فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل


تحقیق در مورد تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه30

 

فهرست مطالب

تقدیم: به دو آزاده مرد خرد و فرهنگ که اندیشه هاشان همیشه (ازآنچه رنگ تعلق پذیردآزاد است) و بوده، به ترتیب الفبا دکتر اکرم عثمان و استاد لطیف ناظمی.

تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل

سلیمان راوش

اشعار حضرت ابوالمعانی بیدل بدون شک چونان نردبان زرینه پله یی بسوی معراج بیان و معانی، کوه پیکرانه از سدة دوازدهم تا به امروزبر بلندای مفرغین شعر و ادب فرازینه است. در وصف بیدل اگر از پنجره اندیشة کشنچند اخلاص آبادی سر بدر آوریم او حضرت بیدل را در ستاوند بالا نشینان سخن و معانی چنین می ستاید: بربام اخضر این نه رواق سپهر، کوس ملک الکلامی بنام نامی او صدا می دهد، و قدسیان بالایی عرش نوبت مسلمی به اسم گرامی آن سخن آفرین می زنند، سالک شاهراهحقیقت و دانایی پرده بر انداز حجله نشینانمعانی، چهره گشای شاهدان مضامین نهانی، پیشوای اهل تجرید و سرحلقه ی اهل دید بود. در وصف ذات مجمع الکمالاتش هرچه نویسم کم است. دهلی به یمن قدوم میمنت لزوم آن بی پرده بحر طریقت حکم بسطام داشت.(١)

با تکیه به کلام این ستاینده حقیقت، بی تردید می توان اشعار بیدل را مجموعهء از معرفت علم الیقین وعلم الادب واشراق و عرفان دانست، که گنجینه این اشراق و عرفان جدا از مجاهل مذهبی زیر نام اشراق و عرفان میباشد. زیرا که در مجاهل متشرعین و مذهبیون هرگز پوینده را راه به مقصود میسر نگردد، از بس کژ راهه یی معنی و درزیگری الفاظ در قامت های مجهول مقاصد.

در حالیکه اگر بر خرگاه سبز اشعار بیدل خردمندانه پروینه های خرد را به پویندگی بر نشینیم درخشش های مقولات و مفاهیم اشراق و عرفان وروانبینی و فلسفهء هستی و آزموزه های امروزین را آفتابینه باز خواهیم یافت.

در دستگاه اندیشة بیدل تفسیر و تفهیم مفاهیم ومقولات مهم فلسفی و اجتماعی و فرهنگی در کالبد بیان شعری از پالایش و بالندگی خاصی برخوردار است، که یکی از ویژگی های بیان مفاهیم و مقولات در شعر حضرت بیدل آن است که کاربرد آن به هیچوجه ارجناکی جوهر شعری را خدشه دار ننموده است، و این ویژگی ناشی از آنست که زمینه های بیان مفاهیم و مقولات فلسفی و اجتماعی در اشعار بیدل متکی بر استدلال عاطفی های شفاف ولطیف شاعرانه پیوند دارد. که همین تبیین منطقی مفاهیم و مقولات در پیوند تنگاتنگ با عاطفه ها تنها چیزیست که بیدل را بر پله بالاتر از سایر بالا نشینان ستاوند شعر جای میدهد. زیرا در بسیاری از اشعارصاحب کمالان شعر اگر برخی از مفاهیم و مقولات فلسفی واجتماعی هرچند بازنده ترین بافت ها هم تصویر شده باشد، کمتر می توان یافت که جلای صدف شعری آن تیرگی نپذیرفته باشد.

اشعار حضرت بیدل با جواهری مفاهیم و مقولات بسیار زیور آراستگی یافته است، که هر کدام آن تبلور شگردهای اندیشه بزرگوارانة اوست، شگردهاییکه مانند غریوی تندر خواب آلود گان پهنهء هستی را تکان می دهد و باران شگفتن ها برکویر آذان خشکیده باغستان جامعهء انسانی میریزاند. که در این جستار تنها در باره مقوله یی (تعلق) پای اندیشه حضرت بیدل زانو میزنیم، تا مگر جرعهء از شراب معرفت او آب حیات ما گردد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل

تحقیق در مورد حضرت فاطمه

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد حضرت فاطمه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حضرت فاطمه


تحقیق در مورد حضرت فاطمه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه10

 

فهرست مطالب

فهرست مطالب

 

عنوان                   صفحه

مقدمه                                 2

دستور آسمانی                         2

 

ولادت آن حضرت                          3

 

دوران شیر خوارگی و کودکی                     3

 

فوت مادر ازدواج فاطمه ( س )                     4

 

رحلت پدر- فاطمه در آستانه شهادت                 5

 

شهادت زهرا (س)                           6

 

تشییع و تدوین                            6

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

زندگانی حضرت فاطمه (س) در تاریخ بشر بهترین نمونه ایثار و مهربانی و از خود گذشتگی است . سراسر این زندگانی مملو از فداکاری و اعمالی است که بشر بی اختیار در برابر آنها سر فرود آورده و به مظلومیت و شخصیت این بانو ایمان می آورد .

دستور آسمانی

روزی فرشته آسمانی بر پیامبر نازل شد و عرض کرد خداوند بزرگ بر تو سلام می فرستد و می فرماید چهل شبانه روز از خدیجه کناره گیری کن و به عبادت و نماز مشغول باش پیامبر بر طبق دستور چنین کرد و به خانه خدیجه رفت و در آن مدت شب ها را به نماز و روزها را به روزه داری می گذراند . چون چهل روز بدین منوال گذشت فرشته خدا فرود آمد و غذایی از بهشت آورد و عرض کرد امشب از این غذای بهشتی تناول کن حضرت رسول (ص) با آن غذا افطار کرد . سپس فرشته آسمانی عرض کرد به خانه خدیجه برو زیرا خداوند به تو فرزندی عطا نماید . پیغمبر شتابان به خانه رفت و این خبر خوش را به خدیجه داد و او خوشحال نمود . کم کم آثار آبستن در خدیجه هویدا شد و آن بانوی شریف از آن روز تا حدی از غم و غصه تنهایی نجات یافت و با کودکی که در شکم داشت انس گرفت .

ولادت

دوران ولادت فرا رسید و خدیجه در پیچ و تاب درد واقع شد اما کسی از زنان قریش در امر زایمان کمکش نکردند اما فرشتگان به یاریش شتافتند و از کمک های غیبی برخوردار شد و فاطمه (س) اختر تابناک ولادت در روز جمعه بیستم جمادی پا به عرصه گیتی نهاد .

دوران شیر خوارگی و کودکی

دوران شیر خوارگی و ایام کودکی زهرا (س) در محیط بسیار خطرناکی گذشت که بدون شک در روح حساس او اثر شایانی داشت . در این زمان بود که رسول خدا (ص) به پیامبری مبعوث شد و دعوت خود را آغاز نمود وقتی که دعوت پیامبر علنی شد اذیت و آزار کفار زیاد شد و مسلمانان را مورد شکنجه و آزار قرار دادند . وقتی کفار به وسیله اذیت و آزار نتوانستند از دعوت پیامبر جلوگیری کنند تصمیم گرفتند پیامبر را به قتل

 

برسانند ، ابوطالب از این تصمیم باخبر شد و برای حفظ جان ایشان و مسلمانان آنان را به دره ای که شعب ابوطالب نام داشت منتقل ساخت . فاطمه (س) در چنین وضع بحرانی و وحشت آور به دنیا آمده و رشد نمود ، در سن پنج سالگی بود که فاطمه همراه پیامبر و بنی هاشم از این تنگنا نجات یافته و به منزل بازگشتند .

فوت مادر

اما افسوس و صد افسوس که روزگار خوشی دوامی نداشت تا خواست نفس راحتی بکشد مادر مهربانش را از دست داده . آه . این حادثه جانگداز چقدر روح حساس و نازنین فاطمه (س) را پژمرده کرده و بزرگترین ضربه را به روح و روانش وارد ساخت . اکثر ساعات اشک می ریخت و بهانه مادر می گرفت و از پدرش می پرسید مادر من کجاست ‍، پیغمبر در جواب می گفت :  مادرت با کمال آسایش در کاخی که از زبر جد ساخته شده است زندگی می کند .

 

ازدواج فاطمه (س )

 

فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر از دختران ممتاز عصر خویش بود چرا که پدر و مادرش از شریف ترین خانواده های قریش بودند ، شخصیت و عزمت پدر بزرگوارش روز به روز در انظار مردم بالا می رفت به همین علت دختر عزیز و گرامیش همواره مورد توجه بزرگان قریش و رجال ثروتمند قرار می گرفت و گاه و بی گاه خواستگاری می کردند اما پیامبر به همه آنها جواب رد می داد چرا که رسول خدا فاطمه (س) را برای علی (ع) نگه داشته بود و دوست داشت او پیشنهاد ازدواج با زهرا (س) را بدهد تا اینکه روی علی (ع) به خانه پیامبر آمده و عرض کرد یا رسول ا . . . پدر و مادرم فدای تو باد من در خانه شما بزرگ شده ام و شما بیشتر از همه به روحیات من آشنا هستید ، لذا اکنون موقع آن شده که همسری انتخاب کنم اگر صلاح بدانید دختر خودتان زهرا (س) به عقد من در آورید رسول خدا که در انتظار چنین پیشنهادی بود با اجازه فاطمه (س) او را به عقد حضرت علی (ع) در آورد .

 

رحلت پدر

 

فاطمه در خواب دید قرآنی در دست دارد و می خواند نگاه قرآن از دستش افتاد وحشت زده بیدار شد و خوابش را برای پدر نقل کرد . رسول خدا فرمود : من آن قرآنم که در خواب دیدی به همین زودی از نظرها ناپدید می شوم . کم کم آثار کسالت در بدن رسول خدا ظاهر شد بیماری شدت یافت و در خانه بستری شد و در حالی که سر پیغمبر (ص) بر دامن علی (ع) بود و فاطمه (س) و حسین به صورت نازنین آن حضرت نگاه می کردند و می گریستند . چشم های حق بینش بسته و زبان حق گویش خاموش گشت و روحش به عالم ابدی پرواز کرد .

