![مقاله انقلاب فرهنگی](../prod-images/639550.jpg)
دانلود مقاله انقلاب فرهنگی 67 ص با فرمت word
مقاله انقلاب فرهنگی
دانلود مقاله انقلاب فرهنگی 67 ص با فرمت word
تهاجم فرهنگی و راهکارهای مقابله با آن
21 صفحه
پیشگفتار:
فرهنگ از مقولات سهل و ممتنع است که هم می توان برخورد سطحی و صوری با آن کرد و هم می توان به ذات معنایی و لایه های تو در تو، پیچیده و ظریف آن نظر افکند. هم می توان به مثابه یک ناظر صرف، از بیرون به آن نگریست و درباره آن به داوری نشست و هم می توان به عنوان یک ناظر بازیگر به اعماق و لایه های درونی آن دست یافت. اگر فرهنگ را " معرفت مشترک" تعریف کنیم و لایه های آن را از عمیق ترین تا سطحی ترین لایه به ترتیب جهان بینی، ارزش، هنجار، نماد ، تکنولوژی مادی (مهارت به کارگیری و ساخت اشیاء ) و تکنولوژی اجتماعی (مدیریت و سازماندهی اجتماعی) بدانیم، به طور قطع ، فهم و درک عمیق لایه های گوناگون فرهنگ، روش شناسی متناظر و متناسب با خود را می طلبد و این امر مستلزم شناخت پارادایم های شناخت شناسی، مفروضات هستی شنانختی آنها و اطلاع از توانمندی تکنیک های هر کدام از این روش شناسی هاست.
مشخصات این فایل
عنوان: تهاجم فرهنگی
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 17
این مقاله در مورد تهاجم فرهنگی می باشد.
آن روزها در آمریکا، که از پس ٢٨ مرداد ٣٢ در کشور ما حرف اول را میزد، چهرهی جدیدی به تخت ریاست جمهوری نشسته بود که برنامههایش با برنامههای ژنرال آیزنهاور و معاونش نیکسون متفاوت بود. او از مسائلی همچون حقوق بشر و دموکراسی دم میزد ـ حرفهائی که در آن روزگار بیشتر به شوخی شبیه بود. یادم است یک روز داریوش آشوری بطعنه پیشنهاد کرد که نامهای به پرزیدنت جدید، آقای جان اف کندی، بنویسیم و بگوئیم حالا که حضرتعالی در حال تأمین حقوق بشر ...(ادامه دارد)
«قوم مغلوب همواره شیفتهی تقلید از شعائر و آداب و طرز لباس و مذهب و دیگر عادات و رسوم ملت غالب است، زیرا در نهاد انسان همواره اعتقاد به کمال و برتری قوم پیروزی که ملت شکست خورده را مسخر خود میسازد حاصل میشود، و منشاء یا رسوخ بزرگداشت و احترام قوم غالب در نهاد ملت مغلوب است و یا بدان سبب است که ملت مغلوب در فرمانبری خود از قوم پیروز دچار اشتباه میشود و بجای اینکه این اطاعت را معلول غلبهی طبیعی آن قوم بداند آنرا به کمال و برتری آنان نسبت ...(ادامه دارد)
اکنون دو سه دهه از پیدایش یک اصطلاح دیگر، یعنی مفهوم «دهکدهی جهانی» میگذرد. یعنی همان روزهائی که ما اصطلاح «غربزدگی» را اختراع میکردیم در مغرب زمین مفهوم «دهکده شدن» به معنای «کوچک شدن جهان» پا به عرصهی ظهور میگذاشت. و امروزه، در نخستین ربع قرن بیست و یکم، آنچه روزی حاصل تخیلات آدمیان آینده نگر بود تبدیل به حقیقتی روزمره شده است. اما امروز کمتر از اصطلاح «دهکدهی جهانی» ـ که برآمده از بحثهای مربوط به فرهنگ بود ـ استفاده ...(ادامه دارد)
امروزه بسیاری از نویسندگان ادعا میکنند که ایرانیان مهاجرت کرده در بیست و شش سال اخیر ارتباط خود را با موطن خویش از دست دادهاند و از آنچه در آن میگذرد بیخبرند. اما اگر بوضعیت کنونی جهان نیک در نگریم میبینیم که پیشرفت سرسام آور تکنولوژی ارتباطات موجب شده است که همین جمع کوچک ما در زیر این سقف از آنچه در ایران میگذرد بیشتر با خبر باشیم تا مردمی که مثلا ...(ادامه دارد)
بنظر من این هم وافعیت و هم ضرورت تهاجم فرهنگیی ماست. باید یاد بگیریم چگونه از آنچه قبول داریم دفاع کنیم. و بهترین «دفاع»، فوتبالیستهای قدیمی به ما گفتهاند که، «حمله» است. دوستداران مبارزات بدون خشونت از این سخن من کهیر نزنند؛ تهاجمی که من میگویم از جنس گلوله و خون نیست، بلکه هجمهای است ساخته شده از خرد و انسانگرائی رها شده از خرافات، با آرزوی ...(ادامه دارد)
کانون مرکزی است که در راستای اهداف،اصول وسیاستهای سازمان دانش آموزی برای غنی سازی اوقات فراغت وارتقاء آگاهی های اعضا سازمان وسایردانش آموزان ومخاطبین بااستفاده در قالب فعالیتهای فرهنگی،ادبی،هنری،ورزشی،اجتماعی،علمی،مهارتی واردویی وسازماندهی اعضا،فعالیت می نماید.
