فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود سفرنامه سدیدالسلطنه

اختصاصی از فایلکو دانلود سفرنامه سدیدالسلطنه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  Image result for word doc 

 

 

 

 

 قسمتی از محتوای متن Word 

 

تعداد صفحات : 1 صفحه

سفرنامه سدیدالسلطنه : سفرنامه سدیدالسلطنه ، اثری از محمدعلی خان کبابی است.
او یک بار در سال های 1314-1316 ه.
ق و در روزگار مظفرالدین شاه قاجار، از بوشهر به تهران و مشهد رفته و از مشهد به تهران و سپس به کربلا سفر کرده است.
پس از سیاحت از راه بصره و خلیج فارس به بوشهر و بندرعباس بازگشته است .
سفر دوم او در سال 1308 خورشیدی از بندرعباس به تهران بوده است.
او تا اواسط سال 1309 در تهران اقامت داشته و یادداشت های روزانه و پراکنده ای را با همراه سه منشی نگاشته است .
یکی از آنها به نام غلامرضا پسر زین العابدین لاری بوده است.
نوشته های او بسیار ساده و روان است و تکلف و تصنع ندارد.
سدیدالسلطنه در 23 رجب 1291 قمری در بغداد متولد شد و در 14 مرداد 1320 شمسی (1362 ق) در بندرعباس وفات یافت.
برای آگاهی بیشتر به کتاب سفرنامه سدیدالسلطنه ، به تصحیح احمد اقتداری مراجعه فرمایید.
از لابه لای یادداشت ها می توان دریافت که همشهریان ما در هشتاد سال پیش چگونه زندگی را سپری می کرده اند.
آنها از طریق بندر لنگه به تجارت با هندو اروپا می پرداخته اند و برای تجارت به بندرعباس ، بوشهر و تهران نیز مهاجرت کرده اند.

(توضیحات کامل در داخل فایل)

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت، آنی فایل را دانلود نمایید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود سفرنامه سدیدالسلطنه

تحقیق در مورد سفرنامه ناصرخسرو 67 ص

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد سفرنامه ناصرخسرو 67 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 67

 

RIGHT CLICK AND SELECT RIGHT TO LEFT DOCUMENT

====================================================

کتابخانه دیجیتال بانی تک (http://www.banitak.com/library)تلاش دارد تا با کمک افرادی که تمایل دارند آثار فارسی را که قانون حق نشر شامل آن ها نمی شود به صورت txt در اختیار همگان قرار دهد.در صورتی که تمایل دارید با ما همکاری داشته باشید و کتاب مورد علاقه خود را در کتابخانه قرار دهید می توانید با ما به آدرس library@banitak.com تماس بگیرید.

====================================================

عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو

نویسنده : ناصرخسرو قبادیانی

تاریخ نشر : اردیبهشت 83

تایپ : لیلا اکبری

سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی

چنین گوید ابومعین الدین ناصر خسرو القبادینی المروزی تاب الله عنه که من مردی دبیر پیشه بودم و از جمله متصرفان در اموال و اعمال سلطانی، و به کارهای دیوانی مشغول بودم و مدتی در آن شغل مباشرت نموده در میان اقران شهرتی یافته بودم. در ربیع الآخر سنه سبع و ثلثین و اربع مایه که امیر خراسان ابوسلیمان جعفری بیک داود بن مکاییل بن سلجوق بود از مرو برفتم که هر حاجت که در آن روز خواهند باری تعالی و تقدس روا کند. به گوشه ای رفتم و دو رکعت نماز بکردم و حاجت خواستم تا خدای تعالی و تبارک مرا توانگری دهد. چون به نزدیک یاران و اصحاب آمدم یکی از ایشان شعری پارسی می خواند. مرا شعری برخوان. هنوز بدو نداده بودم که او همان شعر بعینه آغاز کرد. آن حال به فال نیک گرفتم و با خود گفتم خدای تبارک و تعالی حاجت مرا روا کرد. پس از آنجا به جوزجانان شدم و قرب یک ماه ببودم و شراب پیوسته خوردمی. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید که قولوا الحق و لو علی انفسکم. شبی در خواب دیدم که یکی مرا گفت چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند، اگر به هوش باشی بهتر. من جواب گفتم که حکما جز این چیزی نتوانستند ساخت که اندوه دنیا کم کند. جواب داد که بیخودی و بیهوشی راحتی نباشد، حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را بیهوشی رهنمون باشد، بلکه چیزی باید طلبید که خرد و هوش را به افزاید. گفتم که من این را از کجا آرم. گفت جوینده یابنده باشد، و پس سوی قبله اشارت کرد و دیگر سخن نگفت. چون از خواب بیدار شدم، آن حال تمام بر یادم بود بر من کار کرد و با خود گفتم که از خواب دوشین بیدار شدم باید که از خواب چهل ساله نیز بیدار گردم. اندیشیدم که تا همه افعال و اعمال خود بدل نکنم فرح نیابم. روز پنجشنبه ششم جمادی الاخر سنه سبع و ثلثین و اربع مایه نیمه دی ماه پارسیان سال بر چهارصد و ده یزدجردی. سر و تن بشستم و به مسجد جامع شدم و نماز بکردم و یاری خواستم از باری تعالی به گذاردن آنچه بر من واجب است و دست باز داشتن از منهیات و ناشایست چنان که حق سبحانه و تعالی فرموده است .

پس از آنجا به شبورغان رفتم. شب به دیه باریاب بودم و از آن جا به راه سنکلان و طالقان به مروالرود شدم. پس به مرو رفتم و از آن شغل که به عهده من بود معاف خواستم و گفتم که مرا عزم سفر قبله است. پس حسابی که بود جواب گفتم و از دنیایی آنچه بود ترک کردم الا اندک ضروری. و بیست و سیم شعبان به عزم نیشابور بیرون آمدم و از مرو به سرخس شدم که سی فرسنگ باشد و از آنجا به نیشابور چهل فرسنگ است. روز شنبه یازدهم شوال در نیشابور شدم. چهارشنبه آخر این ماه کسوف بود و حاکم زمان طغرل بیک محمد بود برادر جعفری بیک. و مدرسه ای فرموده بود به نزدیک بازار سراجان و آن را عمارت می کردند و او به ولایت گیری به اصفهان رفته بود بار اول و دوم ذی القعده از نیشابور بیرون رفتم در صحبت خواجه موفق که خواجه سلطان بود. به راه کوان به قومس رسیدیم و زیارت شیخ بایزید بسطامی بکردم قدس الله روحه. روز آدینه روز هشتم ذی القعده از آنجا مدتی مقام کردم و طلب اهل علم کردم. مردی نشان دادند که او را استاد علی نسائی می گفتند. نزدیک وی شدم. مردی جوان بود سخن به فارسی همی گفت به زبان اهل دیلم و موی گشوده جمعی پیش وی حاضر. گروهی اقلیدس خواندند و گروهی طب وگروهی حساب. در اثنای سخن می گفت که بر استاد ابوعلی سینا رحمه الله علیه چنین خواندم و از وی چنین شنیدم. همانا غرض وی آن بود تا من بدانم که او شاگرد ابوعلی سیناست. چون با ایشان در بحث شدم او گفت من چیزی سپاهانه دانم و هوس دارم که چیزی بخوانم. عجب داشتم و بیرون آمدم گفتم چون چیزی نمی داند چه به دیگری آموزد. و از بلخ تا به ری سه صد و پنجاه فرسنگ حساب کردم. و گویند از ری تا ساوه سی فرسنگ است و از ساوه به همادان سی فرسنگ و از ری به سپاهان پنجاه فرسنگ و به آمل سی فرسنگ. و میان ری و آمل کوه دماوند است مانند گنبدی که آن را لواسان گویند و گویند بر سر چاهی است که نوشادر از آنجا حاصل می شود. و گویند که کبرین نیز. مردم پوست گاو ببرند و پر نوشادر کنند و از سر کوه بغلطانند که به راه نتوان فرود آوردن .