 

فاطمه در آستانه شهادت

 

حضرت بعد از پدر بزرگوارش چند ماهی بیش زندگی نکرد و در همان مدت به قدری گریه کرد که او را یکی از بکائین یعنی زیاد گریه کننده شمردند . هیچ گاه خنده بر لبانش دیده نشد مهم ترین چیزی که روح حساس و ظریف بانوی بزرگ اسلام را ناراحت می ساخت این بود که می دید ملت جوان اسلام از مسیر حقیقی منحرف شده اند .

 

علی ابن ابیطالب (ع) می فرماید :  فاطمه روزی پیراهن پدرش را از من خواست وقتی پیراهن را به وی دادم بوئید و بوسید و گریست تا بی حال شد وقتی چنین دیدم پیراهن را از او مخفی نمودم . فاطمه (س) بعد از پدر آنقدر گریه کرد که همسایگان خدمت حضرت علی (ع) آمده و گفتند : سلام ما را به فاطمه برسان و بگو یا شب گریه کن و روز آرام بگیر و یا روزها گریه کن و شب آرام بگیر زیرا گریه تو آسایش ما را سلب کرده است . فاطمه از آن به بعد دست حسین را می گرفت و بر سر قبر پدر می رفت و می گریست .

 

شهادت زهرا (س)

 

علی ابن ابیطالب می فرماید : زهرا (س) با درد چشم هایش را باز کرده و نگاه تندی به اطراف افکند و گفت :  السلام علیک یا جبرئیل السلام علیک یا رسول ا . . . خدا با پیامبرت محشورم کن در آخرین لحظه فرمود : پروردگارا به سوی تو می آیم نه به

 

سوی آتش . این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم نمود .

 

تشییع و تدوین

 

علی ابن ابیطالب (ع) در همان شب فاطمه (س) را غسل داد که مبادا دشمنان از دفن زهرا (س) مطلع و مانع شوند . کودکان فاطمه (س) اطراف جنازه گریه می کردند وقتی از غسل و کفن فارغ شد صدا زد ای حسن ، ای حسین ، ای زینب ، ای ام کلثوم بیایید با مادرتان وداع کنید که دیگر او را نخواهید دید ، یتیمان روی جنازه مادر افتاده و می گریستند ، علی (ع) بر جنازه نماز خواند و جنازه را در تاریکی شب آهسته آهسته و در سکوت به جناب قبر حرکت دادند . جنازه را بر کنار قبر بر زمین نهادند ، امیرالمؤمنین (ع) خودش بدن زهرا (س) را برداشت و داخل قبر گذاشت .

 

بنا به روایت فاطمه زهرا (س) در روز سه شنبه سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجرت وفات یافته است در ضمن محل دفن ایشان معلوم نیست و مخفی بودن قبر آن حضرت فلسفه ای دارد که باید این چنین بماند در پایان امید داریم مورد شفاعت آن حضرت واقع شویم .

 

 

 

‹‹  یا فاطمه اشفعی لنافی الجنه                          یا وجیعه عند ا . . . اشفعی لنا عند ا. . . ››

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوع :

 

زندگی نامه حضرت فاطمه (س)

 

 

 

دبیر مربوطه :

 

سرکار خانم محمد پناه

 

 

 

تهیه و تنظیم :

 

فهیمه مختاری

 

کلاس سوم بهداشت (کودکیاری)

 

هنرستان فنی و حرفه ای

 

 

 

نام درس : دین و زندگی

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حضرت فاطمه

تحقیق در مورد حضرت هود

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد حضرت هود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حضرت هود


تحقیق در مورد حضرت هود

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه2

 

فهرست مطالب ندارد 

معنای اسم :هود =هدایت یافته(در زبان عبری نام آن حضرت عابر است).

 

پدر: شالخ.

 

مادر: بکیه

 

تاریخ ولادت:۲۶۴۸سال بعد از هبوت آدم

 

مدت عمر:۴۶۰سال

 

بعثت: برای هدایت قوم عاد مبعوث شد.

 

محل دفن:نجف اشرف در عراق

 

بروایتی نسب آن حضرت:هود بن شالخ بن ارفشخد بن سام بن نوح(ع).

 

تعداد فرزندان: آن حضرت3 پسر داشت.

 

مختصری از زندگینامه:

 

خداوند حضرت هود را برای هدایت قوم عاد مبعوث گردانید آن حضرت قوم خود را موعظه میکرد و فرمود:

 

ای قوم،اکنون من پیغمبر خدا هستم وبه راستی آمده ام ،تاشمارا به پرستش خدای یگانه دعوت کنم. ای مردم،بت پرستی را رها کنید تا سعادتمند شوید.آن قوم چون این سخنان را شنیدند،برسر وی ریختند واو را سخت زدند،بطوری که بی هوش شد.بعد از این واقعه باز هم از سوی خدا ندا رسید،کهقوم خود را موعظه کن،به درستی که ما تورا فراموش نخواهیم کرد.حضرت هود دوباره مردم را به خدا پرستی دعوت کرد.

 

ولی آنها ایمان نیاوردند وسر انجام به خاطر بی ایمانی مورد خشم خداوند قرار گرفتند ودر اثر وزش بادهای مسموم همه بجز گروه مومنین هلاک شدند.

 

فهرست سورههایی که نام هود(ع)در آنها ذکر شده است:اعراف، هود، شعراء

 

ناسپاسی قوم عاد

 

قبیله عاد در سرزمین احقاف1بین یمن و عمان، روزگاری متمادی در زندگی سرشار از خوشی و نعمت بسر می بردند. خدا نعمتهای فراوان و برکات زیادی به آنان عطا کرده بود، این قوم در آنجا قناتها حفر کردند، زمین را زراعت و باغهایی ایجا کردند و کاخهایی محکم بنا نمودند. یکی از نعمتهایی که این قوم از آن برخوردار بودند؛ اندامهایی نیرومند و هیکل هایی تنومند و مقاوم بود. خدا به این ملت نعمتهای فراوانی عطا کرده بود که کمتر قومی از آن برخوردار بود، ولی این مردم به مبدا آفرینش و بخشنده این نعمتها فکر نکردند تا او را بشناسند و به جای سپاس و حق شناسی خدای یگانه، تنها به این نتیجه رسیدند که بتهایی را انتخاب و آنها را معبود خویش قرار دهند. آنها در پیشگاه این خدایان تواضع می کردند و صورتهای خود را به خاک می ساییدند. هر گاه به نعمتی دست می یافتند، برای شکرگزاری نزد همین بتها می شتافتند و به هنگام گرفتاری و بیماری از همین موجودات بی جان استمداد و کمک می طلبیدند.

 

دیری نپایید که سنگدلی و رذایل اخلاقی نیز بر تیرگی بت پرستی آنها افزوده گشت، نیرومند ، ضعیف را ذلیل خود ساخت و بزرگ بر کوچک غضب کرد. خدا برای راهنمایی نیرومندان و حمایت از ضعیفان و زدودن تیرگی جهالت از روح مردم و پاکسازی نفوس و آگاهی قوم از حقایق جهان، اراده کرد پیغمبری از میان آنان بر ایشان برانگیزد که با زبان آنان سخن بگوید، با روش آنان برایشان حرف بزند، آنان را به سوی خدای یگانه راهنمایی نماید و به آنان بفهماند که عبادت بتها سفیهانه است و این نیز نمونه ای از رحم و لطف الهی به بندگانش بود.

 

هود که از نظر شرافت خانوادگی و محاسن اخلاق و حلم و بردباری در میان قوم خود ممتاز بود، برای رسالت از میان این قوم بت پرست برگزیده شد، تا امین رسالت و صاحب دعوت خدا باشد، شاید افکار گمراه آنان را به راه راست هدایت کند و فساد اخلاقی ایشان را بر طرف سازد.

 

هودعلیه السلام به وظیفه خود قیام کرد و برای رسالت خویش مهیا گشت و همانند دیگر صاحبان دعوت و شریعت، خود را به سلاح بلاغت، حلم و سعه صدر و پشتکار مسلح کرد. هود با عزمی که کوهها را منهدم و حلمی که جاهلین نادان را شکست می داد، بپا خواست و قیام کرد و به مخالفت با بتهایشان پرداخت و عبادتشان را بی فایده و از روی جهل و نادانی دانست.

 

هود علیه السلام به قوم خویش گفت: مردم! این سنگ هایی که تراشیده اید و آنها را عبادت می کنید و به آن پناه می برید چیست؟ ضرر و نفع این کار کدام است؟ این بتها که برای شما نفعی ندارند و فسادی را از شما بر طرف نمی سازند، این کار شما علامت کوته فکری و ضعف شان و شخصیت و غفلت شما است. برای شما خدایی است یکتا و شایسته پرستش و پروردگاری است لایق بندگی و خضوع و او همان کسی است که شما را بوجود آورده و روزی داده است، اوست که شما را آفریده و روزی شما را از این جهان می برد. اوست که در روی زمین به شما قدرت داده، زراعت شما را می رویاند و به شما کالبدی نیرومند برای فعالیت روی زمین عطا کرده است و گوسفندان و حیوانات را به شما ارزانی داشته و از عزت و شوکت بر خوردارتان ساخته است. به این خدا ایمان آورید و هوشیار باشید که چشم از حق نپوشید و با خدای یکتا، عناد و دشمنی نورزید که در این صورت ممکن است همان عذاب نوح متوجه شما گردد، هنوز از سرگذشت قوم نوح و عذابی که متوجه آنان شد زمان زیادی نگذشته و شما آن را بخاطر دارید!

 

 

 

هودعلیه السلام و اتهام دیوانگی!