علیرغم پیچیدگی های برنامه ریزی برای اوقات فراغت دانش آموزان بویژه دانش آموزان دوره متوسطه ونیز تنگنا ومحدودیت ها،باید اذعان کردکه در شرایط امروز کشور،در مواجه با پیشرفت تکنولوژی وفراگیری فن آوری اطلاعات وارتباطات می باشیم،باید متناسب با نیازها و خواسته های دانش آموزان اقدامات اساسی درارتباط باحضورفعال وبا نشاط آنان درکانونها انجام دهیم.برنامه های مدون کنونی،بیانگر دواصل مهم در ماهیت وجودی کانونهاست،به استناداین دواصل باید تدابیری سیستماتیک ونظام مند برای بهره وری هرچه بیشترواستفاده بهینه از این فضاها اندیشیده شود واین امرامکان پذیرنیست مگراینکه همه اجزاء وعناصری که به نحوی با فعالیتهای کانون مرتبط می باشند،به طور هماهنگ ویکپارچه نیاز به یک فرآیند برنامه ریزی ومدیریت استراتژیک را در کانونها مبنی برایجاد تحولی اساسی در نوع نگاه به نیازها ومسائل فرهنگی واجتماعی نسل امروز را به سیاست گذاران گوشزد نماید. این دواصل عبارتند از:
1- کانونها از مناسب ترین فضاها برای غنی سازی اوقات فراغت دانش آموزان
متناسب با سلیقه ها وعلاقه های متفاوت آنهاست.
2- تمرین فرآیندهای جامعه پذیری،هوشیاری وانتقادگری اجتماعی دربین دانش آموزان زمینه ساز تجربه قوای سه گانه متناسب با دنیای جوانان را فراهم می نماید.
ویژگی های کانون ویاکانون آنگونه که ما می پنداریم:
- کانون محل تلفیق واقعی وعملی فرآیند "آموزش" وپرورش است.
- مرکزی است که دراجرای برنامه های آن توانایی ها واستعدادهای دانش آموزان توسط خودشان شناخته می شود.
- زمینه ساز تقویت کارگروهی وتمرین جامعه پذیری وقانون پذیری بین دانش آموزان است.
- مرکزی برای شکوفایی استعدادهای دانش آموزان وپرورش روحیه خلاقیت درآنان است.
- مرکزی برای غنی کردن اوقات فراغت دانش آموزان کشوردرسه دوره تحصیلی است.
- زمینه ساز ترویج فرهنگ اسلامی و ایران دوستی در جامعه دانش آموزی است.
- محیطی امن،سالم وجذاب است که موجبات انبساط روح ومسرت خاطر دانش آموزان را فراهم می آورد.
- زمینه ساز تقویت روح زندگی وامید به آینده وشوق به زیستن در دانش آموزان است.
- زمینه ساز آموزش آن دسته از مهارتها وهنرهای متنوع ومورد نیاز جامعه دانش آموزی است که درآموزشگاهها امکان آن وجود ندارد.
- مرکز ایجادزمینه برای تعامل،هم اندیشی ومشارکت بین دانش آموزان است.
براسا س مصوبه اسفند ماه سال 1358 شورای انقلاب و همچنین به موجب قانون انحلال سازمان پیشاهنگی در سال 1364 اداره کلیه اماکن ، کاخ های جوانان و خانه های پیشاهنگی سابق به تشکیلات امورتربیتی در وزارت آموزش و پرورش محول شد.
