پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد
عنوان :
اثر بخشی طرحواره درمانی بر هوش معنوی و تابآوری زنان مراجعه کننده به فرهنگسراهای تهران.
فهرست مطالب دارد
فهرست جداول و نمودار دارد
منابع دارد
پاورقی برای هر صفحه دارد
پرسشنامه دارد
فصلها کامل می باشد
پیشینه تحقی بروز می باشد
با فرمت ورد
تعداد صفحات 159 صفحه
چکیده
هدف از انجام این پژوهش اثر بخشی طرح واره درمانی بر هوش معنوی و تاب آوری زنان مراجعه کننده به فرهنگسراهای تهران میباشد. روش انجام این تحقیق توصیفی از نوع نیمه آزمایشی میباشد. در این نوع تحقیق محقق با مطالعه یک ویژگی در یک گروه و مقایسه آن با گروهی که فاقد آن ویژگی است به کشف علت پدیده مورد مطالعه میپردازد. همچنین جامعه آماری این تحقیق از بین زنان متاهل.....
مقدمه
طرحوارههای ناسازگار اولیه، درون مایهها یا الگوهای فراگیر و عمیقی درباره خود و دیگران هستند که به شدت ناکارآمدند. طرحوارههای ناسازگار اولیه موضوعات ثابت و دراز مدتی هستند که در دوران کودکی بوجود میآیند، به زندگی بزرگسال راه مییابند و در طول زندگی پیچیده تر میشوند. آنها نقش عمده ای در چگونگی تفکر، احساس و ارتباط با دیگران ایفا میکنند( یانگ[1]، کلوسکو[2]، ویشار[3]؛ ترجمه حمیدپور واندوز، 1386).
یانگ استدلال میکند که طرحوارههای ناسازگار اولیه باعث تحول و رشد اختلال شخصیت میشوند. این طرحوارهها ممکن است در دوران اولیه کودکی از طریق تجارب منفی با افراد مهم زندگی بوجود آیند(تورس[4]، 2002).
در سالهای اخیر رویکرد روانشناسی مثبت گرا، با تمرکز بر استعدادها و توانمندیهای انسان بجای پرداختن به نابهنجاریها و اختلالها) مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است. این رویکرد، هدف نهایی خود را شناسایی سازهها و شیوههایی میداند که بهزیستی و شادکامیانسان را بدنبال دارند. علاقه مندی به پژوهش در خصوص تواناییهای فرد برای حفظ تفکر خوش بینانه با وجود رویدادهای منفی موثر بر سلامت روان، هر روز بیشتر میشود (لوتار، سیتیچی و بکر، 2000) این موضوعات در متون سلامت روان شامل پژوهش در زمینه تاب آوری (زاوترا، هال و مورای، 2010؛ گارمزی و ماستن، 1991؛یتس و ماستن، 2004؛محمدی، 1384؛ کانر و دیویدسون، 2003) و بهزیستی(کییز، شموتکیین و ریف، 2002؛ ریف و سینگر، 1998)است. یکی از مهمترین پیشرفتهای نیمه دوم قرن بیستم پیدایش نظریههایی است که بر نقش فرایندهای عالی موثر مهار و هدایت فرایندهای شناختی تاکید مینماید. در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم میتوان ورود سازه " تاب آوری" را به عرصه ادبیات روانشناسی تحولی، انقلابی نو در نحوه نگرش روانشناسان، رواندرمانگران، روانپزشکان و مدجویان به شمار آورد.
به اعتقاد زاواترا، هال و مورای(2010) بهترین تعریفی که برای تاب آوری وجود دارد این است که آن را به عنوان سازگاری موفق با شرایط ناگوار در نظر بگیریم. ویژگیها و موقعیت شخص میتوانند در صورتی که بعد از شرایط تنش زا به پیامدهای سالم منجر شوند، فرایندهای تاب آوری را تعیین کنند.
مطالعات تابآوری انسان بخصوص بر فهم تفاوتهای فردی در ارتباط با تجربههای ناگوار متمرکز است(ماستن و رلیت،2012).
[1] Young
[2]klosko
[3] weishaar
[4] torres
بیان مسئله
استیگلر و پوکورونی (2011) با استفاده از تصویر سازی هدایت شده به درمان طرح وارهها و هیجانات همراه با پرداختند و نتایج نشان داد که درمان با کاهش نشانههای مختلف همراه بوده است (به نقل از محمدی، 1382) همچنین پژوهشگران دیگر در یافتههای خود اثربخشی درمان متمرکز بر طرحواره بر کاهش نشانههای مرضی تایید کردند (سسرو، یانگ، 2001؛ بال و همکاران، 2003؛ نوردال و همکاران، 2005؛ مانسی و مانسی، 2007).
اثر بخشی طرحواره درمانی بر هوش معنوی و تابآوری زنان مراجعه کننده به فرهنگسراهای تهران.