 

هود علیه السلام به امید این که گفتار او به اعماق روح و دل آنان راه یابد و ایمان آورند و سخنانش به قلبهای آنان نفوذ کند و ایشان را به تفکر و تعقل وا دارد، آنان را پند و اندرز داد، ولی بر خلاف انتظار زمانی که هود با آنان سخن می گفت غیر از صورتهای برافروخته و چشمهای خیره چیز دیگری ندید. گویا قبلاً چنین سخنانی را نشنیده اند و مطلبی غیر منتظره بر آنها عرضه شده است که با منطق آنها سازگار نیست.

 

مخالفین هود در جواب گفتند: این چه راهی است که در پیش گرفته ای و خود را به آن آلوده ساخته ای؟ چگونه ممکن است که ما خدای یکتا را بدون شریک پرستش کنیم؟ ما این بتها را می پرستیم تا ما را به خدا نزدیک سازند و در پیشگاه او شفیع ما شوند.

 

هودعلیه السلام آنان را مخاطب قرار داد و چنین گفت: خدای یکتا شریکی ندارد، عبادت او جوهر و خلاصه عبادتها است، حقیقت ایمان، عبادت اوست. این خدا به شما نزدیک است و شما نیازی به شفیع ندارید. او به شما از رگ گردنتان نزدیکتر است و بدانید این بتها که برای تقرب و وساطت پیش خدا پرستش می کنید، شما را از راه صحیح و تقرب به خداوند یکتا دور می سازد. این عبادت نه تنها موجب تقرب شما به خدای یکتا نیست، بلکه موجب دوری از خداوند و دلیل بر نادانی و جهل شما است.

 

قوم هود از او روی گردانده و گفتند: تو مرد جاهلی هستی و عقل خود را از دست داده ای که عبادت ما را سفیهانه می دانی و روش پدران ما را عیب می شماری. تو در میان ما چه مزیتی داری؟ امتیاز تو بر دیگران چیست؟ تو نیز مانند ما غذا می خوری و آب می آشامی، سنن و قوانین زندگی تو با ما یکی است. چه شد که خدا تو را برای رسالت برگزید و برای دعوت خود اختصاص داد. ما غیر از دروغگویی درباره تو گمان دیگری نداریم.

 

هود گفت: ای قوم! مرا به سفاهت متهم نکنید، من روزگاری طولانی در بین شما زندگی کردم و شما عیبی بر من نگرفتید، هیچگاه سوء رفتار و تندخویی از من ندیده اید. تعجبی ندارد که خدا یک نفر را از میان قومی برای رسالت انتخاب کند و او را پرچمدار دعوت خود نماید، بلکه تعجب دراین است که مردم بدون رسول و راهنما باشند و خداوند سرنوشت آنها را بدست هرج و مرج بسپارد و آنان را بدون قانون و آیین بگذارد!

 

بدانید که من از گرایش شما به حق ناامید نیستم. از سوء رفتار و اهانتهای شما دلتنگ نشده ام، فقط از شما انتظاردارم با عقل خود فکر کنید و با بصیرت به حقایق بنگرید تا ببینید، یگانگی خدا در تمام نظام آفرینش آشکار است: نظم فلک گردون، مخلوقات شگفت انگیز، گردش ستارگان و "در هر آفرینشی، علامتی برای اثبات یگانگی خدا مشهود است."

 

و فی کلّ شیء له آیة تدل علی انّه واحد

 

شما به چنین خدایی ایمان آورید و از او طلب آمرزش کنید تا بارش آسمان را همیشه برای شما جاری سازد و شما را یاری کند تا بر ثروتتان بیفزایید و نیروی شما را افزایش دهد. پس بکوشید تا مانند مجرمان از حق رو گردان نباشید.

 

سپس هود علیه السلام قوم را خطاب قرار داد و گفت: بدانید که پس از مرگ زنده می شوید، هر کس کار نیکو انجام داده باشد، سود می برد و هر کس به کار زشت پرداخته باشد به کیفر می رسد. برای نجات خویش تدبیری کنید و برای رستاخیز خود توشه ای بیندوزید. من ماموریت خود را درباره شما به پایان رساندم و به وضوح رسالت خود را به شما اعلام کردم.

 

قوم هود گفتند: بدون تردید یکی از خدایان ما بر تو غضب کرده وعقل تو را مختل نموده و طرز تفکر تو را در هم ریخته است و به همین دلیل هزیان می گویی، به تصوراتی که فقط در ذهن خودت وجود دارد زبان می گشایی و خیالبافی می کنی و به بیان خرافات می پردازی.

 

قوم هود گفتند: آن استغفاری که پس از آن باران می آید و به ثروت ما افزوده می گردد و نیروی ما دو چندان می شود چیست؟ و آنروز قیامتی که گمان می کنی پس از پوسیدن استخوانهای ما و متلاشی شدن کالبدمان برپا می شود، چیست؟

 

افسوس که وعده ها و پند و اندرزهای تو بعید و غیر معقول است ! ما غیر از زندگی دنیوی و طبیعی چیز دیگری نداریم. ما طبق قوانین طبیعت بوجود می آییم، زندگی می کنیم و می میریم و همه چیز در دست طبیعت است.

 

بعلاوه آن عذابی که ما را به آن تهدید می کنی و انتظار داری که ما به آن گرفتار شویم چیست؟ ما گفتار تو را تصدیق نمی کنیم، از عبادت خدایان خود باز نمی گردیم، اگر راست می گویی آنچه ما را به آن تهدید می کنی بیاور و آن عذاب کذایی را بر ما نازل کن.

 

آنگاه که هودعلیه السلام لجاجت را از گفتارشان و اصرار به مخالفت را از اعمالشان دریافت، ایشان را خطاب کرد و گفت: من خدای خود را گواه می گیرم که وظیفه خود را انجام دادم و در ابلاغ رسالت خود کوتاهی نکردم. هیچگاه بر اثرترس، دست از کار خود بر نداشتم و در راه این رسالت آسمانی و جهاد مقدس نهایت سعی خود را به خرج دادم.

 

من از جمعیت شما باکی ندارم، از غضب شما نمی ترسم، از این به بعد علیه من هر طرح و نقشه ای دارید اجرا کنید و هر آنچه در قدرت دارید بکار گیرید، توکل من به خدایی است که پروردگار من و شما است. آن خدایی که زندگی هر جنبده ای در ید قدرت اوست، و پروردگار من بر صراط مستقیم، و حکیم است.

 

عذاب قوم هود

 

هود علیه السلام به دعوت خود و قوم او به اعراض خود ادامه دادند. تا اینکه مخالفین هود در آسمان، ابر سیاهی را دیدند که آسمان نیلگون را تاریک ساخت، قوم چشمها را به ابر دوختند و برای دیدار آن شتافتند زیرا مدتی بود که باران نباریده بود و گفتند: این ابری که در آسمان است بزودی برای ما باران می آورد. سپس آماده بهره برداری از باران شدند و کشتزارهای خود را مهیای آبیاری نمودند.

 

هود چون وضع قوم را چنین دید، گفت: این سیاهی که در آسمان می نگرید، ابر رحمت نیست، بلکه باد عذاب است. این همان عذابی است که برای ارسال آن عجله می کردید. بادی است که عذابی دردناک و کشنده به همراه دارد.

 

چیزی نگذشت که طوفانی هولناک شروع به وزیدن کرد و قوم دیدند که حیوانات و اموال و ابزار آنان که در بیابان بود، از زمین بلند و به مکانهای دور دستی پرتاب می شود. این حادثه قوم را به وحشت انداخت و ترس و هراس آنان را فرا گرفت و با سرعت به خانه ها پناه بردند و درها را به روی خود بستند. این قوم عذاب زده فکر می کردند که بدین وسیله می توانند جان خود را حفظ کنند ولی این عذاب، بلایی عمومی و همگانی بود. بادی که می وزید، رملهای بیابان را با خود می آورد و تا هفت شب و هشت روز بطور متوالی وزش این باد ادامه داشت! و سرانجام قوم مانند تنه نخل خشکیده به خاک هلاکت افتادند، نسل آنان ناپدید و آثارشان بکلی متلاشی و از صفحه تاریخ بر چیده شد.

 

" فراموش نکنید خدای تو هیچ قوم و اهل دیاری را در صورتی که مصلح و نیکوکار باشند به ظلم هلاک نمی کند".

 

اما در این طوفان عذاب، یاران و پیروان هود به وی پناه بردند و اطراف وی گرد آمدند. باد اطراف آنان می چرخید و رملها را پراکنده می ساخت ولی آنان مطمئن و آسوده خاطر بودند، تا اینکه باد آرام شد و سرزمین آنان به وضع عادی بازگشت و هود و یارانش به حضرموت کوچ کردند و بقیه عمر را در این سرزمین بسر بردند.

 

ردیف 

شیوه‏ها 

 محل‏اجرا

 نوع‏بیان 

وسایل‏وابزارها 

زمینه‏ها 

اهداف 

میزان‏پذیرش‏مخاطبان

تأکید بر توحید و نفى الهه

 سرزمین عاد (ارم

گفتارى - عملى 

سؤال، استدلال، تحریک وجدان 

بت پرستى عمیق قوم عاد 

از بین بردن شرک

ضعیف‏ 

2

برائت از شرک 

 سرزمین عاد (ارم

گفتارى 

شجاعت و صراحت 

 طمع مشرکان در نرمش هود 

 قطع امید مشرکان از نرمش 

خوب‏

3

 یادآورى به همراه انذار 

 سرزمین عاد (ارم

 گفتارى 

 ذکر نعمت‏ها، اشاره به عذاب 

 غفلت عمیق مشرکان 

 غفلت زدایى 

 ضعیف‏ 

4

 نُصح و امانت 

سرزمین عاد (ارم

 عملى 

 سخن نرم، هشدار به عذاب، یادآورى نعمت‏ها 

تأثیر روش‏هاى غیر مستقیم 

ایجاد اعتماد 

 ضعیف‏ 

5

 ادب و احترام دربرابر ناسزا و تهمت 

 اجتماع بزرگان قوم 

 گفتارى - عملى 

نرمى و اغماض دربرابر تندى و اتهام 

تکبر و تند خویى قوم عاد 

 بیدارساختن فطرت آنها 

 متوسط 

6

عدم درخواست مزد 

سرزمین قوم عاد 

 گفتارى 

 جملات صریح 

 تصور باطل مشرکان 

 دفع شبهه منافع شخصى 

متوسط

 

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حضرت هود

تحقیق در مورد خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه


تحقیق در مورد خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه18

 

فهرست مطالب

خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه

از ولادت تا هجرت

سفر مقدس به شهر مقدس

غروب مهتاب در شهر ستارگان

مراسم دفن

خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه

نام شریف آن بزرگوار فاطمه و القاب ایشان ((معصومه)), ((ستى)), و ((فاطمه کبرى)) است. پدرش حضرت موسى بن جعفر علیه السلام و مادرش نجمه خاتون مادر حضرت رضا علیه السلام است.