معاونت پرورشی وزارت آموزش وپرورش از سال 1366با استفاده از آن اما کن و کاخ ها و خانه های پیشاهنگی، فعالیت های کانونها را با هدف تا مین و غنی سازی اوقات فراغت دانش آموزان ورشدوشکوفایی استعدادهای نهفته آنان، پس ازتشکیل جلسات با صاحبنظران ، مشاوران، کارشناسان خبره، مطالعات دقیق وعمیق ، پیرامون اهمیت وضرورت غنی سازی اوقات فراغت، نوع برنامه ها، نحوه اجراو بررسی فعالیتهای اوقات فراغت در سایر کشورها به موجب اساسنامه کانونها (که نهایتا در پانصد و سومین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش مورخه 30/11/68 به تصویب رسید) آغاز نمود.
تدوین اساسنامه کانونها و همچنین آیین نامه ها و دستورالعمل های مربوط به آن از جمله اقدامات مهمی بود که آن زمان "دفتر مرکزی کانونها" به شیوه ای منظم و قانونمند با مطالعه و برنامه ریزی کارشنا سا نه و تلاش بی وقفه دنبال می کرد.
این اقدامات در دو مرحله
2- بررسی مفاد اساسنامه و آیین نامه ها در کمیسیون اساسنامه ها و آیین نا مه های شورای عالی آموزش و پرورش با حضور کلیه اعضای کمیسیون که این مرحله هم 6 ماه طول کشید.
3- طرح موضوع اساسنامه کانونها در جلسات شورای عالی آموزش و پرورش که بحث و تبادل نظر آن در سه جلسه شورای عالی انجام شد.
تاریخچه کانون فرهنگی تربیتی شهید باهنر:
کانون فرهنگی تربیتی شهید باهنر فاضل آباد در سال 1377 تشکیل گردید که در آن زمان زیر نظر معاونت پرورشی اداره آموزش و پرورش شهرستان علی آباد کتول فعالیت می کرده است.
درحال حاضرکانون شهید باهنرزیرنظرریاست سازمان دانش آموزی فعالیت خود را انجام می رهد.
نام گذاری کانونها:
نامگذاری کانونها ازجمله اقدامات مهمی بود که می توانست معرف سیاستها ،خط مشی وما موریت های حاکم بر فعالیتهای کانون باشد. به همین منظور دست اندرکاران کانونها درصدد انتخاب نامی برای کانون بودند که همه اصول وسیاستهای حاکم برنامه های آن رادر بربگیرد.
حاصل این تلاش چنین بود:
پس ازبررسی و تبادل نظردر شورای عالی آموزش وپرورش درمورخ 30/11/68نام "کانون فرهنگی تربیتی" که از سوی آقای دکتر علی شریعتمداری ، یکی از اعضای شورای عالی آموزش و پرورش پیشنهاد شده بود تصویب گردید.
نمودار سازمانی وتشکیلات
در گذشته با توجه به اینکه تعداد کاخ های جوانان به کمتراز 30 باب در سطح کشورمی رسید ، زیرنظرمستقیم نخست وزیری اداره می شد و این ساختارتشکیلاتی برحوزه اختیارات این مراکز می افزود.
خانه های پیشاهنگی هم به نوعی زیرنظرمستقیم حکومت اداره می شد وبعدازانقلاب کانونها که مجموعه ای متشکل ازکاخ جوانان ، خانه های پیشاهنگی ،ساختمانهای جدید وبرخی مدارس بود، تحت نظارت و مدیریت دفترمرکزی کانونها قرارگرفته ومستقیما تحت نظارت معاونت پرورشی اداره می شد و درسطح استان ها نیز این مراکز توسط کارشناس مسئول و دوکارشناس وبعضا یک کاردان اداره می شد.
پس ازآن با تغییرساختارآموزش وپرورش درتشکیلات معاونت پرورشی، کانونها تحت نظارت و مدیریت اداره کل فعالیتهای دانش آموزی معاونت پرورشی قرارگرفت ودرسطح استانها هم این فعالیت مهم باکارشناسی اموراردوگاهها واماکن تربیتی ادغام گردید که همین موضوع منشا بروزمشکلات جدی برای کانونها گردید.
