فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله چیستی تقدس در نقاشی

اختصاصی از فایلکو مقاله چیستی تقدس در نقاشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله چیستی تقدس در نقاشی


مقاله چیستی تقدس در نقاشی

این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 175 صفحه می باشد.

 

فهرست مطالب

عنوان............................................ صفحه

مقدمه .......................................

بخش اول : تقدس

فصل 1 : تعریف تقدس وروحانیت در هنر ..........

فصل 2: تقدس در هنر ..........................

بخش دوم : تقدس هنر

فصل 1: تعریف هنر.............................

فصل 2 : انسان و بیان احساسات مقدس در هنر ....

فصل 3: شناخت معنوی هنر ......................

فصل 4: تبار شناسی هنر مقدس ..................

فصل 5: دین و هنر معنوی ......................

فصل 6: نمونه ای از سبک شناختی ...............

بخش سوم : تقدس در نقاشی

فصل 1: تقدس نقاشی ...........................

فصل 2: معنای تقدس در نقاشی و چند نمونه آمار .

فصل 3: تقدس رنگ در نقاشی ....................


بخش چهارم: الحاقات

  • نتیجه گیری
  • فهرست منابع و ماخذ
  • فهرست تصاویر
  • منابع اینترنتی
  • واژگان فارسی
  • واژگان لاتین
  • گزارش کار عملی


مقدمه

تلقی ما از « واقعیت » آن چیزی است که در اطرفمان می گذرد بی آنکه ما بعنوان نیروئی کارساز در شکل دادن آن مشارکت کنیم مثلا گردش زمین به دور خورشید از دیدگاه ما واقعیتی مسلم و بدیعی است چرا که بوسیله اراده طبیعت صورت می گیرد .[1]

« نیروی استقلال آدمی در مواجهه با « واقعیت » اغلب مقهور روابط زنجیره ای علت و معلولی
می شود و در نهایت راهی جز قبول آن به عنوان « واقعیت » اول (First Real) یا « بازتاب فیزیکی » هستی ندارد . اما این یک روی سکه است .آدمی آمیخته از دو جهان عظیم و پرانرژی است

« واقعیت » به ما می گوید که زمین به دور خویش وبه دور خورشید میگردد اما « واقعیت برتر» این پدیده را به مثابه یک سوال هستی شناسانه فلسفی مطرح می کند .

«آدمی موجود غریبی است که هر اینه در وجود خود مداقه کندبیشتر به این نکته پی می برد که « نشانی از خداوند را بر دوش می کشد » در طول تاریخ از ظهور بشرتاکنون همواره میلی برای کاوش رازهای جهان با انسان همراه بوده است و در این راه آنچه به آدمی نیرو می داده تاسیر تکامل عقلانی خویش را بپیماید اعتماد قلبی او به امکان وجود جهانی آرمانی و مطلوب و لو در ذهنش بوده است .

تمامی سعی بشر برای ارتقاء وضعیت نابسامان خود در مقابل اضمحلال (آنتروپی)[2]طبیعی موقعیتش در جهان توسل به قدرت پیچیده و عظیمی است که در هر لحظه به دنبال رهیافت تازه ای برای کسب ایده آل ترین شرایط جهت تثبیت « هستی » او در جهان بوده است . این هستی شامل همه نیازهای بیولوژیکی و غیر آن نظیر وسوسه « کشف جهان دیگر » یا « پرسشهایی درباره ماهیت روح»  نیز می شود .

