تعریف فرق forباsence+مثال ها(انگلسی)
1 صفحه
تعریف فرق forباsence+مثال ها(انگلسی)
تعریف فرق forباsence+مثال ها(انگلسی)
1 صفحه
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه32
فهرست مطالب
شیطان:
ابلیس:
وسواس:
خناس:
شیطان کیست و از چه جنسی می باشد؟
کلمه شیطان (در پارسی کنونی)
تاریخ
فرصت داده شد تا قیامت انسان را بفریبد[۱]
معنی شیطان
چرا شیطان وجود داد؟
فرق شیطان و ابلیس:
بر اساس آیات قرآن کریم، ابلیس یکی از جنیان بوده که بر اثر کثرت عبادت، جزء ملائک قرار گرفت اما بعد از خلقت آدم، چون دستور خداوند را عصیان کرد و بر آدم سجده نکرد، از درگاه الاهی رانده شد. اما شیطان به هر موجود طغیانگر و مخالفی گویند خواه از انسان ها باشد یا از جن و یا از حیوانات. و ابلیس را از آن جهت شیطان می نامند که طغیان نموده و دستور الاهی را مخالفت کرد. پس شیطان اسمی عام است، که شامل ابلیس و غیر او می شود.
یا ایها الذین آمنوا لاتتبعوا خطوات الشیطان
ای کسانی که ایمان آورده اید پای در جای پای شیطان مگذارید.
«با گامهای شیطان»
برای هر انسان آرمان طلبی که در زندگی هدفی را در پیش دارد، آشنایی با مشکلات و موانع مسیر، یکی از ضروری ترین مسائلی است که باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین برای شیعه ای که طریق سعادت و رستگاری را با رهبری و استعانت از مولایش امام عصر(ع) می پیماید، چنین شناختی لازم به نظر میرسد.
یکی از مهمترین موانع طریق صلاح و هدایت شیطان است. لذا شیطان شناسی از وظایف اساسی شیعه بوده و در منابع اسلامی به تفضیل به آن پرداخته شده است. از نظر اسلام این نکته مهمی است که فرد دشمن آشکار خود یعنی شیطان را به حد کافی شناخته و راههای مبارزه با آن را بیاموزد و به کار گیرد تا سرانجام با استعانت از ولی معصوم زمان و توکل بر خداوند موانع را پشت سر گذاشته و به فلاح و رستگاری دست یابد.
لذا در این مقاله کوتاه موضوع شیطان شناسی را در دو مبحث جداگانه مورد بررسی قرار داده ایم در بخش اول به یاری خداوند واژه شناسی و نیز سیری در آیات و روایات مرتبط با شیطان ارائه شده و در بخش دوم به جنبه های کاربردی مسئله پرداخته و شیطان را در حوزه زندگی روزمره انسانها مورد بحث قرار می دهیم.
در همین جا از دوستان عزیز تقاضا می کنیم چنانچه به مطلب ناگفته یا تذکر لازمی برخوردند با ارائه مطالب خود در اصلاح و تکمیل بحث بکوشند.
برخی از واژه هایی که در مبحث شیطان شناسی کاربرد دارند عبارتند از:
شیطان، ابلیس، خناس، وسواس، خطوات.
در کتاب شریف قاموس قرآن تالیف سید علی اکبر قریشی شرح جالبی در زمینه هریک از این واژه ها نگاشته شده است از جمله:
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:54
چکیده:
فصـــل 1
شناخت کمال انسان
قسمت اول
معانی لغوی:
کامل
بدون عیب ، بدون کمبودیا نارسایی .
دارای همة ویژگیهای لازم .
تکامل
1 - رسیدن کسی یا چیزی به مرحلهَ کاملتر.
2 - کمال یابی و فرهیختگی.
تغییرات کمی که در جریان تکوین پدیده انباشته می شود.
فرایند تدریجی که در آن چیزی به چیز بهتر تبدیل می شود.
نظریه ای که بر اساس آن گروهای جانداران در گذر زمان ممکن است تغییرکنند و از این رو شکل و ساختار بدنی تازه ، با نیاکانشان فرق داشته باشد.