از زمان تاسیس سازمان دانش آموزی به مرور کانونها دراختیار سازمان فوق قرار گرفت. بنحوی که در تاریخ29/11/80 بموجب بخشنامه شماره 27479/140 مقام عالی وزارت، رسما مدیریت و بهره برداری و حفظ و نگهداری کلیه کانونها به سازمان دانش آموزی محول گردید.
فهرست مندرجات:
فصل اول:آشنایی کلی بامکان کارآموزی
1-1 تاریخچه سازمان
2-1نمودارسازمانی وتشکیلات
شرح وظایف پست های سازمانی
3-1نوع محصولات تولیدی یا خدمات
4-1شرح مختصری از فرآیند تولیدی یا خدماتی
فصل دوم: ارزیابی بخش های مرتبط بارشته علمی کارآموز
1-2موقعیت رشته کامپیوتر(نرم افزار)در کانون
2-2 بررسی شرح وظایف رشته کامپیوتر درواحدصنعتی
3-2امورجاری دردست اقدام
4-2برنامه های آینده
5-2 تکنیک های مورد استفاده توسط رشته کامپیوتر(نرم افزار)درکانون
فصل سوم:آزمون آموخته ها ونتایج
نتیجه گیری کلی
شامل 66 صفحه فایل word قابل ویرایش
خانه شاید یکی از ابتداییترین و اصلیترین گونههای معماری باشد. شاید بتوان پذیرفت معماری با «خانه» و سرپناه آغاز شده است. جستجو برای یافتن و سپس تلاش برای شکل دادن و ساختن سرپناه، از بسیاری از فرمهای دیگر معماری قدیمیتر و حیاتیتر است. پیش از آن که معماری نیایشگاهی یا معماری آرامگاهی به وجود آید؛ یا پیش از آن که انسانها مکانهایی را برای داد و ستد کالاهایشان طراحی کنند و فضاهای دیگری را به امور آموزشی اختصاص دهند و سپس به طراحی فضاهای شهری و عمومی بپردازند، «خانه» بوده است.
الگوی اصلی و بنیادین کلیه فضاها در طراحی، همان خانه است. موزه، خانهی اشیا است، بیمارستان خانهی بیماران، مسجد خانهی خدا، مدرسه خانهی بچهها و شهر خانهی مردم است. به همین ترتیب خانههای بیشماری وجود دارند. و اما خانهی واقعی، خانهای است که تکفضایی باشد. خانههای اولیه تک فضایی بودهاند. به همین دلیل برخی از معماران، ایاصوفیه را برجستهترین اثر معماری جهان میدانند.
جای شگفتی فراوان است که بسیاری معتقدند شرایط جهان امروز و کوچک و متراکم شدن اقامتگاه و رواج آپارتماننشینی موجب به خطر افتادن مفهوم خانه و حتی از بین رفتن آن شده است. در حالی که به هیچ وجه چنین نیست. چه بسا احساس هویت و آرامشی که یک آپارتماننشین در آپارتمان خویش بدان دست مییابد، برای فردی که در خانهای مجلل و با اتاقهای تو در تو زندگی میکند، آرزویی دستنیافتنی باشد. در واقع تغییر ساختار فیزیکی اقامتگاهها با توجه به شرایط زمانه، نمیتواند خللی بر مفهوم خانه وارد کند؛ چرا که سکونت و داشتن خانه، نیاز ذاتی، روانی و همیشگی بشر است. بیخانمانی ما انسانهای معاصر، ریشه در همین ناتوانی ما در خانه کردن دارد. ما در خانههایمان اتراق میکنیم، شب را سحر میکنیم، تا دوباره در جادهی بیانتهای روزمان طی مسیر کنیم. ما مقیم خانهمان نیستیم. ما توان اقامت را از دست دادهایم. خانههای ما به واقع کاشانههایی بیرمقاند. کالبدهایی مسطح و بیعمق.
اما هر خانهای برای ما خانه نیست. به جرأت میگویم که کالبد معماری خانه، تنها بخش کوچکی از یک خانه است که امکان خانه شدن اثر معمار را فراهم میکند. بخش زیادی از خانه را خاطرات و آن چیزی که حال و هوای خانه مینامیم، برای ما میسازد ( لحظهای به خانه مادربزرگ - پدربزرگ خود یا خانهای که از آن دور هستید، فکر کنید. شاید با همه زشتیهایش، فقط برای شما زیبا باشد) به نظر من، معماری خانه را ساکنان آن انجام میدهند ( با توجه به این که همه ما معمار دنیا آمدهایم و بعد فراموش کردیم) و بخش عمده این معماری، معماری داخلی است.
