فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رابطه عقل ( علم و دین )

اختصاصی از فایلکو رابطه عقل ( علم و دین ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

رابطه «علم» عقل و دین

بحث رابطه علم و دین یکی از مباحث است که در فلسفه دین مطرح می شود و از مباحث کلام جدید نیز می تواند با شد،زیرا یکی از مهم ترین وظائف علم کلام تبیین گزاره های دینی و دفاع از گزاره های دینی است. پس هر بحثی که دین و گزاره های دینی را زیر سوال برده و به چالش بکشد،در حوزه مباحث کلامی خواهد بود و متکلم وظیفه دارد ازآن دفاع کند.

سابقه بحث رابطه میان دین وعقل

در صدر اسلام در قرن اول ودوم این بحث مطرح بود، عده ای مثل معتزلی ها عقل گرا شدند،به عقل بهادادند. و عده ای مثل اخباری ها ظاهر گرا شده و عقل را به کلی تعطیل کردند. در این میان عده ای می خواستند در کنار دین داریشان،جانب عقل را نیز رعایت کنند، در موارد تعارض، ظواهر دین را بتاویل ببرند. این یکی ازمباحثی است که در گذشته مطرح بوده، ولی پس از رنسانس و پیشرفت سریع علم و دانش در مغرب زمین این بحث اهمیت زیادی پیدا کرد. در عصر حاکمیت کلیسا زمانی که علم و دانش به تدریج پیشرفت می کرد، تعارضاتی بین داده های علمی از یک طرف و گذاره های دینی از طرف دیگر، پیش می آمد، به تدریج جانب علم تقویت و جانب دین تضعیف می شد. این روند تا قرن بیستم ادامه یافت، اما از قرن بیستم به این طرف می توان گفت که معادله به نفع دین بهم خورد.

محور و قلمرو دانش بشری

الف- قلمرو عقل نظری ب- قلمرو عقل عملی « بحث اخلاق وبحث حقوق»

در قلمرو عقل نظری چهار نوع علم داریم1 – علم عقلی محض« ریاضیات،منطق و فلسفه» 2 – علم تجربی«اعم از علوم تجربی وانسانی» 3– علم تاریخ 4– علم عرفان

تقابل گزاره های دینی با علوم چهار گانه

داده های وحیانی وگزاره های دینی می توانند با هر یک از این علوم تقابل ایجاد کنند، بنابر این هر گاه از رابطه علم ودین، یا تعارض بین آنها سخن می گویم، منظورمان اعم از علوم عقلی، تجربی، تاریخی وشهودی است البته بین دین وعلوم عقلی محض مثل ریاضیات یا منطق تعارضی وجود ندارد ودانشمندان منطق وعلم ریاضی تا کنون مدعی چنین اختلاف نبوده ا ند.

تقابل بین دین و فلسفه

بعضی از فیلسوفان مدعی هستند که گاهی ما از طریق روش های عقلی به پاره ای از امور دست می یابیم که در تعارض مستقیم با مسائلی است که در گزاره های دینی و مذهبی یافت می شود، مثل اصل وجود خدا ،مسئله شر، مسئله اختیار و جهان پس از مرگ. در اینجا بخاطر رعایت اختصار یکی از این چهار موارد فوق را بیان می داریم، زندگی پس از مرگ یکی از گزاره های دینی است که با برداشت بعضی از فلاسفه در تعارض است، ممکن است عده ای از فیلسوفان استدلال کنند که انسان با مردن نیست و نابود می شود؛ یعنی این طور نیست که انسان آمیخته ای از بدن وروح باشد و با مردن از نشئه ای به نشئه دیگر انتقال یابد؛ زیرا انسان تنها یک ساختار دارد و آن ساختار مادی است که با مردن نیست ونابود می شود. بنابر این اگر کسی بتواند این مسئله را با دلیل عقلی ثابت کند، با گزاره های دینی و مذهبی سازگاری ندارد؛ زیرا در تمام ادیان الهی در غرب و شرق عالم، زندگی پس از مرگ را تصویر کرده اند و معتقید هستند که پس از این عالم، عالم دیگری نیز وجود دارد که آنجا انسانها به پاداش و کیفر اعمال شان می رسند.

تعارض بین دین و علوم تجربی

گفته شد که مراد از علوم تجربی اعم از علوم طبیعی و انسانی است. یکی از شاخه های علوم طبیعی کیهان شناسی است، ممکن است بین گزاره های دینی وکیهان شناسی تعارضی به وجود آید؛ مثلا یکی از گزاره های دینی ما این است که [هو الذی خلق السموات والارض فی ستته ایام] او کسی است که آسمانها وزمین را در شش روز آفرید. در دین یهودیت هم ، همین عقیده وجود دارد. کیهان شناسان در اینجا به مخالفت بر خاسته و این را امری غیر ممکن می داند.

