فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق با عنوان هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه - word

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق با عنوان هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه - word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق با عنوان هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه - word


دانلود تحقیق با عنوان هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه - word

بررسی هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه

 

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات: 24  صفحه

تکه های از متن به عنوان نمونه :

مقدمه:

این تحقیق با عنوان هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه انجام گردیده است. ابتدا با مراجعه به منابع مختلف که فهرست آنها در این تحقیق آمده است معنی لغوی هدایت از دیدگاههای مختلف طرح و آنگاه معنای هدایت در قرآن مورد بررسی قرار گرفت. لازم به ذکر است در قرآن هدایت با سی و یک تعبیر خاص بکار رفته است که در این تحقیق به این معانی پرداخته شده است. برای آگاهی از وجوه هدایت در نهج البلاغه با مراجعه به کتاب مزبور 10 خطبه و 2 حکمت و 1 نامه در زمینه هدایت مورد بررسی قرار گرفت. همچنین فهرست آیاتی از قرآن که در آنها وجوه مختلف هدایت بیان شده است ضمیمه گردیده است.

1-1- معانی لغوی هدایت:

1-1-1- معنای اصطلاحی هدایت:

1-2- وجوه هدایت در قرآن:

1- هدی به معنی قرآن ، چنانکه در سورة اسراء آیة 9 فرماید:

2- هدی به معنی دین (بمعنای اخص):

3- هدی به معنی ایمان، مانند آیة 13 سورة کهف:

4- هدی به معنی توحید :

5- هدی به معنی سنت و روش :

6- هدی به معنی پیامبران و کتابهای آسمانی :

7- هدی به معنی راه نمودن و راهنمایی در دین :

8- هدی به معنی راه نمودن به حجت و برهان :

9- هدی به معنی بیان:

10- هدی به معنی شناختن و معرفت :

11- هدی به معنی خواندن :

12- هدی به معنی امر و فرمودن :

13- هدی به معنی رسالت حضرت محمد (ص) :

14- هدی به معنی الهام دادن :

15- هدی به معنای ثابت گردانیدن و برجای داشتن :

16- هدی به معنی توبه کردن :

17- هدی به معنی به صلاح آوردن :

18- هدی به معنی بازگشت خواستن :

19- هدی به معنی بازگشتن از ارتکاب به گناه و معصیت :

20- هدی به معنی تورات :

21- هدی به معنی لطف و زیادی الطاف :

22- هدی به معنی ثواب و پاداش :

23- هدی به معنی ارشاد و سوق دادن به خلود و جاودانگی در بهشت :

24- هدی به معنی حکم و تسمیه ( نام نهادن )

25- هدی به معنی فوز و نجات :

26- هدی به معنی دعاء و دعوت :

27- هدی به معنی توفیق :

28- هدی به معنی امر به معروف و نهی از منکر :

29- هدی به معنی افاضه قوایی که انسان توسط آن، متمکن از قبول هدایت می گردد که آن قوا عبارتند از: قوة‌ عقلیه، حواس ظاهری و باطنی.

30- هدی به معنی نصب ادله ای که جدا کنندة حق و باطل و صلاح و فساد است. چنانکه در آیة 17 سورة فصلت فرماید:

31- هدی به معنی اسراری که در قلوب کشف گردد و حقایق اشیاء ، به آن نمایانده شود، چه کشف اسرار از راه وحی باشد، چه از راه الهام یا رویای صادقه.

خطبه های نهج البلاغه در مورد هدایت

حکمت های نهج البلاغه در باب هدایت

منابع


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق با عنوان هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه - word

تفسیر موضوعی نهج البلاغه

اختصاصی از فایلکو تفسیر موضوعی نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
تفسیر موضوعی نهج البلاغه

خلاصه کتاب تفسیر موضوعی نهج البلاغه

| تعداد نکات : ۱۸۱

| تعداد صفحات خلاصه : ۱۵

| مربوط به دانشگاه پیام نور و دانشگاه های سراسری

| نویسنده :  مصطفی دلشادتهرانی

| ناشر : دفتر نشر معارف


دانلود با لینک مستقیم


تفسیر موضوعی نهج البلاغه

دانلود تحقیق بررسی خطبه 80 از نهج البلاغه - word

اختصاصی از فایلکو دانلود تحقیق بررسی خطبه 80 از نهج البلاغه - word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق بررسی خطبه 80 از نهج البلاغه - word


دانلود تحقیق بررسی  خطبه 80 از نهج البلاغه - word

 

 خطبه 80 از نهج البلاغه

 

 

 

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات:  90 صفحه

 نکوهش زنان پس از جنگ جمل

 

فهرست مطالب :

 

1-متن خطبه 80 و ترجمه فارسی....................................................................1

 

2-ترجمه های برگرفته از خطبه 80.................................................................2

 

3-زن از نگاه پیامبر (ص) ...........................................................................4

 

4-مختصری در مورد زنان عربستان پیش از اسلام.................................................9

 

5-زنان در ایران باستان............................................................................11

 

6-زن در کلام علی (ع)............................................................................15

 

7-دیدگاه های متفاوت.............................................................................16