ب) علت انتخاب موضوع :
فضای مسکونی که انسان در آن سکونت می گزیند با دیوارها و کف وسقف و….. هویت خانه مسکونی را شکل می دهند این ساختار پناهگاهی است در مقابل باد و باران و …. علاوه بر تامین نیازهای اولیه انسان همچنین مفهوم تعلق خاطر را در ذهن افراد پر رنگ تر می کند و کانونی پدید می آورد که می تواند قلب یک فضایی مسکونی به حساب آید. هدف من طراحی خانه ای است که با روح و روان انسان رابطه برقرار کند و پایگاه معنوی افراد خانه بشمار آید.
ج) هدف و ضرورت :
مرکزیت قرار دادن کانون خانواده به عنوان یک اصل و طراحی خانه ای که نیازهای روحی و روانی تک تک افراد خانواده را تامین کند . از خداوند منان خواستارم مرا در رسیدن به این هدف یاری رساند.0
1-2 خانه :
خانه کهن ترین ، مهم ترین و حیاتی ترین فضای زیست انسان بوده است وشاید بتوان بیان کرد که تنها فضایی است که از برخی جنبه ها برای انسان و جوامع انسانی بلکه برای سایر جانوران نیز نقشی حیاتی و ضروری داشته است وجود اشتراک لفظی و معنایی بین واژه های لانه ، خانه و کاشانه و آشیانه در زبان فارسی را نمی توان فکر نشده دانست انسان از دوران کهن می دانسته که برخی از جانوران مانند زنبور عسل و موریانه لانه هایی بسیار دقیق و پیچیده و طراحی شده می سازد و بسیاری از پرندگان با چه دقتی لانه و آشیانه خود را برفراز درختان می ساخته اند . به ویژه در گذشته که سکونت گاه ها و محیط های زیست انسانی در درون یا پیوسته به بسترهای طبیعی بوده و به همین دلیل احترام به آشیانه برخی جانوران چنان بوده که ویران کردن آن را جایز نمی دانستند.
اگر قبول کنیم که کار معماری شکل دادن به مکان زندگی انسان است. پس فعل معماری مستلزم توجه همزمان به دو عامل است « شکل» و « زندگی » به عبارت دیگر معماری درصد ساختن ظرف برای مظروف است ظرفی به نام بنا برای مظروفی به نام زندگی انسان است .
پیداست که توجه بیش از حد به هر یک از دو عامل شکل و زندگی و وانها دن دیگری و یا تلقی نادرست از آنها به معماری نامطلوب و ناموفق منجر می شود معماری نامطلوب معماری است که انسان ها در آن احساس زنده بودن و حیات داشتن و انسجام و آرامش نمی کنند بررسی معماری اخیر و محصولات آن به ما می گوید که توجه بیش از حد به ظرف و غفلت از مظروف باعث ایجاد فضاهای فاقد روح منجر می شود گویا معماری امروز از این نکته غافل شده است که علت وجودی ظرف جای دادن مظروف به بهترین نحو است .
برای ساختن ظرف خوب باید مظروف آن را به درستی شناخت معماری خوب مستلزم شناخت خصوصیات مظروف آن یعنی معیارهای زندگی بهینه است پیدا است که مقصود از زندگی کل آن است نه برخی از وجوه آن پس شرط لازم برای معماری خوب برای رسیدن به مکان هایی زنده و جاودانه شناخت زندگی است . پس معمار در معنای عام آن یعنی هر که به ساختن عمارتی اقدام می کند نه تنها باید خصوصیات آن نوع از زندگی را که قرار است در آن مکان رخ دهد بشناسد بلکه باید به تصوری از زندگی بهتر رخ دهد بشناسد.
با توجه به مطالب بالا انسانی بودن معماری مقوله ای است کاملا اثبات شده .
بدین ترتیب رابطه جایگاه طبیعی انسان یعنی خانواده با مکان اقامت او یعنی خانه را هسته مناسبی برای تاثیر فضا برانسان تشخیص دادم .
2-1 سکونت
نیاز به مسکن دارای دو بعد کمی و کیفی است. در بعد کمی؛ نیاز به مسکن، شناخت پدیدهها و اموری را شامل میشود که مسئله فقدان سرپناه و میزان دسترسی به آن را مطرح میکند، در بررسی بعد کمی مسکن، در واقع درجه پاسخگویی به نیاز مسکن بدون در نظر گرفتن کیفیت آن موردنظر است. در بعد کیفی؛ مسائل و پدیده هایی مطرح می شود که به بیمسکنی، بد مسکنی و تنگ مسکنی معروف هستند و آنچه مطرح است، نوع و شکل نیاز است.
