فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پاورپوینت مختصری از زندگینامه مولانا

اختصاصی از فایلکو پاورپوینت مختصری از زندگینامه مولانا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت مختصری از زندگینامه مولانا


پاورپوینت مختصری از زندگینامه مولانا

فهرست

تصویرمولانا جلال الدین محمد بلخی

زندگینامه

توقف سه روزه در بغداد

جوانی مولانا

شهرت بی مانند مولوی

شمس الدین محمد تبریزی

ملاقات مولانا با شمس

بازگشت مولانا به سال 644

آشنایی با صلاح الدین زرکوب

آشنایی با حسام الدین چلپی

مرگ مولانا

آثار مولانا

آثار منظوم

آثار منثور

مولانا جلال الدین محمد مولوی  در سال 604 روز ششم ربیع الاول هجری قمری در شهر بلخ متولد شد.
سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است.
القاب ایشان:
نام : محمد 
لقب: جلال الدین
عناوین : خداوندگار. مولانا . مولوی
نام پدر: محمد بن حسین بهاالدین ولد
لقب : سلطان العلما
فرزندان :علاالدین.جلال الدین


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت مختصری از زندگینامه مولانا

مقاله مولانا و عشق

اختصاصی از فایلکو مقاله مولانا و عشق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله مولانا و عشق


مقاله مولانا و عشق

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه14

 

مقدمه

سخن گفتن از عشق در مثنوی معنوی جلال‌الدین محمد بلخی آن ستارة درخشان آسمان عرفان و آن یگانة دوران کاری به غایت دشوار است زیرا عشق از دیدگاه حضرت مولانا بحری است بس ژرف و عمیق که کس به ژرفای آن نتوان رسید و سیاحان این بحر برای فراچنگ  آوردن در و مروارید آن چه بسا در آن غرقه گشته‌اند و آب دریا غریقان این بحر را در ساحل افکنده است اما حضرت مولانا غواصی است ماهر که با پاچیلة معرفت در اعماق ژرف این دریا رفته و گوهرها را به سلک نظم کشیده است.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مولانا و عشق

تحقیق در مورد مولانا جلال الدین محمد مولوی

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد مولانا جلال الدین محمد مولوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مولانا جلال الدین محمد مولوی


تحقیق در مورد مولانا جلال الدین محمد مولوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه16

 

فهرست مطالب

 

آموزه های مولانا برای انسان معاصر

 

6ربیع الاول سال 604هجری قمری:« مولانا جلال الدین محمد مولوی» عارف ، متفکر و شاعر پرآوازه ایرانی متولد شد. او از اهالی بلخ بود اما همراه پدر به قونیه رفت و سالیان متمادی در این شهر زندگی کرد. مولانا درحلب و دمشق ، مسند وعظ و خطابه داشت. درقونیه تدریس می کرد و دراین ایام بعد از آشنایی با شمس تبریزی روحش پریشان و آشفته شد و تدریس را رها کرد. مردم قونیه و شاگردان مولانا شمس را از قونیه بیرون راندند اما بار دیگر بر پریشانی مولانا افزوده شد. سرانجام شمس به قونیه بازگشت اما در سال 645 هجری قمری ناپدید شد و تا ابد داغ هجر او بر دل محزون مولانا نشست. از آن پس مولوی به تهذیب نفس پرداخت و سرودن مثنوی را آغاز کرد. از دیگر آثار این شاعر پرآوازه « فیه مافیه ، کلیات شمس و مجالس سَبعِه» را می توان نام برد.

