فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ضوابط تشخیصی اختلالهای افسردگی ( افسردگیهای یک قطبی)

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله ضوابط تشخیصی اختلالهای افسردگی ( افسردگیهای یک قطبی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

الف) توصیف ضوابط تشخیصی اختلالهای افسردگی (افسردگیهای یک قطبی)
به دلیل تعدّد ضوابط مقوله افسردگیهای یک قطبی، پاره ای از متخصصان بالینی بر این باورند که « افسردگی یک قطبی » در واقع اصطلاحی کلی است که به اختلالهای متنوّعی که از لحاظ علت شناسی، پیش آگهی .و پاسخ به درمانگری بسیار متفاوتند پوشش می دهد. اما پاره ای دیگر از مؤلفان عقیده دارند که افسردگیهای یک قطبی بر روی یک پیوستار واحد قرار دارند و انواع آنها منعکس کننده نقاط متغاوت این پیوستار به شمار می آیند. ( کامر،1995). گرچه هنوز اظهار نظر قطبی درباره این موضوع گیریهای متفاوت امکانپذیر نیست اما DSM IV تشخیصهایی را که در پی می آیند به منزله الگوهای متفاوت افسردگی یک قطبی ارائه کرده است:
بر اساس ضوابط این مجموعه ، وقتی معلولیت ناشی از افسردگی معنادار باشد ، دو هفته یا بیشتر تداوم یابد، حداقل پنج نشانه افسردگی مشاهده شود و از عواملی مانند مواد و یا شرایط طبّی عمومی ناشی نشود، می توان از گستردگی افسردگی مهاد سخن به میان آورد.شدّت یک گسترده افسردگی در افراد مختلف متفاوت است و در معدودی از افراد حتی ممکن است در برگیرنده نشانه های روان گسستگی نیز باشد. بدین معنا که فرد تماس با موفقیت را از دست می دهد، هذیان (افکار عجیب و غریب بدون مبنا) ذو توهّم ( ادراک چیزهایی که در وضع کنونی وجود دارند) را تجربه می کند. به عنوان مثال ، فرد افسرده ای که دارای نشانه های روان گسستگی است می تواند تصوّر کند که « نمی تواند چیزی بخورد چون انعاء و احشاء وی دچار فساد شده اند و بزودی از کار خواهد افتاد» و یا آنکه ممکن است باور داشته باشد که«همسرفوت شده اش را می بیند».
افراد مبتلا به افسردگی مهاد نیز به دو گروه تقسیم می شوند:
- آنهایی که برای نخستین بار دچار افسردگی شده اند و هرگز گستره آشفتگی را تجربه نکرده اند: افسردگی مهاد تک رویدادی.
- کسانی که گذشته ، آنها نشان دهنده وجود چندین گسترده افسردگی یک قطبی است ؛ افسردگی مهاد راجعه ( بازگشتی).
گونه های دیگری از افسردگی مهاد مانند افسردگی فصلی1 ( توأم بودن دگرگونیهای خلقی با تغییرات فصل ) ، افسردگی کاتاتونیایی2 (توأم با سکون یا فعالیت مفرط حرکتی) ، افسردگی « پس از زایمان »3 (بروز افسردگی در خلال چهار هفته اول پس از زایمان ) ، افسردگی مالیخولیایی4 ( بی تفاوتی در برابر رویدادهای لذت بخش ، حالت افسردگی به هنگام صبح ، بیدار شدن نابهنگام ، کاهش اشتها، احساس گنهکاری مفرط) نیز متمایز کردنی هستند.
عوامل فرهنگی بر شیوه دریافت و بیان نشانه های افسردگی مؤثرند و برای اجتناب از تشخیص اشتباه آمیز باید نسبت به تأخیر خصیصه های مردم شناختی و فرهنگی درباب چگونگی بیان شکایتهای مرتبط با گستره افسردگی مهاد توجه شود. چه در پاره ای از فرهنگها، افسردگی بمراتب بیش از آنکه ب اساس غمگینی یا احساس گنهکاری نشان داده شود، در چهار چوب شکایتهای جسمانی نمایان می شود.
گرچه داده های مختلف بر تغییر پذیری نشانه های افسردگی مهاد در سنین مختلف تأکید دارند اما هسته اصلی نشانه های مهاد در کودکان و نوجوانان مشابه است ( DSM IV ، 1994) . پاره ای از نشانه ها مانند شکایتهای بدنی ، زودرنجی و گوشه گیری در کودکان متداولترند، در حالی که تأخیر روانی – حرکتی ، فزون خوابی و تو هّم در پیش – نوجوانی نسبت به سنین نوجوانی و بزرگسالی از فراوانی کمتری برخوردارند. در کودکان پیش از دوره بلوغ، گسترده های افسردگی مهاد اغلب با اختلالهای روانی دیگر( بخصوص اختلال رفتار اغتشاش گر1 اختلال نارسایی توجه ، اختلالهای ناشی از مصرف مواد و اختلالهای تغذیه) توأم هستند و پس از میانسالی ، نشانه های شناختی مانند فقدان جهت یابی ، از دست دادن حافظه و پراکندگی خاطر بر جدول بالینی غلبه دارد.
در صورتی که نشانه های افسردگی یک قطبی مزمنتر و معلولیت ناشی از آن کمتر باشد، تشخیص اختلال کژخویی داده می شود. در این اختلال که حدّاقل دو سال تداوم می یابد، افزون بر خلق افسرده، شاهد وجود دو یا سه ضابطه دیگر افسردگی نیز هستیم.
گاهی در خلال افسردگی به مدّت چند روز یا چند هفته ، بیمار دوره های خلق بهنجار را تجربه می کند و گاهی نیز کژ خویی به یک اختلال افسردگی مهاد منتهی می شود که در این صورت از اصطلاح « افسردگی مضاعف»2 استفاده می شود.
در پاره ای از موارد، الگوی افسردگی یک قطبی به معلولیتهای معناداری منجر می شود که با ضوابط افسردگی مهاد یا اختلال کژخویی مطابقت نمی کند. به عنوان مثال، برخی از افراد ، افسردگیهای قلیلی را تجربه می کنند که بر اساس کمتر از پنج نشانة افسردگی مشخص می شود و کتر از دو سال طول می کشد و یا افسردگیهای راجعه ای می شوند که نشانه های معلول کنندة آن چند روز در ماه بروز می کنند. DSM IV چنین مواردی را در مقولة اختلال افسردگی تصریح نشده در جای دیگر، قرار داده است.
4- اختلالات شخصیت:
این اختلال الگوی شخصیتی ناسازگار و دائمی را در بر میگیرد. کسانی که به این اختلالات دچارند شیوه های رفتار عادتی و نسبتاً انعطاف ناپذیر را در طیف وسیعی از موقعیتها نشان می دهند. این الگوهای رفتاری موجب می شوند تا روابط شخص با دنیای خارج آسیب دیده، غالباً مانع کارآمدیهای شغلی، تحصیلی، و اجتماعی وی گردند.
اختلالات شخصیت ممکن است بی اعتمادی دائمی نسبت به دیگران، رفتارهای ضد اجتماعی، یا اصرار در اجتناب از تماس و ارتباط با دیگران را در بر گیرد.
اختلالات منش1 که اغلب به صورت ناتوانی در اجتماعی شدن یا کنترل تکانه ها مشخص می شود جزء طبقة اختلال شخصیت محسوب میگردد.

 