در زیست شناسی، بر طبق بعضی از آیات قرآن و باورهای مسیحیان و یهودیان خلقت آدمی این گونه است که [ ولقد خلقنا الا نسان من صلصال] خداوند یک دفعه انسان را« از گل خشکیده ای» آفرید، یعنی سیر تکا ملی را طی نکرده است،در حالیکه داروین وپیروانش انسان را به خاطر قرائن و شواهد زیادی که بین او و میمون وجود دارد تکا مل یافته نسل میمون می داند. بنائا طبق گفته دین، قدمت انسان در روی زمین چیزی حدودی شش هزار سال وطبق نظریه داروین اگر درست با شد چیزی حدود سی میلیون سال باید برای موجودی بنام انسان قدمت قائل شد.

تقابل میان دین و علوم انسانی

علوم انسانی خود دارای بخش های مختلفی است که در هر کدام مسائلی قابل طرح و بر رسی است. یکی از این بخش ها، جامعه شناسی است که امروزه از جایگاه ویژه ای بر خوردار است. سئوالی که در این رابطه مطرح می شود این است که آیا دین می تواند در جامعه نقش ایفا کند یا نه؟ ممکن است عده ای قائل باشند که دین نمی تواند هیچ نقشی را در جا معه ایفا نماید، در حالیکه دین مدعی است که من توانایی اجرای چنین نقشی را دارم. اینجا سئوال دیگری مطرح می شود که آیا نقش دین در جامعه یک نقش مثبت است یا جز مزاحمت کاری ندارد؟ ممکن است که عده ای از جامعه شناسان بگویند: هر جا که پای دین در میان است، جز جنگ و خونریزی چیزی دیگری به دنبال ندارد؛ مثلاجنگ های مذهبی دراروپا، جنگ های صلیبی و یا جنگ های که مسلمانان کرده اند تماما عاملش تعصبات دینی است. پس دین در جامعه نقش مخربی دارد. در حالی که ما معتقیدیم که دین برای رشد و تعا لی انسان آمده وثمره ای جز پیشرفت و تکامل برای جامعه ندارد.

را ه حل های ارائه شده برای رفع تناقض میان علم و دین

سه دیدگاه مختلف برای حل تعارض بین علم ودین ارائه شده

الف- نظریه استقلال:گروهی قائل هستند که این دو مقوله در زمینه های مختلفی چون موضوع، روش و هدف دو حیطه کاملا مستقل دارند وبا هم متفاوت هستند.

ب- نظریه تعارض: این عده عقیده دارند که علم ودین مستقل از یکد یگر نیستند، وهمان طور که علم از واقع خبر می دهد، دین نیز از واقع خبر می دهد، ولی مثل یکدیگر نستند، یعنی علم در حیطه های وارد


دانلود با لینک مستقیم


رابطه عقل ( علم و دین )

دین در زندگی

اختصاصی از فایلکو دین در زندگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

دین

تعریف دین، کار بسیار دشواری است و تعریف مشخصی از دین وجود ندارد که همه دینداران و بیدینان بتوانند بر روی آن توافق نظر داشته باشند ولی نزدیک ترین تعریف به دین می‌تواند این باشد:

دین، باور به موضوعات ایزدی، فراطبیعی است که به نیایش و پرستش می‌‌انجامد و بر ایمان مبتنی است. به خود آن پرستش یا نمودهای نهادینه یا فرهنگی آن پرستش یا آمیزه‌ای از این دو نیز دین می‌گویند. به زبانی دیگر دین آن چیزی است که انسان را به‌حقیقت پیوند ‌می‌زند. هر دینی در نهایت دارای دو جز‌ء اساسی است که بر آنها بنا شده است: آموزش و روش .

واژه‌های دیگری مانند کیش و مذهب گاه به همان معنی دین و گاه به معنی زیرشاخه‌هایی از یک دین بکار میروند.

از بزرگ‌ترین دینهای جهان می‌توان از دینهای ابراهیمی نام برد. دینهای ابراهیمی که همه از یک ریشه و منطقهٔ خاور میانه سرچشمه می‌گیرند عبارت‌اند از اسلام، مسیحیت و یهودیت. دین‌های بابی و بهائی نیز ادیان نوینی هستند ولی در ادیان سامی ریشه دارند.

از دینهای بزرگ دیگر در جهان می‌توان از بوداگرایی، هندوگرایی و آیین کنفوسیوسگرایی نام برد. ادیان لزوماً خدامحور نیستند ولی به نظر میرسد تمام ادیان معتقد به ماوراء طبیعت باشند.

دینهای کهن فراوان دیگری نیز وجود دارد مانند زرتشتی‌گری، مانی‌گری، مهرپرستی و جز اینها.