این نیاز که جزء ذات آدمی است در فلسفه خلقت آدم بینهایت عمیق و دقیق تشریح شده و این آدمی که همه چیز داشته ، اشباع شده هیچ نیازی  ودردی را احساس نمی کرد و همه لذتها و همه نعمتها در دسترسش بوده ، گفتند از آن میوه نخور اما به فریب شیطان تحریف شد و رفت و آن میوه را خورد و اولین انعکاسی که در او پیدا شده کاملا معلوم است که ان درخت چیست و بیخود مفسرین اسرائیلی و اسلامی می کوشند که نوع آن را تعیین کنند که انگور بوده یا گندم بوده یا چیزی دیگر . این معلوم است که در قرآن می گوید بعد از آن که میوه را خورد خدا به سراغشان آمد دید نیستند صدایشان زد دید نمی ایند ، گفتند ما از عریانی خود شرم داریم . خدا فهمید از ان درخت خورده اند یعنی قبلا عریانی خودشان را زشتی خودشان را ، وقاحت خودشان را ، وضع خودشان را که چگونه هستند ، حس نمی کردند . وبرای همین خوشبخت بودند و برای همین توی بهشت بودند . این میوه ، راست و صریح در تواره میوه بینایی و میوه اگاهی اعلام شده است و به همین صراحت هم در قرآن است و کاملا از متن هم پیدا است که این میوه ممنوع تا از حلقوم این آدم فرورفت بهشت در چشمش و در احساسش جهان خاکی پراز رنج ، صغیر و کم و کمتر از انسان و کمتر از نیاز انسان شد . این معنی سقوط و هبوط است ، بهشت عدن در روی زمین بوده است و همین زمین است و می بینیم الان و همیشه می بینیم که انسانها به میزانی که  از آن میوه (آگاهی ) بیشتر خورده اند خود را در زمین  در تنگنای بیشتر و با احساس کمبود بیشتر و به رنج بیشتر زیستن را و زندگی را حس می کنند و به میزانی که کمتر خورده اند آرامش را بیشتر دارند و از لذتها بیشتر لذت می برند واشباع می شوند و نیازهایشان زود با قرعه کشی بانک عمران رفع
می شود . آن نیاز بوده است که اگر « همه » بودن وهمه « وجود » در اختیار گرسنگی و عطش این روح قرار بگیرد باز احساس گرسنگی می کند یکی از اقوام ما مریض شده بود می گفت که من نشست کردم . گفتم چرا ؟ شش ماه استخدام شده بود و حقوقش ماهی 178 تومان یکجا آمده بود و همسایه ها اقوام ، او را چشم کرده بودند وکسی که این احساس را دارد چقدر دنیا را پر می بیند و تا چه حد همه نیازهایش بر آورد ه است واین است که می گویند در بهشت با یک صلوات هر چه را بخواهد در دست او قرار می گیرد . و از این ساده‌تر می شود . و حرف ازاین راست تر هست . حالا این ادمی که این میوه را خورد و این میوه یکبار خورده نشد و انسان همواره در حال خوردن آن میوه می باشد .چرا ممنوع ؟ زیرا از آن راحتی و اشباع و آسودگی و رفاه و خوشی آدم می افتد و بعد در دنیا کمبود احساس می کند . و دیوارهای هستی را برروی روحش تنگ حس می کند ورنج می برد . و جهان و این ماده به مقداری ندارد که اورا برای همیشه راضی نگهدارد . همیشه در حال رفتن در حال جستجو و تلاش و در حال و کار و انتظار است ، سیر نمی شود و هر کس از آن میوه می خورد[3] و به خود آگاهی بیشتر می رسد نیاز بیشتر احساس می کند و عصیان یعنی این . چه کسی عصیان می کند ؟ خود آگاه عصیان می کند . عصیان در مقابل اراده خداوند . اراده خداوند چیه ؟ اراده خداوند قوانینی است که در تاریخ وجود دارد . اراده خداوند قوانینی است که در طبیعت وجود دارد . اراده خداوند قوانینی است که در قبیله و جامعه و اجتماع انسانی وجود دارد . قوانینی است که در فیزیولوژی و اندان من بعنوان یک بشر بعنوان یک موجود زنده در این جهان وجود دارد . پس اراده خداوند که به ما می گوید که از آن میوه نخور ، یعنی این چهار محیط و چهار جبر و چهار زنجیری که می گوید در جو بماند . به بینائی و خود آگاهی
می رسد که از جبر طبیعت و از جبر تاریخ و از جبر جامعه و جبر خویشتن رها شدم و همانست که هگل می گوید . اراده مطلق ، آزاد از بند نخستین بی نهایت ابتدا و همین حرف هگل است که عرفان ما بوده و همان حرف هگل است که مذهب ما می گوید که ما به سوی خدا باز می گردیم . و همین حرف است که می گوید در مذهب ما انسان را به صورت خویش آفریدیم و می گوید من او را جانشین خویش در روی زمین ساختم یعنی این انسان ، در کوشش خودش در رها شدن از بند طبیعت و قوانینی که طبیعت برای ساختمان او و در ساختمان او دخالت می دهد و در آن حال انسان دیگر یک حیوان ویک گیاه است و همچنین از زندان تاریخ نجات می دهد ،آنطوری که هیستوریسم می گوید یعنی هر کسی ساخته و پرداخته تاریخ خودش می باشد .