نظامهای راج طبقه بندی
متداولترین نظام طبقه بندی رفتارهای نابهنجار، طبقه بندی DSM1 (دستورالعمل تشخیصی و آماری اختلالات روانی) است که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا2 صورت گرفته است. اولین فرم این طبقه بندی در 1952 منتشر گردید. فرمهای دیگر این طبقه بندی که هر یک شکلهای تغییر یافته و تجدید نظر شدة فرمهای قبلی هستند تحت عنوانهای DSMII در 1968 ، DSMIII در 1980، DSMIII-R در 1987 انتشار یافته اند. طبقات و اختلالاتی که در DSMIII و DSMIII-R آمده اند چندان تفاوتی با یکدیگر ندارند و در واقع DSMIII-R فرم تجدید نظر شدة DSMIII است ، ولی نامها و طبقات اختلالات روانی که در DSMIII ذکر شده اند با آنچه در DSMII وجود داشته است، تفاوت بسیار دارد. در DSMIII و DSMIII-R تأکید بیشتر بر توصیف مسائل بالینی است نه تعبیر و تفسیر آنها. همچنین در DSMIII و DSMIII-R ملاک طبقه بندی نشانه های مرضی اختلالات است نه علل آنها، در حالی که در DSMII براساس نظریة حاکم در آن زمان، یعنی تحلیل روانی، برای طبقه بندی اختلالات علت آنها مورد توجه بوده است. به همین دلیل نوروزها که در DSMII اختلالاتی بودند که بر اساس نظریة تحلیل روانی به علت اضطراب ایجاد شده و طبقة بزرگی از اختلالات روانی را تشکیل می دادند در DSMIII حذف شدند و هر یک از آنها با همان نامهای جدید جرء طبقات و نامهای دیگری قرار گرفتند.
تفاوت مهم دیگر DSMIII و DSMIII-R با DSMII آن است که به جای یک تشخیص معین مثلاً اسکیزوفرنی ، که در DSMII متداول بود، در DSMIII و DSMIII-R پنج نوع تشخیص از زوایای مختلف صورت می گیرد. بدین ترتیب که در تشخیص اول( محور اول )، اختلالات بالینی به استثنای اختلالات رشد و شخصیت معین می گردند؛ مثلاً اسکزوفرنی. تشخیص دوم ( محور دوم )، مربوط است به تشخیص و تعیین نارسائیهای رشد و شخصیت ؛ مثلاً لکنت زبان یا اختلال شخصیت اجتنابی. تشخیص سوم ( محور سوم )، بیانگر اختلالات بدنی است که پایة روانی ندارند؛ مثلاً حمله های قلبی دلیل بسته شدن شریانهای قلب. تشخیص چهارم ( محور چهارم )، مربوط است به فشارهای روانی و اجتماعی مراجع در گذشتة نزدیک و میزان فشار آن ؛ مثلاً طلاق یا مرگ یک از والدین. تشخیص پنجم ( محور پنجم )، یک بررسی و برآورد کلی از روابط اجتماعی، شغلی، و عملکردهای روان شناختی مراجع است؛ مثلاً ناشایستگی شغلی و اجتماعی. به همین دلیل طبقه بندیهای DSMIII و DSMIII-R پنج محوری نامیده شده اند.
چنان که ملاحظه می شود سه محور اول طبقات عمده تشخیصی را شامل می شوند و محورهای چهار و پنج، طبقات تکمیلی محسوب شده اطلاعات بیشتری را در اختیار درمانگر قرار می دهند. مثلاً یک مراجع می تواند به صورت زیر مورد تشخیص واقع شود:
محور 1 : اسکیزوفرنی.
محور 2 : اختلال شخصیت اجتنابی.
محور 3 : حملات قلبی.
محور 4 : طلاق ( فشار روانی شدید‌).
محور 5 : روابط شغلی و اجتماعی خوب.