پنجم محرم سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه دهم مرداد ماه سنه خمس عشر و اربعمائه از تاریخ فرس به جانب قزوین روانه شدم و به دیه قوهه رسیدم . قحط بود و آنجا یک من نان جو به دو درهم می دادند. از آنجا برفتم، نهم محرم به قزوین رسیدم. باغستان بسیار داشت بی دیوار و خار و هیچ چیز که مانع شود در رفتن راه نبود و قزوین را شهری نیکو دیدم باروی حصین و کنگره بر آن نهاده و بازارها خوب الا آنکه آب در وی اندک بود در کاریز به زیر زمین و رییس آن شهر مردی علوی بود و از همه صناع ها که در آن شهر بود کفشگر بیش تر بود .

دوازدهم محرم سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه از قزوین برفتم به راه بیل و قبان که روستاق قزوین است. و از آنجا به دیهی که خرزویل خوانند. من و برادرم و غلامکی هندو که با ما بود زادی اندک داشتیم. برادرم به دیه رفت تا چیزی از بقال بخرد، یکی گفت که چه می خواهی بقال منم. گفتم هرچه باشد ما را شاید که غریبیم و برگذر. گفت هیچ چیز ندارم. بعد از آن هر کجا کسی از این نوع سخن گفتی، گفتمی بقال خرزویل است. چون از آنجا برفتم نشیبی قوی بود چون سه فرسنگ برفتم دیهی از حساب طارم بود برزالحیر می گفتند. گرمسیر و درختان بسیار از انار و انجیر بود و بیشتر خودروی بود و از آنجا برفتم رودی بود که آن را شاه رود می گفتند. بر کنار دیهی بود که خندان می گفتند و باج می ستاندند از جهت امیر امیران و او از ملوک دیلمیان بود و چون آن رود از این دیه بگذرد به رودی دیگر پیوندد که آن را سپیدرود گویند و چون هر دو رود به هم پیوندند به دره ای فرود رود که مشرق است از کوه گیلان و آن آب به گیلان می گذرد و به دریای آبسکون رود و گویند که هزار و چهارصد رودخانه در دریای آبسکون ریزد و گفتند یکهزار و دویست فرسنگ دور است و در میان دریا جزایر است و مردم بسیار و من این حکایت را از مردم شنیدم. اکنون با سر حکایت و کار خود شوم، از خندان تا شمیران سه فرسنگ بیابانکی است همه سنگلاخ و آن قصه ولایت طارم است و به کنار شهر قلعه ای بلند بنیادش بر سنگ خاره نهاده است سه دیوار در گرد او کشیده و کاریزی به میان قلعه قلعه فرو بریده تا کنار رودخانه که از آنجا آب برآورند و به قلعه برند و هزار مرد از مهتر زادگان ولایت در آن قلعه هستند تا کسی بیراهی و سرکشی نتواند کرد و گفتند آن امیر را قلعه های بسیار در ولایت دیلم باشد و عدل و ایمنی تمام باشد چنان که در ولایت او کسی نتواند که از کسی چیزی بستاند و مردمان که در ولایت وی به مسجد آدینه روند همه کفش ها را بیرون مسجد بگذارند و هیچ کس آن کسان را نبرد و این امیر نام خود را بر کاغذ چنین نویسد که مرزبان الدیلم خیل جیلان ابوصالح مولی امیرالمومنین و نامش جستان ابراهیم است. در شمیران مردی نیک دیدم از دربند بود نامش ابوالفضل خلیفه بن علی الفلسوف. مردی اهل بود و با ما کرامت ها کرد و کرم ها نمود و با هم بحث ها کردیم و دوستی افتاد میان ما. مرا گفت چه عزم داری. گفتم سفر قبله را نیت کرده ام گفت حاجت من آنست که به وقت مراجعت گذر بر اینجا کنی تا تو را باز ببینم. بیست و ششم محرم از شمیران می رفتم چهاردهم صفر را به شهر سراب رسیدم و شانزدهم صفر از شهر سراب برفتم و از سعیدآباد گذشتم. بیستم صفر سنه ثمان ثلثین و اربعمائه به شهر تبریز رسیدم و آن پنجم شهریور ماه قدیم بود و آن شهر قصبه آذربایجان است شهری آبادان. طول و عرضش به گام پیمودم هریک هزار و چهارصد بود و پادشاه ولایت آذربایجان را چنین ذکرمی کردند در خطبه الامیر الاجل سیف الدوله و شرف المله ابومنصور و هسودان بن محمد مولی امیرالمومنین. مرا حکایت کردند که بدین شهر زلزله افتاد شب پنجشنبه هفدهم ربیع الاول سنه اربع و ثلثین و اربعمائه و در ایام مسترقه بود پس از نماز خفتن بعضی از شهر خراب شده بود و بعضی دیگر را آسیبی نرسیده بود و گفتند چهل هزار آدمی هلاک شده بودند. و در تبریز قطران نام شاعری را دیدم شعری نیک می گفت اما زبان فارسی نیکو نمی دانست. پیش من آمد دیوان منحیک و دیوان دقیق بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که او مشکل بود از من پرسید با او بگفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند .

چهاردهم ربیع الاول از تبریز روانه شدیم به راه مرند و با لشکری از آن امیر و هسودان تا خوی بشدیم و از آنجا با رسولی برفتم تا برکری و از خوی تا برکری سی فرسنگ است و در روز دوازدهم جمادی الاول آن جا رسیدیم و از آن جا به وان وسطان رسیدیم در بازار آن جا گوشت خوک همچنان که گوشت گوسفند می فروختند و زنان و مردان ایشان بر دکان ها نشسته شراب می خوردند بی تحاشی و از آن جا به شهر اخلاط رسیدم هیژدهم جمادی الاول و این شهر سرحد مسلمانان و ارمنیان است و از برکری تا اینجا نوزده فرسنگ است و آن جا امیری بود او را نصرالدوله گفتندی عمرش زیادت از صد سال بود پسران بسیار داشت هر یکی را ولایتی داده بود و در این شهر اخلاط به سه زبان سخن گویند تازی و پارسی و ارمنی و ظن من آن بود که اخلاط بدین سبب نام آن شهر نهاده اند و معامله به پول باشد و رطل ایشان سیصد درم باشد . بیستم جمادی الاول از آن جا برفتم و به رباطی رسیدم برف و سرمایی عظیم بود و در صحرایی در پیش شهر مقداری راه چوبی به زمین فرو برده بودند تا مردم روز برف و دمه بر هنجار آن چوب می روند . از آن جا به شهر بطلیس رسیدم به دره ای در نهاده بود. آن جا عسل خریدیم صد من به یک دینار برآمده بود به آن حساب که به ما بفروختند و گفتند در این شهر کس باشد که او را در یک سال سیصد چهارصد خیک عسل حاصل شود . و از آن جا برفتیم قلعه ای دیدیم که آن راقف انظر می گفتند . یعنی بایست بنگر . از آن جا بگذشتم ، به جایی رسیدم که آن جا مسجدی بود می گفتند که اویس قرنی قدس الله روحه ساخته است . و در آن حدد مردم را دیدم که در کوه می گردیدند و چوبی چون درخت سرو می بریدند . پرسیدم که از این چه می کنید گفتند این چوب را یک سر در آتش می کنیم و از دیگر سر آن قطران بیرون می آید همه در چاه جمع می کنیم و از آن چاه در ظروف می کنیم و به اطراف می بریم . و این ولایت ها که بعد از اخلاط ذکر کرده شد و اینجا مختصر کردیم از حساب میافارقین باشد . از آن جا به شهر ارزن شدیم شهری آبادان و نیکو بود با آب روان وبساتین و اشجار و بازارهای نیک و در آن جا به میارفاتین از این راه که ما آمدیم پانصد و پنجاه و دو فرسنگ بود و روز آدینه بیست و ششم جمادی الاول سنه ثمان و ثلثین و اربعمایه بود و در این وقت برگ درخت ها هنوز سبز بود . پاره ای عظیم بود ا ز سنگ سفید برشده هر سنگی مقدار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سفرنامه ناصرخسرو 67 ص