تکوین
1-پیدایش}1
قسمت دوّم
فرق کمال با تمام
تمام در جایی گفته می شود که در یک شی همه آنچه که برای اصل وجود لازم است بوجود آمده باشد بعضی از چیزها بوجود نیاید ، اصلا" این شی در ماهیت خودش ناقص است ، تمامش بوجود نیامده است بلکه قسمتی از آن بوجود آمده است و اصطلاحا" تمام قابل کســر است یعنی می شود گفت : دو ثلثش موجود نیست
مثلا" یک ساختمانی را تصور کنید که قرار است بر اساس نقشه ای ساخته شود ،اگر همه آن چیز هایی را که سا ختمان احتیاج به آن دارد نباشد ، نمی توان از آن استفاده کرد و وقتی همه پیدا شد ، می گویند ساختمان تمام است و درست نقطه مقا بلش ( ناقص ) است
کمال در جایی است که یک شی بعد از آنکه تمام گشت یک درجه بالاتر هم می تواند داشته باشد و البته یک درجه هم بالاتر از آن و الی آخر این نکته حائز اهمییت است که بدون تمام ، کمال معنا و مفهومی ندارد ودر واقع تمام شرط لازم برای کمال است برای روشن تر شدن مطلب ،چند مثال ذکر می کنیم
مثلا" می گویند عقل فلان کس کامل شده ، یعنی قبلا" هم عقل داشت ، اما حالا عقلش یک درجه بالا آمده است یا مثلا" می گویند علم فلانی کامل شد ، یعنی قبلا" هم علم داشت و از آن استفاده می کرد ولی حالا بک درجه بالا آ مده و بیشتر شده و کاملتر شده است
تعبیر انسان کامل در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشت و بعد از این تاریخ به کار رفت و می توان گفت اولین بار در دنیای اسلام پیدا شده است و اول کسی هم که این تعبیر را کرده عارف معروف ( محیی الدین عربی اندلسی طایی ) است
در باره او می توان گفت که او پدر عرفان اسلامی است این شخص مردی عربی نژاد از اولاد حاتم طا یی و اهل اندلس ( اسپا نیای امروزی ) است.}2
قسمت سوم
انسان تمام و انسان ناقص
این بحث را با یک سوال شروع می کنیم و أن این است که :
اسا سا" أ یا ما انسان سالم و انسان معیوب داریم یا خیر ؟
البته یک سلامت و یک عیب است که مربوط به جسم و تن انسان است و در این شکی نیست که بعضی ها از نطر جسمی سالم یا مریض هستند . ولی اینها مربوط به شخص انسان است .
( أیا تا کنون دقت کرده اید که اگر انسانی نقص عضو داشته باشد این را ملاک در انسانیت او قرار نمی دهند ؟ مثلاً فیلسوف معروف و بزرگی همچون سقراط از بدشکلترین افراد بوده است . اما تاکنون بدشکلی را برای او ملاک قرار داده اند و از روی حال ظاهر این شخص قضاوتی درباره ایشان کرده اند . أیا أن دیگری فیلسوف بزرگی همانند ابوالعلا معری کور بوده است یا طه حسین در زمان معاصر و بسیاری از افراد دیگر … این خود دلیل بر این است که انسان دو چیز دارد : شخصی دارد و شخصیتی . تنی دارد و روحی . جسمی دارد و روانی .
حال که معلوم شد هدف ما در سوال اول روان انسان بوده است ، باردیگر سوالمان را البته به شکلی دیگر طرح می کنیم .
اساساً آیا روان انسان می تواند بیمار باشد در حالیکه جسم انسان سالم باشد یا خیر ؟
کسانی که منکر روح و اصالت روح هستند و تمام خواص روحی را اثر مستقیم و بلاواصطه سلسله اعصاب انسان می دانند بنا بر نظریه اینها اساساً روان حکمی ندارد و همه چیز تابع جسم است . اگر روان بیمار باشد حتماً جسم بیمار است که روان بیمار است ، بیماری روانی همان بیماری جسمی است .
خوشبختانه امروزه این مطلب ثابت شده است که ممکن است انسان از نظر جسم و از نظر خون و حتی شمارش گلبولهای سفید و قرمز خون ، از نظر سلسله اعضاب و بطور کلی از لحاظ متابولیسم بدن کاملاً سالم باشد ولی در عین حال از لحاظ روانی بیمار باشد مثلاً به اصطلاح خودمان عقده روانی داشته باشد ، یعنی بدون اینکه اختلالی در دستگاه جسمی او باشد ، دستگاه روانی او اختلال دارد . مثلاً کسی که عقده روانی داشته باشد ، یعنی بدون اینکه اختلالی در دستگاه جسمی او باشد ، دستگاهروانی او اختلال دارد . مثلاً کسی که عقده روانی ( تکر ) دارد . ثابت شده است که واقعاً بیمار است ، اختلال روحی دارد . ولی آیا ما توان دوایی برای آن در داروخانه ها یافت که اگر انسان آن را مصرف کند تکبرش مبدل به تواضع و فروتنی بشود ؟ یا انسان قسی القلبی را در نظر بگیرید آیا برای جلاد صفتی داروئی اختراع شده است و اساساً امکان چنین داروئی وجود دارد ؟ که وقتی آمپول و قرص آن را مصرف کردیم تبدیل به یک انسان عطوف و مهربان شویم .