 

8-زن در نهج البلاغه از دیدگاه حجة الاسلام و المسلمین عباسعلى عمید زنجانى..............22

9-ستم بر زن در ادیان دیگر.......................................................................34

10-ارزش زن در دین های آسمانی...............................................................38

11-پاسخ استاد دانشگاه به یک شبهه...............................................................45

     12-عکس العمل های مردم این عصر در رابطه با خطبه /79 نهج البلاغه........................55

 

     * 13-بررسی کلی از خطبه نهج البلاغه............................................................61

 

‏14-منابع...........................................................................................87

 

زن در نگاه پیامبر (ص)

 



از دیگر اسناد مستند و معتبر اسلامی، نهج‌الفصاحه است که کتابی است در ردیف نهج‌البلاغه‌ی علی ابن ابیطالب و مجموعه‌ی کلمات قصار، خطبه‌ها و تمثیلات حضرت رسول اکرم را در برمی‌گیرد. در نهج الفصاحه در مجموع 3227 کلمه‌ی قصار ۱۵۷ بار از زنان صحبت شده است .

 

در باره‌ی زنان از خدا بترسید که آن‌ها پیش شما اسیرند.(ش 45، ص 163)

پرهیز از زنان در دیدگاه محمد (ص) جایگاه ویژه‌ای دارد: از دنیا بترسید و از زنان بپرهیزید؛ زیرا شیطان، نگران و در کمین است و هیچ‌یک از دام‌های وی [شیطان] برای پرهیزگاران مانند زنان مورد اطمینان نیست(ش50 ص 164(

محکم‌ترین سلاح شیطان هم زنان هستند)ش970، ص 350) به همین دلیل و هزار‌ها دلیل دیگر مبنی بر مکر زنان، ای مردان مسلمان، بر شما واجب است که: از بی لباسی برای نگه داری زنان [در خانه] کمک جوئید؛ زیرا زن وقتی لباس فراوان و زینت کامل دارد، مایل به بیرون رفتن است. (ش 282 ص( 209 با زنان هم اساسا نباید گفت‌و‌گو کرد؛ چرا که هرگاه مردی با زنی خلوت کند، حتما قصد او می‌کند. (ش1004، ص 356(

تاکیدهای دیگری هم بر عریان نگه داشتن زنان شده است. اعرو والنساء یلز من الحجال. زنان را بی لباس بگذارید تا در خانه‌ها بمانند. (ش343، ص 220(

هر زنی که بدون اجازه‌ی شوهرش از خانه بیرون برود، مورد خشم خداست تا به خانه برگردد، یا شوهرش را راضی کند. (ش۱۰۲۰ ، ص 359) در همین رابطه، محمد (ص) ، زنانی را که از خانه‌های خود، دامن کشان برای شکایت از شوهرهاشان بیرون می‌روند، دشمن می‌دارد. (ش960، ص 348)

فتنه‌ی اساسی برای مردان مسلمان این است که زنانشان زینت و آرایش کنند، عطر بزنند، و با لباس‌هایی فاخر، پا به معابر عمومی بگذارند! فتنه‌ی سخت را دیدید و صبر کردید و من از فتنه‌[ای] سخت‌تر بر شما بیم دارم که از طرف زنان می‌آید؛ هنگامی که النگوی طلا به دست و پارچه‌های فاخر به بر [می‌]کنند (ش314، ص 215)

از هیچ فتنه‌ای که خطرناک‌تر از زن و شراب باشد، بر امت خویش بیم ندارم. (ش2611، ص694)

زنانی که آرایش می‌کنند، عطر می‌زنند و به معابر عمومی پای می‌گذارند، حکم زناکاران را دارند.

اگر زنی خود را معطر کند و بر مردمی بگذرد که بوی او را دریابند، زناکار است. (ش 177، ص188) و (ش 1019، ص ۳۵۹) زنی هم که برای کسانی جز شوهرش، بوی خوش بکار می‌برد، مایه‌ی آتش و ننگ و عار است. (ش 188، ص190)

هر چشمی زناکار است و زن وقتی خوش‌بو شود و بر انجمنی بگذرد، زناکار است. (ش 2157، ص611)

بهترین عطر مردان آنست که بویش عیان و رنگش نهان باشد. و بهترین عطر زنان آن است که رنگش عیان و بویش پنهان باشد.(ش 1516 ص 471)

قیمت گذاری روی زنان هم براساس زیبایی بیشتر، خرج کمتر، مهریه‌ی سبک‌تر و اطاعت بیشتر انجام گرفته است: بهترینِ زنان، آن است که رویش خوب‌تر و مهرش کمتر است. (ش 356، ص222)

از همه‌ی زنان پر برکت‌تر آنست که خرجش کمتر باشد. (ش 357 صص 222 تا 223)

نشان میمنت زن این است که خواستگاریش آسان و مهرش سبک باشد.(ش 929، ص 342)

بهترینِ زنان هم زنی است که با تن و مال خود از شوهرش فرمان می‌برد و برخلاف رضایت او کاری نمی‌کند(ش 1504، ص ۴۶۹)