طبقات عمده تشخیصی:
DSMIII-R ، فهرستی از عواملی که معلوم شده است می توانند در ارتباط با طبقات تشخیصی باشند، تعیین کرده اسن. این فهرست مواردی از قبیل خصوصیات متداول و رایج اختلال ، سنی که معمولاً اختلال در آن ظاهر می شود، چگونگی پیشرفت یا سرانجام آن ، میزان آسیب اجتماعی یا شغلی ناشی از آن، دشواریهای احتمالی مترتب بر آن، مثلاً اقدام به خود کشی توسط افراد افسرده، جنبه های خاص زندگی شخصی که خطر یک اختلال شدید را افزایش می دهد، تفاوتهای جنسی، و الگوهای خانوادگی مؤثر بر آنها را در بر می گیرد.
همان طور که اشاره شد DSMIII-R را چند محوری نامیده اند که سه محور اول به ترتیب مربوط اند به اختلالات بالینی، اختلالات رشد و شخصیت ، اختلالات بدنی بدون علت روانی. محورهای چهار و پنج طبقات تکمیل کنندة اطلاعات محسوب شده و بیشتر در موارد بالینی و تحقیقی مورد استفاده واقع می شوند.
اختلالات مربوط به محورI
اختلالات بالینی محورI به صورت طبقات فرعی زیرطبقه بـــندی شده اند:
1- اختلال روانی عضوی: اختلالات مغزی روانی که ممکن است دائمی یا زودگذر باشند و به عواملی از قبیل سن یا استفاده از موادی که روی مغز اثر می گذارند نسبت داده می شوند. مثلاً اشکال در تمرکز ، توجه، یا حافظه به دلیل سلخوردگی و کهولت ، یا سیکوزهای مربوط به استعمال بیش از اندازة الکل.
2- اختلالات مربوط به استعمال مواد از قبیل مواد مخدر ، مواد تحریک زای روانی، و مواد توهم زا.
3- اختلالات خواب و برانگیختگی: بیخوابی یا اشکال در خواب رفتن، فقدان خواب عمیق و دوام دار، خواب آلودگی بیش از اندازه در اثنای روز ، شکایت داشتن از خوابهای آشفته بدون وجود دلایل عینی، اختلال تنفسی در خلال خواب ، اختلال در برنامة خواب و بیداری، راه رفتن در خواب، و وحشت در خواب.
4- اختلالات اسکیزوفرنیائی: افکار و رفتار آشفتة مزمن همراه با اختلالات ادراکی ( هذیانها و توهمها) ، بی ارتباطی کلامی، و انزوای اجتماعی.
5- اختلالات هذیانی ( پارانوئیدی ) : سیستم منظمی از هذیانها (غالباً به صورت تعقیب و آزار)، بدون بیگانگی و آشفتگی فکر و رفتار،بی ارتباطی کلامی ، و انزوای اجتماعی که از ویژگیهای مهم اسکیزوفرنی است.
6- اختلالات شبیه اسکیزوفرنی (شبیه به اسکیزوفرنی که کمتر از شش ماه دوام داشته باشد): سیکوزهای خفیف مربوط به واکنش نسبت به یک فشار روانی مخصوص ، و اختلالات عاطفی اسکیزوئیدی (ترکیبی از بی نظمی رفتار و هذیان) همراه با احساسی از سرخوشی و افسردگی.
7- اختلالات خلقی (عاطفی): افسردگی یا برانگیختگی مانیک، یا هر دو.
8- اختلالات افسردگی : افسردگی ، تنش، و نگرانی بدون وجود حالات سیکوتیک (هذیان و توهم). اختلالات استرسی پس از ضایعة روانی ( واکنش نسبت به فشار روانی) که ممکن است حاد و یا خفیف و مزمن باشند.
9- اختلالات بدنی : نشانه های مرضی بدنی که برای آنها هیچ علت پزشکی معینی نمی توان یافت. این نشانه های مرضی تحت کنترل و ارادة شخص نبوده ، به عوامل روان شناختی یا کشمکشهای روانی وابسته اند.
10- اختلالات افتراقی: تغییر ناگهانی و موقت در کنشهای طبیعی خود آگاه ، مانند از دست دادن حافظه، راه رفتن در خواب ، و چند شخصیتی.
11- اختلالات جنسی و تناسلی: افکار و رفتار جنسی انحرافی که یا از نظر شخصی اضطراب انگیز است و یا از نظر اجتماعی ناسازگار.
12- اختلالات ساختگی: نشانه های مرضی رفتاری یا بدنی که به طور ارادی توسط فرد ابراز شده، هدفش به طور آشکار ایفای نقش بیماری است، و اغلب شامل بستری شدن پر سروصدا و مزمن می شود.
13- اختلالات کنترل تکانش که در جای دیگری طبقه بندی نشده است، شامل سازگاریهائی که به صورت شکست در مقاومت در برابر تکانه ها از قبیل قمار مرضی، دزدی مزمن اشیای دلخواه ، و آتش افروزی عادتی ظاهر می شود.
14- اختلال سازگاری: واکنشهای ناسازگار نسبت به حوادث زندگی شخصی یا اوضاع واحوالی که انتظار می رود با توقف فشار آورها بهبود حاصل کنند و متوقف شوند. این واکنشها ممکن است حالت افسردگی، اضطراب،کناره گیری،اختلالات سلوکی از قبیل فرار، و تقلیل کار یا انجام وظیفه را در بر گیرند.
15- عوامل فیزیولوژیائی مؤثر بر حالات روانی: اختلالاتی که قبلاً تحت عنوانهای اختلالات سیکوسوماتیک( روانی-بدنی) یا راوانی فیزیولوژیائی نام برده می شدند، از قبیل سردردهای میرنی، قاعدگی درناک، آسم، و زخم معده.
اختلالات مربوط به محورII
اختلالات محورII شامل اختلالاتی است که از کودکی یا نوجوانی شروع شده تا بزرگسالی بدون تغییر زیاد ادامه می یابد. محورهای IوII بدین دلیل از هم جدا شده اند که وقتی بزرگسالان مورد ارزیابی واقع می شوند، خصیصه های دوام دار که ممکن است بر شخصیت، یا مهارتهای شناختی ، اجتماعی ، و حرکتی اثر بگذارند، مورد توجه بیشتر واقع شوند.
محور II، خود دو طبقة عمده را شامل می شوند که عبارت است از : الف- اختلالات مربوط به رشد که اولین علائم آنها معمولاً در خردسالی،کودکی،یا نوجوانی ظاهر می گردد. ب- اختلالات شخصیت.
الف- اختلالات مربوط به رشد
1- عقب ماندگی روانی ، از قبیل سطوح پایین کنشهای هوشی، مانند عقب ماندگی روانی ضعیف ، عقب ماندگی روانی متوسط ، عقب ماندگی روانی شدید، عقب ماندگی روانی عمیق ، و عقب ماندگی روانی نامشخص.
2- اختلافات نفوذ کننده مربوط به رشد، از قبیل اختلال اوتیستیک (ظهور در خردسالی از بدو تولد تا سه سالگی ) ، اختلالاتی که ظهورشان بعد از سه سالگی است، اختلالاتی که سن ظهورشان نامعلوم و نامشخص است، و اختلال نفوذ کنندة مربوط به رشد نا مشخص.
3- اختلالات مخصوص مربوط به رشد، از قبیل اختلالات مربوط به زبان و تکلم ، اختلال در شمرده صحبت کردن، لکنت زبان، تکلم مغشوش، اختلال در بیان کلمات ، و اختلال در فهم و دریافت کلمات.
4- اختلالات مربوط به مهارتهای تحصیلی، از قبیل اختلال در خواندن، اختلال در نوشتن ، و اختلال در ریاضیات.
5- اختلال مهارتهای حرکتی، از قبیل اختلال هماهنگی حرکتی، و اختلال ویژه مربوط به رشد نا مشخص.
6- اختلالات رفتارایذائی رفتار پرخاشگرانه( اجتماعی،غیراجتماعی)، بزهکارانه،اختلال سلوکی نامشخص، اختلال بیش فعالی یا کمبود توجه ، و اختلال بی اعتنائی- مخالفت ورزی.
7- اختلالات اضطرابی کودکی ، از قبیل اختلال اضطرابی جدائی، و اختلال دلواپسی بیش از اندازه.
8- اختلالات غذا خوردن خردسالی و کودکی ، از قبیل هرزه خواری، و نشخوار کنندگی خردسالی.
9- اختلالات هویت تناسلی، از قبیل تغییر جنسیت گرائی، بی علاقگی جنسی، همجنس خواهی، اختلال هویت تناسلی کودکی ، و اختلال هویت تناسلی نامشخص.
10- اختلالات تیک، از قبیل اختلال حرکات زشت اجباری ، اختلال حرکتی مزمن یا تیک کلامی، اختلال تیک زودگذر، اختلال تیک عودکننده ، و اختلال تیک نامشخص.
11- اختلالات تخلیه، از قبیل عدم کنترل ادرار کنشی، و عدم کنترل مدفوع کنشی.