خلاصه شرح حال مولوی از بستان السیاحه

عالم عامل و عارف کامل صاحب علم الیقین مولانا جلال الدین محمد بن محمد بن الحسین البلخی قدس سره مولود شریفش در قبة الاسلام بلخ از بلاد خراسان در ششم ربیع الاول سنه 604 هجری روی نمود. پدران آنجانب از علما و فضلای کبار آن دیار بوده اند. گویند مولانا در کودکی به هر سه یا چهار روز یک بار افطار می نمود و در سن شش سالگی با والد خود مولانا بهاالدین محمد ملقب به سلطان العلما او را اتفاق سفر افتاد . مولانا بهاالدین در نیشابور با جناب شیخ فریدالدین عطار قدس سره ملاقات نموده جناب شیخ کتاب اسرار نامه را که یکی از مولفات خود بود به مولانا جلال الدین عنایت فرمود و به مولانا بهاالدین گفت که این فرزند را گرامی بدار زود باشد که از نفس گرم آتش به سوختگان عالم بزند. سپس مولانا بهاالدین جناب شیخ را وداع کرده عازم بیت الله الحرام گردید و به بغداد آمد و در بغداد بزرگان و دانشمندان لوازم احترام نسبت به آن جناب به جای آوردند مولانا بهاالدین در آنجا مدت یک ماه تفسیر بسم الله فرمود چنانکه تقریر روز اول به ثانی نسبت نداشت . جمعی که طرف سلطان علاالدین کیقباد سلجوقی از کشور روم به دارالخلافه بغداد آمده و آن تقریر دلپذیر را استماع نموده بودند چون به روم بازگشتند از مناقب مولانا آنچه مشاهده کرده بر سلطان عرضه داشتند. سلطان را در غیاب اعتقادی راسخ در حق وی پدید آمد و تمنای ملاقات مولانا را داشت. تا اتفاقا مولانا را عزیمت حجاز افتاد و از آنجا به طرف شام عبور فرمود و در آنجا مولانا سید برهان ترمذی که از مریدان و همراهان وی بود رحلت نمود و در حین وفات به مولانا بهاالدین وصیت کرد که شما به طرف روم عزیمت فرمایید که جهت شما در آنجا فتوحی باشد . مولانا قبول نموده به مدینه ارزنجان آمده در خانقاه عصمتیه تاج ملک خاتون عمه سلطان علاالدین نزول فرمود و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مولانا جلال الدین محمد مولوی

تحقیق مولانا جلال الدین بلخی

اختصاصی از فایلکو تحقیق مولانا جلال الدین بلخی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق مولانا جلال الدین بلخی


تحقیق مولانا جلال الدین بلخی

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:33

فهرست مطالب:

عنوان
مقدمه                                    1    
زادگاه مولانا                                    1
مولانا و خانواده او                                    1
موقعیت خانواده و اجتماع در زمان رشد مولانا                        2
پدر مولانا                                    3
جوانی مولانا                                    4
اوضاع اجتماع و حکومت در دوران مولانا                            5
اخلاق و افکار مولانا                                    11
نردبان روحانی                                    14
از مقامات تبتل تا فنا                                    16
رحلت مولانا                                        20
تربت و مقبره مولانا                                    21
مدخل بزرگ تربت مولانا                                    22
تصاویر مقبره مولانا                                    23
در نقره‌ای                                        23
شبستان بارگاه مولانا                                    23
قبة‌الحضراء                                        24
کتیبه ها و نوشتهای مقبره مولانا                            25
قبور دیگر                                        28

منابع

 

 