تمایل اندیشه آدمی برای آفرینش « واقعیت برتر » توسل به کشف و شهودی درونی است که احساسی از « وصل »و  « ارتباط » با جهان هستی را به همراه دارد »[4]

در مواجهه با این جهان راز آلودگی ادمی ناگزیر از پذیرش مشیت خداوندی است .

و کلمات چه بسیار حقیرند

آنجا که باید

کرنش کرد ...[5]

« یکی از توانمندترین ابزارهای اندیشگی بشر « ذهن » اوست . این نبرد که مثابه سرچشمه تمام آفرینش های انسان به شمار می رود از استعدادهای خاصی برخوردار است که « انسان » را از انواع دیگر فراورده های طبیعت تمایز می بخشد .

 این استعداد ، توانایی آفریدن مفاهیمی است که به صورت عینی (objective) در طبیعت یافت نمی شوند به بیانی دیگر « ذهن » می تواند آن جهانی را به اندیشه انسان بیاورد که از « نظام» جهان بیرونی و عینی تبعیت نمی کند . این قابلیت « آفرینش خلاقه » یا آفرینش های ثانوی
(Duaism Creative) موجب می شود تا آدمی قادر شود جهان آرمانی خویش را در دل طبیعت بر پا سازد ، معیارهای عظیم و ریاضی وار ، آثار هنر بدیع و بی بدیل ابزارهای مدرن و پیشرفته و مهم تر از همه « باورهای نوین » و خلاقانه ذهنی که معادل های مادی ندارند » [6]

انسان به کمک ذهن خویش می تواند از وقایع جهان عینی و پیرامون خود برداشت هایی داشته باشد اما برداشت را نباید به منزله ضبط یا تقلید و کپی انگاشت بلکه برداشت از جهان به معنی تجزیه و تحلیل و آفرینش دوباره آن در اندیشه آدمی است بدین ترتیب انسان به کمک پدیده های عالم کارگاه ذهن خود را فعال می کند و به باورهای درونی خویش تجسم می بخشد .

تولد مفاهیم عددی و محاسبات پیچیده ریاضی و هندسه و نیز تصاویر انتزاعی
( آبستره ) در نقاشی همگی محصول ذهن هستند .

محاسبات ریاضی و مفاهیم عددی و هندسه و نظایر آن به علت قدمت و کهنسالی که در میان بشر دارند به عنوان اموری عادی و قرار دادهایی همیشگی پذیرفته شده اند و عموما کاربردی بودنشان آنها را از خطر بی توجهی و عدم اعتماد انسان مصون نگه داشته است و شاید هم آنقدر تکرار شده اند که دیگر کسی خودش را برای درک و فهم عمقی و درونی آنها به زحمت نمی اندازد اما تصاویر آبستره نقاشی ، پس از حدود 1 قرن که از پیدایش آنها می گذرد هنوز مورد بی اعتمادی و عدم درک و توجه مخاطب قرار گرفته و گاهی عادلانه از سوی گروهی اتفاقی گذرا و بی ریشه و بی هدف به بیانی حرفه ای تر نوعی هنر صرفا تزئینی قلمداد می شوند .

هدف من جستجوی همین « ربط » بود و تلاشی برای پاسخگویی اولین سوالی که مخاطب با دیدن این آثار از خود می پرسد ، همه « این چیست » ؟ هایی که بی جواب مانده اند و اینکه هنرمندان در این بازیهای رنگی به دنبال چه چیزهایی بودند و ارمغان سالها تلاش وتفکر آنان چه بود . اعتقاد به کلمه افرینش و مفهوم هرگز ، اثر یک ذهن جستجو گر و خلاق را بیهوده  نمی انگارد.