دانلود تحقیق سفرنامه جنوب

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق سفرنامه جنوب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق سفرنامه جنوب


دانلود تحقیق سفرنامه جنوب

این مسافرتَم نیز مانند بسیاری از قبلی‌ها با انجام فعالیت‌ها در دقیقه‌ی نود و دو و وقت اضافه آغازید. شب قبل‌ش را نخوابیده بودم و چرتِ ساعتِ دوازده ظهر، به بیدار شدن ِ تنها یک ساعت پیش از حرکت قطار انجامید و فقط چهار دقیقه پیش از حرکت سوار قطار شدم! این دیر شدن اما ضرر اصلی‌ش خرج شام و کرایه‌ی تاکسی‌ای بود که بعدتر از دلایل اصلی خاطره‌انگیز شدن ِ بیش‌تر سفر شد. صبح دوشنبه نه فروردین هشتاد و چهار اهواز بودم. دو نفر از دوستان‌َم هم از شیراز می‌آمدند و در اهواز به هم ملحق شدیم.

البته از این دو نفر یکی را برای یک ساعتی در رستورانی دیده بودم و دیگری را هم که اصلاً ندیده بودم! در اهواز جای خاصی نرفتیم، جز پل فلزی معلق مشهور این شهر و البته خیاطی. شلوارم به طرز بدی پاره شده بود و برای پیدا کردن خیاطی خیلی گشتیم. حواس‌تان باشد در اهواز شلوارتان را پاره نکنید!

بعد از اهواز به سمتِ شوشتر حرکت کردیم و حوالی بعد از ظهر شوشتر بودیم.

  1. شوشتر: مهندسی آب

شهر شوشتر از نظر کنترل منابع آب بی‌نظیر است یا شاید باید گفت بوده است. رود کارون که به سمت شهر می‌‌آید، به وسیله‌ی بند میران یا میزان یا میرزا به دو رود شطیط در غرب و گرگر در شرق تقسیم می‌شود.

این بند در زمان ساسانیان درست شده و حدود صد سال پیش تعمیر و بازسازی شده. شطیط شاخه‌ی غربی، که وارد شهر می‌شود، جلوتر شاهد یکی دیگر از معماری‌های بسیار زیبا در استفاده از منابع آب است. آب رود با استفاده از کانال‌هایی به طریقی هدایت می‌شود که به صورت عمودی و چونان آبشار به پایین می‌ریزد. این آبشارها قبلاً برای به چرخش در آوردن پره‌های چرخ آسیاب استفاده می‌شده، اما اکنون تنها منظره‌ای بسیار زیبا را خلق می‌کنند.


شب را در پارکی چادر زدیم. متأسفانه خیلی دیر جمع و جور کردیم و تقریباً کل صبح را از دست دادیم. حوالی ظهر کنار بند میران بودیم، که شرح‌ش رفت.

از دیگر آثار زیبای شوشتر که کمی پایین‌تر از بند قرار دارد، قلعه‌ی سه طبقه‌ی سلاسل است. پایین ترین طبقه که کنار کارون (گرگر) قرار دارد، در دل کوه حفر شده و قسمت‌های مختلف ساحل با استفاده از تونل‌هایی به هم وصل شده. این طبقه گویا تفریح‌گاه بوده. البته کاوش در این قلعه چندان جلو نرفته و تنها قسمت‌هایی از طبقات بالاتر مشخص است.

کمی بعد از این قلعه هم پل معروف شادروان از زمان ساسانیان قرار دارد که البته بسیاری قسمت‌های‌ش خراب شده. شوشتر چند جای دیدنی دیگر هم دارد، از جمله پل‌ای صفوی که من نتوانستم بروم. حوالی عصر از شوشتر به سمت دزفول حرکت کردیم و سه‌شنبه عصر دزفول بودیم. راستی اگر خواستید شلوارتان را پاره کنید در شوشتر این کار را انجام دهید، چون خیاطی زیاد است )

 

 

فایل ورد 10  ص


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق سفرنامه جنوب

ادبیات داستانی معاصر

اختصاصی از فایلکو ادبیات داستانی معاصر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ادبیات داستانی معاصر


ادبیات داستانی معاصر

        آثاری که در زمینه ی بررسی تاریخی ادبیات داستانی ایران منتشر شده بسیار اندک است . اغلب این آثار  جامع نیستند . در آن ها ترتیب زمانی معینی دنبال نمی شود و داستان ها بدون در نظر گرفتن ارتباط های بینامتنی شان به یکدیگر ، و نویسندگان هم جدا از شرایط اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و روان شناسی اجتماعی زمانه خویش مورد بررسی قرار می گیرند . از این رو نقد و تفسیر ها به نوعی تک نگاری از چند چهره ی معروف و.تثبیت شده ، آن هم منفک از محیط رشد نویسنده ، تبدیل می شونداگر هم سیر تحولی مراحل ادبی در نظر گرفته شود ، دوره ای کوتاه ، بی سایه روشن های گونا گونش و بی ارتباط با دوره های قبل و بعد ، بررسی می شود . به علاوه ، فصل هایی از تاریخ ادبیات معاصر نیز اغلب به سکوت برگزار می گردد.

 

این فایل دارای 15 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


ادبیات داستانی معاصر

دانلودمقاله بررسی متون تاریخی، جغرافیایی و سفرنامه ها در باب بنای تاریخی معبد

اختصاصی از فایلکو دانلودمقاله بررسی متون تاریخی، جغرافیایی و سفرنامه ها در باب بنای تاریخی معبد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی متون تاریخی، جغرافیایی و سفرنامه ها در باب بنای تاریخی معبد آناهیتا- کنگاورمقصود از تهیه ‌این مقاله به دست دادن گزارشی از نظرات گوناگون و متفاوت باستان‌شناسان در زمینه بنای تاریخی کنگاور است که برخی نظرات در پاره‌ای از موارد به سبب بعد نگرش و نوع تحلیل نسبت به سایر نظرات حیرت‌آور است. حیرت آور از حیث اینکه هنوز بخش عمده‌ای از اطلاعات و مدارک و اسناد در زمینه ‌این اثر تاریخی در پرده‌ای از ابهام قرار دارد و باستان‌شناسان و صاحب نظران هر کدام به استناد دلایلی محدود به تجزیه و تحلیل این اثر تاریخی پرداخته‌اند، که بدون گمان راه و رسم تحقیقات علمی همه جانبه ‌اینگونه نبوده است هر چند راه اظهار نظرات علمی همواره باید مفتوح باشد ولی فتح باب این اظهار نظرها محدود به میزان اطلاعات و پژوهش‌های انجام گرفته است که باید در همان محدوده گزارش شوند و از اظهارنظرهای قطعی و عجولانه پرهیز داشت. در این گزارش‌ها به وضوح با این مشکلات مواجه هستیم و نویسندگان و کارشناسان با اطلاعات نظرات صریح خود را تحریر نموده‌اند و به همان دلایل و شواهد خود نیز اکتفا کرده‌اند که‌اینک در صدد نقد آنها نیستیم همین بس که خواننده وقتی با نظرات گوناگون این باستان شناسان مواجه می‌شود، در می‌یابد که هنوز در زمینه اثر تاریخی کنگاور اظهارنظر قطعی منوط به پژوهش‌های آتی است و نیاز به بررسی همه جانبه کلیه اسناد و مدارک داشته که در طی سال‌ها تحقیق و پژوهش و کاوش و مرمت اثر به دست خواهد آمد. اینک دیدگاه‌های باستان‌شناسان خارجی و ایرانی را در خصوص این بنای تاریخی گزارش نموده، باشد در ضمن این گزارش‌ها به نتایج روشنی دست پیدا کنیم :