ریشه‌شناسی واژهٔ دین

واژهای دین از واژه اوستایی دَئِنا ریشه می‌گیرد. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه «دا» به معنی اندیشیدن و شناختن میرسد. در اوستا واژه دئنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده است. در زبان اوستایی و نیز پارسی میانه به همکردها (ترکیب ها)یی گوناگونی از این واژه بر میخوریم مانند: دین آگاهی، دین بُرداری (نمایش دینی)، دینکرد (کردار دینی)، دین یشت (نام شانزدهمین یَشت از یشتهای بیست و یک گانه اوستا) و جز اینها.

البته نظریه دیگری نیز می گوید که از واژه دئنا گرفته شده است که به معنای وجدان استزرین کوب در کتاب قلمروی وجدان در مورد دین بحثی می کند که دین در اصل همان وجدان انسان ها است.

اهمیت دین

پیوند دین و انسان، پیوندی دیرین و پایدار بوده، اما این رابطه، در گذر زمان چه در وجه فردی دین و چه در بعد اجتماعی آن، همواره دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. هرچند دین نقش و عملکردی همواره یکسان نداشته، اما از نخستین جوامع انسانی تا امروز، عنصری اساسی و بنیادین از هر اجتماع انسانی را تشکیل داده و یکی از اصلی‌ترین محورهای صف بندی‌ها و دسته بندی‌ها در درون جوامع یا تمایز ملل از یکدیگر بوده است. در جهان امروز نیز، به رغم همه اختلاف نظرها، مجادلات و مبارزات، مباحث و تفسیرهای متفاوتی که از ماهیت و وظایف دین به دست داده شده، به نظر نمی‌رسد که از اهمیت و میزان گسترش و حضور آن در حوزه‌های خصوصی و عمومی زندگی بشری کاسته شده باشد.


دانلود با لینک مستقیم


دین در زندگی

دانلود تحقیق کامل درباره فقر و انحرافات اجتماعی از منظر دین 18 ص

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق کامل درباره فقر و انحرافات اجتماعی از منظر دین 18 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

فقر و انحرافات اجتماعی از منظر دینهمان‎گونه که بیان گردید، بین فقر وانحرافات اجتماعی همبستگی وجود دارد. پژوهش‎های مختلف در این زمینه نشان داد که پدیده فقر به عنوان یکی از علل بروز انحرافات اجتماعی محسوب می‎شود، هرچند که این رابطه به شکل مستقیم و قطعی در ایجاد انحرافات اجتماعی قابل اثبات نیست، با این همه وجود همبستگی بین آن دو را می‎توان مشاهده نمود. از آنجا که پدیدة آسیب‎زای فقر در متون دینی، بسیار مورد تأمل قرار گرفته، این سؤال اساسی مطرح می‎گردد که آیا متون اسلامی هم، تنها همبستگی میان فقر و بروز کجروی‎ها و نیز افزایش آن را تأیید می‎کنند یا ناظر به رابطه مستقیم میان آن دو هستند. در پاسخ به این پرسش در ابتدا به طور اجمالی، مفهوم فقر از منظر دینی مورد بررسی قرار می‎گیرد و سپس به تأثیرات آن در زندگی انسان‎ها و نیز تأثیر آن در افزایش کجروی توجه می‎شود.