زادگاه مولانا
جلال‌الدین محمد درششم ربیع‌الاول سال604 هجری درشهربلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذکره‌نویسان وی درهنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت می‌کرد پنجساله بود. اگر تاریخ عزیمت بهاءالدین را از بلخ  در سال 617 هجری بدانیم، سن جلال‌الدین محمد درآن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلال‌الدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت کوتاهی درک محضر آن عارف بزرگ را کرد.
چون بهاءالدین به بغدادرسیدبیش ازسه روزدرآن شهراقامت نکرد و روز چهارم بار سفر به عزم زیارت بیت‌الله‌الحرام بر بست. پس از بازگشت ازخانه خدا به سوی شام روان شد و مدت نامعلومی درآن نواحی بسر برد و سپس به  ارزنجان  رفت. ملک ارزنجان آن زمان امیری ازخاندان منکوجک بودوفخرالدین بهرامشاه‌نام داشت، واو همان پادشاهی است حکیم نظامی گنجوی کتاب مخزن‌الاسرار را به نام وی به نظم آورده است. مدت توقف مولانا در ارزنجان قریب یکسال بود.
بازبه قول افلاکی، جلال‌الدین محمددرهفده سالگی ‌درشهرلارنده به‌امرپدر، گوهرخاتون دخترخواجه لالای سمرقندی را که مردی محترم و معتبر بود به زنی گرفت و این واقعه بایستی در سال 622 هجری اتفاق افتاده باشد و بهاءالدین محمد به سلطان ولد و علاءالدین محمد دو پسر مولانا از این زن تولد یافته‌اند.
 مولانا و خانواده او
مولانا جلال الدین محمد مولوی  در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شد.هر چند او در اثر خود فیه مافیه اشاره به زمان پیش تری می کند ؛ یعنی در مقام شاهدی عینی از محاصره و فتح سمرقند به دست خوارزمشاه سخن می گوید .در شهر  بلخ زادگاه او بود و خانه آنها مثل یک معبد کهنه آکنده از روح ،انباشته از فرشته سر شار از تقدس بود .کودک خاندان خطیبان محمد نام داشت اما در خانه با محبت و علاقه ای آمیخته به تکریم و اعتقاد او را جلال الدین می خواندند جلال الدین محمد .پدرش بهاء ولد که یک خطیب بزرگ بلخ ویک واعظ و مدرس پر آوازه بود از روی دوستی و بزرگی او را ((خداوندگار)) می خواند خداوندگار برای او همه امیدها و تمام آرزوهایش را تجسم می داد .با آنکه از یک زن دیگر دختر قاضی شرف  پسری بزرگتر به نام حسین داشت ،به این کودک نو رسیده که مادرش مومنه خاتون از خاندان فقیهان  وسادات سرخس بود و در خانه بی بی علوی نام داشت به چشم دیگری می دید.خداوندگار خردسال برای بهاءولد که در این سالها از تمام دردهای کلانسالی رنج می برد عبارت از تجسم جمیع شادیها و آرزوها بود .سایر اهل خانه هم مثل خطیب سالخورده بلخ ،به این کودک هشیار ،اندیشه ور و نرم و نزار با دیده علاقه می نگریستند .حتی خاتون مهیمنه مادربهاء ولد که در خانه ((مامی)) خوانده می شد و زنی تند خوی،بد زبان وناسازگار بود ،در مورد این نواده خردسال نازک اندام و خوش زبان نفرت وکینه ای که نسبت به مادر او داشت از یاد می برد. شوق پرواز در ماورای ابرها از نخستین سالهای کودکی در خاطر این کودک خاندان خطیبان شکفته بود .عروج روحانی او از همان سالهای کودکی آغاز شد –از پرواز در دنیای فرشته ها ،دنیای ارواح ،و دنیای ستاره ها که سالهای کودکی او را گرم وشاداب و پر جاذبه می کرد . در آن سالها رؤیاهایی که جان کودک را تا آستانه عرش خدا عروج می داد ،چشمهای کنجکاوش را در نوری وصف ناپذیر که اندام اثیری فرشتگان را در هاله خیره کننده ای غرق می کرد می گشود .بر روی درختهای در شکوفه نشسته خانه فرشته ها را به صورت گلهای خندان می دید . در پرواز پروانه های بی آرام که بر فراز سبزه های مواج باغچه یکدیگر را دنبال می کردند آنچه را بزرگترها در خانه به نام روح می خواندند به صورت ستاره های از آسمان چکیده می یافت .فرشته ها ،که از ستاره ها پائین می مدند با روحها که در اطراف خانه بودند از بام خانه به آسمان بالا می رفتند  طی روزها وشبها با نجوایی که در گوش او   می کردند او را برای سرنوشت عالی خویش ،پرواز به آسمانها ،آماده می کردند پرواز به سوی خدا .
 موقعیت خانواده  و اجتماع در زمان رشد مولانا