پس انسان از نظر روانی ممکن است بیمار باشد و این اصل را قرآن نیز تائید کرده :
(( فی قلوبهم مرض فزاد الله مرضاً ))
در دلشان ( روحشان ) مرضی است .
( قرآن نفی فرماید چشمشان بیمار است و قلبی که قرآن از آن سخن می گوید ، غیر لز قلبی است که پزشک می گوید قلب منظور روح و روان انسان است .
امیر المومنین علی (ع) می فرماید : { (( فان تقوی الله دواء داء قلوبکم )) }3
تقوی دوای بیماری دلهای شما است .
و نیز می فرماید : (( الا و ان من الابلاء القاقه )) از جمله بلاها و شدائد فقر است .
(( و اشد من الفاقه مرض البدن )) و از فقر بدتر مریض بدن انسان است .
(( و اشد من مرض البدن مرض القلب )) و از بیماری بدن بدتر ، بیماری قلب است .
از بخش قبل می دانیم که هر چیزی قبل از اینکه بتواند درجات کمال را طی کند باید به درجه تمام رسیده باشد و در مورد انسان تمام بودن آن معطوف به سالم بودن کردیم و البته گفتیم که سالم نه از نظر جسمی بلکه از لحاظ روحی و روانی زیرا که انسان بودن به جسم نیست بلکه به شخصیت آن است که در آینده بیشتر در این مورد بحث خواهیم کرد . حال که قرار است انسان از لحاظ روحی سالم باشد تا بتواند به درجه تمامیت برسد بهتر است بدانید که این درجه همان است که (قرآن از آن به عنوان تزکیه نفس یاد می کندوآن را سر لوحه اهداف خود قرار داده است قرآن می فرماید){(( قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها ))}4 }5
مـن بـرخـلاف بـسـیـارى از افـراد، از تـشـکـیـکـات و ایـجـاد شـبـهـه هـایـى کـه در مـسایل اسلامى مى شود ـ با همه علاقه و اعتقادى که به این دین دارم ـ به هیچ وجه ناراحت نـمـى شـوم . بـلکه در ته دلم خوشحال مى شوم . زیرا معتقدم و در عمر خود به تجربه مـشـاهـده کـرده ام کـه ایـن آئیـن مـقـدس آسمانى در هر جبهه از جبهه ها که بیشتر مورد حمله و تعرض واقع شده ، با نیرومندى و سرفرازى و جلوه و رونق بیشترى آشکار شده است .
خاصیت حقیقت همین است که شک و تشکیک به روشن شدن آن کمک مى کند، شک ، مقدمه یقین ، و تـردیـد، پـلکـان تـحـقـیـق اسـت . در رسـاله زنـده بـیـدار از رسـاله مـیـزان العمل غزالى نقل مى کند که :
(…گـفـتـار مـا را فـائده ایـن بس باشد که تو را در عقاید کهنه و موروثى به شک مى افـکـنـد. زیـرا شـک پـایـه تـحـقـیـق اسـت و کـسـى کـه شـک نـمـى کـنـد درسـت تاءمل نمى کند. و هر که درست ننگرد خوب نمى بیند و چنین کسى در کورى و حیرانى بسر مى برد).
بـگـذاریـد بگویند و بنویسند و سمینار بدهند و ایراد بگیرند، تا آنکه بدون آنکه خود بخواهند وسیله روشن شدن حقایق اسلامى گردند.
یکى از قوانین درخشان اسلام از دیدگاه مذهب جعفرى ـ که مذهب رسمى کشور ماست ـ این است که ازدواج به دو نحو مى تواند صورت بگیرد: دائم و موقت :
ازدواج مـوقـت و دائم در پـاره اى از آثار با هم یکى هستند و در قسمتى اختلاف دارند. آنچه در درجه اول ، این دو را از هم متمایز مى کند یکى این است که زن و مرد تصمیم مى گیرند بـه طـور مـوقـت بـا هـم ازدواج کـنـنـد و پـس از پـایـان مـدت ، اگـر مـایـل بـودنـد تـمـدیـد کـنـنـد تـمـدیـد مـى کـنـنـد و اگـر مایل نبودند از هم جدا مى شوند.