مفهوم فقر در متون دینی فقر دارای معانی متعددی است. به گونه‎ای که بین این معانی صرفاً اشتراک لفظی برقرار است. فقری که در این نوشتار مورد نظر است، آن چیزی است که در مقابل غنی و ثروت به کار می‎رود؛ یعنی نداری در برابر دارایی که در آیات و روایات از آن با تعابیری همچون سوء و بدی، بلا و بدبختی، شر و زشتی، سختی شدید، ذلت و خذلان و امری بدتر از مرگ یاد شده است.[62] براین اساس دراینجا معانی دیگر فقر که در متون دینی کاربرد دارند، از قبیل فقر فرهنگی، فقر نفسی، فقر معنوی و فقر دینی، مورد نظر نیست.[63] به عنوان نمونه در حدیث معروف «کاد الفقران یکون کفراً» و نیز حدیث مشهور پیامبر بزرگ اسلام که «الفقر فخری»، مفهوم اقتصادی فقر مورد نظر نیست؛ بلکه به نظر بسیاری از صاحب‎نظران فقر نفس و نیز فقر روحی مورد توجه می‎باشد، و حاکی از این واقعیت است که همه انسان‎ها در مقابل ذات اقدس الهی که غنی بالذات می‎باشد، فی‎نفسه فقیرند و در هـر لـحظه لـحظه وجـودشان، مـحتـاج فیض و لطف الهـی هـستند، همچنین در ذیـل روایـت «فقر مرگ بزرگ اسـت»، از پـیامبر اکرم (ص) سؤال شد: آیا فقر اقتصادی منظور شما است؟ فرمودند: خیر، منظور فقر دینی است.[64] براین اساس شناخت مفهوم فقر باید در چارچوب منظومه فقر وغنی صورت بگیرد که هر دو مفهوم در یک سر این طیف واقع شده‎اند و حالتی از افراط و تفریط را نشان می‎دهند. رویکرد قرآن کریم، نسبت به اثر رفاه در زندگی و فقر در کجروی، یک سویه نیست. خداوند متعال در قرآن کریم رفاه طلبی و «اتراف» را به شدت مورد حمله و نکوهش قرار می‎دهد و آن را عامل مستقیم در ایجاد طغیان، فساد و ظلم و کژی‎ها معرفی می‎نماید.[65] در حالی که این مقدار از نکوهش، درباره فقر دیده نمی‎شود و بین آن و فساد وکجروی رابطه‎ای مستقیم ترسیم نمی‎گردد.[66] در متون دینی آنچه بیش از خود فقر و غنی اهمیت دارد، مبارزه با فاصله بین فقیر و غنی است. به عبارت دیگر موضوع اساسی از بین بردن یا حداقل کاهش فاصله طبقاتی در جامعه انسان‎ها است. بر همین اساس فقر به عنوان موضوع احکام مورد توجه فقها قرار گرفته و آنان برای مبارزه با فقر و نیز محو آن به شناسایی آن و دامنه‎اش پرداخته‎اند و احکام ویژه‎ای از قبیل زکات، خمس، صدقات، جرائم مالی (کفارات)، وقف، وصیت و... را برای مسلمانان به ویژه ثروتمندان و نیز دولت اسلامی در نظر گرفته‎اند.[67]با توجه به آنچه بیان گردید، مفهوم فقر یک مفهوم اضافی است و در مقایسه با مفهوم ثروت و غنی قابل تعریف است. فقیر کسی است که سطح زندگی‎اش با سطح زندگی ثروتمندان اختلاف بسیار زیادی دارد. شهید بزرگوار صدر با بهره‎گیری از مفاد روایات فقر را این‎گونه تعریف می‎کند: «فقر به طوری که در نص آمده، ناهماهنگی در سطح زندگی همگانی است، نه عدم قدرت بر رفع احتیاجات اساسی به آسانی.»[68] از نظر وی، مفهوم فقر مفهومی انعطاف‎پذیر است و در آن بی‎نیازی فرد و رسیدن زندگی فقیرانه به سطح زندگی بقیه مردم مفروض گفته می‎شود. از همین‎رو، برای رسیدن به رفاه، لازم است از اموال ثروتمندان به فقیران داده شود. همچنین حد پرداخت زکات، رفع نیاز و احتیاج فقیر می‎باشد[69] و با توجه به اینکه حد نیاز و رفع احتیاج فقیر در جامعه تغییر می‎کند و در طول زمان‎های مختلف، سطح زندگی مردم ترقی می‎کند یا در نوسان می‎باشد، این حد نیاز مسئله‎ای نسبی می‎گردد. بنابراین تعیین محدودة مشخصی برای فقر از متون دینی امری مشکل به نظر می رسد.[70]

رابطه فقر و انحرافات اجتماعیتأکید دین مقدس اسلام بر رفع فقر و مبارزه با آن در کنار جلوگیری از انباشت ثروت و زراندوزی نشانگر آن است که این دو پدیده یعنی فقر و غنی آثار و پیامدهای منفی و مشکل‎زایی در زندگی فردی و اجتماعی انسان‎ها دارند، به گونه‎ای که اگر نسبت به آن اقدام مناسب از سوی فرد، جامعه و دولت صورت نپذیرد، معضلات و مشکلات گسترده‎ای در جامعه ایجاد می‎گردد. در متون دینی برای هریک از این دو پدیده آثار منفی بیان شده است. رفاه‎طلبی و زندگی مرفهانه سبب طغیان در برابر خدا، سیطرة شهوات بر انسان، همراهی با


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره فقر و انحرافات اجتماعی از منظر دین 18 ص

دانلود مقاله و تحقیق درباره علت دین گریزی جوانان چیست 7 ص

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله و تحقیق درباره علت دین گریزی جوانان چیست 7 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

علت دین گریزی جوانان چیست و چگونه می‏توان آنها را از این راه منصرف کرد ؟

بررسی عوامل دین گریزی

به سادگی نمی‏توان گفت: نسل جوان ما دین گریز و احیانا دین ستیز هستند! اینان نسبت به واقعیات موجود جامعه، دیدگاه‏های متفاوتی دارند و چه بسا بخشی از آن دیدگاه‏ها و نارضایتی‏ها، وارد باشد؛ ولی ممکن است، برخی از جوانان با توجه به شرایط محیطی و خانوادگی, از روند نارضایتی بیشتری برخوردار باشند و بعضی از نارسایی‏ها را ناشی از قوانین دینی بدانند ودر نتیجه اشکالات خویش را متوجه دین بکنند. البته کارآمدی دین بحثی است و کارآمدی برخی از مدیران بحث دیگر. اتفاقا در برخورد با تعدادی از این جوانان و گفت‏وگو با آنان، تصریح کردند: اشکالات آنان نه به اصل دین، بلکه به مدیران و کارگزاران بر می‏گردد.