]1[ پروفسور ارنست هرتسفلد (سال 1934 میلادی- 1313 شمسی)
هرتسفلد در «تاریخ باستانی ایران بر بنیاد باستان‌شناسی» اینگونـه در باب بنـای تاریخی کنگاور اظهارنظر می‌کند :
«- مقاله دوم : (عصر یونانی) ... در آثار ادبی نیز مآخذی درباره ابنیه «استخر» و «خورهه» در دست نیست، ولی در باب «کنگاور» در کتاب «جغرافیای ایران» تألیف «ایزیدروس چرکسی» (Isidoros of charax) در سال اول قبل از میلاد، نام برده شده است.
این کتاب را مؤلف به فرمان «اوگستوس (Augustus) قیصر روم برای «کایوس قیصر» (Caius Caesar) تألیف کرده است که قیصر در آن موقع خود را حاضر می‌کرده که حمله «اسکندر» را در مشرق تجدید کند. در کتاب «مواضع پارت» (تأسیسات پارتی Statios parthicae کتاب جغرافی لاتینی) که اشاره به کتاب جغرافیایی ندارد، از شاهراه بزرگ، مابین »فرات» تا سرحد‍ّ «هندوستان» از «کنگاور» نام برده و می‌گوید : در آنجا معبد مشهوری است که برای خدای «آرتمیس» (Artemis- خدای مادینه یونان) یعنی «آناهیتا» که در آن زمان یعنی 200 سال قبل از تاریخ کتاب بنا شده است.
تجزیه و تحلیل معماری به صورتی عجیب از اشکال سرستون‌های سبک عصر «دوری» (Doric) با مهره های سبک «کورینت» جزئیات آن معبد را نشان می‌دهد. در «شام» نیز ابنیه و آثار متعدد موجود است. که سبک یونانی اخیر (هلینیزم) در آن زمان با صورت‌‌های دیگر از امتزاج معماری هر دو سبک اندک اندک جانشین سبک کلاسیک یونانی باستانی شده است، نمایان می‌کند. نفوذ آن سبک در آثاری در زمان ابتدای امپراطوری روم به وقوع پیوسته و از آن پس اسلوب‌های معماری بر روی اصول ثابته «ویتروویوس» مقرر گردیده است.

[2] لوئی واندنبرگ
واندنبرگ در کتاب »باستان‌شناسی ایران» می‌نویسد : «کنگاور که «ایذیدور از اهل خاراکس (Isidoro de charax) قرن اول پیش از میلاد، در کتاب تاریخ اشکانیان (Marsiones parthicae)، آن را «کنکوبار» (Concobar) نامیده، دارای آثاری از زمان سلوکی‌ها می‌باشد که در حدود 200 سال پیش از میلاد ساخته شده. از معبدی که برای الهه آناهیت در این محل ساخته شده بود، بیش از چند ستون باقی نمانده که برای ساختمان خانه‌های شهر بکار برده شده است- ساقه ‌این ستون‌های صاف بوده و سرستون آنها از نوع سرستون دوری (Dorique) می‌باشد که روی آن یک «بالش کرنتی» قرار داده‌اند.»
نتایج گزارش واندنبرگ :
1. گزارش ایذیدور در قرن اول پیش از میلاد (خط بطلان برساسانی بودن).
2. زمان ساخت : 200 سال پیش از میلاد (گذشت زمان تا دوره خاراکسی به همین مقدار برای بنا ضرورت دارد).
3. متعلق به دوره سلوکیان (نه پارتیان)- اواخر دوره سلوکیان.
4. هدف از بنا : برای پرستش الهه آناهیت.
5. سبک معماری : براساس سرستون‌ها دوریک و به تبع یونانیان بوده است.

[3] کلمان هوار
کلمان هوار درباره اثر تاریخی کنگاور می‌گوید: «- فصل سوم= هنر در عصر اشکانیان :
- از اشکانیان چیزی مگر سکه‌هائی و چند اثر معماری باقی نمانده است. ویرانه‌هائی که می‌توان به دوره اشکانیان منتسب دانست محدود به پنج بنا است: 1- معبد کنگاور. 2- عمارت الحضرا (هاترا). 3- بنای کوچک فراش آباد. 4- گور دخمه‌ای درورکه. 5- و کاخ بابل. و بقایای کاخ شوش را که بر ویرانه‌های تالار بار اردشیر با حافظه بنا گردیده بود می‌توان بر آنها افزود.
کنگاور: در کنگاور که در عصر باستان کنکوبار (Concobar) نام داشت باز مانده‌های پرستشگاهی یافت شده است که در سبک آرایش شباهت زیادی با معابد یونانیان دارد.
این بنا از یک تالار مرکزی و حیاط پهناوری ساخته شده و بدلی از سبک معماری یونانی است. ایذیدور خاراکسی می‌گوید : که بنای کنگاور و پرستشگاه آرتمیس بود. در اکباتان یا همدان کنونی معبدی از جهت پرستش آناهیتا قرار داشته که تا دوره برخورد ایرانیان با رومیان هنوز مردم برای این ایزد بانو قربانی می‌کردند. ستون‌های معبد همدان تقلید ناشیانه‌ای از معماری سبک دوریک و خود بنا آمیخته‌ای از اسالیب گوناگون را نشان می‌دهد.»