پدر مولانا بهاء ولد پسر حسین خطیبی در سال 546 یا 542 هجری قمری در بلخ  خراسان آنزمان متولد شد.خانواده  ای مورد توجه خاص و عام و نه بی بهره از مال و منال و همه شرایط مهیای ساختن انسانی متعالی کودکی را پشت سر می گذارد و در هنگامه بلوغ انواع علوم و حکم را فرا می گیرد .محمد بن حسین بهاء الدین ولد ملقب به سلطان العلما (متولد حدود 542ق/1148میا کمی دیر تر )از متکلمان الهی به نام بود . بنا به روایت نوه اش ؛شخص پیامبر (ص)این اقب را در خوابی که همه عالمان بلخ در یک شب دیده بودند ؛به وی اعطا کرده است .بهاء الدین عارف بود و بنا بر برخی روایات ؛او از نظر روحانی به مکتب احمد غزالی (ف.520ق/1126م)وابسته است .با این حال نمی توان قضاوت کرد که عشق لطیف عرفانی ؛ آن گونه که احمد غزالی در سوانح خود شرح می دهد ؛چه اندازه بر بهاءالدین و از طریق او بر شکل گیری روحانی فرزندش جلال الدین تاثیر داشتهاست .اگر عقیده افلاکی در باره فتوایی بهاء الدین ولد که: زناءالعیون النظر صحت داشته باشد ؛ مشکل است که انتساب او به مکتب عشق عارفانه غزالی را باور کرد حال آنکه وابستگی نزدیک او به مکتب نجم الدین کبری ؛موسس طریقه کبرویه به حقیقت نزدیکتر است .بعضی مدعی شده اند که خانواده پدری بهاءالدین از احفاد ابو بکر ؛خلیفه اول اسلام هستند .این ادعا چه حقیقت داشته باشد و چه نداشته باشد درباره پیشینه قومی این خانواده هیچ اطلاع مسلمی در دست نیست .نیز گفته شده که زوجه بهاءالدین ؛از خاندان خوارزمشاهیان بوده است که در ولایات خاوری حدود سال 3-472ق/1080م حکومت خود را پایه گذاری کردند ولی این داستان را هم می توان جعلی دانست و رد کرد .او  با فردوس خاتون ازدواج می کند ،که برخی به علت اشکال زمانی در این ازدواج شک  نموده اند .
او برای دومین بار به گفته ای ازدواج می کند .همسر او بی بی علوی یا مومنه خاتون است که او را از خاندان فقیهان و سادات سرخسی می دانند .
از این بانو ،علاو الدین محمد در سال 602 و جلال الدین محمد در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شدند.بهاء الدین از جهت معیشت در زحمت نبود خالنه اجدادی و ملک ومکنت داشت .در خانه خود در صحبت دوزن که به هر دو عشق می ورزید ودر صحبت مادرش((مامی))و فرزندان از آسایش نسبی بر خورداربود ذکر نام الله دایم بر زبانش بود ویاد الله به ندرت از خاطرش محو می شد با طلوع مولانا برادرش حسین و خواهرانش که به زاد از وی بزرگتر بودند در خانواده تدریجاً در سایه افتادندوبعدها در بیرون از خانواده هم نام ویاد آنها فراموش شد .جلال که بر وفق آنچه بعدها از افواه مریدان پدرش نقل میشد ؛ از جانب پدر نژادش به ابوبکر صدیق خلیفه رسول خدا می رسید و از جانب مادر به اهل بیت پیامبر نسب میرسانید .
 پدر مولانا
پدرش محمدبن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولدبلخی وملقب به سلطان‌العلماءاست که ازبزرگان صوفیه بود و به روایت افلاکی احمد دده در مناقب‌العارفین، سلسله او در تصوف به امام احمد غزالی می‌پیوست و مردم بلخ به وی اعتقادی بسیار داشتند و بر اثر همین اقبال مردم به او بود که محسود و مبغوض سلطان محمد خوارزمشاه شد.
گویند سبب عمده وحشت خوارزمشاه ازاوآن بودکه بهاءالدین ولدهمواره برمنبربه حکیمان وفیلسوفان دشنام می‌داد و آنان را بدعت‌گذار می‌خواند.
گفته‌های اوبر سر منبر بر امام فخرالدین رازی که سرآمد حکیمان آن روزگار و استاد خوارزمشاه نیز بود گران آمد و پادشاه را به دشمنی با وی برانگیخت.
بهاء‌الدین ولد از خصومت پادشاه خود را در خطر دیدو برای رهانیدن خویش از آن مهلکه به جلاء وطن تن در داد و سوگندخوردکه تا آن پادشاه برتخت سلطنت نشسته است بدان شهر باز نگردد. گویند هنگامیکه اوزادگاه خود شهر بلخ را ترک می‌کرد از عمر پسر کوچکش جلال‌الدین بیش از پنج سال نگذشته بود.
افلاکی در کتاب مناقب ‌العارفین در حکایتی اشاره می‌کند که کدورت فخر رازی با بهاءالدین ولد از سال 605 هجری آغاز شد ومدت یک سال این رنجیدگی ادامه یافت و چون امام فخر رازی در سال 606 هجری از شهر بلخ مهاجرت کرده است، بنابراین‌نمی‌توان خبردخالت فخررازی رادردشمنی خوارزمشاه با بهاءالدین درست دانست. ظاهرا رنجش بهاءالدین ازخوارزمشاه تا بدان حدکه موجب مهاجرت وی از بلاد خوارزم و شهر بلخ شود مبتنی بر حقایق تاریخی نیست.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق مولانا جلال الدین بلخی