باز هم بهترین زنان شما زن عفیف راغب است که در ناموس خود عفت، و به شوهر خود رغبت داشته باشد.(ش 1534، ص475) عفت هم زینت زنان است. (ش 2008، ص 579(

در رابطه با لزوم تحمل مردان، در هر شرایطی آمده است که اگر مردی هیچ خیری به زنش نرساند، مهم نیست، ولی اگر زنی در رابطه با بی‌خیری شوهرش اعتراضی بکند، تمام اعمال نیکش بی‌اثر می‌شود. (ش 226 ص 198(

وقتی امرای مسلمانان، اشرار باشند و کار مسلمانان به دست زنان بیفتد، شکم زمین [قبر] برای مسلمانان بهتر از پشت زمین است. (ش 232صص 198 تا 199)

 


پس از من برای مردان، فتنه‌ای زیان‌انگیزتر از زنان نخواهد بود. (ش2572، ص 678)

گروهی که زمام کار خویش [را] به زنی سپارند، هرگز رستگار نشوند.(ش 2294، ص (639

گروهی که زمامدارشان زن است، رستگاری نبینند. (ش2551 ص 683(

هیچ زنی اجازه ندارد جز در خانه‌ی شوهر و اربابش، شبی را به روز آورد، چرا که فرشتگان در تمام مدتی که زن بیرون از خانه به سر می‌برد، به لعن و نفرین زن مشغولند:

وقتی زنی دور از بستر شوهر خود شب را به روز آورد، فرشتگان تا صبح یا تا وقتی که زن به خانه برگردد او را لعنت کنند. (ش 187، ص190(

نماز و روزه‌ی زنی که از شوهرش اطاعت نمی‌کند، از سر و گردنش بالاتر نمی‌رود. نمونه‌ای از این تهدیدات پیامبر به این صورت تئوریزه شده است: دو کسند که نمازشان از سرهاشان بالاتر نمی‌رود، بنده‌ای [برده‌ای] که از آقایان [اربابان] خود گریخته باشد، و زنی که شوهر خود را نافرمانی کرده باشد. (ش 54، ص 165(

سه کسند که نمازشان از گوش‌هاشان بالاتر نمی‌رود: بنده‌ی فراری تا بازگردد، و زنی که شب بخوابد و شوهرش بر او خشمگین باشد و (ش1222، صص 402 تا 403(

سه کسند که از آن‌ها سخن مگوی کنیز یا بنده‌ای که از آقای خود گریخته و در حال گریز مرده باشد. و زنی که شوهرش از او دور باشد و مخارج او را بپردازد و او در غیبت شوهرش آرایش کند. از آن‌ها سخن مگوی.(ش1224، ص 403) و (ش 1233، ص 405) یکی از مایه‌های خوشبختی مرد، زن پارسایی است که دیدارش مرد را مسرور می‌کند و چون مرد غیبت کند، او را بر حفظ عفت خویش امین بداند و یکی از مایه‌های بدبختی مردان این است که زنان زبانی دراز داشته باشند و بر حفظ عفتشان امین نباشند، و زنانی که مرد را به رنج دراندازند. (ش 1242، ص 408(

سه نفر هم هستند که دعاهاشان مستجاب نمی‌شود: یکی از این سه تن، مردی است که زنی بداخلاق دارد و طلاقش نمی‌دهد (ش 1253ص 413) سه چیز از نعمت‌های اساسی دنیا است: زن پارسا و (ش 1289 ص 425(

بیشترین اهالی جهنم هم زنانند: در جهنم نگریستم و دیدم که بیشتر مردمان آن زنانند.(ش331، ص( 219

ان اقل ساکنی الجنه النساء. کمترین ساکنان بهشت زنانند. (ش 603

ص 274) همان تعداد اندکی از زنان هم که به بهشت می‌روند، زنانی هستند که بر اساس فرامین اسلامی، شوهرانشان را کاملا از خود خشنود می‌کنند، بعد جان می‌سپارند! (ش 1022، ص 359(

بدترین زنان شما آرایش کنان و متکبرانند و آنان منافقانند و از آن‌ها جز به اندازه‌ی کلاغی که خط سفید برگردن دارد، به بهشت نمی‌روند.(ش1535، ص 475(

اگر زن نبود، مرد به بهشت می‌رفت.(ش 2358، ص 653(

اگر زنان نبودند، خدا چنان که شایسته‌ی پرستش اوست، پرستیده می‌شد. (ش2361، ص 653(

النساء حباله الشیطان، زنان، دام‌های شیطانند.(ش 3153، ص 789 (

وای بر زنان از دو چیز، طلا و جامه‌ی زیبا!(ش3190، ص 796(

زنانی که بدون دلیل موجهی طلاق می‌خواهند، بوی بهشت بر ایشان حرام است. (ش 1021، ص 359(

زنان باردارِ فرزند دار و شیرده، که با فرزندان خود مهربانند؛ اگر رفتاری که با شوهران خود می‌کردند [نبود] نمازگزارانشان به بهشت می‌رفتند. (ش 1340، ص 437(