[4] گریشمن
در فصل چهارم (دوره سلوکیان= غرب ضد شرق و عکس‌العمل شرق) راجع به شهرسازی سلوکیان می‌نویسد: «سلوکیان کمتر از نه شهر در ساحل خلیج فارس بنا نکرده‌اند و از آن جمله است انطاکیه در پارس بوشهر امروزه- که جانشین شهر کهن ایلامی گردید.
- نواحی حاصلخیز نیز دقت آنان را به خود جلب کرد، مخصوصاً«مثلثی که بین‌ کرمانشاه و همدان و بروجرد واقع است، و از زمین های کاملاً مشروب به کار می‌رود. (شهری) در دشت کرمانشاه، که سربازان اسکندر آن را با نساء (نیسا) – مسقطه الرأس دیونیسوس- یکی دانسته‌اند. در دینور و کنگاور مؤسسات یونانی بنا شد، هگمتانه (همدان) مجدداً تعمیر گردید. در بخش جنوبی‌تر، لائودیسه- نهاوند امروزین- ساخته شد. شهری دیگر در کرهه (نزدیک اراک) بنا گردید. رگای (ری) قدیم، که اکنون در حومه تهران است به نام اروپوس (Europos) خوانده شد. در پارت شهری به نام نسا- الکساندر پولیس بنا شد که پیش از شهر صد دروازه (هکاتوم پیلس) که آن هم شهری یونانی بود و به علت آن که بیش از چهار دروازه داشته بدین نام موسوم گردیده بود، یکی از نخستین پایتخت های پارتیان گردید.
- گریشمن همچنین در باب اوضاع اقتصادی معابد گزارش می‌دهد : «همه زمین‌ها، به حکم فتوحات متعلق به شاه بود. معابد نیز دارای زمین‌هایی بودند، و هر چند ما اطلاعی از املاک آنها در ایران نداریم. از پیش باید قبول کنیم که معابد مهمی مانند معابد هگمتانه (همدان)، کنگاور یا نهاوند می‌بایست دارای متصرفاتی بزرگ با دهکد‌ه‌هایی باشند که رعایا و شاید بردگان، برای تغذیه آن همه روحانیان مرد و زن، مغنیان و مغنیات، مطربان، غلامان و خدمتگزاران، به کشت و زرع مشغول باشند. معابد ثروت‌های بسیاری داشتند. و شاهان سلوکی مانند آنتیوخوس سوم یا آنتیوخوس چهارم، هنگامی که دچار مشکلات مادی می‌شدند، از غارت آنها به عنوان این که به حکم سلطنت همه‌ این ثروت‌ها متعلق به شاه است خودداری نمی‌کردند.
در امکنه‌ای که معابد ربه النوع آناهیته (ناهید) نانایا (Nanaia) وجود داشت، شاه به منزله، زاوش (Zeus) و شوهر ربه النوع به شمار می‌رفت و از او طلب جهیز می‌کرد.
گریشمن در مورد معبد کنگاور و سایر معابد دوره سلوکی می‌گوید : «این معابد به موازات معابدی که به سبک و طرح یونانی در همان عهد (سلوکیان) در ماد، کنگاور، کُُرهه و نهاوند بنا شده بود، قد برافراشته شاهد استقامت و پایداری فرهنگ ایرانی بودند.
گریشمن هنر دوره، سلوکی را به سه دسته تقسیم کرده بود و اینگونه توضیح می‌دهد:
«...
1. هنر ایرانی به معنای اخص : دسته اول به وسیله معماری معبد نورآباد معرفی می‌شود که چنانکه گفتیم تقلیدی است از معابد هخامنشی پاسارگاد و نقش رستم.
2. هنر یونانی- ایرانی : جز بقایای سه بنائی که لااقل دو تای آنها معبد بوده‌اند، چیز دیگر را به دسته دوم نمی‌توان اسناد داد. در استخر، خرابه‌های ساختمانی مهم که هویت آنها معلوم نشده، کشف گردیده که تقلیدی است از سرستون کرنتی (Corinthien) بدون تخته روی سرستون، و این امر حاکی از رابطه ستون ایرانی با سرستون یونانی است.
- در معبد کنگاور پرستشگاهی با طرح غربی ساخته شده و تصور می‌رود در حدود 200 قبل از میلاد بنا شده باشد در ساختمان اصلی استعمال قطعات سنگی سطحه تخت جمشید تقلید شده، اما ستون‌های آنها دارای سرستون دوری (Dorique) است که بر فراز آنها تخته های کرنتی (Corinthien) قرار گرفته است.
3. هنر هلنی. »

[5] ایدت پرادا
پرادا در «هنر ایران باستان» راجع به بنای تاریخی کنگاور نوشته است: «در کنگاور نزدیک کرمانشاه، بقایای یک بنای عظیم با مصالح «سنگ‌های بزرگ چهارگوشه» و ساختمان ستون داری بر بالای آن، بر اساس اختلاف‌های مفروض با شیوه‌های ساختمانی پارتی، به وسیله هرتسفلد به دوران سلوکی نسبت داده شده است. به هر حال، این اختلاف‌ها در هیچ بنای مسلم پارتی در ایران شناخته نشده‌اند.
از معبدی که آنتیوکوس سوم برای پرستش همسر خود لئودیکا فرمان بنای آن را داده بود هیچ اثری بر جا نمانده است.
- احتمال می‌رود بناهای سلوکی (سنت معماری) یونانی را در بکار بردن سنگ خوب، مصالح به خوبی تراشیده شده، و ستون‌های مرمر یا سنگ آهکی دنبال کرده باشند و در نتیجه مطمئناً همه آنها به وسیله کشاورزان محلی که در بیشتر قسمت‌های خاور نزدیک برای سنگ‌های تراشیده حریص هستند از بین رفته است. »

[6] آندره گُدار
گدار در مقاله «صنایع زمان سلوکی و اشکانی»، بنای کنگاور را اشکانی دانسته وگوید : «آثار ابنیه زمان سلوکی و پارت در روی فلات ایران بسیار کمیاب است... در «خورهه» دو ستون از معبدی از زمان سلوکی باقیست. در کنگاور آثار کمی از معبدی از زمان اشکانی برپاست... »

[7] مالکوم کالج
مالکوم کالج صاحب کتاب «پارتیان» در این باره می‌نویسد : «... اما معماری دینی شاهنشاهی به تعداد رسوم و آیین آن پر تنوع نبود. در این بخش نشان ابتکار در دو سده اول حکومت پارتی کمتر به چشم می‌خورد. سنت‌های کهن همچنان چنگ انداخته و از نفوذ خویش نمی‌کاستند.
در 170 ق.م پرستشگاه انو- انتوم در اوروک به شیوه کهن بابلی ساخته شده. سنت یونانی موجب پدید آمدن میخ‌های بسیار بزرگ (اگر چه از طریق اصلی انحراف جسته بودند). در خورهه و کنگاور در مغرب ایران گردید. در اینجا یک حیاط بزرگ چهارگوش با دیوار بلند که در کنار آن ستون‌ها قرار داشتند و در وسط معبدی به سبک یونانی با ردیف ستون و در مدخل آن ستون بر پا داشته بودند وجود دارد. انحرافی که معماران در شکل‌های یونانی در ساختن این مکان‌های مقدس پدید آورده‌اند مایع خنده میان باستان‌شناسان آثار یونان و روم شده است. در خورهه معماران ستون‌های شگفت بلند سنگی را برآورده‌اند که پایه آنها به سبک شرقی و بسیار برآمده است با تنه یک میزان از سر و ته. بی تناسبی در نسبت‌های قطر پایه و بلندی ستون به 1:11 است. سر ستون‌ها از نوع (بومی شبه یونی) هستند. یعنی گونه‌ای از سرستون آسیایی که مدت‌ها پیش از آنکه سرستون ایونی خاص خود را ابداع کنند در آسیا رایج بود.
ایذیدور خاراکسی پرستشگاه کنگاور (Concobar) را به الهه آرتمیس یا به اصطلاح ایرانی آناهیتا نسبت داده است. حجاری آن سنت هخامنشی را نمودار می‌سازد. شکل معماری آن مشتمل است بر ستون‌های دوریک که بر فراز آن قسمت هموار سر ستون کورنتی بر پایه‌های ایونی قرار دارد.
شکل‌های کهن هنر یونانی چنان دگرگون شده‌اند که به دشواری می‌توان با مقایسه تاریخ آن را تعیین کرد. اما گویا به دو سده اخیر پیش از میلاد مربوط می‌شود. عجیب آنکه معماری کنگاور گونه‌ای ظرافت در بر دارد. »