اما هنر عبارت است از : کوشش انسان برای برخوردار شدن از آنچه که باید باشد امانیست .[7] بنابراین انسان که خودش را تنهامی یابد بوسیله هنر است که می خواهد براین زمین و اسمان و با آن اشیایی که با او متجانس نیستند ، با او بیگانه هستند ، رنگ آشنایی و تفاهم بزند تا آنرا درک کند1 . بنابراین یک کار هنر این است که بعد از آنکه انسان با آگاهی انسانی بیشتر گریز از طبیعت کرد و طبیعت را با خودش بیگانه دید و خودش را در طبیعت غریب یافت به کمکش می اید تا احساس غربت در او تخفیف پیدا کند


چکیده

حقیقت بواسطه هنر ( نقاشی ) یافت می شود و تقدس بخشی از بیان هنر است که در این تحقیق چکیده ای از تقدس ، هنر و نقاشی بررسی شده است .

در هر هنری می توان تقدس را یافت و رابطه تقدس در هنر و تقدس در نقاشی مورد بحث این پژوهش است . هنر بدون حقیقت معنا ندارد و در طول تاریخ هنرمندانی بودند که بعد از رسیدن به حقیقت هنر را یافتند.

این تحقیق شامل یک مقدمه و سه فصل می باشد مقدمه این تحقیق در مورد روح آدمی و واقعیت انسان و نیروی استقلال آن صحبت شده .

و در فصل اول تقدس ، تعریف آن و تقدس درهنر را بررسی کرده ام که ارتباط عقل و روح تقدس رامشخص می کند و خلاصه ای ازمتافیزیک توضیح داده شده . فصل دوم تعریفی از هنر را داریم و سپس در مورد احساسات مقدس انسان و بیان آن است . معرفت معنوی هنر مورد بررسی است .

دین و هنر معنوی نیز توضیح داده شده و این مبحث درمورد این می باشد که چه نوع هنری تقدس نامیده می شود در واقع هر اثری که عنوان دینی داشته باشد نمی توان گفت که این اثر تقدس دارد . و نمونه ای از آثار هنرمندانی چون : ال گر کو ، پیر  و دلافرانچسکاویک اثر هنر اسپانیایی آمده . با  این گونه نمونه های آثار بهتر می توان تشخیص داد که کدام نقاشی جزء هنر مقدس می باشد .

فصل سوم این تحقیق به نقاشی اختصاص داده شده که تقدس در نقاشی مورد بررسی است و معنای تقدس در نقاشی تقدس رنگ در نقاشی و چندی از اثار تقدس دار چون پیکاسو ، پل کله ، کاندینسکی ، موندریان را می توان دید .

   

1 - ارجمند ، مهدی - انسان و آرمانهایش - ص 75

1 - نابود شدن ، تباه شدن ، از منبع هنر در انتظار موعود، شریعتی علی.

1 - از همان منبع -ص 18

1- ارجمند - مهدی - انسان و ارمانهایش ص 75

2- ارجمند ، مهدی - انسان و آرمانهایش ص 79

1- همان منبع ص 57

1- شریعتی – علی،  هنر در انتظار موعود ص 22


دانلود با لینک مستقیم


مقاله چیستی تقدس در نقاشی

تحقیق در مورد چیستی وحی

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد چیستی وحی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد چیستی وحی


تحقیق در مورد چیستی وحی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:15

 

  

 فهرست مطالب

  وحی

رابطه عقل و وحی

قلمرو وحی شناسی

 

تبیین موضوع بحث

 

راه پرسنگلاخ و موانع بسیار

 

چیستی وحی؟

 

تجربه های وحیانی

 

 

 

 

 