از ولادت تا هجرت

آن حضرت اول ذى القعده سال 173هـ.ق در مدینه منوره به دنیا آمدند. و در سن 28 سالگى در روز دهم(وسیله المعصومیه,ص 65, به نقل از نزهه الابرار) یا دوازدهم (مستدرک سفینه البحار, ج 8, ص 258) ربیع الثانى سال 201هـ.ق در شهر قم از دنیا رفتند.
 

سفر مقدس به شهر مقدس

در سال 200هـ.ق و یک سال پس از سفر تبعیدگونه حضرت رضا علیه السلام به شهر ((مرو)) حضرت فاطمه معصومه علیها السلام همراه عده اى از برادران خود براى دیدار برادر و تجدید عهد با امام زمان خویش راهى دیار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسیدند, ولى از آنجا که در آن زمان مردم ساوه از مخالفین اهل بیت بودند با ماموران حکومتى همراهى نموده و با همراهان حضرت وارد نبرد و جنگ شدند که عده اى از همراهان حضرت در این حادثه غم انگیز به شهادت رسیدند.(زندگى حضرت معصومه, نوشته آقاى منصورى, ص 14. (به نقل از ریاض الانساب, تالیف ملک الکتاب شیرازى).) حضرت در حالى که از غم و حزن بسیار مریضه بود با احساس ناامنى درشهر ساوه فرمود: مرا به شهر قم ببرید, زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما مى باشد;(دریاى سخن, تالیف سقازاده تبریزى (نقل از ودیعه آل محمد, نوشته آقاى انصارى), ص 12) سپس حضرت به طرف قم حرکت نمود.
بزرگان قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالى که ((موسى بن الخزرج)) بزرگ خاندان ((اشعرى)) زمام شتر آن مکرمه را به دوش مى کشید; ایشان در میان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر مقدس شد و در منزل شخصى ((موسى بن الخزرج)) اجلال نزول فرمود.(تاریخ قدیم قم, ص 213) آن بزرگوار هفده روز در شهر ولایت و امامت به سر برد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود و واپسین روزهاى عمر پربرکت خویش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاک الهى به پایان رساند.

غروب مهتاب در شهر ستارگان

سرانجام آن همه شوق و شور و شعف ((از اجلال نزول کوکب ولایت و توفیق زیارت بانویى از تبار فاطمه اطهر)), با افول نجمه آسمان عصمت و طهارت, مبدل به دنیایى از حزن و اندوه شد, و این غروب غم انگیز عاشقان امامت و ولایت را در سوگ و عزا نشاند.
در رابطه با علت مریضى نابهنگام حضرت و مرگ زودرس آن بزرگوار گفته شده است (وسیله المعصومیه, نوشته میرزا ابوطالب بیوک, ص 68, الحیاه السیاسیه للامام الرضا علیه السلام, نوشته جعفر مرتضى العاملى, ص 428) که زنى در شهر ساوه ایشان را مسموم نمود که این مطلب با توجه به درگیرى دشمنان اهل بیت با همراهان حضرت و شهادت عده اى از آنها ((در ساوه)) و جو نامساعد آن شهر و حرکت نابهنگام آن بزرگوار در حال مریضى به سوى شهر قم, مطلبى قابل قبول مى تواند باشد.
آرى آن حضرت که مى رفت زینب وار با سفر پربرکتش سند گویایى بر حقانیت امامت رهبران راستین و افشاگر چهره نفاق و تزویر مامونى باشد, و همانند قهرمان مربلا پیام آور خون سرخ برادرى باشد که این بار مزورانه به قتلگاه (بنى عباس) برده مى شد, ناگاه تقدیر الهى بر این شد که مرقد آن بزرگ حامى خط ولایت و امامت براى همیشه تاریخ, فریادگر مبارزه با ظلم و بى عدالتى ستم پیشگان دوران و الهام بخش پیروان راستین تشیع علوى در طول قرون و اعصار باشد.

مراسم دفن

بعد از وفات شفیعه روز جزا آن حضرت را غسل داده و کفن نمودند سپس به سوىقبرستان ((بابلان)) تشیع کردند ولى به هنگام دفن آن بزرگوار ((به خاطر نبودن محرم)) ((آل سع)) دچار مشکل شدند و سرانجام تصمیم گرفتند که پیرمردى به نام ((قادر)) این کار را انجام دهد.
ولى قادر و حتى بزرگان و صلحاء شیعه قم هم, لایق نبودند عهده دار این امر مهم شوند; چرا که معصومه اهل بیت را باید امام معصوم علیه السلام به خاک سپارد.
مردم منتظر آمدن ((آن پیر مرد صالح)) بودند, که ناگهان دو سواره را دیدند که از جانب ریگزار به سوى آنان مىآیند وقتى نزدیک جنازه رسیدند, پیاده شده و بر جنازه نماز خواندند و جسم پاک ریحانه رسول خدا را در داخل سردابى ((که از قبل آماده شده بود)) دفن کردند و بدون اینکه با کسى تکلمى نمایند, سوار شده و رفتند, و کسى هم آنها را نشناخت.(تاریخ قدیم قم, ص 214)
به قول یکى از بزرگان هیچ بعید نیست که این دو بزرگوار, امامان معصومى باشند که براى این امر مهم به قم آمدند.(آیه الله فاضل لنکرانى ((دام ظله)).) پس از به پایان رسیدن مراسم دفن, موسى بن الخزرج سایبانى از حصیر و بوریا بر قبر شریف آن بزرگوار برافراشت و این سایبان بر قرار بود تا زمانى که حضرت زینب دختر امام جواد علیه السلام وارد قم شدند و قبه اى آجرى بر آن مرقد مطهر بنا کردند.(سفینه البحار, ج 2, ص 376)
وبدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگ اسلام قبله گاه قلوب ارداتمندان به اهل بیت علیهم السلام و دارالشفاى دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد.

 

ویژگی های حضرت فاطمه معصومه(س)

تعداد امامزادگان شـایسته تعظیـم و تجلیل در ((دارالایمان قـم)) که بـر فراز قبـور مطهرشان گنبـد و سایبان هست به چهارصـد نفـر مى رسد.
در میان ایـن چهار صد اختر تابناکى که در آسمان قـم نـورافشانى مـى کنند, ماه تابانـى که همه آنها را تحت الشعاع انـوار درخشان خـود قـرار داده, تـربت پـاک شفیعه محشـر, کـــــــریمه اهل بیت پیمبر(علیهم السلام), دخت گرامى موسى بـن جعفر, حضرت معصـومه(س) مى باشد.
پژوهشگر معاصر, علامه بزرگـوار, حاج محمدتقى تسترى, مولف قامـوس الرجال مى نویسد:
((درمیان فرزنـدان امام کاظم(ع) با آن همه کثرتشان بعد از امام رضا(ع), کسـى همسنگ حضرت معصـومه(س) نمـى باشد.)) محـدث گرانقدر حـاج شیخ عبـاس قمـى به هنگام بحث از دختـران حضـرت مـوسـى بـن جعفر(ع), مى نویسد:
((بـرحسب آنچه به مارسیده, افضل آنها سیـده جلیله معظمه, فاطمه بنت امام مـوسـى(ع), معروف به حضـرت معصـومه(س) است.)) بـررسـى شخصیت بـرجسته و فضایل گستـرده حضـرت معصـومه(س) در ایـن صفحات نمى گنجد. در ایـن نـوشته به برخـى از ویژگیهاى آن خاتـون دوسرا اشاره مى کنیم:
  

1 ـ شفاعت گسترده

بالاتریـن جایگاه شفاعت, از آن رسـول گرامى اسلام است که در قرآن کریـم از آن به ((مقام محمود)) تعبیر شده است. و گستردگى آن با جمله بلند: (ولسـوف یعتیک ربک فتـرضـى) بیان گردیـده است. همانا دو تـن از بانـوان خاندان رسـول مکرم شفاعت گسترده اى دارند که بسیار وسیع و جهان شمـول است و مـى تـوانـد همه اهالـى محشـر را فـراگیـرد:
1 ـ خـاتـون محشـر, صـدیقه اطهر, حضـرت فاطمه زهـرا ـ سلام الله علیهاـ. 2 ـ شفیعه روزجزا, حضـرت فـاطمه معصـومه(س).
در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا ـ سلام الله علیهاـ همیـن بس که شفـاعت, مهریه آن حضـرت است و به هنگـام ازدواج پیک وحـى طـاقه ابریشمـى از جانب پروردگار آورد که در آن, جمله ((خداوند مهریه فاطمه زهرا را شفاعت گنهکاران از امت محمـد(ص) قـرار داد.)) با کلک تقدیر نقش بسته بود.
ایـن حـدیث از طـریق اهل سنت نیز آمده است.
بعد از فاطمه زهـرا ـ سلام الله علیهاـ از جهت گستـردگـى شفاعت, هیچ کـس ـ و حد اقل هیچ بانـویى ـ به شفیعه محشر, حضرت معصـومه دخت مـوسـى بـن جعفر ـ سلام الله علیها ـ نمى رسد, که امام به حق ناطق, حضـرت جعفـر صادق(ع) در ایـن رابطه مـى فـرمایـد: ((تدخل بشفـاعتها شیعتنـاالجنه باجمعهم)):
((بـا شفـاعت او همه شیعیـان مـا وارد بهشت مـى شـوند.))

