تعداد صفحه 12
تحقیق بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر انقلاب
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه34
فهرست مطالب
هدف های فلسفه برای کودکان :
پایه پنجم و ششم
پایه های یازدهم دوازدهم
پایه هشتم تا د هم
قصه های من و فلسفه
فلسفه برای کودکان شهروندی و دموکراسی
ویژگیهای P4c:
هنر فوق العاده فلسفه
بازگشت به آرزوی سقراط
برنامه درسی آموزشی فلسفه به کودکان چیست؟
به منظور آموزش شناختی اثر بخش، کتاب های راهنمای آموزش لازمند تا تمرین هایی را برای تقویت مهارت شناختی و طرح بحث تهیه کنند و باعث شکل گیری مفهوم شوند.
دکتر یحیی قائدی
تصور کنید فلسفه رشته ای است که درسطح دانشکده ها تدریس می شود . اکنون باید تلاش شود تا این رشته به دوره های آموزش ابتدایی و متوسطه تسری داده شود. در اینجا دو نیاز عمده وجود دارد 1) یک برنامه درسی جدید 2) آماده کردن معلمان برای آموزش فلسفه در این دوره ها. تا سال 1980 فقط یک برنامه درسی فلسفه برای کودکان وجود داشت که به وسیله مؤسسه پیشبرد فلسفه برای کودکان(۱) منتشر شده است. این برنامه درسی مبتنی برپیش فرض هایی درباره کودکان است، اهدافی دارد و کتب و منابعی را تهیه نموده است که در اختیار معلمان و دانش آموزان قرار می گیرد تا در فرایند اجتماع پژوهشی کلاس درس در مدارس بتوانند ازآن استفاده نمایند. تمام این اقدامات به همت ماتیولیپمن(۲) که برای مدتها مسئول مؤسسه APC Iبود، صورت گرفته است.
پیش فرض ها :
۱. این برنامه درسی باید نسبت به مکاتب فلسفی مختلف بی طرف باشد، درعین حال در کل باید نمایانگر فلسفه ای باشد .
۲. این برنامه درسی باید به شکل غیر تلقینی تدریس شود .
۳ . کودکان و فلاسفه هر دو از دنیا در تحیرند. بنابراین کودکان در صورتی که ایده های فلسفی به زبان قابل درک برای آنها تنظیم شده باشد، می توانند ایده های فلسفی را بپذیرند و ایده های فلسفی خود را اختراع کنند به طور خلاصه کودکان پیوندی طبیعی با فلسفه دارند.
۴. حرکت های منطقی که کودکان در مکالمات خود به کار می گیرند، کاملا… از حرکت هایی که فلاسفه می کنند، متفاوت نیستند، هر دو دارای پیش فرض، استنباط، تعریف اصطلاحات، ساخت ایده، طبقه بندی و تحلیل موارد مبهم هستند .
۵ . بسیاری از مهمترین اصطلاحاتی که فلاسفه از آن استفاده می کنند در واژه های مورد استفاده کودکان هم یافت می شود. نظیر خوبی، درستی و انصاف ( دراخلاق ) حقیقت، امکان و درستی( درشناخت شناسی ) زیبایی و هنر ( در زیبایی شناسی ) دلیل و مفهوم ( درمنطق ) فرد، زندگی و دنیا ( درمتافیزیک)
6. سئوالاتی که کودکان می پرسند، شبیه سئوالاتی است که فلاسفه می پرسند، دردوگروه سئوالاتی پرسیده می شود که دیگران آن را مسلم می پندارند.
۷. تصور اینکه کودکان غرق در تجربه های محسوس مورد علاقه شان هستند و درباره ایده های مجرد بحث نمی کنند، سراسر خطاست. در حقیقت این پیش داوری یک بزرگسال است که باعث شده است کودکان درزمینه ایده های مجرد رشد نکنند.
