مقدمه
سنگ از نظر زمینشناسان به مادهی سازندهی پوسته و بخش جامد سستکرهی زمین گفته میشود. سنگها از یک یا چند کانی درست شدهاند و از نظر چگونگی پدید آمدن در سه گروه سنگهای آذرین، سنگهای رسوبی و سنگهای دگرگونی جای میگیرند. سنگهای آذرین از سرد شدن گدازهی آتشفشانها به وجود میآیند. سنگهای رسوبی پیامد فرسایش سنگها و انباشته شدن رسوبها در دریاها هستند. هنگامی که سنگی در فشار و گرمای زیاد قرار گیرد، سنگ دگرگونی پدید میآید.
سنگها و کانیها
کرهی زمین از نظر ویژگیهای فیزیکی ساختار لایهای دارد. بخش مرکزی آن جامد است، بیشتر از آهن و نیکل درست شده و هستهی درونی نامیده میشود. پیرامون هستهی درونی را لایهی مایعی از آهن و نیکل فراگرفته که هستهی بیرونی نام دارد. پیرامون هستهی بیرونی را لایهای به نام گوشته در بر میگیرد که خود از لایهای جامد و سخت به نام گوشتهی زیرین و لایهای نرمتر و خمیری به نام سستکره درست شده است. پیرامون گوشته را لایهی نازک و جامدی به نام پوسته فراگرفته که بیشتر از سیلیس، اکسیژن و آلومینیوم درست شده است. زمینشناسان به مواد طبیعی و بی جان سازندهی پوسته سنگ میگویند و بیرونیترین لایهی زمین را سنگکره مینامند.
سنگها از یک یا چند کانی درست شدهاند. کانی به موادی بیجان، جامد و بلوری گفته می شود که ترکیب شیمیایی به نسبت ثابتی دارند. بیش از 3 هزار گونه کانی در طبیعت یافت شده است که نزدیک 20 تا 25 گونه از آنها در ساختمان بسیاری از سنگها وجود دارند. بیشتر سنگها از چند کانی درست شدهاند، مانند گرانیت که بخش زیادی از آن از سه کانی کوارتز، فلدسپات و بیوتیت است. هر گروه از سنگها نیز دارای کانیهای مشخصی هستند که در گروه سنگهای دیگر وجود ندارند یا بسیار اندک هستند. برای نمونه، کانی هالیت فقط در سنگهای رسوبی دیده می شود و در سنگهای آذرین یا دگرگونی دیده نمی شود. کانی ولاستونیت نیز فقط در سنگهای دگرگونی یافت می شود. با این همه، برخی از کانی ها، مانند کوارتز، ممکن است در هر گونه سنگی وجود داشته باشند.
سنگها و کانیهای آنها
گونهی سنگ کانیهایی که در آن یافت میشود
سنگهای آذرین ارتوز، پرتیت، میکروکلین، پلاژیوکلاز، کوارتز، نفلین،
لوسیت، هورنبلند، اوژیت، بیوتیت، مسکوویت، الیوین
سنگهای رسوبی کانیهای رسی، کلسیت، دولومیت، کوارتز، هالیت، سیلوین،
ژیپس، انیدریت،گلوکونیت، اکسیدها(بهویژه آهن)،کربناتهای دیگر
سنگهای دگرگونی استرولیت، کیانیت، آندالوزیت، سیلیمانیت، گرونا، ولاستونیت،
ترومولیت، کلریت، گرافیت، تالک
سنگهای آذرین
هرچه بیشتر به ژرفای زمین برویم، دما بالاتر می رود و در ژرفای زیاد به اندازهی میرسد که برای ذوب شدن سنگها کافی است. با این همه، مواد درونی زمین به حالت مذاب نیستند و فشار زیادی که از لایههای بالایی بر لایههای زیرین وارد میشود، از ذوب شدن سنگها جلوگیری میکند. اما در جاهایی از ژرفای زمین که به دلیلی(برای نمونه، در پی جایهجایی ورقههای سنگ کره) از فشار کاسته میشود یا سنگهای سطحی زمین به زیر سطح فرو میروند، سنگها ذوب میشوند. هر جایی که سنگها ذوب شوند، مادهی مذاب، که ماگما نام دارد، به سوی بالا راه پیدا میکند و آرام آرام دمای آن کاهش مییابد و سنگهای آذرین را پدید میآورد.
