصطلاحات تازه‏یى نیز در بین مردم این کشورها رواج پیدا کرد که یکى از آنها کلمه «سیاست» است. این کلمه در احادیث و متون قدیم عربى به معنى فرماندهى و اداره و امر و نهى و تربیت به کار مى‏رفت ولى در عصر استعمار و بر اثر رفتار ریاکارانه غربى‏ها با ملل شرق بخصوص عربها و ایرانیها اکنون غالبا در معنى نفاق و دورویى و فریب استعمال مى‏شود.

درست از سال 1498 که دریانورد پرتقالى «واسکودوگاما» دماغه «امیدنیک» را در جنوب آفریقا دور زد و راه دریائى اروپا را به هند کشف کرد و در بندر هوگلى (نزدیک کلکته) فرود آمد پاى استعمار غربى هم به آسیا و آفریقا باز شد.

ابتدا پرتقالیها، اسپانیائیها و هلندیها، سپس انگلیسى‏ها، فرانسوى‏ها، روسها، آلمانى‏ها، ایتالیائیها و بلژیکى‏ها و... و سرانجام امریکائیها با بکار بردن تمام روش‏هاى استعمارى نوین و سرانجام با نیروهاى نظامى به آسیا و آفریقا پا گذاشته و شروع به جذب ثروتهاى طبیعى و معدنى و تأسیس کمپانیهاى یک ملیتى و چند ملیتى و در دست گرفتن بازارهاى محلى و احداث خطوط مخابراتى و استراتژیکى زمینى و دریایى کردند. اما از همه خطرناکتر استعمار فکرى بود. آنها نه تنها دولتمردان و سرداران و زمینداران و رؤساى عشایر و بازرگانان را مرعوب یا مجذوب کرده و دولتهاى شرق را پایگاهى براى سلطه هر چه بیشتر خود در مى‏آوردند بلکه بر مقدسات و فرهنگ اصیل این ملتها نیز هجوم برده و با نیرنگهاى دقیق جوانان را به سوى کشور و ملت خود کشاندند و طبقه تحصیلکرده در مدارس جدید را به فرنگى مآبى سوق دادند تا جائى که این طبقه بر اثر خالى شدن از فرهنگ درونى خود به تحقیر دین و شعائر ملى و اخلاق و فرهنگى کشور خویش برخاسته و رسوم و سنن قدیم را که مانع خود باختگى و خود فراموشى بودند و سد محکمى را در برابر استعمار تشکیل مى‏دادند تخطئه کرده و از اصل و بن بر مى‏انداختند.

برنامه ‏هاى استعمار، کهنه و نو، در آسیا و آفریقا، در کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى، اگر چه در وسایل و ابزار و مقدمات اختلاف داشتند ولى همه آنها یک‏هدف را دنبال مى‏نمودند: تفرقه و نفاق در بین ملل شرق بخصوص کشورهاى اسلامى و بدنبال آن از بین بردن ریشه‏هاى مذهبى و حاکم کردن فرهنگ غربى و گشودن راه ستم و غارتگرى.

این ماجراى تلخ و این جریان انحرافى از همان سالهاى اول نشر اسلام آغاز شد. به همین جهت مى‏بینیم که امام على (ع) که نمونه عینى یک سیاستمدار بزرگ و درستکار است در خطبه‏ها و نامه‏هاى گرامیشان این جریان را معرّفى و سردمداران آن را با شدیدترین عبارات مورد حمله قرار داده و آنها را منافق و حزب شیطان مى‏خواند، ایشان در خطبه‏اى مى‏فرمایند: اینان هم خود گمراهند و هم دیگران را گمراه میکنند. خود خطا کارند و دیگران را نیز به راه خطا مى‏برند. به رنگهاى مختلف در مى‏آیند و براى فریب شیوه‏هاى بسیار بکار مى‏گیرند. به هر وسیله در پى شما هستند و در هر کمین‏گاه در انتظار شما نشسته‏اند.