2 ـ عصمت

بـر اسـاس روایتـى که مـرحـوم سپهر در ((ناسخ)) از امام رضا(ع) روایت کـرده, لقب ((معصـومه)) را به حضـرت معصـومه, امام هشتـم اعطـا کـرده انـد. طبق ایـن روایت امـام رضـا(ع) فـرمود:
((من زار المعصومه بقـم کمـن زارنى)) ((هرکس حضرت معصومه را در قـم زیارت کند, همانند کسى است که مرا زیارت کرده باشد.)) ایـن روایت را مـرحـوم محلاتـى نیز به همیـن تعبیـر نقل کـــرده است.
با تـوجه به ایـن که عصمت به چهارده معصـوم(علیهم السلام) منحصر نیست, بلکه همه پیامبـران, امامـان و فـرشتگـان معصـوم هستنـد.
و علت اشتهار حضـرت رسـول اکـرم, فـاطمه زهـرا و امامـان(علیهم السلام) به ((چهارده معصوم)) آن است که آنها علاوه بر مصـونیت از گناهان صغیره و کبیره, از ((ترک اولـى)) نیز که منافات با عصمت ندارد, پاک و مبرا بودند.
مرحوم مقرم در کتابهاى ارزشمند:
((العباس)) و ((علـى الاکبـر)) دلائل عصمت حضرت ابـوالفضل و حضرت علـى اکبر(علیهماالسلام) را بر شمرده است. و مرحـوم نقـدى در کتاب ((زینب الکبـرى)) از عصمت حضـرت زینب ـ سلام الله علیهاـ سخـــن گفته است. و مولف ((کریمه اهلبیت)) شـواهد عصمت حضرت معصومه(س) را بازگو نموده است.
و با تـوجه به ایـن که حضرت معصـومه(س) نام شـریفشان ((فاطمه)) است و در حال حیات به ((معصـومه)) ملقب نبـودند, تعبیر امام(ع) دقیقا به معناى اثبـات عصمت است, زیـرا بـر اسـاس قاعده معروف:
((تعلیق حکـم به وصف مشعر بـر علیت است)) دلالت حـدیث شـریف بـر عصمت آن بزرگـوار بـى تـردیـد خـواهـد بـود.


3 ـ فداها ابوها

آیت الله سیـد نصـرالله مستنبط از کتـاب ((کشف اللـاءلـى)) نقل فرمـوده که روزى عده اى از شیعیان وارد مدینه شـدند و پرسشهایـى داشتند که مى خـواستند از محضر امام کاظم(ع) بپرسند. امام(ع) در سفر بـودنـد, پـرسشهاى خـود را نـوشته به دودمان امامت تقـدیـم نمـودند, چـون عزم سفر کردنـد بـراى پاسخ پرسشهاى خـود به منزل امام(ع) شرفیاب شدند, امام کاظم(ع) مراجعت نفرموده بـود و آنها امکان توقف نداشتند, از ایـن رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسشها را نـوشتند و به آنها تسلیـم نمـودنـد, آنها با مسرت فراوان از مدینه منـوره خارج شدند, در بیرون مدینه با امام کاظم(ع) مصادف شـدنـد و داستـان خـود را بـراى آن حضـرت شـرح دادند.
هنگامـى که امام(ع) پرسشهاى آنان و پاسخهاى حضرت معصـومه(س) را ملاحظه کردند, سه بار فرمودند:
((فداها ابـوها)) ((پدرش به قربانـش باد.)) باتـوجه به ایـن که حضرت معصـومه(س) به هنگام دستگیرى پـدر بزرگـوارش خردسال بـود, ایـن داستان از مقام بسیار والا و دانـش بسیار گستـرده آن حضـرت حکایت مى کند.
 

4 ـ بـارگـاه حضـرت معصـومه(س) تجلیگـاه حضـرت زهـرا(س)

بر اساس رویاى صادقه اى که مرحـوم آیت الله مرعشـى نجفـى(ره) از پدر بزرگـوارش مرحـوم حاج سیدمحمـود مرعشى (متـوفاى 1338 ه' .) نقل مـى کردند, قبر شریف حضرت معصـومه(س) جلـوه گاه قبر گـم شـده مادر بزرگـوارش حضرت صـدیقه طاهره ـ سلام الله علیهاـ مـى باشـد.
آن مرحوم در صدد بود که به هر وسیله اى که ممکـن باشد, محل دفـن حضـرت زهـرا ـ سلام الله علیهاـ را به دست آورد, به ایــن منظور ختـم مجربـى را آغاز مى کند و چهل شب آن را ادامه مـى دهد, تا در شب چهلـم به خـدمت حضـرت بـاقـر و یا حضـرت صـادق(علیهماالسلام) شـرفیـاب مـى شـود, امـام(ع) به ایشـان مـى فـرمـاید:
((علیک بکـریمه اهل البیت)) ((به دامـن کـریمه اهلبیت پنــــاه ببرید.)) عرض مى کند: بلـى مـن هـم این ختـم را براى ایـن منظور گرفته ام که قبر شریف بـى بـى را دقیقـا بـدانـم و به زیـارتـش بـروم.
امام(ع) فرمود: منظور مـن قبر شریف حضرت معصومه درقم مى باشد.)) سپس ادامه داد:
((براى مصالحـى خداوند اراده فرمـوده که محل دفـن حضرت فاطمه ـ سلام الله علیهاـ همـواره مخفى بماند و لذا قبر حضرت معصـومه را تجلیگاه قبرآن حضـرت قرار داده است. هر جلال و جبروتـى که بـراى قبر شریف حضرت زهرا مقـدر بـود خـداوند متعال همان جلال و جبروت را بـر قبـر مطهر حضـرت معصـومه(س) قرار داده است.))
 

5 ـ پیشگوئى امام صادق(ع)

امام جعفر صادق(ع) در ضمـن حدیث مشهورى که پیرامون قداست قم به گـروهـى از اهـالـى رى بیـان کـردنـد, فـرمـودند:
((تقبض فیها امراءه هى مـن ولدى, واسمها فاطمه بنت مـوسى, تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنه باءجمعهم)) ((بانـویى از فرزندان مـن به نام ((فاطمه)) دختر مـوسى, در آنجا رحلت مى کند, که با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت مى شوند.)) راوى مى گوید: مـن ایـن حدیث را هنگامـى از امام صادق(ع) شنیـدم که حضرت مـوسـى بـن جعفر(ع) هنوز دیده به جهان نگشوده بود.
پیشگوئى امام صادق(ع) از ارتحال حضرت معصومه(س) در قـم پیـش از ولادت پدر بزرگـوارش بسیار حائز اهمیت است و از مقام بسیار شامخ آن حضرت حکایت مى کند.
 

6 ـ رمز قداست قم

در احادیث فراوانى از قداست قـم سخـن رفته, تصـویر آن در آسمان چهارم به رسـول اکـرم(ص) ارائه شـده است.
امیرمـومنان(ع) به اهالى قـم درود فرستاده و از جاى پاى جبرئیل در آن سخـن گفته و امام صادق(ع) قم را حرم اهلبیت معرفى کرده و خاک آن را پاک و پاکیزه تعبیر کرده است. امام کاظم(ع) قـم را عش آل محمد (آشیانه آل محمـد(ص)) نامیـده و یکـى از درهاى بهشت را از آن اهل قـم دانسته. امـام هادى(ع) اهل قـم را ((مغفـور لهم)) (آمـرزیـده) تعبیر کرده و امام حسن عسکـرى(ع) از حسـن نیت آنها تمجیـد کـرده و بـا تعبیـرات بلنـدى اهالـى قـم را ستـوده است.
اینها و دهها حـدیث دیگرى که در قداست و شرافت قم و اهل قـم از پیشوایان معصوم به ما رسیده, فضیلت و عظمت این سرزمیـن را براى همگان روشـن مـى سازنـد, جز این که باید دید راز و رمز ایـن همه شرافت و قداست چیست؟
حدیث فـوق که پیرامون ارتحال حضرت معصـومه(س) به عنوان پیشگوئى از امام صادق(ع) نقل شـد, از راز و رمز آن پـرده بـر مـى دارد و روشـن مـى سازد که ایـن همه فضیلت و شـرافت, از ریحانه پیامبـر, کـریمه اهلبیت, مهیـن بـانـوى اسلام, حضـرت معصـومه(س) ســرچشمه مـى گیرد, که در این سـرزمیـن دیـده از جهان فرو بسته, گردو خاک ایـن سـرزمیـن را تـوتیـاى دیـدگـان حـور و ملائک نمـــوده است.

 
7 ـ تنها خواهر امام هشتم

نجمه خاتـون همسـرگرامـى امام کاظم(ع) تنها دو فرزنـد در دامان خـود پـرورش داد و آنها عبـارتنـد از:
1 ـ خـورشیـد فـروزان امامت, حضـرت علـى بـن مـوسـى الـرضا(ع).
2 ـ مـاه تـابـان درج عصمت, حضـرت معصـومه(س).
محمد بـن جریر طبرى, دانشمند گرانمایه شیعه در قرن پنجـم هجرى, براین واقعیت تصریح نموده است.
مدت 25 سال تمام حضرت رضا(ع) تنها فرزند نجمه خاتـون بـود, پـس از یک ربع قـرن انتظار, سـرانجام ستاره اى تابـان از دامـن نجمه درخشید که هم سنگ امام هشتـم(ع) بود و امام(ع) توانست والاتریـن عواطف انبـاشته شـده در سـویـداى دلـش را بـر او نثـار کند.
بیـن حضرت معصـومه(س) و برادرش امام رضا(ع) عواطف سرشار و محبت زایـدالـوصفـى بـود که قلـم از تـرسیم آن عاجز است.
در یکى از معجزات امام کاظم(ع) که حضرت معصـومه نیز نقشى دارد, هنگامى که مرد نصرانـى مى پرسـد: ((شما که هستید؟)) مـى فرمایـد: ((انا المعصومه اخت الرضا)) ((مـن معصـومه, خـواهر امام رضا(ع) مى باشم.)) ایـن تعبیر از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش امام رضـا(ع) و از مبـاهات او به ایـن خـواهـر بـرادرى سـرچشمه مى گیرد.
 