دیـگـر ایـنـکـه از لحاظ شرایط، آزادى بیشترى دارند که به طور دلخواه به هر نحو که بخواهند پیمان مى بندند. مثلا در ازدواج دائم خواه ناخواه مرد باید عهده دار مخارج روزانه و لبـاس و مـسـکـن و احـتـیـاجـات دیـگـر زن از قـبـیل دارو و طبیب بشود، ولى در ازدواج موقت بـسـتـگـى دارد بـه قـرارداد آزادى کـه میان طرفین منعقد مى گردد. ممکن است مرد نخواهد یا نـتـوانـد مـتـحـمـل ایـن مـخـارج بـشـود، یـا زن نـخـواهـد از پول مرد استفاده کند.
در ازدواج دائم ، زن خواه ناخواه باید مرد را به عنوان رئیس خانواده بپذیرد و امر او را در حـدود مـصـالح خـانـواده اطاعت کند. اما در ازدواج موقت بسته به قراردادى است که میان آنها منعقد مى گردد.
در ازدواج دائم ، زن و شوهر خواه ناخواه از یکدیگر ارث مى برند. اما در ازدواج موقت چنین نیست . پس تفاوت اصلى و جوهرى ازدواج موقت با ازدواج دائم در این است که ازدواج موقت از لحـاظ حـدود و قـیود (آزاد) است ، یعنى وابسته به اراده و قرارداد طرفین است . حتى موقت بودن آن نیز در حقیقت نوعى آزادى به طرفین مى بخشد و زمان را در اختیار آنها قرار مى دهد.
در ازدواج دائم ، هیچ کدام از زوجین بدون جلب رضایت دیگرى حق ندارند از بچه دار شدن و تـولیـد نـسـل جـلوگـیرى کنند، ولى در ازدواج موقت جلب رضایت طرف دیگر ضرورت ندارد. در حقیقت این نیز نوعى آزادى دیگر است که به زوجین داده شده است .
اثـرى کـه از ایـن ازدواج تـولیـد مـى شود یعنى فرزندى که بوجود مى آید با فرزند ناشى از ازدواج دائم هیچ گونه تفاوتى ندارد.
مـهـر، هـم در ازدواج دائم لازم است و هم در ازدواج موقت . با این تفاوت که در ازدواج موقت ، عـدم ذکـر مـهـر مـوجـب بـطـلان عـقـد اسـت و در ازدواج دائم ، عـقـد باطل نیست . مهرالمثل تعیین مى شود.
هـمـان طـورى کـه در عـقد دائم ، مادر و دختر زوجه بر زوج ، و پدر و پسر زوج بر زوجه حـرام و مـحـرم مـى گـردنـد در عـقد منقطع نیز چنین است و همان طورى که خواستگارى کردن زوجـه دائم بـر دیـگـران حـرام اسـت ، خواستگارى زوجه موقت نیز بر دیگران حرام است ، هـمـان طـورى کـه زناى با زوجه دائم غیر، موجب حرمت ابدى مى شود، زناى با زوجه موقت نـیـز مـوجب حرمت ابدى مى شود. همانطور که زوجه دائم بعد از طلاق باید مدتى عده نگه دارد، زوجـه مـوقـت نـیـز بـعـد از تمام شدن مدت یا بخشیدن آن باید عده نگه دارد. با این تـفـاوت کـه عـده زن دائم سـه نـوبـت عـادت مـاهـانـه اسـت و عـده زن غـیر دائم دو نوبت یا چـهـل و پـنـج روز. در ازدواج دائم جـمـع مـیان دو خواهر جایز نیست ، در ازدواج موقت نیز روا نیست .
ایـن اسـت آن چـیـزى کـه بـه نام ازواج موقت یا نکاح منقطع در فقه شیعه آمده است و قانون مدنى ما نیز عین آن را بیان کرده است .
بـدیـهـى اسـت که ما طرفدار این قانون با این خصوصیات هستیم ، و اما اینکه مردم ما به نـام ایـن قـانـون سـوء اسـتـفـاده هـایـى کرده و مى کنند، ربطى به قانون ندارد. لغو این قـانـون ، جـلوى آن سـوء اسـتـفـاده هـا را نـمـى گـیـرد بـلکـه شکل آنها را عوض مى کند. بعلاوه صدها مفاسدى که از خود لغو قانون برمى خیزد.
مـا نـبـایـد آنـجـا کـه انـسـانـهـا را بـایـد اصـلاح و آگـاه کـنـیـم بـه دلیل عدم عرضه و لیاقت در اصلاح انسانها مرتبا بجان مواد قانونى بیفتیم ، انسانها را تبرئه کنیم و قوانین را مسئول بدانیم .