دلهایشان بیمار است اما چهره‏هائى شسته و پاکیزه دارند. به آهستگى گام برمى‏دارند اما آرام آرام مثل مرض در تن شما مى‏خزند. وصفشان به دوا و حرفشان به شفا مى‏ماند اما کارشان درد بى‏درمانست. به آسایش دیگران حسد مى‏برند و بند بلا را محکم میکنند و رشته امید را مى‏گسلند. در هر راهى افتاده‏اى و بسوى هر دلى شفیعى و براى هر غصه‏اى اشکى آماده دارند. در میان خود به یکدیگر ثنا و ستایش وام مى‏دهند و انتظار معامله به مثل و پاداش دارند. در سؤال اصرار مى‏ورزند و ملامت کسان را بر سر جمع به رخ ایشان مى‏کشند و در صدور حکم اسراف مى‏ورزند. در برابر هر حقى باطلى و براى هر زنده‏اى کشته‏اى و براى هر درى کلیدى و براى هر شبى چراغى آماده کرده‏اند. نومیدى را به آزمندى پیوند مى‏دهند تا بازارهاى خود را دایر بدارند و کالاهاى پر زرق و برق خود را رواج دهند. باطل را در لباس حق بر زبان مى‏آورند و ناسره را بشکل سره باز مى‏نمایند و راه را آسان مى‏نمایند اما گذرگاههاى تنگ را پر پیچ و خم مى‏سازند. پس ایشان یاران ابلیس و زبانه آتشند. «آنان حزب شیطانند و حزب شیطان بى‏گمان زیانکار خواهند بود»  این بینش زنده حضرت على (ع) است که در آن زمان در مورد سیاستمداران غیر خدایى بیان داشته و اکنون که استعمار با تمام چهره‏هاى نو و پیشرفته علمى به قید آمده، مى‏بینیم بیان حال دولتمردان ظالم ستمگر جهان امروز است.

یک نگاه اجمالى به رهنمودهاى سیاسى ماکیاولى در کتاب «امیر» یا خاطرات تالیران فرانسوى و مترنیخ اطریشى و پالمرستون و گلادستون و کرزن و دیسرائیلى و چرچیل نخست وزیر انگلستان و سایر سردمداران سیاست غرب در قرون‏اخیر روشن مى‏سازد که همه آنها در لزوم فدا کردن وسیله در راه هدف، و عدم اعتقاد به مبدء ثابت، و بى‏اعتنائى به مشروعیت مبادى و مقدمات اهداف سیاسى متفقند، و سیاست آنها چه در رژیم‏هاى سرمایه‏دارى و چه در رژیمهاى سوسیالیستى، مذهبى و غیر مذهبى (سکولاریسم)، هرگز بر اساس معنویت و اخلاق استوار نبوده است و این همان راه بد فرجامى است که در صدر اسلام بدست منافقان و بانیان مسجد ضرار و نویسندگان صحیفه مشؤومه و عمر و عاص‏ها و معاویه‏ها و زیادها... و ناکثین و مارقین و قاسطین اجراء مى‏شد و متأسفانه تاریخ اسلام بجز دوره‏اى کوتاه دستخوش فتنه‏انگیزى این نابکاران بوده و رژیم‏هاى سلطنتى و موروثى و سرمایه‏دارى همه از دستاوردهاى همین شدادتها و انحرافات بوده است.

بعد از حکومت خلفاى راشدین، بر اثر درخواست شدید و هجوم مردم، حضرت على (ع) خلافت و حکومت مسلمانان را بدست گرفت، نهج البلاغه داستان را چنین شرح مى‏دهد: فمارا عبنى إلّا و النّاس کعرف الضّبع إلىّ، یننالون علىّ من کلّ جانب  مردم براى بیعت بسوى من ازدحام کردند و از انبوهى چون یال کفتار بودند.

فاقبلتم الىّ اقبال العود المطافیل على اولادها تقولون: البیعة البیعة  بسوى من روى آوردید مانند ماده شتران کره‏دار که بسوى بچه‏هاى خود شتاب گیرند و همه مى‏گفتند: بیعت. بیعت.