وحی به معنای آگاهانیدن یا سخن پنهانی است، گاهی هم به معنی الهام، طلب، اخبار، فرمان، اشاره سریع و ... به کار رفته است. در اصطلاح مفسران قرآن و دانشمندان علوم قرآنی، وحی چنین تعریف‌هایی دارد:
دانش و هدایتی که خداوند به شیوه‌ای سری و پنهانی و خلاف رسم معمول بشر در هر زمینه‌ای که بخواهد به بندگان برگزیده اش ارزانی دارد.
و نیز:
کلامی که خداوند به یکی از پیامبرانش فرو می‌فرستد و به آن دلش را نیرو می‌بخشد، و آن پیامبر می‌تواند عین آن را بر زبان آورد یا بنویسد و به مردم ابلاغ کند.
وحی بر رسولان و پیامبران به دو گونه است:
1.القا در قلب، یعنی شیوه الهام یا رویای صادقه
2.سخن گفتن از آن سوی حجاب الهی با فرستادن جبرئیل.
واژه وحی در قرآن کریم به معناهای زیر به کار رفته است:
--
الهام فطری به انسان، همانند الهام به مادر حضرت موسی (سوره قصص، آیه 7)
--
الهام غریزی به حیوانات، همانند الهام به زنبور عسل (سوره نحل، آیه 68)
--
فرمان به جمادات، همانند فرمان دادن به زمین در آستانه روز قیامت (سوره زلزال، آیه 5)
--
وسوسه شیطانی (سوره انعام، آیه 112)
--
اشاره سریع، (سوره مریم، آیه 11)
--
خبردادن و آگاهیدن (سوره آل عمران، آیه 44)
--
رویا؛ همانند رویای حضرت ابراهیم علیه السلام درباره ذبح فرزندش.
گفتنی است که سه مورد آخر از جمله وحی‌ها بر پیامبران است.

رابطه عقل و وحی

موضوع یاد شده تاریخى طولانى داشته و از دیرباز، همواره ذهن اندیشمندان دینی را به خود معطوف داشته و از دیدگاه‏هاى متفاوتى بدان پاسخ داده شده است،همچون:

  • اخذ جانب وحى و نفى عقل

این دیدگاه به ترتولیان کارتاژی منسوب است. این سخن معروف اوست که “ایمان مى‏آورم، چون امرى بى‏معناست.

  • اصالت‏ بخشى به وحى و عقل را در خدمت فهم وحى دیدن (آگوستین و آنسلم)
  • تفوق عقل بر وحى (ابن رشد)
  • تعاضد عقل و وحى (توماس آکوئیناس و دیگران) که خود تفسیرهاى گوناگونى دارد.
  • تعاون بین عقل و وحی ، دیدگاه اسلام

این حدیث معروف است که: ماحکم به الشرع حکم به العقل

در جهان مسیحیت گفته شده :

  • پیامبران مشاهدات و حالات شخصی خود را در قالب مفاهیم ذهنی عرضه کرده‏اند و در متن مشاهده، که تجربه وجدانی و علم حضوری است، استدلال بی‏مورد می‏باشد. در خارج از آن صحنه و واقعه وحیانی نیز سخنانشان عادی است، نه متنی مقدس. از اینرو، ما نباید از متون وحیانی انتظار استدلال داشته باشیم. این نظریه با سابقه طولانی خود، در فلسفه دینی قدیس آگوستین در قرن چهارم و پنجم میلادی به عنوان “تقدم ایمان بر فهم”نمودار شد و حاصل آن چنین بود که ایمان از راه لطف حاصل می‏شود و فهم، پاداش ایمان است. بنابراین، تاکید چنین بود: “در پی آن مباش تا بفهمی، بلکه ایمان بیاور تا بفهمی”بدین‏سان، وحی از عقل، ایمان می‏طلبیده و تقریبا در تمام دوران قرون وسطی، این شعار غالب بوده است.طبق این نگرش، عقل تنها خدمتگزار ایمان بود.

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد چیستی وحی

پایان نامه ی چیستی تقدس در نقاشی

اختصاصی از فایلکو پایان نامه ی چیستی تقدس در نقاشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی چیستی تقدس در نقاشی


پایان نامه ی چیستی تقدس در نقاشی

فرمت : Word

تعداد صفحات : 44

زبان : فارسی

همراه با توضیح در پاورقی

 

چکیده :