12- سایر اختلالات خردسالی ، کودکی، یا نوجوانی، شامل اختلال وابستگی واکنشی خردسالی و آغاز کودکی ، رفتار قالبی یا اختلال عادتی.
ب- اختلالات شخصیت
ویژگیهای اختلال شخصیت عبارت است از : الگوهای دوام دار، انعطاف ناپذیر، و ناسازگار نسبت به دریافت و تفکر دربارة محیط و خویشتن . این اختلالات ممکن است موجب آسیب رسیدن به کنشهای اجتماعی یا شغلی شده منتهی به احساس پریشانی زیاد فرد نسبت به این آسیبها شود.
اختلالات شخصیت ممکن است شبیه به بسیاری از رفتارهائی باشند که با اختلالات اضطرابی (نوروزها)، سیکوزها، و یا اختلالات عاطفی ( افسردگی و مانی ) همراهند.
ویژگیهای اختلالات شخصیت ممکن است شبیه به خصیصه های شخصیتی افرادی باشد که کنشهای سازگارانه دارند. بعضی از خصیصه های شخصیتی ویژه از قبیل پاکیزگی افراطی ، نظم و ترتیب و رویکرد اسلوب دار نسبت به مسائل ، یا سوء ظن غیر معمول ممکن است جزء جدا نشدنی اشخاصی باشد که مشاغلی مانند حسابداری ، تحقیقات جنایی، و قضاوت دارند. در این گونه موارد، حتی اگر این ویژگیها مفید نباشند، به ندرت موجب مسائل جدی در کنشهای سازگاری آنان می شود.
در DSMIII-R اختلالات شخصیت به صورت مسائلی از قبیل ترسهای شدید، افسردگی، و اندیشه های پارانوئیدی که به نظر می رسد در نقطة معینی از زندگی به ذهن شخص می رسند ، نگریسته نمی شوند؛ بلکه به عنوان مجموعه ای از الگوهای طولانی مدت زندگی که برای شکل دادن به رفتار شخص وحدت می یابند، مورد ملاحظه قرار می گیرند. لغاتی از قبیل بیگانه، پر دردسر، و غیر معمول برای کسانی که دارای چنین حالاتی هستند، به کار رفته است.
اختلالات شخصیت در DSMIII-R به سه دسته تقسیم شده اند:
1- کسانی که رفتارشان اغلب بیگانه یا عجیب به نظر می رسد، شامل اختلال شخصیت پارانوئیدی، اسکزوئیدی، و اسکیزوفرنی شکل.
2- کسانی که رفتارشان نمایشی، هیجانی، و جابه جا شونده است؛ شامل اختلال شخصیت بازیگری ( آرتیستی ) ، خودشیفتگی، ضد اجتماعی، و مرزی.
3- کسانی که رفتارشان حاکی از کناره گیری و دلواپسی است؛ شامل: اختلال شخصیت اجتنابی، وابسته، و سواسی، و انفعالی- پرخاشگری.
تقسیم بندی مشهور دیگر که پایه و اساس سایر طبقه بندیها، از جمله DSM واقع شده، طبقه بندی ICD (طبقه بندی بین المللی بیماریهای روانی1) است که در 1939 توسط سازمان بهداشت جهانی2 ( WHO ) ، به صورت لیستی به فهرست بین المللی علل مرگ اضافه شد. در 1948 فهرست قبلی گسترش یافت و به طبقه بندی بین المللی و آماری بیماریها، آسیب دیدگیها، و علل مرگ و میرها، فهرست جامعی از تمام بیماریهای روانی و طبقه بندی رفتارهای نابهنجار ، اضافه گردید. این طبقه بندی همواره مورد تجدید نظر واقع شده و آخرین فرم تجدید نظر شده آن تحت عنوان ICD10 منتشر شده است که گرچه فهرست مفصلی از اختلالات روانی را ارائه می دهد اما با DSMIII-R تفاوت داشته و بسیاری از تغییراتی که در DSMIII-R آمد ه است در آن به چشم نمی خورد و هنوز بعضی از اصطلاحات از قبیل نوروز در آن ملاحظه می شود. به همین دلیل در بعضی از منابع که بر اساس این طبقه بندی یعنی ICD به رشته تحریر در آمده است هنوز نام نوروزها و طبقه بندی قدیمی اختلالات روانی وجود دارد.
خطرات و مزایای تشخیص و طبقه بندی
تشخیص اختلالات روانی در عمل به معنی برچسب زدن به افراد است. نامهای اسکیزوفرنی ، پارانوئید، خود شیفته و از این قبیل در واقع برچسبهائی است که به افراد زده می شود. بر اساس مدل پزشکی ، افرادی که این تشخیصها در مورد آنها صورت می گیرد یا چنین برچسبهائی می خورند از نظر بسیاری از افراد جامعه بیمار روانی محسوب می گردند. این چسبها می توانند خطرناک باشند، زیرا وقتی که به فردی برچسب خاصی زده شد، نقش اجتماعی یک بیمار روانی به وی تحمیل می گردد. دوستان و خانواده به گونة متفاوتی با وی رفتار می کنند، مدیران و کار فرمایان از استخدام چنین فردی خودداری می کنند، و حتی ممکن است بسیاری از حقوق و مسؤولیتها از وی سلب شود. از سوی دیگر، اگر فرد نقش " بیمار روانی " را بپذیرد و بازی کند ممکن است پاداشهائی از قبیل توجه ، محبت، همدردی، و حتی رهائی از مسؤولیت دریافت نماید، و به عنوان جریانی برای رسیدن به تمایلات و خواسته های خود به کار بندد. حتی زمانی که فرد برچسب را نمی پذیرد اصرار دارد که رفتار بهنجار خود را حفظ کند، نیز ممکن است آن برچسب در بعضی از موقعیتها و در روابطش با دیگران منعکس شده تأثیر سوء بر جای بگذارد.
برچسب زدن ممکن است بر تشخیصهای افراد متخصص در زمینه بهداشت روانی نیز تأثیر بگذارد. در یک بررسی که توسط لانگر و ابلسون صورت گرفت، این موضوع نشان داده شده است. در این بررسی یک مصاحبة ویدیوئی با جوانی که متقاضی شغل بود برای متخصصان بالینی به نمایش گذاشته شد. به نیمی از متخصصان گفته شد که این جوان در جستجوی شغل است و به نیمی دیگر گفته شد که او یک بیمار روانی است. پس از تماشای نوار ویدئو نظرات متخصصان نسبت به آن فرد سؤال شد و از آنان خواسته شد تا به سؤالاتی از قبیل نگرشها، دورنمای زندگی آن شخص و از این قبیل پاسخ دهند. پاسخها بیانگر آن بودند که متخصصان تحت تأثیر برچسب قرار گرفته بودند. یعنی به رغم این واقعیت که همگی نوار ویدیوئی یکسانی را مشاهده کرده بودند، متخصصانی که تصور می کردند یک بیماری روانی را مشاهده کرده اند، او بیشتر به عنوان یک فرد مختل مورد ارزیابی و تشخیص قرار دادند تا یک متقاضی شغل.
نکتة جالب توجه این بود که افراد همه به یک نحو تحت تأثیر برچسبها قرار نگرفته بودند . مثلاً متخصصان بالینی رفتارگرا که مخالف مدل پزشکی بودند تحت تأثیر برچسب واقع نشده و بر خلاف متخصصان بالینی دیگر، فردی را که به عنوان بیمار به آنها معرفی شده بود، درخواست کنندة شغل توصیف کردند.
تأثیرات برچسب زدن در همة موارد بد نیست ؛ در واقع با استفاده دقیق از برچسبهای تشخیصی نتایج بسیار سودمندی هم ممکن است به دست آید. یک تشخیص درست می تواند راه مناسب برای ارائه خدمات بهداشت روانی به افراد دچار اختلال را آشکار نماید . بدین ترتیب، گرچه گاهی اوقات برچسب زدنها ممکن است منجر به سوء رفتار از جانب دیگران شود، در واقع دیگر ممکن است موجب درک بهتر و همدردی بیشتر با آنها گردد. مثلاً فردی که خشمگین است و گاه گاهی مشکلاتی ایجاد می کند، اگر دیگران بدانند که این رفتار وی کوششی است برای مقابله با بعضی مشکلات روانی خویش، ممکن است در خانواده ، در مدرسه، و درشغل، بهتر مورد پذیرش واقع می شود.
شاید مهمترین فایده برچسب زدن فهم اختلالات خاص باشد و در سازمان دادن به یافته های تحقیقی در مورد افرادی که ویژگیهای شخصیتی معینی دارند کمک بنماید. بدیهی است که استفاده از نام گذاریها و برچسب زدنها نباید درمانگر را از فردیت افراد دور نماید و توجه به فردیت افراد نباید موجب نادیده گرفتن ارزش طبقه بندی و نامگذاری و تشخیص شود.