ثمّ تراککتم علىّ تداکّ الابل الهیم على حیاضها یوم وردها، حتّى انقطعت النّعل و سقط الرّدأ.  مانند شتران تشنه که در کنار آبشخورهاى خود روزى که نوبت آب خوردن آنهاست ازدحام مى‏کنند و یکدیگر را تنه مى‏زنند، دور مرا گرفتند و به قدرى فشار آوردید که بند کفش پاره شد و رداء از دوشم بیفتاد.

على (ع)، علاوه بر آنکه طبق نصوص متواتره از سوى پیامبر به جانشینى برگزیده شده بود رأى قاطبه صحابه را نیز همراه داشت علامه فقیه شیخ محمد اقبال لاهورى درین باره گوید: «على (ع) نمونه کامل مقام ولایت و خلیفة اللّهى و جامع دو نیروى علمى و عملى بود و نفس عاقله او بر ملک ظاهر و باطن هر دو پادشاهى مى‏کرد»

به عبارت درست‏تر، امام على (ع) مقام خلافت را به امر خدا و رسول پذیرفت و گر نه شاهباز همتش از آن بلند پروازتر بود که خود را در عرض سایر صحابه قرار دهد یا نعوذ بالله مانند ایشان شرف قربت و قرابت و صحبت با خالق را با شائبه جاه‏طلبى آلوده سازد. در خطبه «شقشقیه» مى‏فرماید: فیا لله و للشورى: منى اعترض الرّیب فىّ مع الاوّل منهم حتّى صرت أقرن الى هذه الضّائر پناه مى‏برم به خدا ازین شورى (که به وصیّت عمر تشکیل شده بود و امام (ع) با طلحه و زبیر و سعد و عبد الرحمن و عثمان در آن شرکت فرمود) چه کس گمان میکرد که من همطراز نخستین ایشان (ابو بکر) باشم که حالا با این گونه اشخاص همردیف شوم

وظایف مقام خلافت

حضرت على علیه السلام در تمامى دوره بیست و پنج ساله زمامدارى خلفاى قبل، با این که یقین داشت از ایشان براى زمامدارى شایسته‏تر است امّا براى پیشرفت اسلام و بهبود وضع مسلمانان از همکارى فکرى و ارائه پیشنهادهاى مفید و مشاوره مضایقه نمى‏فرمود. خلفا مقام سیاسى و روحانى را در خود جمع داشتند و رئیس دولت و کشور و بالاترین مقام نظامى بشمار مى‏آمدند. در دوران سى ساله خلفاى راشدین مقامى بنام وزارت وجود نداشت ولى پیوسته جمعى از مهاجرین و انصار بخصوص جنگجویان بدر و عشره بشره خلیفه را در گرفتن تصمیم‏هاى مهم کمک مى‏کردند و در حقیقت اعضاى شوراى رهبرى حکومت اسلامى بودند. بعض این مشاوران وظائف خاص را به عهده مى‏گرفتند چنانکه على علیه السلام در عهد ابو بکر سرپرستى اسیران جنگى و اداره روابط عمومى و مراسلات را پذیرفته بود و عمر عامل صدقات و اجرائیات بود.

بعض صحابه امور فرماندهى و تجهیز دسته‏هاى ارتش و بعض دیگر سرپرستى غنائم جنگى را به عهده داشتند وعده‏اى هم عامل خراج و قاضى و استاندار و فرماندار... مى‏شدند. مقر خلافت تا وقتى امام علیه السلام به کوفه رفت در مدینه بود و از آن پس مدینه اهمیت سیاسى خود را از دست داد. دفتر کار امیر مؤمنان و محل ملاقات‏ها و مشاورات و رسیدگى به حسابها ابتدا مسجد مدینه و بعد مسجد کوفه بود،در آنجا با مردم نماز مى‏گزارد و بدون هیچ گارد یا پاسدارى در دسترس همه مراجعه کنندگان بود و با این که دو خلیفه قبل از او را کشته بودند و او در یک شهر غریب و بین المللی بسر مى‏ برد همیشه تنها حرکت میکرد

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره سیاست از دیدگاه على (ع) و روش حکومتى آن حضرت