در این فصل به تجلی معنویت در نقاشی نگرش و اعتقاد هنرمندان آن می‌پردازیم. و سعی در بر شمردن ویژگیهای معنوی و همه آن چیزهایی که روح مخاطبین را با صداقت این نوع نقاشی پیوند می‌دهد دارم و ابتدای فصل را با ذکر گفتارهایی از بزرگان علم و ادب وهنر آغاز می‌کنیم.«پاسگال[1] می‌گوید: انسان نی ضعیفی بیش نیست. قطره حقیری برای نابودی وی کافی است. اما اگر تمامی جهان کمر به قتل وی ببندند باز هم وی از تمامی جهان «شریفتر» است. زیرا، جهان از اینکه انسان را نابود می‌کند «آگاه» نیست اما انسان «می‌فهمد» که نابود می‌شود. این سخن یعنی اعتقاد به برتری «آگاهی» بر «وجود». چنین انسانی با ویژگی برتر خویش، هم بر پیرامون خود آگاهی می‌یابد و هم جایگاه خود در جهان بدین ترتیب، دامنه اندیشه‌اش ازسطح پدیده‌های حسی فراتر رفته و آنجا که «محیط مادی»‌ به انتها می‌رسد از «خود» ادامه می‌یابد.این مسیر به مکاشفه‌ای می‌انجامد که تمامی سرمایه معنوی انسان را می سازد»[2] «بی مناسبت نیست که قسمت مهمی ا ز رساله فیلبوس[3] را در اینجا نقل کنیم. متکلمان عبارتند از سقراط و پروتاکوس [4]سقراط: لذات راستین لذاتی هستند که از رنگهائی  که زیبا می‌نامیم و ازاشکال ناشی می‌شوند و بیشتر لذات حاصل از عطرها و اصوات نیز از این شمارند. لذات واقعی از همه چیزهایی پدیدی می‌آیند که نداشتنشان دردناک نیست اما حصولشان بطور آگاه خوشایند است و رنج را در آنها اثری نیست. پروتارکوس: اما ای سقراط باز نمی‌فهمم مراد از اینها چیست. سقراط: البته منظور من از اینها چندان واضح نمی‌نماید و باید بکوشم تا آن را روشن کنم. مراد من از اشکال زیبا، آنطور که مردم بیشتر گمان می‌کنند موجودات زنده یا تصاویر نیست بلکه خطوط راست و خمیده سطوح یا احجامی است که با این خطوط و به کمک چرخ[5] یا خط کش و گونیا به وجود می‌آیند. نمی‌دانم منظورم را می‌فهمی یانه؟ می‌خواهم بگویم که زیبایی این چیزها مانند چیزهایی کمی دیگر نسبی نیست بلکه زیبایی آنها همیشگی  طبیعی و مطلق است و لذایذ حاصل از آنها به هیچ روی تابع تمایلات غریزی نیست ورنگها هم همین طور دارای همین نوع زیبایی و موجب همین گونه لذاتند. حال آیا منظورم را می‌فهمی؟ پروتاکرس: ای سقراط کوشش می‌کنم، اما تو نیز بکوش تا آن را روشنتر بیان داری. سقراط: خوب مثلا اصواتی که خالص و شفاف و بی‌غشند و لختی ناب به گوش ما می‌رسانند فی نفسه زیبایند. زیبائیشان را با چیز دیگری نمی‌سنجیم و لذات خاص خود را در ما پدید می‌آورند. [6]در زندگی امروزی شرایطی هست که حالت روحانی مشابهی را در انسان پدید می‌آورد و این حالت را به وضع مشابهی در هنر بیان می دارد. درست است که دستگاه ذهنی انسان بدوی بسیار متفاوت است. اما آیا جهان اطراف ما با اغتشاش سیاسی و اقتصادی و روحانی کنونی‌اش جهانی است که انسان بتواند با پارسایی کلی و رضایت حسی روبرو باشد؟ آیا این جهان بیشتر چنان نیست که صاحبان روح های حساس خواه نقاشان و یا شاعران از آن به سوی واقعیتی روحانی واحساسی از پایداری پناه برند؟ آیا هنرمند ضمن این گرایش به احتمال بسیار اساس ادراکی هنر تجربی دوران گذشته را ترک نمی‌گوید و به سوی اساس تصویری ثابت روی نمی‌آورد؟ و این دست کم نظریه‌ای است که در روزگار ما منشاء حساسیتی را توضیح می‌دهد که مطلقا با آنچه راجر فرای [7] بی دلیل و بسادگی تنها نوع حساسیت زیبایی شناسی می‌داند متفاوت است در این هنر نوعی ارضای روحانی نهفته است که از هر گونه شباهت با آن نوع عکس العمل عاطفی نسبت به زندگی که در آثار رمبرانت[8] مشهود است. خالی است، یا به قول افلاطون وجود این هنر نسبت به چیز دیگری محسوس نیست بلکه قائم به ذات است و بر ماهیت خود استوار است و لذاتی خاص خود را ایجاد می‌کند»[9] «در عصر جدید و معاصر در ابتدای هنرمند سعی می‌کند تا با پرهیز از نمایش عینی طبیعت و عناصر و اشیاء و دخل و تصرف در فرم و رنگ و بافت و سایه روشن و … به تصویر و ترسیم نمودن و نمایشی جهانی میان ذهن و عین بپردازد»[10] «گذر از دنیای عینی و عدم پایبندی به ظواهر شکل های طبیعی، جلوه‌های متعدد و رنگینی
می یابد. هنر شوق و خصوصا «نقاشی ایرانی» از آن جمله است. در این نقاشی، ما به جای جهان عینی با جهان تخیل و تمثیل روبروئیم این جهان جایی است که در آن هنرمند تسلیم واقعیتهای بحری جهان ماده نشده بلکه در آن پیوسته در جستجوی جهان انتزاعی میان ماده و روح می‌باشد.