بنابراین، جوانان کشور از بهترین جوانان از حیث سلامت فکری, روحی و دینی می‏باشند و سرمایه‏گذاری دشمنان دین و کشور، برای تسخیر این دژ مستحکم و انحراف جوانان، گواهی است بر مدّعای ما، که البته موفق نخواهند شد.

به هر حال، دین‏گریزی عوامل متعددی دارد؛ از جمله:

1. روند تغییر ارزش‏ها؛ پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران باز سازی کشور، مدلی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی در پیش گرفته شد که این مدل موجب بروز تضادهای ارزشی و فاصله گرفتن جامعه از شاخص‏های مطلوب گردید؛ به گونه‏ای که توسعه، نتایجی از قبیل تغییر ارزش‏ها را نیز در پی داشت. توضیح اینکه اقدامات اقتصادی ـ نظیر تغییر نرخ ارز و تورم ـ موجب کاهش درآمد واقعی و قدرت خرید مردم گردید. همچنین با ابزار مختلف (واردات، تبلیغات، مراکز تجاری و ...) فرآیند قوی تولید نیاز در مردم، در پیش گرفته شد. در نتیجه سطح نیازهای غالب مردم بالاتر از سطح درآمدشان قرار گرفت و مردم در ارضای نیازهایشان, با موانع اساسی روبه رو شدند. از آنجا که درآمد واقعی نیز کاهش یافت، دستیابی به درآمد بیشتر و پول بیش از حد معمول، با ارزش شد. از طرف دیگر، عواملی مانند نمایش ثروت قشر بالا و تسهیلاتی که برای قشر بالا فراهم آمد، گرایش بارز مدیران دولتی به تجملات و ظواهر و تغییر فضای کل جامعه، موجب شد که مردم ارزش‏های جدید را تأیید شده (هنجار) و جست‏وجوی پول برای ارضای نیازهای جدید را درست و مشروع ببینند! بنابراین پول‏جویی به ارزش غالب تبدیل شد و حداقل در مورد بیشتر کسانی که پول و درآمدشان کم بود و کفاف ارضای نیازهایشان را نمی‏داد، ارزش‏های دیگر را تحت‏الشعاع قرار داد. در نتیجه این فرآیندها، ارزش‏های اجتماعی، از سنتی به سوی مدرن، از ساده زیستی به تجمل، از کمک و همیاری و ایثار و گذشت برای جامعه به سودجویی فردی و از ارزش قناعت به ارزش ثروت و از انسجام به فردگرایی و از ارزش دین و خدا به ارزش پول و دنیا حرکت کرده‏اند. نگ: فرامرز رفیع‏پور، توسعه و تضاد، فصل 4 ـ 8 ـ 3؛ آناتومی جامعه، ص 522

2. مشکلات پس از انقلاب (مانند جنگ و توجه به مسائل امنیتی و دفاعی و...) که نتیجه طبیعی آن، فقدان برنامه‏ریزی‏های دقیق و کارشناسی شده برای نهادینه سازی و تثبیت ارزش‏ها و معارف اسلامی است.

3. تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد و القای شبهه دربارة دین که گاهی بی‏پاسخ مانده و در ذهن برخی جای گرفته است.

4. روش‏های نادرست در آموزش دینی در دوران کودکی و نوجوانی؛ برخی از رفتارها و برخوردهای ناصحیح و مخالف شرع در بیان احکام شرعی، موجبات بدبینی عده‏ای از افراد ـ به خصوص جوانان ـ را فراهم آورده است. حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب بارها خطر این گونه افراد را متذکر شده، در این خصوص می‏فرماید: «معنای تحجر آن است که کسی که می‏خواهد از مبانی اسلام و فقه اسلام برای بنای جامعه استفاده کند، به ظواهر احکام اکتفا کند و نتواند کشش طبیعی احکام و معارف اسلامی را ـ در آنجایی که قابل کشش است ـ درک کند و برای نیاز یک ملت و یک نظام و یک کشور ـ که نیاز لحظه به لحظه است ـ نتواند علاج و دستور روز را نسخه کند و ارائه بدهد. این بلای بزرگیاست». روزنامه جمهوری اسلامی, 17/3/1376

5. ضعف و سستی بنیان‏های دینی در برخی از خانواده‏ها که منجر به عدم تربیت و پروش صحیح جوانان شده است.