مردان بر زنان حقوقی دارند و زنان در برابر مردان تکالیفی: حق شوهر بر زن آن است که بدون اجازه‌ی او، جز روزه‌ی واجب نگیرد و اگر گرفت گناهکار است و از او نپذیرند. و بدون اجازه‌ی او [مرد] چیزی از مال او را به کسان ندهد. اگر داد ثوابش از شوهر و گناه [آن] از زن است. و از خانه‌ی او [مرد] بی اجازه بیرون نرود و اگر رفت خداوند و فرشتگان غضب، او را لعنت کنند، تا توبه کند یا بازگردد؛ اگر چه شوهرش ستمگر باشد! (ش 1388، صص 445 تا 446(

حق شوهر بر زن آنست که از بستر او ]مرد] دوری نگیرد و فرمانش را اطاعت کند و بی‌اجازه‌ی او بیرون نرود و کسی را که مرد دوست ندارد، به خانه‌ی او [مرد] نیاورد. (ش 1389، ص 446(

 

اگر زن، حق شوهر [را] بداند، هنگام ناهار و شام او ننشیند تا فراغ یابد.(ش 2318، ص644)

 

 

 

خدا مماطله‌گر را لعنت کند؛ یعنی زنی که شوهرش به بسترش خواند و گوید: کمی بعد تا خوابش ببرد. (ش 2237، ص ۶۲۸)

در رابطه با اجبار به زندگی با یک مرد، حتا اگر ستمگر باشد، چند بار تاکید شده است که خداوند زنانی را که چند بار شوهر می‌کنند، و به همان اولی ـ اگر چه خیری هم نداشته باشد ـ بسنده نمی‌کنند، دوست نمی‌دارد(ش714ص 299) و (ش 1146، ص 383) زنانی که بدون حضور شاهد شوهر می‌کنند، زناکارند. (ش 1112، ص 376)





می‌خواهی تو را از بهترین گنجینه‌ی مرد خبر دهم؟ زنی پارسا که وقتی بدو نگرد مسرور شود، و همین‌که بدو فرمان دهد، اطاعت کند و هنگام غیبت [مرد] امانت او را [عفتش] محفوظ دارد. (ش 460، ص 241)

بجز خوشبختی‌های بالا، مردان باید از سه بلا به خدا پناه ببرندکه یکی از این بلایا همسر بد است که: اگر پیش وی باشی، بد زبانی کند، و اگر پیش وی نباشی، به تو خیانت کند.(ش 1163، ص 387)


ای زنان آیا خشنود نیستید که وقتی یکی از شما از شوهر خود آبستن است و شوهرش از او خشنود است، ثواب کسی را دارد که روز روزه گیرد و شب برای عبادت خدای بپا خیزد و هنگامی که بار می‌گذارد، هر جرعه‌ای که از شیر او درآید و هر دفعه که پستان او مکیده شود، برای هر جرعه شیر و هر مکیده شدن پستان ثوابی دارد و اگر برای مراقبت طفل خود شبی بیدار ماند، پاداش او چنانست که هفتاد بنده را در راه خدا آزاد کرده باشد؟(ش 534 ص 260(

یکی دیگر از ثواب‌هایی که برای زنان مومنه نوشته می‌شود، زنی است که شوهرش بمیرد و وی گوید [که] من با وجود یتیمان خود شوهر نمی‌کنم. (ش1220، ص 402)


جهاد زنان، شوهرداری خوب است. (ش 1403، ص 449)

 



بهترین مسجد زنان، کنج خانه‌ی آنهاست. (ش 1532، ص( 474

نمازی که زن، در تاریک‌ترین گوشه‌ی خانه‌ی خود کند، از همه‌ی نماز‌های او نزد خدا محبوب‌تر است(ش 2588، ص 690)


اینکه زن در اتاق خویش نماز کند برای او بهتر است تا در ایوان خویش نماز کند، و این‌که در ایوان خویش نماز کند، بهتر است تا در صحن خانه نماز کند، و این که در صحن خانه نماز کند، برای وی بهتر است تا در مسجد نماز کند (ش 2207، ص 622(

نماز زنان، تنها، بیست و پنج بار از نماز جماعت بهتر است.(ش1848، صص 545 تا 546)

اگر به کسی دستور می‌دادم کسی را سجده کنند، به زن دستور می‌دادم شوهرش را سجده کند(ش 2348، صص 650 تا 651)




من اگر کسی را برتری دادمی، زنان را برتری دادمی. (ش1728، ص 520) .....



 

و........


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق بررسی خطبه 80 از نهج البلاغه - word

دانلود نمونه سؤال درس سیری در نهج البلاغه رشته الهیات-ادیان و عرفان کارشناسی پیام نور

اختصاصی از فایلکو دانلود نمونه سؤال درس سیری در نهج البلاغه رشته الهیات-ادیان و عرفان کارشناسی پیام نور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود نمونه سؤال درس سیری در نهج البلاغه رشته الهیات-ادیان و عرفان کارشناسی پیام نور


دانلود نمونه سؤال درس سیری در نهج البلاغه رشته الهیات-ادیان و عرفان کارشناسی پیام نور

با سلام

دانشجویان گرامی اگه به دنبال نمونه سؤال ارزان و با کیفیت دوره کارشناسی پیام نور  به همراه پاسخنامه براساس آخرین تغییرات می گردین دانلود بفرمایید.