[1] Blosice Pascal ریاضیدان و حکیم فیزیکدان فرانسیوی (1662-1623)

[2] گودرزی مرتضی- مدرنیسم خام حاصل اصابت حس است – هنرهای تجسمی اشاره 2-ص106

[3] Philcbus: یکی از مکالمات افلاطون (حکیم و فیلیسوف یونانی)

[4] Potarcus

[5] منظور چرخ سفالگری است.

[6] رید، هربرت، هنر امروز، سروش حبیبی ـ ص 65

[7] Rager Fry منتقد و نقاش انگلیسی 1886-1943.

[8] Rembrandt نقاش چاپگر و رسام هلندی، 1606ـ1669

[9] رید هربرت ـ هنر امروز ـ سروش حبیبی –ص75.

[10] گودرزی مصطفی- از بازسازی طبیعت تا بیان حالت ـ هنرهای تجسمی شماره 4ـ ص 40


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی چیستی تقدس در نقاشی

رمانتیسم، چیستی و چگونگی آن در هنر ومعماری

اختصاصی از فایلکو رمانتیسم، چیستی و چگونگی آن در هنر ومعماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رمانتیسم، چیستی و چگونگی آن در هنر ومعماری


رمانتیسم، چیستی و چگونگی آن در هنر ومعماری

رمانتیسم، چیستی و چگونگی آن در هنر ومعماری

علی رغم تعاریف افراد مختلف از رمانتیسم، ارائه تعریفی مشخص از آن دشوار می نماید گاهی آن را چنان با احساس و عاطفه آمیخته می دانند که به هر چیز که برانگیزاننده احساس باشد؛ خواه متعلق به امروز باشد و یا دیروز "رمانتیک" قلمداد می کنند و گاه آن را عشق و علاقه افراطی به قرون وسطی و گاه به قول روسو بازگشت به طبیعت.

ای.بی. بورگام نیز در سال 1941 در مجله کنیون دیویو چنین نوشت :" کسی که در صدد تعریفی از رمانتیسم برآید به کاری مخاطره آمیز دست زده که بسیاری را ناکام گذارده است. اما آنچه واضح می نماید اینست که هر تعریفی که از رمانتیسم ارائه گردیده است یکی از ویژگیهای آنرا بارز ساخته است و در واقع مجموعه ای از همه تعاریف کاملترین تعریف از رمانتیسم را ارائه خواهد داد".

رمانتیسم جنبشی است که در اواخر سده هیجدهم و اوایل سده نوزدهم میلادی شکل گرفت و عموما به عنوان آنتی تز کلاسیسم شناخته می شود. این جنبش هر چند در نخستین گام قاطع خود یک انقلاب ادبی را بوجود آورد اما بستر فکری تاثیر گذاری را فراهم کرد که در تمامی عرصه های هنر تاثیر گذارد. آنچه در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت روشن ساختن مفاهیم کلی این جنبش است که در فلسفه فیخته و شلینگ نمود داشت و لذا برآنیم تا بنیانهای معرفت شناختی رمانتیسم و تاثیر آنها را در هنر و معماری بررسی نماییم؛ چرا که اساس شناخت شناسی رمانتیسم بستر مناسبی را برای ظهور اندیشه مدرن فراهم کرد و از این حیث نقطه عطف مهمی در تاریخ فلسفه و زیباشناسی محسوب می گردد.