8 ـ نامه دعوت

محبت و مودت ایـن خواهر و برادر در سطح بسیار بالا بود, به طورى که مفارقت امام هشتـم(ع) براى حضرت معصـومه(س) بسیار سخت بـود, جدائى حضرت معصومه(س) نیز براى امام هشتـم(ع) قابل تحمل نبـود. و لذا پـس از استقـرار امام هشتـم(ع) در مـرو, نامه اى خطـاب به حضرت معصومه(س) مرقوم فرموده, آن را تـوسط غلام مورد اعتمادى به مدینه ارسال نمود.
جـالب تـوجه است که حضـرت رضـا(ع) به غلام دستـور داد که در هیچ منزلى توقف نکند, تا آن مرقومه را در اندک زمان ممکـن به مدینه منوره برساند.
حضرت معصـومه(ع) نیز به مجرد دریافت دست خط بـرادر, رخت سفر بست و خود را مهیاى سفر نمود.
 

فضـائل و منـاقب و ویژگیهاى حضـرت معصـومه علیها السلام

از آنجا که معرفت و شناخت ائمه طاهرین و اولیاء دین مبیـن,همان شناخت فضائل و کمالات نفسانـى آن بزرگـواران است نه فقط آشنایـى اجمالـى بـا زنـدگینامه آنها, در اینجا بعد از بیان اجمالـى از زنـدگـى کریمه اهل بیت علیها السلام مـى پردازیـم به ذکر شمه اى از فضائل و مناقب آن حضرت:
 

شرافت خانوادگى

یکـى از عالیتـریـن فضائل آن حضـرت انتساب ایشان به بیت وحـى و رسالت و امامت است.
او ((بنت رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلـم)) و ((بنت ولى الله)) و ((اخت ولى الله)) و ((عمه ولـى الله)) است و ایـن امر خـود سـرچشمه سایر فضائل و کمالات معنـوى و روحانـى آن بزرگـوار مى باشد که زندگـى در جـوار امامان معصـومى همچـون ((مـوسـى بـن جعفر)) و ((على بـن موسى الرضا)) علیهما السلام و بهره مند بـودن از تعالیـم عالیه آن رهبران راه نـور و سعادت, خـود عامل اساسى در تعالى روح و تکامل درجات علمـى و عملـى آن حضـرت بـوده است. بنابرایـن مى تـوان آن حضرت را الگو و نمودارى از فضائل اهل بیت علیهم السلام دانست.
 

عبادت آن حضرت

بنـا به تصـریح آئه کـریمه قـرآن, هـدف از خلقت انسـان چیزى جز عبادت و بندگـى خداوند متعال نیست که: ((وما خلقت الجـن والانـس الا لیعبـدون)) (ذاریات, آیه 57) آنان که به ایـن هدف پـى بردند در راه رسیدن به عالیترین مرتبه آن که حصـول یقیـن و اطمینان و نفـس مطمئنه شدن است که: ((واعبد ربک حتى یاتیک الیقیـن))(حجر, آیه 99) سر از پا نمى شناسند و بهتریـن ساعات زندگى خود را زمان عبادت و راز و نیاز به درگاه ذات بى نیاز مى دانند و در خلـوت شب سر بر آستان دوست مى نهند و راز دل با محبـوب خـویـش مى گـویند و عاشقانه با او به گفتگو مى نشینند و به ایـن آرزو زنده اند که در حـال نماز و راز و نیاز به ملاقات حق بشتـابنـد و مخاطب حضـرتـش قـرار گیـرنـد که: ((یـا ایتها النفـس المطمئنه ارجعى الـى ربک راضیه مـرضیه)). (فجــر, آیه 28 - 27)
یکى از عالیتریـن نمونه هاى عبادت و بندگى خدا از خاندان ولایت و امـامت,کـریمه اهل بیت فـاطمه معصــومه علیها السلام است. او که عبادت و شب زنده دارى هفده روزه اش در واپسیـن روزهاى عمر شریفش, گوشه اى از یک عمر عبـودیت و خضوع و خشـوع آن زاده عبد صالح خدا در برابـر ذات پاک الهى است و ایـن بیت النور(بیت النـور, همان حجره اى است که آن حضرت در مدت اقامت هفده روزه اش در منزل مـوسى بـن الخزرج, در آنجا مشغول عبادت بود که هم اکنون هم ایـن حجره در میـدان میر, خیابان چهارمردان و در کنار مـدرسه ستیه برقرار است و مـورد تـوجه دوستـداران اهل بیت علیهم السلام مـى باشـد) و معبـد و محراب به یادگار مانده آن صفیه الله است که - از برکات راز و نیـازهـاى شبـانه آن بضعه مـوسـى علیه السلام - تـا دامنه قیامت هدایتگر و الهام بخـش بندگان عاشق عبادت و ولایت مى باشد و چه خوش سروده اند اهل ذوق که:
 
این جایگاه که آنـــقدر منـــور است
ایـن سجـده گاه دختر موسى بن جعفر است
 
و بـر سـر در آن مکـان مقـدس ایـن دو بیت به چشـم مـى خـورد که:
 
شــده بنیــاد ایــن کـــاخ منـــور
به پـــاس دختــر موســـى بن جعفــر
عبــادتگــاه معصـــومه اســت اینجا
کـــز اینــجا قــم شرافت یافت دیگر
 
عالمه و محدثه اهل بیت علیهم السلام
در فرهنگ اسلامى محدثان راستیـن همـواره از حرمت و منزلت ویژه اى بـرخـوردار بـوده انـد; محـدثـان و راویـان در حفظ و حــراست از گنچینه هاى معارف و ارزشهاى دینـى و ذخایر گرانمایه مکتب تشیع و رشد و تعالى فرهنگ غنى اسلامى نقـش اول را داشته اندو حامل ودایع و امانتهاى گـرانقـدر الهى و رازدار اسـرار آل رسول بـوده انـد.
یکـى از والاتـریـن عناوینـى که نشان دهنده بلنـدى مرتبه علـم و آشنایـى کریمه اهل بیت علیهم السلام با معارف بلنـد اسلام و مکتب حیاتبخـش تشیع است; محدثه بـودن آن حضرت مى باشد که بزرگان علـم حـدیث بـدون هیچ درنگـى احادیث و روایات رسیـده از آن حضـرت را قبـول و به آن استناد مى نمایند چرا که حضرتـش جز از افراد مورد وثـوق و اطمینان حدیث نقل نمى کند و ما درجاى خود, نمونه هایى از این روایات را ذکر خواهیم کرد.
 

او معصومه است

گرچه مقام عصمت از گناه و مصون بـودن از لغزشها ((در عیـن قدرت بـر خطـا)) مقامـى است خـاص انبیاء عظام و اوصیاء آنان به ویژه چهارده معصـوم پاک شیعه (علیهم السلام); ولى بـودند کسانى که به دلیل طاعت و بنـدگـى مخلصانه پروردگار و اطاعت و پیروى کامل از رهروان راه پاکـى و وارستگـى به درجه اى از تقـوى و طهارت روحـى رسیدند که از معاصى و رذایل اخلاقى دور مانده و دامـن روح و جان خویش را از ناپاکى ها زدودند.
فـاطمه معصـومه(علیها السلام) که خـود پـرورش یــافته مکتب ائمه طاهریـن علیهم السلام و یادگار صاحبان آیه تطهیر است, نمونه عالیى از طهارت و پـاکـى است به حـدى که خـاص و عام او را به عنـــوان معصـومه لقب داده انـد, چنـانچه حضـرت رضـا علیه السلام فـرمـود:
من زار المعصومه بقـم کمـن زارنى.(ناسخ التـواریخ, ج 7, ص 337)
یعنى: کسى که ((فاطمه معصومه)) را در قـم زیارت کند مثل آن است که مرا زیارت کرده باشـد. و در یکـى از فرازهاى زیارت دوم حضرت آمـده است که: السلام علیک ایتها الطاهره الحمیده البره الرشیده التقیه النقیه. (انوار المشعشعیـن,نـوشته شیخ محمد علـى قمـى,ص 211) ((سلام بر تـو اى پاکیزه و ستایـش شده, نیکـوکردار و هدایت شده,پرهیزگار وارسته)).
 

کریمه اهل بیت علیهم السلام

انسان در اثر عبادت و بندگـى خـداوند متعال مـى تـواند به جایـى بــرسـد که مظهر اراده حق و واسطه فیض الهى گـردد; ایـن ثمــره عبـودیت و اطاعت کامل از ذات اقدس الهى است چنانچه خود در حدیث قدسى مى فرماید:یابـن آدم انا اقول للشىء:کـن فیکون, اطعنى فیما امرتک اجعلک تقـول للشىء: کـن فیکـون.(مستدرک الـوسائل, ج 2, ص 298) یعنى: ((فرزند آدم ... مرا اطاعت کـن تا تو را چنان نمایم که (به عنـایت مـن) هـر آنچه را اراده کنـى همـان شـود)).
امام صادق علیه السلام هـم مـى فـرمایـد: العبـودیه جـوهره کنهها الـربـوبیه. (مصباح الشـریعه, باب 100, (نقل از میزان الحکمه))
یعنى: بندگى خداوند گـوهرى است که نهایت و باطـن آن فرمانروایى بر موجودات است.
اولیاء خداوند متعال که در راه بندگـى و اطاعت گـوى سبقت را از دیگران ربـوده و ایـن راه را خالصانه پیمـوده اند هـم در زندگـى پربرکت خویـش و هـم بعد از آن, منشا کرامات و عنایاتى بـوده اند که آثار یک عمر اخلاص و وارستگـى آنها است. و از دیر زمان آستان قـدس فاطمـى منشا هزاران کـرامت و عنایت ربانـى بـوده است و چه قلبهاى نـاامیـدى که سـرشـار از امیـد به فضل و کـرم الهى و چه دستهاى تهى که سرشار از رحمت ربـوبـى و چه انسانهایـى بریده از همه جا و ناامید از همه کـس که با دلـى شاد و روحـى پیـوسته به ابـدیت از درگاه پـرفیض و کرم ایـن کـریمه اهل بیت علیهم السلام برگشته و براى خود زندگیى براساس ایمانى مستحکـم به ولاى اولیاء حق, بنا نهادند.
اینها همه, نشانه بزرگـى عظمت روح آن بنده شایسته و پیـوسته به منبع فیض و کرم بى پایان خداى فیاض و کریـم است. (نمونه هایى از کـرامـات آن بزرگـوار به زودى ذکـر خـواهـد شد.)