۸. وقتی الگوهایی ازتفکرخوب در اختیار کودکان قرارداشته باشد، بهتر فکر می کنند. این الگوها ممکن است معلمان کتاب ها ویا همسالان آنها باشند. بویژه مهم است که کتاب هایی که برای کودکان نوشته میشود با الگوهایی از کودکان اندیشمند همراه گردد و کلاس درس به صورت یک اجتماع پژوهشی اداره شود.
۹. کودکان وقتی بیشتر یاد می گیرند که کتاب هایشان به شکل داستان باشد، نظیر داستانها و قصه های کوتاه و یا به شکل ادبیات نظیر شعر، زیرا این امر آنها را قادر می سازد تا معانی زمینه ای فراری را که درمتون توضیحی قرار دارند را بفهمند و این معانی را به عنوان جزیی از یک کل سازمان یافته درک کنند.
۱۰ . هرچند هوش به صورت های مختلف خود را نشان می دهد، اما در کلاس درس رایج ترین نمود های آن زبان نوشتاری و شفاهی است، کودکان به استدلال کلامی در زبان معمولی
کتاب رمان زیبا و جذاب به سوی خوشبختی کتابی سرگرم کننده و پر از نکات ریز برای زندگی بهتر
داشتم از تعجب شاخ در میآوردم آقای آزادمنش اونجا چیکار میکرد همین جوری هاج واج ایستاده بودم و بهش نگاه میکردم سر شو که بالا کرد منو دید دستپاچه شد و هل هلکی سلام کرد کمی خودشو کنترل کرد وگفت: سلام خانم دلشاد شما این جا چیکار میکنین آره راستی گفته بودید که میخواید به زیارت امام رضا بیاین خوب خوبید ؟ چرا تنها اومدید؟.....
یه جورایی احساس کردم که میخواد دست پیش بگیره که پس نیفته توی حرفش پریدمو گفتم شما اینجا چیکار میکنین مگه نگفتین که برای تحقیق در مورد مشکلات مردم عراق میخواین به عراق سفر کنین؟ شما از کجا می دونید که من تنها هستم ؟.
« راستی معرفی نکردم آقای آزادمنش همکلاسیم بود در دورهی دانشگاه علاوه بر اینکه درس میخوند مرتبط با رشتهی تحصیلیش داشت فعالیت انجام میداد و شرکت تاسیس کرده بود.»
حسی شبیه علاقه نسبت به آقای آزادمنش داشتم که خیلی هم جدّی نبود از رفتارهای آقای آزادمنش هم معلوم بود که این علاقه دو طرفه است و او هم تعلّق خاطری به من داره البته همش حدسیات بود و هیچ وقت هم به روی خودم نیاوردم.
آقای آزادمنش در جواب حرفهای من مثل همیشه مغرورانه و بدون تردیدی که توی صداش باشه گفت: من به خاطر این اومدم که تاجری از من خواست که بازار فروش کالاشو در مشهد رو براش بسنجم و اطلّاعات جمع کنم.
چقدر جالب انگاری با هم همسفر بودیم و خبر نداشتیم به هر حال از دیدنتون در این مکان روحانی خوشحال شدم با اجازتون من برم داخل که دارم یخ می زنم سلام برسونید خدمت خانواده خدا نگهدار.
حرفشو باور نکردم توی چشماشم معلوم بود که داره طفره میره روی خودم نیاوردم و این جوری وانمود کردم که حرفشو باور کردم بعد از همهی این صحبتها آقای آزادمنش خداحافظی کرد و رفت همیشه از رفتارش حرسم میگرفت و از غرورش کفرم در می یومد ولی نمیدونم با این که از رفتاراش خوشم نمی یومد ولی چرا یک حس احمقانه همیشه نسبت بهش ته دلم وول می خورد.
بیخیال بگذریم؟ احمقانه بود اما ذوق کوچولویی ته دلم داشت موج میزد از این که توی مشهد اونو دیده بودم ذوق زده وخوشحال شدم فکر کردم ممکنه این یک نشونه باشه. خلاصه اینکه اضطراب و تشویش درونم با دیدن علی آقا کمی کمتر شد و آروم تر شدم.
برای دریافت رمان لطفا رمان را با قیمتی ارزان و باورنکردنی خریداری فرمایید