2- "من" محور کلیدی شناخت شناسی رمانتیسم

معرفت شناسی رمانتیسم بنیان هنری و زیبایی شناختی هنر رمانتیک را تشکیل می دهد. این بنیان های فکری که در نحله فیلسوفان رمانتیک آلمان؛ یعنی در فلسفه فیخته، شیلینگ، شلگل؛ زاده شد به ترتیب به سراسر اروپا و انگلیس و فرانسه نیز رسوخ کرد. اما در هر صورت می توان گفت که؛ رومانتیک ضرورت تاریخی دوره خود بود که در اقصار نقاط اروپا به گونه ای خود جوش ظهور کرد

محور معرفت شناسی رمانتیسیسم "من" است. که اساس فلسفه فیخته بوده است.

فیخته با مطرح کردن "من" و "جزمن" در عرصه شناخت . من را در تقابل با جز من که محیط پیرامون است قرار می دهد . من در فلسفه فیخته اهمیت می یابد. فردگرایی دستاورد فیخته است برای هنر رمانتیک. توجه به فردیت در رمانتیک های فرانسه نیز نمود می یابد. در"تاملات یک گردش کننده تنها" اثر روسو مرکز ثقل نوشته شخصیت گردش کننده است که در این اثر بطور کامل و بگونه ای خودجوش عواطف درونی خود را آشکار می کند با این کتاب فرد و فردیت در اوج حرکت آرام خود به سوی کمال از تفوق و اهمیتی برخوردار می شود که در واقع مشخصه رمانتیسم است.

"من" و ذهن هنرمند سرچشمه خلق اثر هنری است. ذهنیت هنرمند که ستایش رمانتیکها را برمی انگیخت احترام خود را از فلسفه نقادانه کانت کسب می کرد. کانت در سنجش خرد ناب در توضیح گستره و محدوده خرد انسانی، مفهوم سوژه استعلایی را پیش کشیده و از قدرت ذهن آدمی صحبت به میان آورده بود.از دید کانت نیروی متعالی آفریده خردورزی و کار ذهن آدمی است. اگر انسان چنین اهمیتی در برابر نیروی متعالی داشته باشد پس باید گفت که حس انسانی اش والاترین ویژگی اوست، چیزی که جز در مختصات انسانی خود بازشناختنی و بیان شدنی نیست.

رمانتیکها حتی از مفهوم "من" در فلسفه کانت نیز فراتر رفتند. "من" رمانتیکها براساس شهود درونی شکل می گیرد. لذا من درونی باعث شد تا رمانتیسم بیشتر گرایشی ذهنی ارائه دهد تا مجموعه ای از روشهای سبک شناسانه. رمانتیسم بخاطر تکیه بر مفاهیم ذهنی، خود را با سهولت بیشتری در موسیقی و ادبیات بیان می کند تا در هنرهای بصری. نیچه پس از خواندن کتابی درباره رمانتیکها نوشته بود که رمانتیسیسم آلمانی را باید در موسیقی جستجو کرد. از آنجا که رمانتیسیسم بر ذهن و مضامین ذهنی تکیه دارد تغییر اساسی را در محتوا ایجاد می کند.

اهمیت ذهن هنرمند و فرد گرایی در هنر رمانتیک به مرکز قرار دادن هنرمند در اثر هنری می انجامد. چنانکه آندری تارکوفسکی گفته بود " هنرمند به جای همه کسانی حرف می زند که خود قادر به سخن گفتن نیستند. و به قول بابک احمدی هنرمند در اندیشه رمانتیک جنبه مرکزی دارد. نوالیس می گوید:" هنرمند متعلق به اثر است، نه اثر متعلق به هنرمند."

 

 

تعداد صفحات: 22


دانلود با لینک مستقیم