[8] ولادیمیر گریگورویچ لوکونین (رئیس بخش سکه‌های ساسانی موزه آرمیتاژ لنینگراد)
لوکونین که از بنای تاریخی کنگاور نیز دیدار کرده حاصل بازدید و مطالعات خود را طی مقاله‌ای اینگونه گزارش می‌کند : «عبادتگاه آناهیتا در کنگاور یکی از مشهورترین آثار باستانی ایران است که در جاده تاریخی بین همدان و کرمانشاه قرار دارد.
یادآوری درباره‌این معبد به کرات در منابع گوناگون ذکر شده است. در ابتدا ویرانه‌های معبد را به‌طور مفصل الف. فلاندن و پ. کست شرح داده بودند، طرح بازسازی معبد به شرح زیرین توسط آنها پیشنهاد شده بود : سکویی به ابعاد 200 * 230 متر از بلوک‌های سنگی انباشته گردیده و از چهار طرف تزئین و در ستون‌های سه ردیفه طوری ساخته شده که تشکیل زاویه قائمه داده‌اند. روی هم رفته 144 ستون در یک ردیف و 432 ستون در سه ردیف.
در مرکز کاخ، عبادتگاه به شکل مستطیل قرار گرفته که در بین ستون‌ها محصور شده است ( 11 ستون به سمت طول مستطیل و 6 ستون به سمت عرض مستطیل) در ورودی با دو ستون محافظت می‌شود.
پیشنهاد فلاندن و کست در بازسازی معبد بیش از همه معابد یونان قدیم، پالمیرا را به خاطر می‌آورد. قبل از اجرای حفریات گسترده باستان‌شناسی در این اثر تاریخی بیشترین بحث‌ها درباره آن جریان بود. هرتسفلد ایجاد قطعی این معبد را مربوط به دوره سلوکی‌ها دانسته و تاریخ آن را حدود قرن سوم قبل از میلاد تاریخ گذاری کرده است.
ر. گیرشمن نیز همین عقیده را داشته است و معبد را به 200 سال قبل از میلاد نسبت می‌دهد. برای کلیه، دانشمندانی که در این اواخر درباره معبد کنگاور مقالاتی نوشته‌اند چنین به نظر می رسد که در ساختمان آن به طور یقین نه تنها مهارت‌های یونانی بلکه مهارت‌های معماران ایرانی نیز بکار رفته است. برخی از ویژگی‌های این ترکیب و بیش از همه ترکیب سکو (پلاتفرم) شبیه نمونه‌های دوران هخامنشیان است.
حفریات در کنگاور در سال 1967 آغاز گردیده و تاکنون ادامه داشته و توسط گروه بزرگی از معماران ایرانی به سرپرستی آقای کامبخش فرد اجرا شده است.
اخیراً مرکز پژوهش‌های ملی باستان‌شناسی و تاریخ تمدن ایران حفریات را پشتیبانی مالی و هدایت می‌نماید. همزمان با پژوهش‌های باستان‌شناسی معبد، تعمیر اشیای مستظرفه نیز انجام می‌گیرد.
من در پائیز سال 1973 به دعوت آقای دکتر کامبخش فرد از کنگاور بازدید نموده و چند روزی با مدارک حفاری آشنا گردیده (بیشتر آنها هنوز به طور کامل منتشر نشده‌اند) و خود معبد را نیز از نزدیک مشاهده نمودم، دکتر کامبخش فرد علاوه بر چندین نشریه قبلی در رابطه با نتایج حفریات سال‌های 73-1972 عکس‌های جالب و کتیبه‌هائی که در بلوک‌های پلاتفرم منقوش بوده در اختیار من قرار داد.
در حال حاضر روی پله کنگاور، باستان‌شناسان طبقاتی کشف کرده‌اند که مربوط به دوران اسلام بوده (قرن 7، 8، 9 میلادی) و مربوط به دوران عباسیان می‌باشد و زیر آنها قشری وجود دارد که مربوط به اواخر دوران ساسانیان می‌باشد و نیز چندین محوطه و اتاق سرامیک و سکه‌های قرن اول تا سوم بعد از میلاد کشف گردیده است. زیر دیوار شرقی پلاتفرم قبرهای کوچکی (مدفون شده در خم‌ها) و چندین دفینه مربوط به دوران اواخر ساسانیان پیدا شده‌اند. روی ایوانی که ارتفاع آن به سمت شمال زیاد می‌شود (ارتفاع صفر تا 32 متر) در حال حاضر حمام قرن چهارم هجری و اواخر دوره ساسانیان حفر می‌شود. تا کار حفاری پایان نپذیرد مشکل است درباره تمام خصوصیات معماری و همچنین زمان تأسیس این بنای یادبود پیچیده قضاوت کرد.
در حال حاضر هم در حفریات و هم در چاه‌های اکتشافی موادی قدیمی تر از قرن اول بعد از میلاد به دست نیامده است، ولی تعمیر پلاتفرم هم اکنون نتیجه جالبی ارائه نموده است. در جلو دیوار پلکان سنگی دو طرفه به‌اندازه چهار قدم که به پلاتفرم منتهی می‌شود پیدا شده است. (26 پله، ارتفاع هر پله در حدود 15 سانتی متر، عرض پله در حدود 33 سانتی متر است) دیوار جنوبی پلاتفرم دارای ستون‌هائی است که در هر طرف 12 ستون از جنوب شرقی و جنوب غربی و به سمت مرکز ادامه ندارد.
در دیوار شرقی پلاتفرم اثر 24 ستون در یک ردیف پیدا شده است. تپه مرکز پلاتفرم هنوز حفاری نشده است، ولی هم اکنون روشن است که اگر در زیر آن واقعاً عبادتگاه مرکزی مخفی شده باشد بایستی کاملاً چیزی دیگری غیر از طرح بازسازی از فلاندن و پ. کست باشد، با بررسی باقی مانده توده‌های سنگی دیواره‌های شرقی و جنوبی پلاتفرم خود ستون‌ها که کاملاً ترمیم گردیده‌اند جالب هستند، به طوری که معلوم شده آنها هیچ وجه مشترکی با سایر کارهای کلاسیک ندارند. ستون‌ها به‌طور غیر متعارف پست و کلفت هستند. مرنفع‌ترین آنها فقط 45/3 متر و ضخامت آنها بیش از 5/1 متر (اندازه بین ستون‌ها در همه جا به‌طور استاندارد 75/4) متر است.
در جریان تعمیرات، بلوک‌های سنگی که از پلاتفرم دور ریخته شده بودند تمیز گردیدند (به‌طور کلی در اطراف پلکان‌های جنوبی و همچنین دیوارهای شرقی و غربی).
در سال 1970 مدیر حفاری در یکی از گزارشات خود یادآوری نمود که در بسیاری از بلوک‌ها در طرف پشت آنها علایم و آثاری وجود دارند. بخشی از این گزارشات (مجلات باستان‌شناسی و هنر ایران، انتشار مرکز باستان‌شناسی ایران، سال 51-1350) در 71 -1970 نیز بیان گردیده بود. ضمناً نشان‌ها و تصاویر گوناگون (صلیب‌های شکسته، نقش، ماهی، و غیره) و علامت‌هائی که مستقیماً شباهت به سکه شناسی دوره ساسانیان داشتند و نیز سنگ‌های قیمتی و جواهرات (اکثراً با علامت شاهنشاهی) و غیر از آنها کتیبه‌های کوتاه مربوط به دوران اواخر ساسانیان و نامه شبیه کتیبه در بند مشاهده شده‌اند، کامبخش فرد این گونه یافته‌ها را منحصراً در رابطه بازسازی بخشی از پلاتفرم به حساب می‌آورد که در اثر فرسودگی در اواخر دوره ساسانیان اتفاق افتاده بود.
به هر حال تعداد یافته‌های کتیبه‌های دوران ساسانیان در اواخر 1973 افزایش یافت و تعداد آنها بیش از 20 عدد گردید. ضمناً در همه پلاتفرم تقریباً در قسمت پشت آنها بلوک‌های سنگی پیدا گردیدند (من جمله آنهائی که برای پایه‌های ستون‌ها بکار می‌رفت) در این مقاله برخی از آنها برای خواندن یادآوری می‌شود :
کتیبه شامل نام پیروز شتریور ابتدای تاریخ (ششمین ماه سال ایرانی) که کلیه باقی مانده کتیبه‌ها یادبود کارگران معمار و مهندسان است. علامت PLG (این قسمت اصطلاح مخصوصی است که در هیچ جای کتاب لغت معمولی پیدا نشده است).
علامت MH در قسمت فوقانی پلاتفرم
علامتی که در واحد اندازه گیری با دست (اندازه بلوک) است.
علامت دیگری که عمق سوراخ (احتمالاً برای باز کردن روزنه سوراخ) است.
علامتی که معنای برون و تکان دادن می‌دهد.
علامت bwspbwn به معنای تأسیس در قسمت تحتانی پلاتفرم یافت شده است.
بدین ترتیب علامت‌های اواخر دوره ساسانیان و کتیبه‌های ساختمانی اواخر دوره ساسانیان آن گونه به نظر می‌رسند بر عظمت پلتفرم کنگاور (ارتفاع آن 5/4 متر) و ستون‌های ساخته شده در روی آن و بالاخره بر عظمت پلکان کشیده شده به طرف سکو گواهی می‌دهند. کلیه آنها باید مربوط به اواخر دوره ساسانیان باشد.
معبد آناهیتا بدون شک در قرن اول بعد از میلاد وجود داشته و احتمالاً در قبل از ساسانیان در قرن ششم و آغاز قرن هفتم کاملاً بازسازی شده است (این تاریخ در کتیبه‌ها نشان داده شده است). امکان دارد که در رابطه با تغییرات در شرعیات زرتشت بکار رفته باشد. به هر حال متون زرتشتی به‌طور ضمنی بیانگر آن هستند که کیش آناهیتا سمبول و مناسک خود را بعد از اصلاحات کاهن اعظم ایران در دوره شاهپور دوم تغییر داد.
ارتباط دادن تعمیر معبد آناهیتا در کنگاور با عصر شاهنشاه خسروپرویز دوم بسیار جالب بود. در این عصر حرمت الهه آناهیتا به‌طور خارق العاده قبل از همه در این گونه آثار هنری بالا رفت. مانند روی هم گذاشتن نقش برجسته خسرو دوم در تاقچه بزرگ تاق بستان در جایی که سمبول‌های قدرت پادشاهی خسرو دوم به اهورا مزدا و آناهیتا تقدیم می‌شود و نیز سکه‌های این پادشاه که پشت سکه نقش آناهیتا به نوشته‌ای به زبان قبیله‌ای محصور شده است. در عصر خسروپرویز دوم در منطقه کرمانشاهان و بیستون در محلی که معبد آناهیتا قرار دارد ساختمان‌های عظیم ساخته می‌شد. پارادیز تاق بستان به اتاق‌های کوه پیکر و نقش برجسته‌ای مشهور کمی کوچک تر و کاخ بغل دستی آن بهستان ساختمان‌هایی بودند که در زمان خسرو دوم ساخته شد و از آن جمله است گلابتون ستون‌های سنگی که با تصویر خود شاهنشاه و الهه آناهیتا با تاج شاهنشاهی در دست‌ها به خوبی مشهور می‌باشند.
کاخ از بلوک‌های سنگی قرینه یکدیگر و به روش چیدن و تزئین سنگ‌ها با استفاده از همان روشی که در کنگاور به کار رفته است ساخته شده است. در پایان تحقیقات باستان‌شناسی مؤسسه آلمانی بنای ایوان فرهاد به همین دوره ارتباط داده می‌شود. فرهنگ زمان ساسانیان ایران در دوره پادشاهی خسرو دوم دنیای جدیدی را نزد ما اشکار می‌کند. بررسی این فرهنگ موضوع آینده است. امکان زیادی دارد که بررسی این موضوع به یافته‌های جدیدی در کنگاور کمک کند. »