 

خطای تشخیص
بعضی از متخصصان بالینی معتقدند که چون در استفاده از برچسب زدنها دقت کافی مبذول نمی گردد، بنابراین، خطرات آن بیش از مزایای آن است. براساس نظر آنان، تشخیص و نام گذاری اختلالات روانی یک جریان ابتدائی و آماده، خطاهای آشکار است. تحقیق دیویدر زن هان غالباٌ برای حمایت از نقطه نظر ذکر شده است.
رزن هان هده ای از افراد بزرگسال را که هرگز نابهنجاری رفتاری نشان نداده بودند به عنوان بیمارنما برای انجام یک تحقیق انتخاب کرد. آنان موافقت کردند که در یک بیمارستان روانی پذیرفته شده و بستری گردند. بیمارنماها عبارت بودند از : یک دانشجوی فارغ التحصیل شده، سه روان شناس ، یک پزشک متخصص اطفال ، یک زن خانه دار، یک روانپزشک و یک نقاش . آنان به هنگام مصاحبه شکایت و ناراحتی خود را به صورت شنیدن صداهائی که چندان واضح نبودند ابراز داشتند.
بیمارنماها به استثنای این دروغ، درباره سایر مطالب و زندگی گذشته از قبیل نام، شغل، وضع اقتصادی و اجتماعی واقعیت را بیان کردند. بنابراین، ممکن بود انتظار برود که همه آنها سالم یا دست کم به عنوان کسانی که نیاز به مشاوره روانی سرپائی دارند، در نظر گرفته شوند. اما همگی به عنوان افراد اسکیزوفرنیایی تشخیص داده شده در بیمارستان بستری شدند.
گرچه این افراد پس از پذیرش و بستری شدن در بیمارستان رفتار بهنجار خود را داشتند، ولی هر یک از آنان مدتها متفاوتی که از 7 تا 52 روز ادامه داشت در بیمارستان بستری شدند. به هنگام مرخصی از بیمارستان همه آنان به جز یک نفر ، عنوان اسکیزوفرنیائیهای بهبود یافته را با خود داشتند. این امر بدین معنی بود که تشخیصهای آنان درباره بیمارنماها درست و دقیق بوده و اکنون نشانه های اختلال فروکش کرده یک موضوع جالب این بود که تعدادی از بیماران واقعی بستری شده در بیمارستان به بیمارنماها شک کرده و آنها را افرادی سالم، نویسنده، یا استاد دانشگاه تصور کرده بودند که مشغول تحقیق و بررسی ، هستند. به عبارت دیگر بیماران واقعی بر خلاف کارکنان بیمارستان تشخیص داده بودند که بیمارنماها افراد بهنجاری هستند. ممکن است تشخیص اشتباه اسکیزوفرنی موجب شده باشد که کارکنان بیمارستان رفتارهای بهنجار بیمارنماها را نادیده بگیرند.
تحقیق رزن هان مورد انتقاد زیادی واقع شده است. یکی از برجسته ترین منتقدان ربرت اسپیتزر است که ریاست کسانی که نظام طبقه بندی DSMIII را وضع نموده اند به عهده داشته است.
اسپیتزر چنین استدلال می کند که وقتی کارکنان بیمارستان به تشخیص بیماری بیمارنماها پرداخته اند و آنان را در بیمارستان پذیرفته اند در واقع بر اساس مسؤولیت خویش عمل کرده اند. زیرا آن افراد خواهان پذیرش در بیمارستان بوده و به همین دلیل شنیدن صداهائی را گزارش کرده بودند. علاوه بر آن شنیدن چنین صداهائی عموماً علامتی خطرناک برای تشخیص اسکیزوفرنی محسوب می شود. بنابراین به منظور احتیاط لازم باید آن را جدی گرفت تا فرصتی برای مشاهده دقیق مراجع فراهم گردد. به نظر اسپیتزر کارکنان بیمارستان نبود رفتارهای نابهنجار را پس از پذیرش بیمارنماها یادداشت می کردند و متوسط مدت اقامت آنان در بیمارستان 19 روز گزارش گردیده است که این مدت اقامت برای بیماران اسکیزوفرنیائی دوره کمی است. غالباً بیماران اسکیزوفرنیائی رفتار نابهنجار را برای دوره های طولانی نشان می دهند و کسی که شنیدن چنین صداهائی را گزارش می کند لازم است کم چند روزی مورد مشاهده و توجه دقیق قرار گیرد.
روزن هان با تأکید بر نکات عمده این بررسی به انتقاد اسپیتزر و دیگران پاسخ دادهاست.یکی از مهمترین نکات در مورد اختلالات روانی یک فرد قضاوتهای دیگران است که تحت تأثیر شدید زمینه های مختلف قرار می گیرد. حضور بیمارنماها در بیمارستان روانی زمینه ای بوده است که رفتار بهنجار آنان نیز نابهنجار و نشانگر یک اختلال به نظر برسد. مثلاً یکی از کارکنان بیمارستان درباره یکی از بیمارنماها چنین یادداشت کرده بود که : بیمار مشغول توشتن است، یعنی عمل نوشتن که در اکثر مکانها امری بهنجار تلقی می شود، وقتی که در بیمارستان روانی رخ می دهد نشانه ای از اختلال و بیماری محسوب می گردد. گرچه مثالهائی از این قبیل نمی تواند بخوبی اثرات زمینه ای را توضیح دهد ولی نکات مهمی را که انکار آن مشکل است می سازد. قضاوت در مورد نابهنجاری و تشخیص اختلال روانی غالباً نارسا بوده تحت تأثیر جهت گیریهای متخصصان قرار می گیرد.
سؤالات فصل پنجم
1- چهار طبقه اختلالات روانی که سالهای متمادی متداول بوده، کدامند؟
2- اختلالات عمده در سیکوزها کدامند؟
3- هذیان را تعریف کرده و انواع آن را بنویسید؟
4- توهم را تعریف کرده و انواع آن را بنویسید.
5- اختلال هیجانی و احساس وحشت را که از ویژگیهای سیکوزهاست توضیح دهید.
6- کناره گیری از واقعیت را که از ویژگیهای سیکوزهاست توضیح دهید.
7- ویژگیهای خاص تکلم اسکیزوفرنیائی را توضیح دهید.
8- رفتار عجیب و غریب بیماران اسکیزوفرنیائی را بنویسید.
9- ماهیت و هسته اصلی نوروزها چیست؟
10- طبق نظر فروید اختلالات نوروتیک نتیجه کدام موارد است؟
11- مسائل ناشی از ارزیابی غلط از واقعیت را که از ویژگی نوروزهاست به طور جداگانه توضیح دهید.
12- تناقض نوروتیک را توضیح دهید.
13- اختلالات شخصیت را توضیح دهید.
14- تفاوتهای طبقه بندی DSMII،DSMIIIوDSMIII-R کدامند؟
15- مفهوم چند محوری DSMIIIکدام است؟
16- نظام طبقه بندی ICD را توضیح دهید.
17- خطرات و مزایای برچسب زدن را بنویسی.
18- خطای تشخیص را توضیح دهید و آزمایش روزن هان را بنویسی.
19- انتقاداتی که بر نظریه روزن هان شده است توضیح دهید.
20- نظر بحث انگیز روزن هان درباره تشخیص کدام است؟
21- نتیجه قابل قبول مربوط به اظهارات روزن هان کدام است؟