ماگما ممکن است به بخشهای بالایی پوسته نفوذ کند یا از راه شکافها و سوراخها به سطح پوسته راه یابد. ماگمایی که از سطح پوسته بیرون نمیزند به آهستگی و طی سالها سرد میشود و سنگهای آذرین درونی را میسازد. به ماگمایی که از دهانهی آتشفشان بیرون میآید و به سطح زمین میرسد، گدازه میگویند. همهی حجم گدازهای که به سطح زمین میآید، به حالت مذاب نیست و قطعههای ذوب نشدهی سنگ و کانیهای بلوری را نیز در خود دارد. گدازه طی چند روز سرد میشود و سنگهای آذرین بیرونی را میسازد.
بررسی ترکیب شیمیایی سنگهای آذرین و گدازهی آتشفشانهای فعال نشان داده است که ماگما یک ترکیب سیلیکاتی با اندکی اکسیدهای فلزی، بخار آب و مواد گازی است. سنگهای آذرین را بر پایهی درصد این مواد در سه گروه گرانیتی(اسیدی)، بازالتی(بازی) و آندزیتی(میانه) جای میدهند. سنگهای آذرینی مانند ریولیت و داسیت را که محتوای سیلیس آنها بالاست، یعنی بیش از 63 درصد 2 SiO دارند، از گروه سنگهای آذرین اسیدی به شمار میآورند. سنگهای آذرینی مانند آندزیت که بین 52 تا 63 درصد 2 SiO دارند، از سنگهای آذرین میانه و سنگهایی مانند بازالت و گابرو را که محتوای سیلیسی کمتری دارند، از سنگهای آذرین بازی هستند. برخی از سنگهای آذرین، مانند پریدوتیت، را که محتوای سیلیسی آنها بسیار پایین است، فرابازی می دانند.
بافت سنگهای آذرین
زمینشناسان در بررسیهای صحرایی، که ابزارهای پیچیدهی آزمایشگاهی در دسترس نیست، از اندازه و آرایش بلورهای سنگ، که بافت سنگ نام دارد، برای توصیف سنگها بهره میگیرند. اصطلاح بافت سنگ هنگام بررسی سنگ زیر میکروسکوپ نیز به کار می رود. بافت سنگ آذرین علاوه بر این که آن را از سنگها دیگر جدا میکند، ما را از درونی بودن یا بیرونی بودن آن و حتی ژرفایی که سنگ در آنجا از ماگما پدید آمده است، آگاه میسازد.
1. بافت نهانبلورین. بلورها را نمیتوان با چشم غیرمسلح دید. اگر بلورها به اندازهای کوچک باشند که فقط با میکروسکوپ پولاریزان دیده شوند، اصطلاح میکروکریستالین و اگر فقط با میکروسکوپ الکترونی یا پرتوهای ایکس شناسایی شوند، اصطلاح کریپتوکریستالین را به کار میبرند.
2. بافت آشکاربلورین. بلورها درشت و از 2 تا 5 میلی متر هستند. این بافت زمانی پدید میآید که ماگما به آهستگی درون زمین سرد شود.
3. بافت پگماتیتی. گونهای از بافت آشکاربلورین است که اندازهی بلورهای آن بزرگتر از 5 سانتیمتر و حتی چند متر است.
4. بافت پرفیری. گونهای از بافت آشکاربلورین است که دارای بلورهای درشت در زمینهای از بلورهای ریز است. این بافت نتیجهی سرد شدن آهسته زیر سطح زمین و آمدن ناگهانی ماگما به سطح زمین است که نخست با پدیدآمدن بلورهای درشت و سپس با بلورهای ریز همراهی میشود.
5. بافت سوراخدار. در پی سرد شدن تند گدازهای که گاز فراوان در خود دارد، بر سطح زمین پدید میآید. سنگپا نمونهای از این بافت است.
6. بافت شیشیهای. در برخی فورانهای آتشفشانی، گدازه به درون آب ریخته میشود و بسیار تند سرد میشود. این گونه سنگها بلور ندارند و بافتی مانند شیشه دارند.