[9] ژاک دومورگان
دومورگان باستان شناس فرانسوی در مطالعات جغرافیای خود در خصوص کنگاور و اثر تاریخی آن می‌نویسد : «باز دورتر در جهت غرب، شهر کوچک کنگاور است که بر خرابه‌های بنای عظیم که به سبک معماری یونانی ساخته شده قرار دارد. ستون‌های این بنا از سنگ مرمر خاکستری درست شده که بر روی دیوارهایی که از تخته سنگ‌های مرمر تراشیده بالا آورده‌اند، قرار گرفته‌اند. در کوچه‌ها و در خانه‌های ساکنین شهر، با قسمتهایی از بناهای قدیمی بر می‌خوریم. »
وی سپس می‌نویسد : «کنگاور یا کنگور و بنا به نوشته‌های مؤلفین لاتین زبان «کنکوبار» (Concobar) اثری در تاریخ بجا نگذارده است اما چون اماکنی که در گذشته بخشی بوده‌اند، در اینجا هم سکه‌هایی از زمان‌های مختلف به دست می‌آید که نشان می‌دهد این محل در گذشته بخشی مسکونی بوده است. »

[10] دکتر بهمن کریمی،
بهمن کریمی در کتاب «راه‌های باستانی و پایتخت‌های قدیمی غرب ایران» که در حدود پنجاه و اندی سال پیش تدوین شده گزارش مختصر و مفیدی از بنای تاریخی کنگاور به دست داده. وی می‌نویسد: «کنگاور که تلفظ صحیح آن کین کیور است و مورخین لاتینی آن را کنکوبار نوشته‌اند قصبه‌ایست که قسمت اعظم خانه‌هایش در خرابه‌های معبد الاهه آناهیتا ساخته شده که هنوز آثار آن نمایان است.
- این بنای وسیع در عهد اشکانیان ساخته شده و مشتمل بر حرمی در وسط و رواقی به سبک یونان در اطراف می‌باشد و صد سال قبل کُست و فلاندن اجزاء ساختمان را توانسته‌اند بیابند و نقشه را ترسیم کنند.
معبد مذکور در روی تپه‌ای واقع که راه کاروان از پای آن گذشته و در زمان فتوحات عرب مأمن دزدان و راهزنان شده و به همین مناسب قصراللصوص نام یافته، تقریباً تمام آن بنای قدیم را خانه و کوچه‌های جدید فرا گرفته، سکوئی که بنیاد معبد در آن بوده امروزه قرارگاه یکی از محلات کنگاور شده لیکن در زاویه شمال غربی نزدیک مسجد کوچک قصبه سالم‌ترین قسمت از معبد مزبور نمایان است و می‌توان دانست که از راه رواق از مرمر سفید بسیار زیبا بوده و قطعاتی از ستون‌های مرمر هنوز در آنجا باقی است که در دیوار خانه‌ها کار گذارده و عمارات جدید را با آن نگه داشته‌اند، سرستون‌ها و زیر ستون‌های معبد بر زمین افتاده سنگ‌های کوچک‌تر را اهالی شکسته و در بناهای جدید بکار برده‌اند. »
«این الهه (دختر) که در دین ایرانیان قدیم مقامی شبیه به مقام آفرودیت (رب النوع حسن) داشته هنوز نامش در اماکن مختلف ایران مانند : کوه دختر، کتل دختر، سنگ دختر، قلعه دختر، قصر دختر، پل کّر دختر، پل دختر محفوظ است. »
« برای نمونه پل کّر دختر که از پل‌های قدیمی ساسانی معروف لرستان (پل جایدر) است این پل بر روی رودخانه کشگان بنا شده از عجایب پل‌های ساسانی به شمار می‌رود. این بنای عظیم سر راه و در جاده شوسه ‌اندیشمک به خرم آباد واقع شده است. این دختر که در تمام آثار قدیم ایران نامی از او برده می‌شود عبارت از همان ستاره ناهید است که‌ایرانیان سلف به اسم آناهیتا او را پرستش می‌کرده و معبدی هم جهت او در زمان اشکانیان در کنگاور کرمانشاهان ساخته‌اند. البته در هر محل نیز به عوام به فراخور حال و قال حکایت های عامیانه جهت این دختر نقل می کنند. »