احتیاج به مسکن و اتخاذ راهکارهای مناسب برای تولید متناسب با نیاز آن؛ یکی از مسائل و مشکلات عمده در شهرهای بزرگ است. نیاز به مسکن در تاریخ، همیشه دغدغه جوامع بوده و به فراخور امکانات و شرایط تاریخی، اقلیمی و تکنولوژیکی، روشهای بدیع و متنوع تولید سرپناه، به خلق الگوهای مختلف سکونت منجر شده است. هرچند به نظر میرسد مسئله سکونت به موضوع تکراری و رنگ باخته محافل معماری بدل شده ولی از آنجا که مسکن یک نیاز اجتماعی و اولویتی است مقدم بر تمام کارهای دیگر که از جانب اجتماع به معماری تحمیل میشود؛ معماری مدرن با محور قرار دادن موضوع مسکن و سکونت، اهداف خود را سازماندهی کرده و زیربنای خود را شکل داده، به گونهای که این مسئله همواره باعث تحسین معماری مدرن شده است.
در شرایطی که زندگی بشر هر روز بیشتر و بیشتر در مادیگرایی فرو میرود، «سکونت» نیز از مفهوم کیفی خود دور میشود. زمانی در هویتیابی و تعلقات مکانی ساکنین، مفهوم سکونت و انواع سکونتگاهها، عامل قابل توجهی بود ولی کمکم اهمیت کیفی و غیر مادی خود را از دست داد. به قولی سکونت چیزی جز داشتن سقفی بالای سر و چند متر زمینی زیر پا نیست. این تعریف نشاندهنده دور شدن از کیفیت و مطلوبیت فضاهای سکونتی و توجه صرف بر بعد مادی سکونت است. برای دانستن تعریف مسکن ابتدا لازم است که معنی واژه سکونت را بدانیم.
اولین مفهومی که بعد از شنیدن کلمه سکونت در ذهن انسان نقش میگیرد، ساکن شدن و اتراق کردن در یک مکان است. «کریستین نوربرگ شولتز» روشهای سکونت را به چهار شیوه تقسیم میکند:
1- سکونت به صورت طبیعی 2- سکونت مجتمع 3- سکونت عمومی 4- سکونت خصوصی.
سکونت طبیعی اولین بار در آبادی شکل گرفت. آبادی؛ محلی است که محیط طبیعی مفروضی را در برگیرد. در نتیجه؛ آبادی، صحنه رخداد سکونت طبیعی است.
با توجه به تمایل انسان برای زندگی اجتماعی، سکونتگاههای جمعی شکل گرفتند. فضاهای شهری، صحنه ملاقات و دیدار است، جایی است که انسانها در آن مصنوعات، اندیشهها و احساسات خود را با یکدیگر مبادله میکنند. بدین صورت؛ سکونت مجتمع شکل گرفت. پس از شکلگیری سکونتگاههای مجتمع، چارچوبهای توافق بین انسانها به وجود آمدند.
توافق؛ بیانکننده ارزشها و منافع مشترک است و امکان عضویت در گروههای اجتماعی را ایجاد میکند. از ملزومات توافقات اجتماعی، وجود فضاهای دیدار و مشترک بین اعضای اجتماع است. این فضاها، مکانهای عمومی هستند که ارزشهای مشترک در آنها نگهداری میشوند.
سکونت عمومی، پس از توافق اجتماعی و ایجاد مکانهای عمومی معنی پیدا میکند. جنبه دیگر سکونت، خلوت فرد است که یکی از ابزارهای شکلگیری و پرورش هویت فرد است. این شیوه سکونت را میتوان با توجه به فعالیتهایی که باید از دخالت دیگران دور نگه داشته شوند، سکونت خصوصی نامید. به طور کلی؛ آبادی، فضاهای شهری، فضاها و نهادهای عمومی و خانه همراه یکدیگر، محیط کل یا محل سکونت (جایی که در آن سکونت به صورت طبیعی، مجتمع، عمومی و خصوصی شکل میگیرد) را به وجود میآورند. سکونت؛ بیانگر برقراری پیوندی پرمعنا بین انسان و محیطی مفروض است.
شامل 140 صفحه فایل WORD قابل ویرایش