مقام شفاعت آن حضرت

شکـى نیست که داشتـن حق شفـاعت و رسیـدن به ایـن مقـام عظیــم, شایستگـى لازم را مى طلبد چرا که خداوند شفاعت کسانى را مـى پذیرد که ماذون و مجاز از طـرف او باشنـد ((مـن ذاالذى یشفع عنـده الا باذنه)).(بقره, آیه 256) یعنـى: ((کیست که نزد او شفاعت کند جز به فـرمان او)) و ایـن اذن به کسانـى داده مـى شـود که به مرتبه عالى از قرب الهى و بندگـى خالصانه پروردگار رسیده باشند که در راس آنها انبیاء و ائمه معصـومیـن علیهم السلام هستنـد و بعد از آنها ایـن بندگان خالص حق و اولیاء مقـرب درگاه خـداینـد که هر کدام در حد مقام و درجه معنوى خـویـش شفاعت دارند ((از علماء و شهداء و فـرزنـدان شـایسته امـامـان معصوم علیهم السلام)).
از جمله کسانى که به شفیعه بودنـش در روایات و آثار دینى تصریح شـده است, فـاطمه معصـومه علیها السلام است:
امام صادق علیه السلام مـى فرمایـد: تـدخل بشفاعتها شیعتـى الجنه باجمعهم.(سفینه البحار, ج 2, ص 376) یعنـى: به شفاعت او (فاطمه معصـومه) همه شیعیـانـم وارد بهشت خـواهنـد شـد.
و در زیارت آن حضرت به ((دستـور امام معصـوم علیه السلام)) گفته مى شود که: یا فاطمه اشفعى لى فى الجنه. و ایـن خـود نشان دهنده شـان و مقـام بسیار عظیـم آن شفیعه روز جزا است چنانچه در فـراز دیگرى از زیارت مخصـوص آمده است که: فان لک عندالله " شانا مـن الشان".(بحار, ج 102, ص 266) یعنى ایـن که ما از تـو طلب شفاعت مى نماییم به خاطر ایـن است که تو در محضر الهى شان و منزلت وصف ناپذیـر دارى, که بـر خاک نشینان ایـن عالـم قابل تصـور نیست و تنها خـدا و پیـامبـر و اوصیـاء طـاهـرینـش بـر آن واقفند.

اسامی حضرت فاطمه معصومه

فاطمه این مجـلله عـظیم الشـاءن هم نام حـضـرت زهرا (س) و فاطمه یا فاطمه کبرىنامیده شده است.
در روایتـى دربـاره مقام والا و عظمت شاءن حـضرت زهرا(س)و علت نامیده شدن ایشان به فاطمه آمده است:
محمد بن مسلم گفت: از ابـوجعفر امام بـاقر(ع)شنیدم که فرمود: فاطمه داراى جایگاهى کنار در جهنم است. وقتـى روز قیامت مى شود, میان دو چشم هر نفر, مومن یاکافر نگاشتـه مى شود. آنگاه بـه کسى که دوستـدار اهل بـیت اسـت و گناهان فراوانى دارد, دسـتـور داده مى شود به آتش افکنده گردد. وقتى حضرت فاطمه آن شخص را مى بـیند, مى گوید: بارالها! مولاى من! مرا فاطمه نام نهادى و بـه واسطه من مى خواستـى از کسـانى که دوسـتـدار من و ذریه ام هسـتـند, درگذرى وعده ات حق است و تو از وعده ات تخلف نمى کنى.
در آن زمان خداوند عزیز و والامرتبـه مى فرماید: درست گفتى, تو را فاطمه نام نهادم و مى خواستـم بـه خـاطرتـو از کسى که دوستـت دارد, و پیرو تـوسـت و بـه خـاندانت علاقمند و پـیرو آنان اسـت, درگذرم. پیمانم حق است و من خلف وعده نمى کنم; بـه این سبـب بـه بنده ام فرمان داخل شدن در آتش را دادم تـاتـو دربـاره او شفاعت کنى. تـو را شـفـیع قـرار دادم تـا بـراى ملائکه و پـیامبـران و فرستادگانم و صاحبان این توقفگاه, جایگاه و منزلتت درپیشگاه من مشخص شود. هرکس را که دیدى میان دو چشمش کلمه مومن است, مى گیرى و داخل بهشت مى کنى.
حضرت معصومه(س)نیز چـون حـضرت فاطمه زهرا (س) داراى مقام شفاعت است. و احتمالا نامیده شدن وى بـه فاطمه بـى ارتبـاط بـااین مقام نبوده است. به هر تقدیر بـه واسطه این بـانوى گرامى بـسیارى از شیعیان داخل بهشت مى گردند. در این بـاره امام صادق(ع) مى فرماید:
((... الا ان للجنه ثمانیه ابواب, ثلاثه منها الى قم. تقبـض فیها امراءه هى من ولدى و اسمها فاطمه بنت موسى تدخل بشفاعتها شیعتى الجنه باءجمعهم.))
آگاه باشید, براى بـهشت هشت دراست; سه تا از آنها بـه سوى قم بـاز مى شـود. در آنجـا بـانویى قـبـض روح مى شـود. او از جـملـه فرزندانم, و نامش فاطمه دختر موسى است. به شفاعت او همه شیعیان داخل بهشت مى گردند.
 
برخى از نویسندگان در توضیح روایت فوق گفته اند:
مقتضاى این خبر آن است که از بـراى آن مخدره(فاطمه معصومه)در نزد خداى تـعالى مقام محـمودى مى بـاشد که شفاعت نمودن آن مخدره بـاشد(در)روزجـزا. و از بـراى او نزد خدا شاءنى است عظیم که آن حضرت و هکذا برادرش حضرت رضا(ع)که در زیارتش مى فرماید: ((ان لک عندالله شاءنا من الشاءن.)) و هکذا حضرت جـواد. درکتـاب مفتـاح الجنان مذکور اسـت که حـضـرت رضـا فرمود: هرکه زیارت کند او را همچـنان اسـت که مرا زیارت کرده اسـت. گرچـه مولف مفتـاح معلوم نیست, اما از احادیث معتبـر نیز(چنین مطلبـى)استفاده مى شود. در حدیث است که ((من زار ذریتهما کانما زارهما)) ; هرکس ذریه حضرت حـسن و حـسین را زیارت کند, مثـل کسى است که خود آنها را زیارت کند. حضرت معصومه و حضرت عبـدالعظیم حـسنى نیز مشمول همین حـکم مى باشند.
آرى, حـضرت معصومه از مقام محـمود یعنى مقام شفاعت بـرخوردار است:

 
یا بضعه الرساله
یاد مدینه کردم باگوش جان شنیدم
لبیک را زبالا تا در حرم رسیدم
آیا شد آشکارا قبرنهان زهرا؟
یا فاطمه زهرسو با گوش جان شنیدم
بنت امام کاظم اخت امام هشتم
باشد شفاعتش را روز جزا امیدم
یا بضعه الرساله, ما را مران زدرگه
گشتم گداى کویت از غیر, دل بریدم
برزاده برادر, جان جواد سوگند
رحمى, اگر چه زیر بارگنه خمیدم
یافاطمه, شفاعت از روسیاهى ام کن
تاخلق روز محشر بینند روسپیدم

 

معصومه

حـضرت فاطمه معصومه مستـغرق درعبـادت, و از آلایش بـه معاصى و زشتـیها پـیراستـه و عصمت مادرش زهرا(س)در او تـجلى نموده است.
بـراساس پاره اى از روایات, لقب معصومه از سوى امام رضا(ع)بـه این بـانوى عظیم الشـاءن اعطا گردید. علامه مجـلسـى دراین بـاره گوید: امام رضـا(ع)درجـایى فرمود: ((من زار المعصـومه بـقم کمن زارنى)) هرکس معصومه را در قم زیارت کند, مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.

کریمه اهل بیت

حضـرت معـصـومه درزبـان علما و فقهاى شـیعـه بـه لقب ((کریمه اهل بیت)) یاد مى شود. از میان بانوان اهل بیت این نام زیبـا تنها به او اختصاص یافته است.
بـر اساس رویاى صادق و صحـیح نسب شناس گرانقدر مرحـوم آیت الله سیدمحمـود مـرعـشـى نجـفـى(م 1338 ه' .)این لـقـب از طرف امـام صادق(ع)برحـضـرت مـعـصـومـه اطلاق شـده اسـت. در این رویا امـام صادق(ع)به آیت الله نجفى ـ که بـا دعا و راز و نیاز تلاش پى گیرى را بـراى یافتـن قبـر مطهر حـضرت زهرا(س)آغاز کرده بـود,ـ خطاب فرمود: ((علیک بکریمه اهل بیت)) ; بـرتوبـاد بـه کریمه اهل بـیت.
 