[11] عباس پرویز
این محقق و تاریخ نویس در کتاب «تاریخ دو هزار و پانصد ساله ایران» (از قدیم ترین ازمنه تا سلسله طاهریان) آثار اشکانیان می‌گوید:
«- آثار اشکانیان: چون اشکانیان به شهرنشینی دلبستگی نداشتند و بیشتر به جنگ و لشکرکشی مشغول بودند از خود آثار صنعتی مهمی باقی نگذاشته‌اند.
1. از جمله آثاری که به اشکانیان نسبت می‌دهند یکی معبدیست در کنگاور که ظاهراً معبد دیانا (ربه النوع شکار روم= (Diana) بوده است.
2. دیگر خرابه قصر بزرگی در الحضر (هاترا) در ساحل راست رود دجله که از آثار آشکانی است. الحضر یکی از شهرهای بین النهرین بود و از خود استقلال داخلی داشت.
3. و سه نقش برجسته 1- در بیستون 2- در سر پل ذهاب 3- در تنگ شااولک در کوه های بختیاری. »

[12] دکتر علی اکبر سرفراز، بهمن فیروزمندی
دکتر سرفراز رئیس گروه باستان‌شناسی دانشگاه تهران در «مجموعه دروس باستان‌شناسی و هنر دوران تاریخی» (اشکانی، ساسانی) نظر قاطعی را ایراد ننموده و لذا می‌نویسد :
«معبد آناهیتا در کنگاور : کاخ کنگاور در فاصله بین همدان و کرمانشاه را بعضی متعلق به دوره سلوکی و بعضی متعلق به دوره پارت و عده‌ای هم مربوط به اواخر دوره ساسانی می‌دانند. در اینجا یک حیاط بزرگ چهارگوش با دیوار بلند وجود داشت که در روی آن ستون‌هائی قرار داشتند، می‌نویسند در وسط آن معبدی به سبک یونانی با ردیف‌هایی از ستون‌ها وجود داشته است.
- آقای مالکوم کالج نویسنده کتاب پارتیان (ص 110) می‌نویسد : انحرافی که معماران طراح شکل‌های یونانی در ساختن این مکان مقدس پدید آورده‌اند مایه تعجب باستان‌شناسان آثار یونان و روم است.
- و آقای فلاندن هم در حدود 150 سال پیش این مکان را با معبد خورشید در پالمیر مقایسه کرده است. آیا واقعا» چنین است؟! با توجه به‌اینکه‌ این اختلاف‌ها در هیچ بنای مسلم پارتی در ایران شناخته نشده‌اند، (در مورد این بنا جای بحث زیاد است).
- از کنگاور که بگذریم در نجد ایران آثاری که بتوان آن را شاخصی از هنر و معماری دوره پارت دانست به دست نیامده، اخیراً در غرب ایران در بان زرده (بابایادگار) مشرف به جلگه ذهاب (سرپل ذهاب) حفاری‌هایی صورت گرفته و آثاری از دوره پارت‌ها نمایان شده که مخلوطی از هنر یونانی و ایرانی است و آن را بیشتر متعلق به اواخر دوره پارت می‌دانند، آثار به دست آمده بیشتر شامل گچبری‌های شاخص دوره پارت، سرستون‌های نوع کرنتی و با نقوش هلنی و سرهای تزئینی بنا از کارهای هنری دوره پارت که کاوش‌های آن هنوز کامل نشده است، می‌باشند. »
وی سپس می‌گوید : «در حدود 50 سال پیش ضمن حفاری در مکانی به نام دینور بین بیستون و کنگاور قطعاتی از یک ظرف بزرگ لگنی شکل به دست آمده که هم اکنون در موزه ‌ایران باستان است بر روی این ظرف سنگی تصاویری از ساتیه‌ها و سیلین‌ها نقش بندی شده است که در افسانه خدایان یونان از یاران دیونیزوس خدای شراب بوده‌اند.
کنگاور نزدیک ساختمان چهارگوش، حصاری قطور از سنگ‌های حجاری شده ساخته شده و بر روی آن یک ردیف ستون‌های قطور قرار گرفته و به نام معبد ناهید معروف است و پروفسور هرتسفلد آن را مربوط به دوره سلوکی می‌د‌اند. در دامنه ارتفاعات دالاهو در کرمانشاه معروف به بابایادگار و بان زرده آثاری از دوره پارت از هنر معماری نمایان شده است که در آنها نفوذ یونانی زیادی وجود دارد که کاوشگران آن دکتر ادواردکیل آنها را متعلق به اواخر دوره پارت می داند. »

[13] سیف الله کامبخش فرد
کامبخش فرد نخستین باستان‌شناسی بود که مأموریت کاوش‌های باستان‌شناسی بنای تاریخی کنگاور به وی سپرده شد و از سال 1347 ش رسماً در کنگاور آغاز به کار نمود. وی طی هفت فصل کاوش باستان‌شناسی و دو فصل بازسازی توانست بخش عمده‌ای از بنای عظیم کنگاور را از زیر خاک و قصبه تاریخی کنگاور بیرون آورد و مورد بررسی قرار دهد.
وی حاصل مطالعات و کاوش‌های خود را طی چندین مقاله منتشر کرد و پس از آن مقالات پراکنده را در کتابی گردآوری نمود و تحت عنوان «معبد آناهیتا، کنگاور» توسط سازمان میراث فرهنگی کشور (چاپ اول: 1374 ش) به چاپ رسانید. آقای کامبخش فرد معتقد است که ‌این اثر معبد آناهیتا بوده و متعلق به دوره هخامنشی می‌باشد و می‌نویسد: «بنیانی مذهبی که در عهد هخامنشی پی افکنده شده، بر صخره‌ای شکل گرفت که با لاشه سنگ‌های بزرگ و کوچک، سه صفحه چهارگوش و یا سه طبقه پله پله در آن وجود آمد. طرح کلی مانند معابد مطبق اورارتوئی و کاخ‌ها و مقبره کورش می‌باشد که در بالاترین سطح، مراسم آتش در هوای آزاد انجام می‌گرفته است. مدارک باستان‌شناسان شخصیت و هویت معماری و تکمیل مجموعه کهن پرستشگاه را در سده پنجم قبل از میلاد تعیین نموده است.»
کامبخش فرد در آخرین مقاله خود با عنوان "شکل‌گیری معماری ناهید کنگاور در بستر تاریخ» همان مطالب کتابش را تکرار کرده است وی در مقاله‌اش می‌نویسد : رفتار مذهبی و نیایش پارتیان بنا به سنت هخامنشی مشابه نقشی پارتی بیستون، به صورت برات آتش در بالاترین طبقه صفه ادامه داشته است. زیرا گورهای اشکانیان به طور متوالی در بخش خاوری پرستشگاه و نیز تپه های شمالی کنگاور حاکی از حضور «الیمائی» ها و اشکانیان اولیه در حوزه پرستشگاه ناهید می‌باشد. آثاری که طی هشت فصل کاوش از ویرانه‌های این پرستشگاه چه در دوره هخامنشیان، پارتیان، ساسانیان به دست آمد، عموماً اشیاء و میراث مذهبی و یا منسوب به آیین‌های دینی است. مصالح معماری و حجاری و نقش و خط و علائم منقور بر سنگ‌های غیر حجاری که نذری هستند با همین هدف خلق شده‌اند. از دوره هخامنشی غیر از بنیان صفه بر صخره ناهید، دیوارهای محیطی و پلکان دو طرفه را نیز ساخته‌اند، که دارای طرحی از این دوره است. آزمایشگاه «آرکئومانیتیک» دانشگاه کیوتر از نظر قدمت، شالوده و بعضی از این آثار را در سده پنجم ق.م. صحه نهاده است...»

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   105 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی متون تاریخی، جغرافیایی و سفرنامه ها در باب بنای تاریخی معبد