نمونه سؤالات جمع آوری شده توسط کادری مجرب که همگی اساتید دانشگاه هستند جمع آوری و ارائه گردیده است. این نمونه سؤالات بدون مارک تبلیغاتی می باشند.

شما عزیزان می توانید نمونه سؤالات را به همراه پاسخنامه را دانلود نموده . حتماً برنامه وینرار را بر روی کامپیوترتان نصب بوده باشد یا نصب نمایید، زیرا نمونه سؤالات در یک فایل زیپ می باشند. دانلود و استخراج نمونه سؤالات به همراه پاسخنامه بسیار راحت می باشد.

در این فروشگاه نمونه سؤالات تمامی رشته های کارشناسی به همراه پاسخنامه موجود می باشد که شما می توانید از طریق فهرست سمت راست آن ها را بیابید. ضمناً در صورتی که بخواهید نمونه سؤالات سال های قبل و از چندین دوره استفاده نمایید با شماره تلفن: 09017568099 یا از طریق ایمیل: coffenet.tahrir.moalem@gmail.com  درخواست های خود را برای مدیر فروشگاه ارسال تا در اسرع وقت با شما تماس گرفته شود.

تمامی نمونه سؤالات به همراه پاسخنامه برای هر رشته فقط مبلغ: 650 تومان می باشد که با دانلود فایل مورد نظر می توانید تا سال ها از آن در کامپیوترتان استفاده یا دوستانتان نیز از این فایل استفاده نمایند در صورتی که فقط همان 650 تومان را پرداخت نموده اید. یعنی مزیت دانلود از این فروشگاه: 1- کم هزینه بودن2-جلوگیری از اصراف کاغذ3- با کیفیت بودن4-پرداخت امن این فروشگاه5-دانلود سریع و راحت6-موجود بودن تمامی رشته های کارشناسی پیام نور7- استفاده ی مادام العمر نمونه سؤالات8- پشتیبانی شبانه روزی فروشگاه9- بدون مارک تبلیغاتی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود نمونه سؤال درس سیری در نهج البلاغه رشته الهیات-ادیان و عرفان کارشناسی پیام نور