7. بافت آذرآواری. هنگامی که گدازه به صورت ذرههای خاکستر به هوا پرتاب میشود و آن ذرهها به صورت لایهای تهنشین میشوند، سنگهایی را میسازند که ذرههای سازندهی آنها آذرین، ولی تهنشینی آنها شبیه سنگهای رسوبی است.
8. بافت آگلومرا. اگر اندازهی ذرههای پرتابی از دهانهی آتشفشان بزرگ باشد، پس از تهنشین شدن به یکدیگر جوش میخورند و سنگ یکپارچهای را میسازند که آگلومرا نامیده میشود.
خانوادههای سنگهای آذرین
سنگهای آذرین را بر پایهی بافت، درصد سیلیس، رنگ، چگالی، ترکیب شیمیایی و در نظر داشتن ویژگیهای دیگر، طبقهبندی میکنند.
1. خانوادهی گرانیت- ریولیت. گرانیت از شناختهشدهترین سنگهای آذرین درونی است که فراوانی و زیبایی آن پس از صیقل یافتن، باعث شده است که در معماری مورد توجه باشد. نام این سنگ از واژهی لاتین گرانوم به معنای دانهی گندم گرفته شده است، زیرا بیشتر کانیهای آن به اندازهی دانهی گندم است. بافت آن از نوع آشکاربلورین است و بیشتر از فلدسپات پتاسیمدار، پلاژیوکلاز سدیمدار و کوارتز درست شده است. کانیهای بیوتیت، آمفیبول، هورنبلند و گاهی میکای سفید نیز در ساختمان آن دیده میشود.گرانیتها به رنگهای سفید، خاکستری و صورتی دیده میشوند که برخاسته از نوع فلدسپات آنهاست.
ریولیت از نظر نوع کانیها با گرانیت تفاوت زیادی ندارد و در واقع گرانیتی است که بیرون از پوستهی زمین پدید میآید. ریولیتها رنگ روشنی دارند و چون جهتیافتگی مادهی مذاب را به آسانی میتوان در آنها شناسایی کرد، به این نام خوانده میشوند( ریولیت به معنای جریان یافته است.) در این خانواده سنگهایی با بافت شیشهای نیز وجود دارد که ابسیدین شناختهشدهترین آنهاست. این سنگ تیرهرنگ است و تیرگی آن به این علت است که هیچ گونه بلوری در آن وجود ندارد. به سنگهای بیرونی با بافت سوراخدار این خانواده، پونس، پامیس یا سنگپا می گویند. توجه داشته باشید که سنگپا ممکن است در خانوادههای دیگر نیز وجود داشته باشد.
2. خانوادهی گرانودیوریت- داسیت. گرانودیوریت یکی از فراوانترین سنگهای آذرین درونی است که از نظر کانی شناسی، در میانهی سنگهای گرانیتی و دیوریتی جای میگیرد. زیرا درصد کوارتز آن اندکی از گرانیت کمتر ولی از دیوریت اندکی بیشتر است. داسیت همانند بیرونی گرانودیوریت است. این سنگ در ایران فراوان است و بیشتر به رنگ روشن دیده می شود.
3. خانوادهی دیوریت- آندزیت. دیوریتها سنگهایی هستند که بیشتر از فلدسپات پلاژیوکلاز سرشار از کلسیم درست شدهاند. این سنگها اغلب کوارتز ندارند، اما گاهی اندکی کوارتز و فلدسپات پتاسیمدار نیز در ساختمان آنها دیده میشود.کانیهای تیرهرنگ دیوریتها اغلب آمفیبول، پیروکسن و بیوتیت است. آندزیت همانند بیرونی دیوریت است که به رنگ خاکستری تیره دیده میشود به صورت سنگپا و آذرآواری نیز وجود دارد.
4. خانوادهی گابرو- بازالت. گابروها سنگهای تیره با چگالی به نسبت بالا هستند که بیشتر از پیروکسن و پلاژیوکلاز کلسیمدار درست شدهاند. البته، ممکن است اندکی الیوین نیز در آنها دیده شود. بازالت همانند بیرونی گابرو است. بازالت و گابرو 75 درصد سنگهای آذرین پوستهی زمین را میسازند. بازالت سوراخدار را اسکوری میگویند که شبیه سنگپاست. بازالت شیشهای نیز وجود دارد که به آنها تاکیلیت میگویند. در پیرامون آتشفشان خاموش دماوند، بهویژه در کنارهی جادهی هراز، میتوان گونههای اسکوری، پرفیری و آگلومرای بازالتی را پیدا کرد.