اکـنـون بـبـیـنـیـم بـا بودن ازدواج دائم ، چه ضرورتى هست که . قانونى به نام قانون ازدواج مـوقـت بـوده بـاشـد، آیـا ازدواج مـوقـت ـ بـه قـول نویسندگان (زن روز) با حیثیت انسانى زن و با روح اعلامیه حقوق بشر منافات دارد؟ آیـا ازدواج مـوقـت اگـر هم لازم بوده است در دوران کهن لازم بوده است . اما زندگى و شرایط و اقتضاى زمان حاضر با آن موافقت ندارد؟
ما این مطلب را تحت دو عنوان بررسى مى کنیم :
الف . زندگى امروز و ازدواج موقت .
ب . مفاسد و معایب ازدواج موقت .
زندگى امروز و ازدواج موقت
چنانکه قبلا دانستیم ، ازدواج دائم مسؤ ولیت و تکلیف بیشترى براى زوجین تولید مى کند، بـه هـمـیـن دلیـل پـسـر یـا دخـتـرى نـمـى تـوان یـافـت کـه از اول بـلوغ طـبـیـعـى کـه تـحت فشار غریزه قرار مى گیرد آماده ازدواج دائم باشد. خاصیت عـصـر جـدیـد ایـن اسـت کـه فـاصـله بـلوغ طـبـیـعـى را بـا بـلوغ اجـتـمـاعـى و قـدرت تـشـکـیـل عـائله زیـادتـر کـرده اسـت . اگـر در دوران سـاده قـدیـم یـک پـسربچه در سنین اوایل بلوغ طبیعى از عهده شغلى که تا آخر عمر به عهده او گذاشته مى شد برمى آمد، در دوران جـدیـد ابـدا امـکـان پـذیـر نـیـسـت . یـک پـسـر مـوفـق در دوران تـحـصـیـل کـه دبـسـتـان و دبـیـرستان و دانشگاه را بدون تاءخیر و رد شدن در امتحان آخر سـال و یـا در کـنـکـور دانـشـگـاه گـذرانـده بـاشـد در 25 سـالگـى فـارغ التـحـصـیـل مـى گـردد و از ایـن بـه بـعد مى تواند درآمدى داشته باشد. قطعا سه چهار سـال هم طول مى کشد تا بتواند سر و سامان مختصرى براى خود تهیه کند و آماده ازدواج دائم گـردد. هـمـچـنـیـن اسـت یـک دخـتـر مـوفـق کـه دوران تحصیل را مى خواهد طى کند.
جوان امروز و دوره بلوغ و بحران جنسى
شـمـا اگر امروز یک پسر محصل هجده ساله را که شور جنسى او به اوج خود رسیده است ، تـکـلیـف بـه ازدواج بـکـنـیـد بـه شـمـا مـى خـنـدنـد. هـمـچـنـیـن اسـت یـک دخـتـر مـحـصـل شـانـزده ساله . عملا ممکن نیست این طبقه در این سن زیر بار ازدواج دائم بروند و مـسـؤ ولیـت یـک زنـدگـى را ـ کـه وظـایـف زیادى براى آنها نسبت به یکدیگر و نسبت به فرزندان آینده شان ایجاد مى کند ـ بپذیرند.
کدامیک ؟ رهبانیت موقت یا کمونیسم جنسى یا ازدواج موقت ؟
از شـمـا مـى پـرسـم ، آیـا بـا ایـن حـال ، با طبیعت و غریزه چه رفتارى بکنیم ؟ آیا طبیعت حـاضـر اسـت بـه خـاطر اینکه وضع زندگى ما در دنیاى امروز اجازه نمى دهد که در سنین شـانـزده سالگى و هجده سالگى ازدواج کنیم ، دوران بلوغ را به تاءخیر بیندازد و تا ما فارغ التحصیل نشده ایم ، غریزه جنسى از سر ما دست بردارد؟
آیـا جـوانـان حـاضرند یک دوره (رهبانیت موقت ) را طى کنند و خود را سخت تحت فشار و ریـاضـت قـرار دهـنـد تـا زمانى که امکانات ازدواج دائم پیدا شود؟ فرضا جوانى حاضر گـردد. رهـبـانـیـت مـوقت را بپذیرد آیا طبیعت حاضر است از ایجاد عوارض روانى سهمگین و خطرناکى که در اثر ممانعت از اعمال غریزه جنسى پیدا مى شود و روانکاوى امروز از روى آنها پرده برداشته است صرف نظر کند؟
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
مقاله با عنوان فرق قیمتهای جهانی با قیمتها در جهان در فرمت ورد در 7 صفحه و شامل مطالب زیر می باشد:
اشاره
اما قیمت جهانی چه ربطی به مردم ایران دارد؟!