6. گرایش به سوی تمایلات و هواهای نفسانی، خواسته‏های نا به جای برخی و ناهنجاری عاطفی و روانی آنان و بی‏بند و باری و گرفتاری در انواع دام‏های شیطانی و... موجب شده که بسیاری به سستی و فساد و راحتی و سودجویی و... روی آورند و التزام به دین و چهارچوب‏های دینی را مزاحم خود ببینند. چنان که در قرآن کریم درباره مهم‏ترین عامل روی‏گردانی از توحید و معاد آمده است: « بَلْ یُریدُ اْلإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ » بلکه انسان می‏خواهد راه فساد را پیش روی خود باز کند. قیامت(75)، آیه 5

7. ضعف بینش و نداشتن آگاهی درست از ماهیت دین و نقش و کارکرد آن در تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان.

8. ناکارآمدی برخی از مدیران جامعه در اجرای برنامه‏های اعلام شدة حکومت دینی، و بی‏پاسخ ماندن نیازهای اولیه اجتماعی جوانان (ازدواج، اشتغال، مسکن و...).

9. عدم توزیع عادلانه امکانات و فرصت‏ها در برخی از ادارات و دستگاه‏های کشور.

10. درگیری برخی گروه‏ها و جناح‏های سیاسی بر سر کسب، حفظ و استمرار قدرت سیاسی و در نتیجه، ایجاد یأس و ناامیدی جوانان برای نیل به خواسته‏های مشروع خویش.

11. عملکرد منفی و نامطلوب بعضی از دستگاه‏های فرهنگی در سال‏های اخیر و میدان دادن به افراد و عناصر غیر معتقد به نظام اسلامی، و ترویج فرهنگ غربی از سوی آنان.

12. عملکرد و رفتار ناشایست گروهی از شاغلان در دستگاه‏ها و نهادهای دولتی و حکومتی، باعث پیدا شدن تعارض و شکاف بین گفتار و عمل آنان شده و موجب بدبینی به شعارهای انقلاب گشته است.

12. کم‏کاری نیروها و دستگاه‏های انقلابی در تولید برنامه‏های سالم و جذاب و مفیدی که بتواند اوقات فراغت جوانان را پر کند و آنان را از توجّه به برنامه‏های ضد اخلاقی و فاسد فرهنگ بیگانه باز دارد.

13. مشکل انتقال ارزش‏ها؛ نسل اول انقلاب و دستگاه‏های فرهنگی، در انتقال این ارزش‏های انقلابی و دینی به نسل دوم و سوم انقلاب و حتی تعمیق آن‏ها برای خود نسل اول انقلاب، سهل‏انگاری و کم‏کاری‏هایی داشته‏اند که موجب فاصله گرفتن تدریجی برخی از افراد جامعه ـ به خصوص جوانان ـ از ارزش‏های اسلامی شده است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق درباره علت دین گریزی جوانان چیست 7 ص

دانلود مقاله کامل درباره نقش دین در کاهش جرایم 11 ص

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله کامل درباره نقش دین در کاهش جرایم 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

نقش دین در کاهش جرایم

همه مذاهب و ادیان الهی، انسانها را به درستی، راستی و فلاح و رستگاری دنیوی و اخروی فرا خوانده اند.

به تعبیری شاید بتوان گفت که علت انتخاب پیامبران الهی و انزال وحی و نیز دستورات دینی، نجات انسانها از رذایل اخلاقی و منع آنها از کارهای زشت و نامناسب و تشویق مردم به ایمان و نیکوکاری بوده است.

تحقیقات انجام شده در جوامع مذهبی نیز این مطلب را ثابت کرده است که در ایام خاص نظیر ماه مبارک رمضان و... میزان جرم و جنایات کاهش قابل توجهی دارد که این امر گویای نظریه فوق است.

نویسنده در این مقاله کوشیده است عوامل کاهش دهنده جرم و نیز راهکارهای دینی جلوگیری از جرایم را بررسی نماید.

مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:

در مورد نقش دین، تاثیر آن در جلوگیری از جرائم در بین جرم شناسان و غیر آنها حداقل دو دیدگاه وجود دارد:

الف: برخی بر این پندارند که عناصر سه گانه عقل، دست آوردهای علمی و وجدان اخلاقی، برای ایجاد نظم عمومی و تعیین حدود و اختیارات افراد و نحوه مناسبات آنها و کاهش جرم کافی است و هیچ نیازی به مذهب نیست و اصلامذهب توانایی انجام آن را ندارد1

ب: برخی که اکثریت را تشکیل می دهند اگرچه برای عقل و دست آوردهای علمی و وجدان اخلاقی، احترام قائلند و به ارزش آنها در قلمرو جلوگیری ازجرم معترفند. به عقیده طرفداران این نظریه، مبانی اعتقادی، احکام تکلیفی فقهی و اصول اخلاقی دینی بهترین عوامل بازدارنده از انحراف، بزهکاری و تباهی است.2