دانلودمقاله اخلاق در نهج البلاغه

اختصاصی از فایلکو دانلودمقاله اخلاق در نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
آیت الله مشکینى‏ سپاس خداى عظیم را که به ما وجود، عنایت کرد و نعمت عقل و خرد، مرحمت فرمود. سپاس او را که به ما نعمت ایمان داد. و درود ما به روان انبیاء بزرگ الهى، رابطین بین الله و مخلوق. و درود به روان پاک شهداى تاریخ، از اولین شهید تا شهداى امروز و این ساعت. درود به رهبر کبیر انقلاب و درود بر ملت شریف ایران. سخن گفتن در اطراف کتابى مانند نهج البلاغه انسانى عظیم، همانند امیر المؤمنین على (ع)، خاصه براى فردى مثل بنده، کار مشکلى است. لکن براى این که فتخار حضور در جلسه منتسب به آن مولا را داشته باشم، حاضر شدم. موضوع صحبت ما «اخلاق در نهج البلاغه» است. این جمله بدین معناست که بگوییم این کتاب شریف یا صاحب این کتاب راجع به «اخلاق» و «علم اخلاق» چه نظرى دارد، و آیا در این کتاب، راجع به «اخلاق» صحبتى شده است یا نه، و این کتاب توجه به علم «اخلاق» دارد یا نه و اگر این کتاب ناظر به «اخلاق» است، در چه حدودى راجع به این علم یا این موضوع سخن گفته است. تشخیص این معنا که این کتاب، در باره «اخلاق» چه گفته، ابتداء توقف دارد به این که معناى اخلاق را به نحو اجمال تصور کنیم، و از این تصور، تصدیق این معنا که این کتاب در باره «اخلاق» چه نظر دارد، روشن مى‏شود. اخلاق، جمع «خلق» است. روان انسان، حالات و ملکاتى دارد و اخلاق‏عبارت از «ملکات روان» است. تشخیص اخلاق، توقف دارد به این که سه موضوع را انسان تصور کند: «روان»، «اخلاق» و «غرض». «روان» انسان، عبارت است از روح انسانى. ابتدا باید به نحو اجمال، سخنى از روان گفته شود و سپس از مفهوم اخلاق که عارض بر «روان» است و آن گاه در این که این عوارض بر این موضوع چه نتایجى دارد. این سه جمله را اگر بتوانم عرضه بدارم، توجه کتاب نهج البلاغه به اخلاق، روشن خواهد شد. انسان، داراى روانى است. من و شما داراى جوهره‏اى هستیم غیر از جسم، به نام «روان» که در کتاب الهى و در اخبارى که به دست ما رسیده، در باب آن، سخن گفته شده است. گاهى از این جوهره، تعبیر به «روح» شده، تعبیر به «نفس» شده، تعبیر به «قلب» شده، تعبیر به «صدر» شده و تعبیر به «عقل» شده است. یعنى «روان» شما و روح شما پنج تا اسم دارد. این «روان» شما را گاهى «روح» مى‏گویند، به این تناسب که بدن شما را او زنده نگه داشته و او سبب حیات بدن شماست. پس او «روح» است: «لانّ الرّوح ما به الحیاة الشّیى». روان شما یک نام دیگرش «نفس» است. شما همان «روان» اید. حقیقت شما عبارت از «روان» شماست. شما آن «روان» تان هستید و آن «روان» شمایید. نفس عبارت از حقیقت شی‏ء است. حقیقت شما همان «روان» شما است. و وقتى که آن حقیقت پیدا شد، شما پیدا شده‏اید و تا آن حقیقت باقى است، شما باقى خواهید بود. فلذا روان شما گر چه ازلى نیست ولى ابدى هست، ازلى نیست، یعنى از اوّل آن وقتى که خدا هست، روان شما نیست. خداوند روان شما را خلق کرده است، روان شما حادث است، اما همین روان شما ابدى و همیشگى است: خُلِقْتُم لِلْبَقاء وَ لا لِلْفَناء. اى بشر خیال نکن که براى مرگ آفریده شده‏اى تو براى بقا و جاودانگى آفریده شده‏اى. این شما که همیشه هستید، آن روان شماست و الّا این بدن، این لباس چند روزه روان، این لباس را خواهید کند و از این جهان به جهان دیگر خواهید رفت. آن روان را «نفس» مى‏گویند، زیرا که شما آنید و آن، عین شماست. این روان را «قلب» نیز مى‏گویند. یکى از نام‏هاى روان شما قلب است، زیرا حرکت شما، سکون شما، قلب و انقلاب شما، و تمام حرکت‏هاى شما معلول آن است. پس اوست که مقلب است، اوست که سرتا پا حرکت است. نام روانتان بدین مناسبت «قلب» است. یکى از نام‏هاى شما و روان شما «صدر» است، زیرا در حقیقت آن است که در میان سینه شما است، در اینجا، اسم ظرف بر مظروف اطلاق شده است. یکى از نام‏هاى روان شما «عقل» است. «عقل» به معناى قوّه آمده است، ولى در اینجا به معناى مدرک است. یعنى وقتى شما درک مى‏کنید، مى‏فهمید، قدرت فهم دارید، کلیات را درک مى‏کند، آن روان شماست که درک مى‏کند. بنا بر این شما جوهره‏اى دارید به نام روان، به نام روح، به نام نفس، به نام قلب، به نام صدر و به نام عقل. آن جوهره اوصافى دارد. تا حال یک بعد از سه بعد اخلاق، عرض شد. اما این روان شما، بر طبق تحقیق علماى اخلاق، داراى اوصاف و حالات و ملکاتى است. یعنى روان شما چنان است که حالتى و صفتى به سادگى عارض آن مى‏شود و بزودى از بین مى‏رود. مثل این که از کسى خوشتان مى‏آید، ساعت دیگر از او بدتان مى‏آید. حبّ و بغض از حالات روان شماست. برخى از اوصاف روان شما، به نام «حالات» خوانده مى‏شود. اما برخى دیگر «ملکات» است، یعنى همیشه هست. به این زودى