5. خانوادهی پریدوتیت. پریدوتیت سنگی بسیار بازی است که بیشتر از کانیهای آهن و منیزیمدار درست شده است.پریدوتیتها چگالی بالایی دارند و رنگ آنها تیره است. الیوین فراوانترین کانی پریدوتیتهاست، اما ممکن است اندکی پیروکسن و حتی آمفیبول نیز در آنها دیده شود. پریدوتیتها سرشار از الیوین را دونیت گویند و پریدوتیتهای سرشار از پیروکسن را پیروکسنیت مینامند. در صورتی که هم الیوین و هم پیروکسن را داشته باشند، لرزولیت خوانده میشوند. لمبورژیت، که بسیار کمیاب است و از بلورهای ریز اوژیت(نوعی پیروکسن) و الیوین آهندار درست شده است، همانند بیرونی پریدوتیتهاست و به رنگ قرمز قهوهای دیده می شود. کیمبرلیت را نیز همانند بیرونی آنها میدانند که سرشار از الیوین است و بلورهای ریز و اندکی گرونا(کانی دگرگونی) و الماس دارد.
سنگهای رسوبی
چهرهی زمین همواره در حال دگرگونی است و عاملهایی مانند نیروی گرانش، آبهای جاری، موجهای دریا، باد، یخچالها و حتی انسان، همراه با کنشهای شیمیایی موادی مانند آب، اکسیژن، دیاکسید کربن، اسیدها و مواد دیگر، باعث از همپاشی ساختمان سنگها و خرد شدن آنها می شوند. خردهسنگها همراه با مواد محلول به جاهای پستی مانند دریاها، دریاچهها، کنار رودخانهها، غارها و جاهای دیگر میروند و در آنجا تهنشین میشوند. مواد تهنشین شده، که رسوب نامیده میشوند، در اثرعاملهای گوناگونی، مانند فشار و گرما، به هم پیوسته می شوند و سنگهای سخت و یکپارچهای را میسازند که به آنها سنگهای رسوبی میگویند.
سنگهای رسوبی به علت لایهلایه بودن و نیز داشتن برجای ماندههایی از جانداران گذشته، به زمینشناسان کمک میکنند تاریخ گذشتهی زمین را بازسازی کنند. سنگهای رسوبی در مقایسه با سنگهای آذرین و دگرگونی بخش کمتری از پوستهی زمین را می سازند، اما چون در سطح زمین ساخته می شوند، بخش زیادی از سطح قارهها را پوشاندهاند. این سنگها جای انباشته شدن و جابهجایی آبهای زیرزمینی هستند و به دلیل اندوختههای زغالسنگ، نفت و گاز، نمک، کانیهای آهندار و دیگر کانیهایی که در صنعت ارزش دارند، بسیار مورد توجه هستند.
رسوبگذاری
هنگامی که انرژی یک رود زیاد است، بستر خود و هر چه را که در راه آن است، خراب میکند و خردهها را به خود جابهجا میکند. هنگامی که از انرژی رود کاسته میشود، برای نمونه هنگامی که شیب بستر کاهش مییابد یا حجم آب کاهش مییابد، توان جابهجایی مواد همراه خود را از دست می دهد و تهنشینی آن مواد آغاز می شود. آن مواد رسوبی ممکن است ذرههای حاصل از خرد شدن سنگهای آذرین، دگرگونی و حتی رسوبی باشند. به این گونه رسوبها رسوبهای آواری میگویند.کوارتز، فلدسپات، کانیهای سنگین و سپس میکاها و کانیهای رسی، از ذرههای رسوبهای آواری هستند.
برخی از رسوبها پیامد فرایندهای شیمیایی و زیستشیمیایی هستند. رسوبهای آهکی درون غارها و رسوبهای ژیپس و نمک خوراکی، از نمونههای فراوان فرسایش شیمیایی هستند. پوستهی آهکی برخی از جانداران دریایی پس از مرگ در کف دریا تهنشین میشود و بخشی از سنگهای رسوبی می شود. این پوششها حاوی کانیهایی از کربناتهای کلسیم، منیزیم، سیلیسیم و گاهی فسفاتها، سولفیدها و اکسیدهای آهن هستند. برخی از سنگهای رسوبی حاصل از آنها در معماری ارزش بسیار دارند.