جرم شناسان درباره عواملی که از پیش در تشکیل شخصیت بزهکار تاثیر دارد پس از مطالعات و تحقیقات گسترده نهایتاً به تاثیر دو دسته عوامل فردی یا درون زا و عوامل محیطی یا بیرون زا اعتقاد پیدا کردند. در عوامل فردی، عوامل وراثتی و روانی مورد مطالعه قرار می گیرد. اسلام هم به عنوان دین مترقی و آخرین دین آسمانی به نقش وراثت و اهمیت آن در شکل گیری ساختار شخصیتی افراد به دور از اعتقاد به اصالت و یا عدم تاثیرگذاری آن، توجه داشته و آن را زمینه بسیاری از سعادت ها و شقاوت ها معرفی کرده است. در روزگارانی که بشر اطلاعات چندانی از زیست شناسی، علم ژنتیک، توارث، چگونگی پیدایش جنین و انتقال خصوصیات والدین به نسل جدید را نداشت معارف وحیانی و ربوبی اسلام با لسان آیات و روایات و تعابیر بسیار ساده و روان، اذهان اندیشمندان را به سوی موضوعات مهمی در این باره رهنمون ساخت.

اما عوامل محیطی یا برون زا دامنه بسیار گسترده ای پیدا می کند؛ جرم شناسان، عوامل مزبور را با استفاده از مقیاس های متفاوتی تقسیم بندی کرده اند که از جمله آنها می توان محیط طبیعی یا جغرافیایی، محیط اجتماعی عمومی، محیط اجتماعی شخصی، محیط اجتناب ناپذیر، محیط اتفاقی و محیط انتخابی را نام برد.

مذهب که ریشه در فطرت انسان دارد باتوجه به تمام تقسیمات عوامل محیطی، رهنمودهایی ارائه داده است که اولاجنبه پیشگیری دارد و ثانیاً اگر کسی به هر دلیل، از وقوع جرم جلوگیری نکرد باید به روش های درمانی دین اسلام پناه ببرد. مثلادر بعد پیشگیری چون خانواده نقش فوق العاده ای در شکل گیری شخصیت بزهکار و مجرم ایفا می کند به گونه ای که پژوهش های متعدد ثابت کرده است وقتی فسادی موجب بروز اختلال در عمل طبیعی خانواده نسبت به طفل شود پس از مدتی شاهد بروز بزهکاری خواهیم بود. قابل ذکر است که عامل مزبور می تواند به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم در شکل گیری شخصیت کودک مجرم، تاثیر بگذارد اما در بیشتر موارد نفوذ جرم زایی خانواده به نحوی غیرمستقیم بر کودک اعمال می شود، از این رو اسلام نقش خانواده را در به وجود آمدن یا نیامدن تبهکاری و انحراف در حالات و مراحل متفاوت بسیار مهم دانسته و توصیه های پیشگیرانه متعدد و ارزشمندی را به پیروان خود و سایر افراد بشریت برای بهسازی نسل بیان کرده است. چنانکه قبل از هر چیز درباره انتخاب همسر و ویژگی های او و چگونگی تشکیل خانواده سخن گفته است و انسان ها را از ارتباط مشروع ولی نامناسب و چه بسا جرم آفرین3 چه رسد به آمیزش نامشروع و بدون قید و بند، به دلیل مفاسدی که در آن نهفته است4 برحذر داشته5 و در مقابل، آنان را به سنت ازدواج و تشکیل کانون گرم خانواده، تشویق و ترغیب می نماید. آیات و روایات ذیل نمونه ای از این رهنمودهاست:

«وانکحوا الایامی منکم...؛6 اشخاص بی همسر و غلامان و کنیزان شایسته تان را همسر دهید...»

«و من ءایته ان خلق لکم من انفسکم ازوجا...؛7 و از نشانه های او این است که برای شما از خودتان جفت هایی آفرید تا بدان ها آرام گیرید...»

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هرگاه بنده ازدواج کند نصف دین را کامل کرده است...»8

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «زوجوا...؛9 عزب های خود را زن دهید زیرا با این کار خداوند اخلاق آنان را نیکو می گرداند و روزی هایشان را زیاد می کند و بر جوانمردی های آنان می افزاید.»