متن کامل برنامه شماره 067گنج حضور (شرح کاربردی اشعار مولانا و حافظ)

اختصاصی از فایلکو متن کامل برنامه شماره 067گنج حضور (شرح کاربردی اشعار مولانا و حافظ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

متن کامل برنامه شماره 067گنج حضور (شرح کاربردی اشعار مولانا و حافظ)


متن کامل برنامه شماره 067گنج حضور (شرح کاربردی اشعار مولانا و حافظ)

مولانا اشاره میکنه خشمگین شدن در واقع تبدیل شدن به یک فرم یا به یک صورت یا به یه نقش ذهنی هیجانیه. وقتی ما خشمگین میشیم تبدیل به یه چیزی میشویم شبیه جسم که بهش میتونیم بگیم فرم ذهنی هیجانی. درست شبیه اینه که به یه خواب فرو میریم منتها ایندفعه خواب هیجان و خواب فکره. یه چیزیست مخلوط این دو تا.  پس وقتی میگه :

خشمین بر آن کسی شو کز وی گزیر باشد

یا غیر خاک پایش کس دستگیر باشد

 گزیر یعنی چاره. میگه تو خشمگین به کسی بشو که ما ازش راه فراری داشته باشیم، چاره ای داشته باشیم. به این معنی که ما در تصرف فضای زندگی این لحظه هستیم و ازش نمیتونیم چاره و گریز داشته باشیم. همیشه در فضای زنده این لحظه هستیم. پس وقتی خشمگین میشیم یعنی اینکه داریم به چیزی که در این لحظه پدید میاد یا اتفاق می افته مقاومت نشون میدیم. همینطور که بارها اشاره شده زندگی همیشه در این لحظه ست و وقتی شما با این لحظه مخالفت میکنید و این لحظه رو نمی پذیرید و بر آن خشمگین میشین در واقع مثل اینکه دارین به زندگی یا به اون چیزی که شما رو الان می آفرینه خشمگین میشین. داره میگه که تو باید به چیزی یا کسی خشمگین بشی که ازش بتونی فرار بکنی یا کاری براش بتونی بکنی. یا غیر خاک پایش کس دستگیر باشد / یا غیر از خاک پای آن معشوق، یعنی زندگی زنده این لحظه که تو با خشمگین شدن خود رو از اون محروم میکنی کسی حامی و کمک انسان باشه. این موضوع یه مطلب کلی ست و راجع به همه انسانهاست. پس میگه ما اگر قرار باشه که با زندگی هم جهت بشیم و در این لحظه زنده به زندگی بشیم نباید خشمگین بشیم. هر موقع عصبانی هستیم، دلخور هستیم و مقاومت میکنیم به این لحظه این یعنی مقاومت میکنیم به زندگی و نمیذاریم زندگی از ما جریان پیدا بکنه، زندگیی که تنها حامی ماست.  در پایین بیشتر توضیح میده.

 

 WORD.docx

 

 **************** شامل 16  صفحه ***************

+

متن اشعار

 

لطفا قبل از خرید سوالات خود را با مدیر فروشگاه در میان بگذارید

 

شماره تماس : 2588536-0921

 

جهت خرید آسان میتوانید از راهنمای خرید فروشگاه در بالای صفحه استفاده فرمایید

 


دانلود با لینک مستقیم


متن کامل برنامه شماره 067گنج حضور (شرح کاربردی اشعار مولانا و حافظ)