3-روشهای پیشگیری از مصرف یا سوء مصرف از این مواد کدامند؟
4-روشهای پیشگیری پیشگیری ازعود اعتیاد چپه هستند؟
همان طور که در تعریف اعتیاد گفته شد مهمترین و قابل تعریف ترین مشخصه آن وابستگی جسمی و روانی به عنصری طبیعی یا شیمیایی است که جدایی از آن مدتی بسیار دشوار می شود.
وابستگی جسمی وضعی است که در آن بدن فرد خود را به آن ماده سازگار کرده و بخشی از وضع طبیعی (نورمال) عملکرد معمولی سلولهای بدن شده است.
در اینکه آیا تنباکو ، الکل و مواد دارویی می کند یا نه بستگی دارد به مقدار و تداوم و تأثیری که بر مصرف کننده دارند.
مردم وابستگی به مواد را به دلیل تکرار استفاده از آن می آموزند. افرادی که معتاد به الکل می شوند، نخست وابستگی روانی به آن دارند. روان شناسان و روانپزشکان اساساً به عملکرد روانی-اجتماعی فرد معتاد توجه دارند.
بعدها شخص معتادی که وابستگی جسمانی دارد در اثر زیاد شدن تحمل توانایی بیشتر جذب مواد دارد و تطبیق بیشتر بدن با آن پیدا می شود. درجه وابستگی روانی به مواد مختلف دارد. به نظر می رسد که وابستگی به هروئین و کوکائین و LSD کم باشد. تشخیص سوء مصرف (Substance abuse) را می توان بر اساس سه معیار معلوم کرد(Davis,Seligman,1994) .
1-وجود سوء استفاده غیر عادی مانند استعمال روزانه و ناتوانی در ترک یا کم کردن مقدار آن.
2-تشدید مسائل اجتماعی – و حرفه ای تحصیلی و خانوادگی در اثر سوء استفاده از مواد مانند زمانی که شخص دوستان و مشاغل خود را از دست می دهد و یا به پیشرفت در تحصیل و بهبود در روابط خانوادگی او لطمه وارد می آید.
3-استفاده مکر و مداوم بدون توقف حداقل برای یک ماه.
به افرادی که سه معیار بالا در موردشان صدق می کند تشخیص سوء مصرف کننده دادهع می شود. معیار دوم به طور قاطع در مورد مشروبخواران و معتادان به مواد مخدر صادق است
(Harris,Jenkins,O Mally,1996).
فرایند سیگاری شدن:
استفاده از سیگار به دلیل در دسترس بودن و نداشتن منع قانونی در اکثر کشورها بسیار متداول است، به ویژه در سنین بین 15 تا 40 سال . عادت به سیگار معمولاٌ بتدریج شدت می یابد و گاهی سالها به طول می انجامد تا جوان مقدار کشیدنش به حد بزرگسالان برسد.
پس از سن 45 سالگی این عادت ضعیف می شود . بر اساس آماری که در کشورهای مختلف گرفته شده است، در حدود31 درصد مردها و 18 درصد زنها قادرند سیگار را برای همیشه ترک کنند. در سالهای اخیر به دلیل مسجل شدن عوارض خطرناک سیگار از قبیل ابتلاء به سرطان بیماریهای قلبی بیماریهای ریوی و مانند آن از تعداد سیگاریها کاسته شده است گرچه طبق آمارهای داده شده در بعضی طبقات بویژه نوجوانان افراد کم سواد کم درآمد و محروم جوامع به تعداد سیگاریها افزوده شده است.
کشیدن سیگار معمولاً در سن نوجوانی آغاز می شود و عوامل روانی-اجتماعی مهمترین عوامل خطر آفرینی هستند که نوجوان را به سوی استفاده از این وسیله سوق می دهند.
تصویرهای ذهنی نوجوانان از سیگار کشیدن نیز در اعتیاد به این ماده مؤثر است. تحقیقات نشان داده است که بین 11 تا 15 درصد نوجوانان سیگار کشیدن را نشانه جذاب بودن یا خوش تیپ بودن و یا بزرگ شدن می دانند و از قهرمانان سینما و تلویزیون و سایر وسایل ارتباط جمعی که سیگار را با حرکات خاصی می کشند تقلید می کنند.
تعدادی از روان شناسان در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که نوجوانانی بیشتر به سیگار کشیدن گرایش پیدا می کنند که در مدرسه پیشرفت قابل قبولی ندارند، شرور و عصیانگر هستند و از برآوردن انتظارات و توقعات اویا و مراجع مسئول جامعه ناتوان اند، و کشیدن سیگار به آنها احساس قدرت ارزشمندی و هویت می دهد.
اگر چه هنوز جنبه های ارثی سیگار کشیدن روشن نیست ولی تحقیقات نشان می دهد که امکان دارد عوامل ژنتیک از سه طریق مؤثر باشند:
1-عوامل ژنتیک ممکن است زیربنای بعضی از صفات شخصیت باشد؛ مانند عصیانگری که با سیگار کشیدن ارتباط دارد.
2-وراثت ممکن است بر احساس خوشایند یا ناخوشایند فرد به تنباکو و توتون تاثیر گذارد.
3-عوامل وراثت ممکن است بر ظرفیت وابستگی فرد به توتون و تنباکو تاثیر گذار باشد.
بتدریج که فرد به سیگاری کاملی تبدیل می شود و به صورت تصاعدی از سیگار استفاده می کند، اگر بخواهد آن را ترک کند غالباً دچار سمپتومهای ترک اعتیاد می شود.
اعتیاد به الکل
به دلیل شرایط فرهنگی و مذهبی در کشور ما شیوع اعتیاد به الکل بسیار کمتر از سایر کشورها و بویژه غرب است. از این روی در اینجا سعی بر مطرح کردن تاریخ اعتیاد بع الکل را که بیشتر پدیده ای است غربی نمی کنیم و بدون مقدمه وارد اصل موضوع می شویم.
در بررسی سوء مصرف الکل باید این پرسش اساسی مطرح شود که چرا افراد شروع به نوشیدن مشروبات الکلی می کنند؟ علت اصلی آن به نظر روان شناسان اجتماعی عوامل فرهنگی و اجتماعی است . کودکان و نوجوانان مشاهده می کنند که مردم اطراف آنها از جمله افراد خانواده و اقوام و دوستان مشروب را برای سرخوش بودن و لذت بردن و در میهمانیها می نوشند.
یکی از عوامل جدید نقش روزافزون همسالان و همگنان نوجوان است. بتدریج که تعداد میهمانیها و پارتی و رفت و آمدهای اجتماعی نوجوانان افزایش می یابد احتمال دستیابی به مشروبات الکلی بیشتر می شود.
روشهای پیشگیری از الکلسیم
به طور کلی سه روش اصلی برای پیشگیری از ابتلاء به الکلسیم وجود دارد:
1-وضع قوانین و مقررات جامع برای جلوگیری از دسترسی به مشروب و استعمال آن بویژه در مورد کودکان و نوجوانان.
2-مداخله حرفه ای زودهنگام بویژه در اوایل شروع اعتیاد و کمک به فرد در ترک آن توسط روان شناس و روانپزشک و مددکار اجتماعی با همیاری و همراهی خانواده.
3-آموزش جامعه با اجرای برنامه هایی در مدارس و دانشگاهها برای هشدار دادن به کودکان و نوجوانان در مورد عواقب وخیم ابتلاء به مشروبات الکلی و بویژه صدمات جسمی و روانی که به فرد و خانواده و جامعه وارد می کند.
چه کسانی معتاد می شوند و چرا؟
قبلاً گفته شد که سیگار کشیدن و مشروبخواری بیش از هر سنی در نوجوانی آغاز می شود. این امر در مورد سوء مصرف دارو صادق است. دو دسته دارو که استثنا هستند عبارتند از آرامبخش ها و باربتوراتها . استفاده از این دو دسته دارو در بزرگسالی آغاز می شود و اغلب نیز با تجویز و نسخه پزشک است.
به نظر می رسد که صفات شخصیت افراد سبب این امر است. در مقایسه با افرادی که گاهی از مواد استفاده می کنند سوء مصرف کنندگان دارای صفاتی مانند شرارت و عصیان واکنش تکانشی عادی شدن رفتارهای غیر قانونی و غیر اخلاقی ، هیجان و لذت طلبی عدم تعهد نسبت به جامعه و مذهب بودند.
پیشگیری و جلوگیری از سوء مصرف
کوششهای جامعه برای پیشگیری و ممانعت از سوء مصرف داروهای اعتیادآور باید عمدتاً به صورت آموزش کودکان و نوجوانان از طریق برنامه های آموزشی و تبلیغات در مدارس و رسانه های جمعی جهت داده شود.
سوء مصرف داروهای اعتیاد آور بر اساس رفتارهایی است که توقف آنها دشوار است بویژه اگر وابستگی جسمی وجود داشته باشد. برای مواردی که اعتیاد به مواد مخدر شدید است علاوه برروشهای روانشناختی از عناصر شیمیایی برای بر طرف کردن تاثیرات شیمیایی هیروئین، مورفین، یا کودئین استفاده می شود. در بحث راجع به جلوگیری از فرایند پیشرونده سیگاری شدن و الکلیسم اشاره کردیم که عود اعتیاد مسئله ای مهم و تکراری است. این موضوع در مورد مواد دارویی نیز صادق است گرچه استفاده از متادان از عود این نابهنجاری کاسته است. برای جلوگیری قابل اطمینان از عود سوء مصرف تمام مواد اعتیاد آور برنامه های لازم و کافی باید دارای مشخصات زیر باشد.
1-میل به ترک اعتیاد را در شخص تقویت می کند.
2-یافتن روشهایی برای هرفرد که احتمال موفقیت اوزیاد می کند.
3-آموزش مهارتهای اساسی و اختصاصی و مشخص در اوایل برنامه به منظور جلوگیری از بازگشت.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   70 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ضوابط تشخیصی اختلالهای افسردگی ( افسردگیهای یک قطبی)