نقش عامل رافت خانوادگی و عدم انحرافات اخلاقی و منکرات در والدین و نقش عدم وجود موانع تربیت صحیح و وجود خلق نیک در والدین یا تاثیر بی مهری والدین بر بزهکاری فرزندان خردسال و بزرگسالشان، ابتلای والدین به مسکرات و میگساری و... کیفیت برقراری ارتباط جنسی آنها حتی نگاه های آنها به یکدیگر، تاثیر مسکن و جایگاه زندگی و روابط تنگاتنگ آنها بین اعضای خانواده همه و همه در صالح یا ناصالح شدن فرزندان مؤثر است و دین اسلام برای تمامی این موضوعات و مراحل و مراتب آنها دستورالعمل هایی داده است که پاییبندی به آنها سد محکمی در برابر ارتکاب جرم است. توبه و انابه و راز و نیاز به قاضی الحاجات و اعتراف به گناه فقط در برابر او، رهنمودهای تادیبی و تربیتی و مجازاتی که در باب حدود و دیات و قصاص در احکام منور دین مبین آمده است هر یک به جای خود در عین پیشگیری برای بعضی، حکم درمان علت و مرض و جرم و گناه را دارند. احکام و مقررات دین مبین اسلام به عنوان مجموعه ای منسجم و نظام مند متشکل از مسائل اعتقادی، اخلاقی، عبادی و حقوقی تنظیم یافته است از این رو با آن که که برای جرمی مجازات مناسب با آن پیش بینی شده، ولی پیشاپیش مقرراتی به صورت «بهداشت جنایی» مقرر کرده، تا با رعایت آن، انگیزه و علل ارتکاب جرم تقلیل یافته و ارتکاب به حداقل رسیده یا نابود شود.

عوامل کاهش دهنده جرم

1-راهکارهای اعتقادی

مذاهب آسمانی تمام پیامبران خدا بر دو اصل اساسی استوار است:

الف) ایمان به خدا؛ ب)ایمان به قیامت

الف- ایمان به خدا

مقصود از ایمان به خدا این نیست که فقط به صورت یک نظریه علمی، همانند فلاسفه الهی، جهانی را مخلوق آفریدگار دانا و با اراده بدانیم و به گروه الهیون بپیوندیم و تئوری فلاسفه مادی را باطل و مردود بشناسیم؛ بلکه مقصود باور داشتن خداوندی است که مالک واقعی انسان و جهان است و یگانه معبود شایسته پرستش. خداوندی که سمیع و بصیر است گفته های مردم را می شنود، کارهای آنها را می بیند و به تمام آنچه بر آنان می گذرد بینا و آگاه است. خداوندی که بر همه انسان ها احاطه کامل دارد و در تمام لحظات، مراقب حرکات و سکنات آنان است و بر کلیه واقعیت های آشکار و پنهانشان واقف است.

بشر از آن جهت که در اندیشه کمال مطلق است و خواسته های بی نهایت دارد؛ مادیات محدود نه تنها پاسخگوی تمنیات نامحدود او نیست، بلکه با نیل به لذت ها و نعمت های مادی و دست یافتن به ثروت ها و مقامات دنیوی- که بعضا عواقب سوئی به دنبال دارد و وی را آلوده به گناه می کند- سیر و دل زده می شود و همچنان به جستجوی بی نهایت می رود تا خواهش نامحدود خویش را اقناع نماید و به ضمیر ناآرام خود تسکین بخشد این هدف عالی جز با یاد خداوندی که کامل مطلق و واجد تمام کمال است دست یافتنی نیست. در یک جمله جوابگوی مطلق خواهش های بشر فقط خداست.

«آندره لالاند» می گوید: مذهب نظام احساسات و اعتقادات و اعمالی است که هدفشان خداوند است.10 و همین خداوند است که نیکی جامعه را می خواهد و رابطه جامعه با او مذهب را تشکیل می دهد. مذهب از طرفی وجود قوای اعلارا که بشر به آنها وابسته است اعلام می دارد و از طرف دیگر امکان برقراری رابطه با آنها را ممکن و ضروری می شمارد.11 مذهب به منزله ایمان به قوای مافوق بشر است که سیر خوی و شخصیت و زندگی بشر را اداره و بازرسی می کند.12

انسان با ایمان چون با سراسر هستی انس و الفت دارد13 و در معیت خدا زندگی می کند14 و همنشین پیامبران و صدیقان است15، پیرامون گناه نمی گردد.

انسان با ایمان به عوامل آرامش زایی چون دعا و نماز مسلح است16با کاش و اگر زندگی نمی کند17 انسان با ایمان راضی و خشنود است هم از خود و هم از خدا و هم از جهان18 انسان با ایمان احساس عمیق نسبت به نعمت های خدادادی دارد19 احساس رضایت مؤمن، مصدر قوت و نیروی اوست چرا که او ایمنی درونی یافته است.20

«مؤمن تبهکار نیست»21، «بی وجدان نیست»22، «بی تحمل نیست»23، «ناامید نیست»24، «نمی ترسد».25

مؤمن به واسطه ایمانش بینشی نسبت به جهان، فرمانروایان جهان و حقوق جهانیان پیدا می کند که برای او در زندگی کارساز و وی را به سوی انسانی کامل سوق می دهد این طرز تفکر که براساس آگاهی و باور حقیقی است مؤمن را در اجتماع امین می کند به طوری که دیگران در پرتو امنیت او زندگی می کنند و این نقش مؤثر مثبت مذهب است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نقش دین در کاهش جرایم 11 ص