پیدا نمى‏شود و بزودى هم زایل نمى‏شود. این اوصاف پایدار را «ملکات» مى‏گویند. شما روحتان داراى «ملکه» یعنى عوارض دائمى است. این ملکات انسانى است که «اخلاق» نامیده مى‏شود. علما در باره این ملکات، سخنها گفته‏اند، و ملکات روانى انسان را به چندین قسم، تقسیم کرده‏اند. بعضى از ملکات شما «موروثى» و بعضى «اکتسابى» است. امام صادق مى‏فرماید: «فمنه موروثى و منه کسبى». این ملکات، برخى طبیعى و فطرى شماست و خداوند این خاصیت و خوى و ملکه را در روان شما قرار داده است. بعضى از صفات شما کسبى است، زحمت مى‏کشید، فعالیت مى‏کنید تا این صفت روانى را پیدا مى‏کنید. قسم دیگر از ملکات، رذائل و فضائل است. برخى از ملکات شما عبارت از فضائل نفس شماست، جمال روح شماست. زیبائى قیافه روان شما عبارت از فضائل‏اخلاقى است. برخى از ملکات، رذائل است، صفت‏هاى زشت است، قیافه کریه روح است. بحث «اخلاق» عبارت از بحث در همین ملکات است.آیا انسان مى‏تواند اخلاق فاضله را تحصیل کند، ملکات پسندیده را پیدا کند و آیا مى‏تواند ملکات زشت را از خودش دور کند انسان کامل، انسانى است که بکوشد و در خود، ملکات فاضله را ایجاد کند. و آن را که بنحو طبیعى موجود است، تقویت کند. و انسان کامل، انسانى است که بکوشد و آن رذائل را در خود تضعیف کند و تا مى‏تواند از بین ببرد. وقتى که انسان کوشید و به آنجا رسید هر چه ملکه فاضله بود بدست آورد، و هر چه رذائل بود از خود دور کرد، آن جاست که یک انسان ملکوتى مى‏شود و مصداق: «خلیفة اللَّه فى الأرض» مى‏شود انسان مسجود ملائکه مى‏شود، انسان آسمانى مى‏شود، انسانى مى‏شود که در مراحل انسانیت تکامل پیدا کرده است. همین مکارم اخلاق است که اگر انسان بکوشد و آن را کسب کند، مصداق بیان پیامبر بزرگ (ص) مى‏شود که مى‏فرماید: «بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق»: من براى این برانگیخته شدم و انبیاء براى این معنا به سوى بشر فرستاده شدند که روان آنها را در اخلاق، تکامل بخشند، ملکات آنها را ملکات فاضله کنند، رذائل را از وجودشان دور کنند، تا آنجا که آنان خلیفه الهى گردند. تصور نشود، تنها جانشین الله، جدّ اعلاى ما، حضرت آدم بود، همه ما جانشین الله مى‏توانیم باشیم، همه ما خلیفة الله مى‏توانیم بشویم. مگر روایت به ما نمى‏گوید: «تخلّقوا باخلاق اللّه و تأدّبوا باداب اللّه.» اى انسان تو والاتر از این هستى که در این دنیا، در این جهان پست بمانى و علاقه‏مند به دنیا گردى. تو باید پرواز کنى، متخلق به اخلاق الهى بشوى. بالجمله، بعد دوم اخلاق، عبارت از تشخیص ملکات و عبارت از «اخلاق روان» است که این ملکات را تشخیص بدهیم و آنها را کسب کنیم. بعد سوم «غرض» است، که در ضمن مطالب گذشته «غرض» هم روشن شد. وقتى انسان بتواند ملکات را تشخیص بدهد، رذائلش را دور کرده، فضایلش را به دست بیاورد و انسان کامل شود، غرض اخلاق را عملى کرده است. بنا بر این، اخلاق، عبارت است از این که توجه به ملکات پیدا کنیم، موضوع ملکات را درک کنیم، غرض از ملکات را درک کنیم. این معناى اخلاق است و نتیجه اخلاق آن است که انسان، یک «انسان کامل» شود. این مقدمه کوتاهى بود براى این که ابتدا ببینیم اخلاق یعنى چه و بعد از آن ببینیم این کتاب عظیم که نهج البلاغه نامیده مى‏شود، راجع به اخلاق چه نظرى دارد حال به اختصار جواب این سؤال را مى‏گوئیم: وقتى ما به خطبه‏ها، نامه‏ها و حکمت‏هاى متعدد نهج البلاغه نگاه مى‏کنیم، مى‏بینیم که این کتاب عظیم، بخش بزرگى از اخلاق را بیان کرده است. براى این که مدعایم را ثابت کنم جملاتى از نهج البلاغه را به حضورتان عرضه مى‏دارم. این کتاب، اخلاق را مى‏داند چیست و متوجه است. با توجه به آنچه راجع به علم اخلاق و راجع به مسائل اخلاق گفته شد، یکى از امّهات مسائل اخلاق را من عنوان کنم و ببینیم در نهج البلاغه راجع به این موضوع چه سخنى گفته شده است. در علم «اخلاق» این مطلب هست که انسان اگر بخواهد زحمت بکشد و ملکات فاضله‏اى را که براى روح انسانى تصور مى‏شود، تحصیل کند و ملکات رذیله را از خود دور کند، نیازمند است به این که از حظوظ و لذتهاى بدن خودش چشم پوشى کند تا روحش کمال پیدا کند. توضیح مطلب این است: شما اگر بخواهید یک صفت فاضله را پیدا کنید، صفت شجاعت پیدا کنید، صفت عدالت پیدا کنید، صفت سخاوت پیدا کنید باید مدتها نفستان را در فشار صبر و تزکیه قرار بدهید، از شهوات خوددارى کنید و از حظوظ و راحتیها و لذتها بکاهید تا یک صفت فاضله‏اى را در روحتان ایجاد کنید. و هم چنین باید تا مى‏توانید از هواها و لذتهاى نفسانى خود بکاهید تا یک صفت رذیله‏اى را از خود دور کنید. اصولا پیدا کردن هر یک از صفات فاضله، موقوف است به این که شما از هواهاى خودتان و از لذتهاى خودتان کسر کنید. به دست آوردن کمالات نفسانى، کمال روح