لقبهاى حضرت معصومه(س)از زیارتنامه ها

تاآنجایى که ما اطلاع یافتیم, سه زیارتنامه بـراى حضرت معصومه ذکر شده است: یکى از آنها مشهورو دوتاى دیگر غیرمشهوراست.
اسامى و لقبـهایى که بـراى حضرت معصومه در دو زیارتـنامه غیر مشهور ذکر شده, به قرار ذیل است:
طاهره(پاکیزه); حمیده(ستوده); بره(نیکوکار); رشیده(رشـدیافتـه); تـقیه (پـرهیزکار); رضیه(خـشـنود از خـدا); مرضـیه(مورد رضـایت خـدا); سـیده طاهره(بـانوى پـاکیزه); سـیده صدیقه(بـانوى بـسیار راستگو); سیده رضیه مرضیه(بـانوى خشنود از خـدا و مورد رضـاى او); سـیده نسـاء العـالمین(سـرور زنان عالم)

لقبهاى دیگر آن بانو

محدثه و عابده و مقدامه(بانوى پیشتاز)از دیگر صفات و القابـى است که براى حضرت معصومه عنوان شده است.

روایاتى از حضرت معصومه علیها السلام



 

1ــ ... عن فاطمه بنت على بن موسى الرضا, حدثتنى فاطمه و زینب و ام کلثوم بنات موسى بن جعفر علیه السلام قلن حدثتنا فاطمه بنت جعفر بن محمد الصاذق, حدثتنى فاطمه بنت محمد بن على, حدثتنى فاطمه بنت على بن الحسین, حدثتنى فاطمه و سکینه ابنتا الحسین بن على عن ام کلثوم بنت فاطمه بنت النبى (صلى الله علیه وآله وسلم) عن فاطمه بنت رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم)... قالت: انسیتم قول رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) یوم غدیر خم: ((من کنت مولاه فعلى مولاه)). وقوله (صلى الله علیه وآله وسلم): ((انت منى بمنزله هارون من موسى علیهما السلام؟(الغدیر, ج 1, ص 196)
ترجمه: فاطمه دختر حضرت رضا نقل مى کند از فاطمه (معصومه علیها السلام) و زینب و ام کلثوم (دختران موسى بن جعفر علیه السلام) و آنها از فاطمه (دختر امام صادق علیه السلام) و او از فاطمه (دختر امام باقر علیه السلام) و ایشان از فاطمه (دختر امام سجاد علیه السلام) و او از فاطمه و سکینه (دختران امام حسین علیه السلام) و آنها از ام کلثوم (دختر فاطمه زهرا علیها السلام) و او از فاطمه زهرا علیها السلام نقل مى کند که آن حضرت (به مردم) فرمود: آیا فراموش کردید فرمایش رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) را ((در روز غدیر))؟ که (به شما) فرمود:
هر کس من مولى (و رهبر) اویم پس على (بعد از من) مولى (و رهبر) اوست. و آیا فراموش کردید این فرمایش حضرت را؟ که فرمود: (یا على) تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى علیه السلام مى باشى (یعنى تو جانشین و وصى ((من)) هستى).
 
2ـ حضرت فاطمه معصومه علیها السلام از فاطمه دختر امام صاذق (علیه السلام) از فاطمه دختر امام باقر علیه السلام از فاطمه دختر امام سجاد علیه السلام از فاطمه دختر امام حسین (علیه السلام) از زینب دختر امیرالمومنین علیه السلام از فاطمه زهراء علیها السلام نقل مى کند که رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: ((الا من مات على حب آل محمد مات شهیدا")).(آثار الحجه, محمد رازى, ص 9, به نقل از اللولوه الثمینه, ص 217)
یعنى: ((بدانید هر کس با محبت آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) بمیرد, شهید مرده است)).
 
3ـ فاطمه معصومه علیها السلام (به همان سند روایت اول) نقل مى کند از فاطمه زهراء علیها السلام که پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: در شب معراج, داخل بهشت شدم, آنجا قصرى دیدم از در میان خالى,که داراى درى بودآراسته به در و یاقوت و بر آن در پرده اى آویخته بود; من سرم را بلند کردم, دیدم بر آن نوشته شده است: ((لا اله الا الله, محمد رسول الله, على ولى القوم)). یعنى:
((خدایى جز خداى یکتا نیست; محمد فرستاده خدا است; على ولى(و رهبر)مردم است)).
و بر پرده نوشته بود: ((بخ, بخ, من مثل شیعه على؟)). یعنى ((به, به کیست مانند شیعه على علیه السلام؟)); داخل آن قصر شدم, در آنجا قصرى از عقیق سرخ میان خالى دیدم که درى داشت از نقره که به ((زبرجد)) سبز مزین بود و بر آن در نیز پرده اى آویخته بود, به بالا نگاه کردم, دیدم بر آن در نوشته شده: ((محمد رسول الله, على وصى المصطفى)). یعنى: ((محمد رسول خداست, على جانشین ((محمد)) مصطفى است)) و بر پرده نوشته شده بود: ((بشر شیعه على بطیب المولد ...)). یعنى: ((بشارت بده شیعیان على را به (حلال زادگى).)); داخل آن قصر شدم, قصرى از زبرجد سبز میان خالى دیدم که بهتر از آن ندیده بودم; این قصر درى داشت از یاقوت سرخ که آراسته از لولو بود و بر آن در پرده اى آویخته بود; سرم را بلند کردم, دیدم بر پرده نوشته شده: ((شیعه على هم الفائزون)). یعنى: ((تنها شیعیان على علیه السلام رستگارند)).
گفتم: اى جبرئیل این قصر براى کیست؟ گفت: براى پسر عمو و جانشین تو على بن ابى طالب است و همه مردم در روز قیامت عریان و پابرهنه محشور مى شوند مگر شیعیان على... .(بحار, ج 68, ص 76)
 
4ـ حضرت فاطمه معصومه (به چند واسطه) نقل مى کند از صفیه (عمه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم) که: وقتى امام حسین علیه السلام به دنیا آمد, رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به من فرمود: عمه, فرزندم را پیش من بیاور,عرض کردم هنوز او را پاکیزه نکردم. پس حضرت فرمود: عمه تو مى خواهى او را پاکیزه نمائى؟! به درستى که خداى متعال او را پاک و پاکیزه نموده است.(فاطلمه بنت الامام کاظم, دکتر شیخ محمد هادى الامینى, ص 61 (نقل از الامالى ص 82).در امالى صدوق(ره)فاطمه بنت موسى(ع) در سند روایت وجود ندارد.)
 
5ـ حضرت معصومه علیها السلام وقتى در ساوه مریض شد به همراهانش فرمود:((مرا به قم ببرید زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: ((قم مرکز شیعیان مامى باشد.))(ودیعه آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم, نوشته آقاى انصارى, ص 12 (به نقل از:دریاى سخن, سقازاده تبریزى)

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه

دانلود پایان نامه عدالت و امنیت فراگیر حضرت مهدی (عج) در گستره جهان-- 121 ص

اختصاصی از فایلکو دانلود پایان نامه عدالت و امنیت فراگیر حضرت مهدی (عج) در گستره جهان-- 121 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پیشگفتار

منجی بزرگ عالم بشریت که اکنون خورشید وجودش در پشت ابر غیبت نهان است، قطعاً روزی به فرمان خداوند خواهد آمد و جهان را بدست توانمند خویش پر از عدل و داد خواهد کرد و حکومت جهانی خویش را بر محور عدل تشکیل داده و صحنه گیتی را از لوث وجود ستمگران پاک خواهد کرد.

او موعود همه ادیان آسمانی و محبوب همه انبیاء و اولیا بوده و هست که ظهور موفورالسرورش را بشارت داده و چشم انتظار قدومش می باشند و به قول فریدالدین عطار نیشابوری:

صد هزاران اولیاء رو بر زمین

از خدا خواهند مهدی را یقین

مهدی (عج) یگانه شخصیتی است که وقایع نگاران معصوم در طول 250 سال قبل از میلاد مسعودش زندگی او را با خصوصیات زمانی و مکانی بطور روشن و قاطع بصورت اخبار ثبت و ضبط نموده اند و دانشمندان و محققان در طول بیش از 14 قرن با بررسی این آثار که از مصادر عصمت صادر گردیده است کتابها و مقالات فراوانی نوشته و تحقیقات شایسته ای انجام داده اند، و هر کدام به گونه ای ارادت خود را به قطب عالم امکان ابراز نموده اند.

هدایت و رهبری مردم از گمراهی به راه سعادت، همیشه در تاریخ انسان ها بوده و با وجود آمدن انسانها، خداوند پیامبرانی را برای هدایت آنها گسیل داشت، تا این راه 124000 پیامبر آمدند که اولین آنها حضرت آدم و آخرین آنها پیامبر اسلام حضرت محمد – صلوات ا… علیهم و اجمعین بود.

اینها تمام توان و تلاش و کوشش خود را برای هدایت و رهبری مردم صرف کردند، ولی هیچ یک در زمان حیات خود به نتیجه نهایی و مطلوب و حکومت دلخواه نرسیدند، و نوعا قلمرو و رهبری آنها در نقطه محدودی بود و موفق به تشکیل حکومت جهانی نشدند.

امید همه این بود که این راه ادامه یابد و در همه مردم جهان این زمینه به وجود آید و حکومت جهانی قائم (ع) برقرار گردید، تا همه پیامبران و مستضعفان به آرزو و امید خود که یک حکومت درخشان پر از صفا و صمیمیت است، نایل گردند و این امید همچنان ادامه دارد، و پیامبر اسلام و ائمه اطهار (ع) هیچ یک با آن همه تلاش به حکومت دلخواه اسلامی نرسیدند و همواره و کراراً فرمودند:

«دنیا یک روز هم بماند خداوند آن روز را طولانی می کند تا حکومت قائم برقرار شود» امام قائم امید همه در طول تاریخ و همه جهان است، البته باید توجه کرد که انسان ها به چنین امید بزرگی نخواهند رسید مگر با کوشش و تلاش و جهاد و آگاهی و مبارزه و امر به معروف و نهی از منکر چنان که خود امامان (ع) بارها این مطلب را تذکر داده اند و در لابه لای این مقاله نیز به آن اشاره خواهیم کرد.

متن کامل را می توانید دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این صفحه درج شده است(به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه عدالت و امنیت فراگیر حضرت مهدی (عج) در گستره جهان-- 121 ص