دانلود مقاله شناخت ضوابط طراحی شهرک صنعتی

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله شناخت ضوابط طراحی شهرک صنعتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

شناخت ضوابط طراحی شهرک صنعتی

 


ضوابط شبکه معابر
شبکه معابر شهرک صنعتی شامل مجموعه جاده ها، خیابانها و کوچه ها برای حمل و نقل تجهیزات و کالاها و رفت و آمد کارکنان و سایر مراجعین به واحدهای مختلف طراحی می گردد. طراحی فوق،موارد زیر را مد نظر قرار می دهد:
1- سهولت و ایمنی تردد خودروها به طور عمده تریلی، کامیون، وانت بار، اتوبوس، مینی بوس و سواری، برای سهولت دسترسی ها، پهنای سواره روها برای ترافیک حداکثر پیش بینی شده با در نظر داشتن توسعه آتی مجموعه تعیین می گردد. طراحی های مناسب در گره های ترافیکی، شامل میدان ها، چهارراه ها و انشعابات سه راهی مانع از ایجاد تراکم و تداخل ترافیکی می شود.
برای ایمنی، لازم است سرعت حرکت به اندازه معینی محدود گردد و این محدودیت را نه تنها تابلوهای راهنما، بلکه حتی الامکان سازه شبکه معابر تاثیر کند: محدودیتهای طولهای مستقیم، شعاع قوسها، جزیره های هدایت کننده، و نیز کف سازی ها.
سرعت طرح مناسب داخل شهرها 30-40 کیلومتر در ساعت است. داخل شهرک صنعتی محدودیت های سرعت ازداخل شهرک های مسکونی کمتر است زیرا کودکان و سالمندان به ندرت در معابر شهر صنعتی حضور داشته و به طور کلی معابر شهر صنعتی به رفت و آمد سواره اختصاص خواهد داشت، اما به لحاظ پیوستگی مسیرهای سواره به محوطه های واحدها و ورود و خروج مداوم وسایل نقلیه، محدودیت سرعت ضروری می باشد.
2- امکان دسترسی سریع به خارج از شهرک و به مراکز خدماتی نظیر بیمارستان و نیز امکان دسترسی سریع مراکز خدماتی نظیر آتش نشانی به واحدها. برای این منظور، طراحی شبکه معابر به گونه ای خواهد بود که شبکه معابر حداقل یک محور شریانی به صورت کمربندی یا محوری را دارا بوده و مسیر دسترسی به خارج شهرک نیز شرایط مناسب مسیرهای شریانی را دارا باشد.
3- شبکه معابر علاوه بر سواره رو، دسترسی های پیاده را نیز تامین خواهد کرد. برای سهولت و ایمنی کسانی که به هر دلیل لازم است به صورت پیاده تردد داشته باشند لازم است هر دو سمت سواره روها به تناسب پهنا و حداقل به اندازه یک متر پیاده رو داشته باشد.
طراحی شبکه معابر براساس مبانی ذکر شده و با استفاده از مراجع انجام خواهد گرفت. در اینجا برخی موارد، حسب مرحله بندی شرح خدمات ذکر می شوند.
پهنای سواره روها: سواره روها به صورت دو خطه، سه خطه یا چهار خطه بوده و سواره روهای چهار خطه عمدتا با رفوژ میانی خواهند بود. پهنای قسمت آسفالت سواره روهای دو خطه 0/7 متر، سه خطه 50/9 متر و چهار خطه 5/7 متر در هر طرف، خواهد بود که در آنها عرض هر خط سواره 3 متر و حداقل حاشیه ایمنی 25سانتی متر در نظر گرفته شده است.
سواره روهای دو خطه، تنها برای معابر کوتاه با ترافیک بسیار کم احتمال توقف در حاشیه آنها کم است در نظر گرفته شده و در سایر موارد سواره روها سه خطه و یا بیشتر خواهند بود. تا هم امکان توقف و هم امکان سبقت فراهم باشد. شیب عرضی سواره روها 2 درصد به سمت خارج بوده که در خیابان ها دو خطه، به تمامی به یک سمت و در سایر خیابان ها به صورت متقارن به هر دو طرف خیابان خواهد بود.
سرعت طراحی همان گونه که ذکر شد، 40 کیلومتر در ساعت برای معابر داخلی و 80 کیلومتر در ساعت برای جاده های دسترسی اصلی در نظر گرفته خواهد شد.
تقاطع ها به تمامی با ملاحظه حالت توقف و حرکت با احتیاط طراحی خواهند شد.
ضوابط توزیع و کاربری زمین:
ضوابط توزیع زمین:
به طور کلی، توزیع زمین در شهرک های صنعتی، تابعی از کاربری ارضی مورد نیاز می باشد و کاربری های ارضی، به نوبه خود، از کارکردها و فعالیت های شهرک تبعیت می نمایند.
معمولا گردش کار در شهرک صنعتی، مبتنی بر سه نوع فعالیت:
1- صنعتی
2- خدماتی
3- حمل و نقل است و از این رو توزیع اراضی شهرک صنعتی، چهار نوع کاربری کلان ارضی زیر را در بر می گیرد:
- کاربری صنعتی، شامل انواع کارگاه های تولیدی مرتبط با گروه های مختلف صنعت، که در حقیقت کاربری پایه شهرک صنعتی را تشکیل می دهد.
- کاربری خدماتی، شامل: انواع ساختمان ها و محوطه های خدمات شهری ( اداری، تجاری، رفاهی و...) و تاسیسات و تجهیزات شهری، که در حقیقت، پشتیبان و کاتالیزور فعالیت یا کاربری پایه ( صنعتی) محسوب می شود.
- کاربری حمل و نقل: شامل: شبکه راه ها، پارکینگ های عمومی، پایانه تریلی، کامیون و دیگر عناصر مرتبط با امور حمل و نقل کالا، مواد اولیه و مسافر
- کاربری فضای سبز، شامل: پارک، مسیر سبز پیاده، کمربند سبز حفاظتی و نوارهای سبز حواشی معابر.
در تدوین ضوابط توزیع اراضی « شهرک صنعتی رفسنجان» به کاربری های ارضی، مبانی مقرر در کتاب «اصول و مبانی طراحی شهرک های صنعتی» که مصوب «شرکت شهرک های صنعتی ایران» می باشد، مورد استناد قرار می گیرد. براساس این مبانی، سهم هر یک از انواع چهار گانه کاربری های فوق الذکر از وسعت کل اراضی مورد طرح ریزی به شرح زیر تعیین شده است:
- کاربری صنعتی 60 الی 70 درصد از کلی اراضی
- کاربری خدماتی، 10 الی 13 درصد از کل اراضی
- کاربری حمل و نقل، 10 الی 15 درصد از کل اراضی
- کاربری فضای سبز، 10 الی 12 درصد از کل اراضی
تعیین کاربری زمین:
ایضا به تبعیت از ضوابط مقرر در مرجع « اصول و مبانی طراحی شهرک های صنعتی» تعریف دقیق کارکرد هر کاربری و یا به عبارت دیگر، نحوه استفاده از زمین به منظور هر یک از کاربری های چهارگانه شهرک صنعتی، به شرح جدول (1-د) تعیین شده است. در قالب این جدول، موارد مجاز، مشروط و ممنوع، مشخص گردیده است.
ضوابط تفکیک زمین:
در راستای تعیین الگو وضوابط تفکیک زمین، اگرچه به ظاهر، دو فاکتور :
1- مساحت قطعه و زمین
2- ابعاد ( دهانه و طول) با یکدیگر در تعامل و تاثیر می باشند، اما به هر حال، باید توجه داشت که ابعاد قطعه زمین، عمدتا تابعی از مساحت ان خواهد بود، زیرا معمولا هم بر مبنای الگوی استقرار بنا در قطعه زمین صنعتی ( که بنابر ویژگی های عملکردی و مطابق ضوابط و مقررات احداث بنا تعیین می شود) و هم در جهت ملاحظات اقتصادی، قطعات زمین، الزاما به شکل مستطیل و با تناسب کشیده طراحی می شوند، از این رو، ابعاد هر قطعه زمین، بر حسب آن که چه مساحتی را داشته باشد، کمابیش به صورت جبری به دست خواهد آمد.
نتیجتا با توجه به اهمیت تعیین کننده فاکتور مساحت قطعه زمین، به منظور تعیین مساحت بهینه قطعات، شاخص وضع موجود قطعات زمین در شهرک های صنعتی کشورف استان کرمانف شهرستان رفسنجان و نظرات کارفرمای پروژه، معیار تعیین ضابطه خواهد بود، که ذیلا هر یک از موارد زیر تشریح می شود:
وضع موجود شهرک های صنعتی کشور- امار وضع شهرک های صنعتی کشور، از ابتدا تا پایان سال 1377، میانگین مساحت قطعه زمین صنعتی را معادل 4410 متر مربع نشان می دهد. بنابر آماری دیگر، دامنه میانگین سطح قطعات زمین موجود کارگاه های شهرک های صنعتی کشور در سال 1375 مابین 600 الی 13800 متر مربع می باشد.
وضع موجود صنایع مستقر در شهرک های صنعتی استان کرمان – جدیدترین آمار ارائه شده از سوی « شرکت شهرک های صنعتی استان کرمان» ( مرداد 1384)، تعداد کل واحدهای مستقر در شهرک های صنعتی این استان را 820 واحد و مساحت خالص کل اراضی آنها را معادل 2/563 هکتار ثبت نموده که نتیجتا، میانگین مساحت هر قطعه زمین، معادل حدود 6870 متر مربع بدست می آید.