و تکامل روح شما توقف دارد به این که از حظوظ بدن و از لذتهاى بدن کسر کنید. و هر چه از این بیشتر کسر کنید، به کمال روحتان بیشتر افزوده‏اید، و اسلام براى این امر، برنامه خاصى درست کرده است. على (ع) این مطلب عظیم را در دو جمله بیان فرموده است. آن حضرت در ضمن خطبه 183 با یک عبارت رسا و قلیل اللفظ ولى پرمحتوى، این معنا را روشن کرده و مى‏فرماید: خذوا من اجسادکم فجودوا بها على انفسکم. از اجسادتان بگیرید، از اجسادتان کسر کنید و به روحتان و بر نفستان منت بگذارید و آن را به کمال برسانید. این جمله رساى على (ع) عبارت از یک موضوع کلى علم اخلاق است: اى انسانى که مى‏خواهى تعالى پیدا کنى: یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً و خذوُا مِنْ اجْسادِکُم: راه تعالى و تکامل روح این است. باید از جسد بگیرید و به روان بیفزائید. این، خود، یکى از مهمترین مسائل اخلاق است که على (ع) با یک جمله بیان کرده است. مسئله دیگر این است که گفته‏اند: اگر انسان بخواهد که روحش ترقى پیدا کند، باید به بدن سختى بدهد، به بدن فشار وارد کند. مثال مى‏آورند که روح و بدن انسانى مانند دو کفه ترازو هستند. اگر این کفه پایین بیاید، آن کفه بالا مى‏رود. شدت و فشار بر بدن، تکامل روح مى‏آورد. راحتى بر بدن تنزل روح مى‏آورد، چه انسان مذهبى باشد و چه انسان غیر مذهبى. شما برنامه کار مرتاضین هند را ملاحظه کنید. آنها به بدن ریاضت مى‏دهند تا روحشان آن چنان قوى مى‏شود که فى المثل وقتى از ایران به هند سفر کنید و در برابرشان بایستید، تا شما را دیدند شما را به نام و اسم و لقب یاد مى‏کنند و از خانه و لانه و زندگیتان خبر مى‏دهند. البته اسلام این نوع ریاضت‏ها را تجویز نمى‏کند. اسلام اعمال و ریاضتهاى خاصى را وسیله تزکیه و تکامل نفس انسان مى‏شناسد و مى‏فرماید: وَ انَّما هِىَ نَفْسى اروُضُها بِالتَّقْوى‏ این نفس من است که آن را با تقوى ریاضت مى‏دهم. یعنى همه ریاضتها و تحمل سختى و فشار براى تکمیل روح، در اسلام امضاء نشده است. بلکه آنچه امضاء شده است، ریاضتهاى خاصى است. انجام واجبات، ریاضت است ترک محرمات، ریاضت است یک قدم بالاتر انجام مستحبات، ریاضت است ترک مکروهات، ریاضت است. على (ع) مى‏فرماید: با تقوى باید بدن و نفس را ریاضت داد تا انسان، مقام کمال مطلوب را پیدا کند. اینها خصوصیاتى از امّهات مسائل اخلاقى است. على (ع)، در نهج البلاغه، از «صبر»، «رحمت»، «رجاء» و غیره صحبت کرده، و نیز از صفات «کبر»، «حسد»، «بخل»، «جرم» و غیر آن صحبت فرموده است، که اگر دقت کنیم، مى‏بینیم علماى علم اخلاق- با همه نظریاتى که ابراز کرده‏اند- به نکاتى که على (ع) در ضمن کلماتش بیان کرده متعرض نشده‏اند. خداوند به ما توفیق تخلّق به اخلاق الهى را عطا فرماید. و السلام علیکم و رحمة الله
نظر مولا علی راجع به اخلاق و علم اخلاق در نهج البلاغه
موضوع ما «اخلاق در نهج ‏البلاغه» است. این جمله بدین معناست که بگوییم این کتاب شریف یا صاحب این کتاب راجع به «اخلاق» و «علم اخلاق» چه نظری دارد، و آیا در این کتاب، راجع به «اخلاق» صحبتی شده است یا نه، و این کتاب توجه به علم «اخلاق» دارد یا نه و اگر این کتاب ناظر به «اخلاق» است، در چه حدودی راجع به این علم یا این موضوع سخن گفته است. تشخیص این معنا که این کتاب، درباره «اخلاق» چه گفته، ابتداء توقف دارد به این که معنای اخلاق را به نحو اجمال تصور کنیم، و از این تصور، تصدیق این معنا که این کتاب در باره‏ی «اخلاق» چه نظر دارد، روشن می‏شود.
اخلاق، معنی «خلق» است. روان انسان، حالات و ملکاتی دارد و اخلاق
عبارت از «ملکات روان» است. تشخیص اخلاق، توقف دارد به این که سه موضوع را انسان تصور کند: «روان»، «اخلاق» و «غرض». «روان» انسان، عبارت است از روح انسانی. ابتدا باید به نحو اجمال، سخنی از روان گفته شود و سپس از مفهوم اخلاق که عارض بر «روان» است و آن گاه در این که این عوارض بر این موضوع چه نتایجی ارد. این سه جمله را اگر بتوانم عرضه بدارم، توجه کتاب نهج‏البلاغه به اخلاق، روشن خواهد شد.
انسان، دارای روانی است. من و شما دارای جوهره‏ای هستیم غیر از جسم، به نام « روان» که در کتاب الهی و در اخباری که به دست ما رسیده، در باب آن، سخن گفته شده است. گاهی از این جوهره، تعبیر به «روح» شده، تعبیر «به نفس» شده، تعبیر به «قلب» شده، تعبیر به «صدر» شده و تعبیر به «عقل» شده است. یعنی «روان» شما و روح شما پنج اسم دارد.
این «روان» شما را گاهی «روح» می‏گویند، به این تناسب که بدن شما را او زنده نگهداشته و او سبب حیات بدن شماست. پس او «روح» است: «لان الروح ما به الحیاه لاشی».

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   15 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اخلاق در نهج البلاغه