 

اولا امکان تجمع دو یا چند قطعه زمین با سهولت صورت پذیرد.
ثانیا این تناسب، به گونه ای باشد که حتی الامکان، از افزایش سهم مساحت معابر ( و نتیجتا افزایش سهم هزینه های سیویل در عملیات آماده سازی) و فاصله گرفتن از سقف تعیین شده در ضوابط کاربری زمین ( سهم حداکثر 15 درصدی شبکه معابر) احتراز گردد.
نهایتا کوشش شده است تا ابعاد و مساحت قطعات، حتی الامکان با توجه به الگوهای تعیین شده از سوی مرجع « اصول کلی حاکم بر طراحی شهرک های صنعتی» طرح ریزی شود.
« زون» بندی صنایع
طبقه بندی صنایع:
براساس استاندارد های جهانی صنایع (ISIC) گروههای مختلف صنعت ( صنعت ساخت) در قالب ده گروه کلان قابل طبقه بندی می باشند که در مطالعات حاضر، با توجه به ویژگی های پروژه و روال معمول شهرک های صنعتی، طبقه بندی صنایع قابل استقرار در شهرک در قالب هفت گروه:
1- صنایع غذایی و آشامیدنی
2- صنایع نساجی و پوشاک
3- صنایع سلولزی و چوب
4- صنایع شیمیای
5- صنایع کانی غیر فلزی
6- صنایع فلزی
7- صنایع برق و الکترونیک کفایت می نماید.
گروه بندی صنایع:
انواع مختلف و زیر شاخه های مربوط به هر گروه، از نظر مسایل و پی آمدهای زیست محیطی، در گروه بندی خاصی قرار می گیرند که مبنای این گروه بندی، میزان آلودگی های مختلف ناشی از فعالیت های انها می باشد. براین اساس، می توان صنایع را به شرح ذیل گروه بندی نمود:
- صنایع آلوده ساز صوتی
- صنایع دارای بیشترین حجم فاضلاب
- صنایع دارای بیشترین آلودگی فاضلاب
- صنایع دارای کمترین آلودگی های فوق الذکر
ضوابط همجواری صنایع:
بر مبنای گروه بنید زیست محیطی مزبور، لازم است تا مکان یابی و همجواری گروه های مختلف صنعت، به گونه ای باشد که این واحدها، کمترین مزاحمت ها و یا آلوده سازی ها را برای یکدیگر و همچنین برای فضاهای غیر صنعتی را به همراه داشته باشند.
نتایج حاصل از بررسی های انجام یافته در این زمینه، به شرح زیر می باشند:
الف- صنایعی همچون صنایع کانی غیر فلزی در وهله نخست و صنایع شیمیایی در وهله دوم، که بیشتر از سایر گروه ها هوا را آلوده می سازند، می باید در منتهی الیه جهت باد غالب قرار گیرند. این نوع صنایع می توانند با صنایع فلزی، سلولزی و نساجی همجوار باشند.
ب- صنایعی نظیر صنایع فلزی، که دارای بیشترین آلوده سازی صوتی می باشند، حتی الامکان دور از ساختمان ها و محوطه های خدماتی قرار گیرند تا سر و صدای ناشی از فعالیت های آنها برای فضاهای غیر صنعتی، مزاحمت کمتری در برداشته باشد. این صنایع می توانند حد واسط صنایع فاقد آلودگی و آلوده ساز و در جوار صنایع کانی غیر فلزی، شیمیایی و سلولزی واقع شوند.
پ- صنایع با حجم فاضلاب زیاد ( صنایع نساجی) یا دارای آلودگی زیاد فاضلاب ( صنایع نساجی و صنایع شیمیایی) حتی الامکان نزدیک به تصفیه خانه ی فاضلاب شهرک استقرار یابند.
ت- صنایع دارای کمترین آلودگی، نظیر صنایع برق و الکترونیک که از منظر آراسته تری نیز برخوردارند. حتی الامکان در ابتدای باد غالب و در جوار فضاهای خدماتی و در حاشیه ی معابر اصلی شهرک قرار گیرند. صنایع برق و الکترونیک، می توانند با صنایع غذایی، سلولزی و نساجی همجوار باشند.
ث- صنایع غذایی، که فعالیت آنها به لحاظ آلودگی، با حساسیت و آسیب پذیری بیشتری توام است. حتی الامکان در شروع باد غالب و در جوار صنایع نساجی، برق، سلولزی وفلز مکان یابی شوند.
جدول (د-2) نحوه همجواری و مکان یابی گروه های مختلف صنعت را بر حسب نوع آلودگی تعیین نموده است.
ضوابط احداث ساختمان:
در چهارچوب گزارش توجیهی طرح آماده سازی فاز اول « شهرک صنعتی رفسنجان» که می توان آن را به نوعی طرح بالادست پروژه ی حاضر محسوب نمود، ضوابط احداث ساختمان در شهرک مشاهده نگردید.
ضمن مکاتباتی که در این خصوص با کارفرمای محترم پروژه صورت گرفت. متن « ضوابط و مقررات ساخت و ساز شهرک» که در هنگام عقد قرارداد در اختیار متقاضیان احداث ساختمان در « شهرک صنعتی رفسنجان» قرار می گیرد، به این مشاوره ارائه گردید. این متن که شامل 20 بند و 4 تبصره می باشد، عمدتا مقرراتی را در بر می گیرد که در عموم شهرک های صنعتی به مورد اجرا گذارده می شود، بی انکه به ضوابط طراحی ساختمان، نظیر تراکم، سطح اشتغال و ... پرداخته شده باشد.
در قالب ضوابط و مقرراتی که جهت اعمال در عملیات احداث ساختمان های پروژه توسعه « شهرک صنعتی رفسنجان» تدوین گردیده، مقررات عمومی فوق الذکر نیز گنجانیده شده که ذیلا
گروه صنعت حجم فاضلاب آلودگی فاضلاب آلودگی هوا آلودگی صوتی پیشنهاد همجواری و مکانیابی
صنایع سلولزی کم به غیر از کاغذسازی کم به غیر از کاغذ سازی کم حد واسط صنایع فاقد آلودگی و آلوده کننده همجوار با غذایی –برق- فلزی – کانی غیر فلزی
صنایع فلزی متوسط کم کم به غیر از ریخته گری زیاد حد واسط صنایع فاقد آلودگی و آلوده کننده دور از خدمات همجوار با کانی غیر فلزی
صنایع غذایی نسبتا زیاد نسبتا زیاد در شروع باد غالب همجوار با نساجی-برق- سلولزی- فلزی
صنایع برق و الکترونیک کم در شروع باد غالب همجوار با غذایی- سلولزی- شیمیای
صنایع نساجی زیاد زیاد کم کم نزدیک تصفیه خانه همجوار با غذایی- برق- سلولزی- شیمیای
صنایع شیمیایی متوسط زیاد متوسط در منتهی الیه جهت باد غالب همجوار با نساجی- سلولزی- فلزی
صنایع کانی غیر فلزی کم به غیر از سنگبری متوسط زیاد متوسط در منتهی الیه جهت باد غالب همجوار با فلزی- سلولزی- شیمیایی- نساجی
ماخذ: شرکت شهرک های صنعتی ایران- اصول کلی حاکم بر طراحی شهرک های صنعتی- به نقل از: اصول و مبانی طراحی شهرک های صنعتی
به تفکیک چهار بخش: مقررات فنی و صدور پروانه
3- ضوابط طراحی
4- ضوابط کارگاهی و اجرایی ساختمان
5- مقررات اجرائی در زمان بهره برداری ارائه می شود.
د-5-1- مقررات فنی و صدور پروانه:
1- رعایت مقررات ملی ساختمان ایران و دیگر آیین نامه های قانونی جهت طراحی، محاسبات و عملیات اجرایی ساختمان الزامی می باشد.
2- شروع عملیات ساختمانی از طرف متقاضی، منوط به صدور پروانه ساختمان توسط دفتر مدیریت شهرک می باشد.
3- متقاضی موظف است نقشه های ساختمانی، شامل: پلان طبقات، پلان مجموعه، برش ها، نماها و موقعیت خروجی فاضلاب را براساس ضوابط حاضر، تهیه و به واحد ذیربط مدیریت شهرک تسلیم نماید. واحد مزبور، ظرف مدت یک هفته نقشه ها را بررسی و در صورت بلا اشکال بودن، پس از اخذ عوارض و تعهد کتبی مهندس ناظر، نسبت به صدور پروانه اقدام می نماید.
تبصره 1- حضور متقاضی و مهندس ناظر، هنگام اخذ پروانه الزامی است که این کار با امضا پشت نسخه دوم پروانه ( که در پرونده های متقاضی در دفتر مدیریت شهرک ضبط خواهد گردید) عملی خواهد شد.
تبصره 2- در صورت نیاز به هر گونه تغییرات در طرح مصوب، متقاضی مکلف است نقشه های جدید را همراه با گزارش توجیهی مهندس ناظر جهت بررسی و تایید به دفتر مدیریت شهرک ارائه نماید.
4- متقاضی موظف است زمین تخصیصی را منحصرا برای همان کاربری، که در پروانه مشخص گردیده، مورد استفاده قرار دهد.
5- متقاضی می باید قبل از شروع عملیات ساختمانی، یک نسخه از نمودار پیشرفت عملیات ساختمانی را که به امضای مهندس ناظر رسیده، به دفتر مدیریت شهرک تسلیم نماید.
د-5-2- ضوابط طراحی:
1- تراکم ساختمانی، معادل نسبتی از مساحت کل زمین می باشد که حداکثر آن، به صورت درصد، به شرح زیر تعیین می شود:
- اراضی صنعتی، 100 درصد
اراضی خدماتی، 120 درصد
تبصره 3- سطوح زیر، جز تراکم مجاز محسوب نمی شود:
- نورگیر ( پاسیو) و حیاط خلوت ( در صورت رعایت حداقل سطوح و ابعاد تعیین شده)
- معادل نصف مساحت بالکن یا تراس
- پارکینگ
- موتور خانه
2 – سطح اشغال بنا، معادل نسبتی از مساحت کل زمین می باشد که حداکثر آن به شرح زیر تعیین می شود:
- اراضی صنعتی، 60 درصد
اراضی خدماتی، 80 درصد
4- مکان قرارگیری محوطه باز اختصاصی هر قطعه زمین صنعتی، در مجاورت خیابان دسترسی به آن تعیین می شود. در عین حال؛ لازم است تا ساختمان یا ساختمان های مستقر در هر قطعه زمین، با فاصله لازم از اطراف جبهه های مختلف زمین ( جهت عبور وسایل نقلیه آتش نشانی) احداث گردد. حداقل این فاصله برای قطعات زمین دارای مساحت بیش از 1000 متر مربع، معادل 5 متر و برای قطعات زمین دارای مساحت 1000 متر مربع و کم تر، مشروط به این که حداکثر ارتفاع ساختمان های داخلی عرصه از 6 متر تجاوز نکند. معادل 5/3 متر تعیین می شود.
در مورد کاربری های خدماتی، در صورت تامین دسترسی پارکینگ، محدودیتی از نظر مکان استقرار ساختمان وجود ندارد.
تبصره 4- در مورد کاربری صنعتی، فقط ساختمان نگهبانی و سرایداری در یک طبقه می تواند در حریم دیوار مجاور به خیابان دسترسی احداث گردد.
5- کلیه فضاهای اختصاصی یافته به سرویس های بهداشتی: شامل حمام و دستشویی، توالت و همچنین آبدارخانه و انبارهای دارای کم تر از 10 متر مربع مساحت، در صورت عدم تهویه طبیعی، می باید برخوردار از داکت و پارامترهای تاسیساتی لازمه، به این منظور می باشند.
6- احداث زیرزمین، حتی با تامین نور و تهویه طبیعی مجاز نمی باشد.
تبصره 5- آشپزخانه های بزرگ، که در آنها طبخ غذای روزانه پرسنل صورت می گیرد، می باید از امکان نورگیری و تهویه مستقیم برخوردار باشند.
7- پارکینگ مورد نیاز هر قطعه زمین، می تواند به صورت سرپوشیده و یا در محوطه ( با سقف سبک) با رعایت موارد زیر، پیش بینی شود:
- برای پارک هر خودرو، فضایی با حداقل ابعاد خالص 5/2*5 متر لازم می باشد که می باید فضای مانور هر واحد، متناسب با طرح پارکینگ بر طبق استانداردهای مربوطه پیش بینی گردد.
- حداقل عرض مفید مسیر دسترسی به پارکینگ 5/3 متر می باشد.
- حداقل ظرفیت پارکینگ مورد نیاز برای اراضی صنعتی، یک واحد به ازاء هر 500 متر مربع زیربنا و برای اراضی خدماتی، یک واحد به ازاء هر 200 متر مربع زیر بنا می باشد.
تبصره 6- منظور از مساحت زیر بنا، مساحت کل بنا، اعم از مساحت تراکم مجاز و غیر آن می باشد که به صورت ناخالص مورد محاسبه قرار می گیرد.
تبصره 7- ورودی اراضی صنعتی، می باید به گونه ای طراحی شود که آمد و شد و تخلیه و بارگیری وسیله نقلیه سنگین با سهولت امکان پذیر باشد. برای این منظور، لازم است تا حداقل در محل هر ورودی، عقب نشینی به عرض حداقل 6 متر و به عمق حداقل 5/1 متر صورت پذیرد.
7- کلیه فضاهای اصلی هر بنا باید دارای تهویه و نور مستقیم باشند. حداقل مساحت نورگیر و حیاط خلوت 12 متر مربع و حداقل عرض مفید آن 3 متر تعیین می شود.
8- دیوارهای محوطه قطعات، می باید حداکثر به ارتفاع 2 متر اجرا گردند. در مورد دیوارهای مجاور معابر، باید احداث سکو با مصالح بنایی، حداکثر به ارتفاع 80 سانتی متر و بقیه آن تا ارتفاع مورد نظر به صورت مشبک اجرا شود.
9- چنانچه قطعه زمین درنبش قرار گرفته باشد، گوشه یا گوشه هائی از زمین که در تقاطع قرار می گیرد، می باید مطابق نقشه تفکیکی، به صورت پخ یا منحنی ساخته شود و نصب در ورودی در پخی مجاز نمی باشد.
10- آبهای جاری ناشی از بارندگی می باید توسط لوله، کانال و یا کانیوو به شبکه جمع آوری آبهای سطحی شهرک منتقل گردد. بدیهی است برای هدایت آبهای سطحی، متقاضی به هیچ وجه مجاز به استفاده از شبکه فاضلاب نمی باشند.
ضوابط اجرایی ( کارگاهی):
1- مسئولیت کامل حسن اجرای عملیات ساختمانی و رعایت اصول فنی و مقررات حفاظت و ایمنی بر عهده متقاضی است.
2- مسئولیت احداث ساختمان و دیوارهای حریم در داخل پلاک واگذار شده به عهده متقاضی است. در صورت تجاوز به حریم پیاده رو یا زمین همسایه، متقاضی موظف به تخریب با پرداخت جریمه به ماخذ 3 برابر بهای زمین می باشد. تشخیص وظیفه متقاضی، مبنی بر تخریب یا پرداخت جریمه بر عهده دفتر مدیریت شهرک می باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله35    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شناخت ضوابط طراحی شهرک صنعتی