فعالیتهای آتشفشانهای دریایی و قارهای باعث پرتاپ شدن ذرههای گوناگونی به صورت خاکستر، غبار، تکههای کوچک و بزرگ و مادهی مذاب به پیرامون آتشفشان میشود. این ذرهها رویهم انباشته میشوند و در پی فرایند فرسایش فیزیکی و شیمیایی به جاهای رسوبگذاری برده میشوند این گونه رسوبها را که خاستگاه آتشفشانی دارند، رسوبهای آذرآواری گویند. از برخورد شهابسنگها و گذر دنبالهدارها از نزدیکی زمین نیز اندکی مواد رسوبی با خاستگاه فرازمینی به محیطهای رسوبی وارد میشود. حجم این رسوب در زمانی که جو زمین رقیق بوده، قابل توجه بوده است.
رسوبها در شرایط معینی در دریاها و خشکیها تهنشین میشوند. این شرایط در جاهای گوناگونی فراهم میشوند که از آنها با نام محیط رسوبی یاد میکنند. این محیطها عبارتند از:
1. مخروط افکنه. در دامنهی کوهها و جای برخورد کوه با دشت به وجود میآید. مواد سازندهی آن قلوهسنگ، ریگ و گاهی ذرههای رس است. ذرههای رسوبی آن جورشودگی و گردشدگی ضعیفی دارند. لایههای سازندهی آن نیز متقاطع و نامنظم روی هم قرار گرفتهاند.
2. دشت سیلابی. در زمینهای به نسبت هموار پیرامون رودها به وجود میآید. در زمان سیل و طغیان، رودخانه تا آن جا گسترش مییابد. ماسههایی با جورشدگی به نسبت خوب همراه با تودههایی از گل و لای و رس در آن دیده میشوند. فسیلهای نرمتنان آب شیرین و شاخ و برگ درختان نیز درون آنها یافت میشود. گاهی دارای لایههای متقاطع هستند.
3. دلتا. در جای برخورد رود با دریا یا دریاچه به وجود میآید. ماسههایی با جورشدگی وگردشدگی خوب، با لایههای موازی و در بیشتر جاها متقاطع، در آنها دیده می شود. فسیل نرمتنان آب شور و شاخ و برگ گیاهان نیز درون آنها دیده میشود.
4.تلماسهی ساحلی. در کنارهی دریاهایی که رطوبت کمی دارند به وجود می آید. ذرههایی با جورشدگی و گردشدگی خوب و لایههای متقاطع، در آنها دیده میشود.
5. محیط کولابی. رسوبگذاری در دریاچههایی که در اقلیم خشک بیابانی به وجود آمدهاند، بیشتر از رسوبگذاری شیمیایی است. نمکهای گوناگونی مانند ژیپس، انیدریت، نمک خوراکی، همراه با رسوبهای سیلتی تیره رنگ که گاهی از مواد آلی سرشار است، در آنها تهنشین میشود.
6. محیط ساحلی. جایی است که هنگام جزر از آب بیرون میماند و هنگام مد زیر آب میرود. رسوبهای آن درشت و ریز هستند و از قطعهسنگهای بزرگ تا گل نرم در میان آنها دیده میشود. برجای ماندههای صدف نرمتنان و اسکلت آهکی مرجانها نیز درون آنها یافت میشود.
7. فلات قاره. جایی است که از سطح آب به هنگام جزر آغاز میشود و تا ژرفای 200 متر ادامه مییابد. رسوبهای این محیط از نظر ویژگی و پراکنش گوناگونی زیادی دارند، زیرا شدت موجها و جریانهای دریایی و ورودی رودها در این جا متفاوت است. در اینجا ماسه فراوان است. در دهانهی رود لای و رس نیز فراوان است. رسوبهای آهکی نیز به فراوانی دیده میشود. همچنین صخرههای مرجانی در آنجا به وجود میآید.
8. محیط عمیق. از ژرفای 200 متر به پایین دریا گفته میشود. دارای دو نوع رسوب اصلی است: رسوبهای بسیار دانهریزی که از قارهها آمدهاند، اما به دلیل سبکی در جاهای کمعمق رسوب نکردهاند. این مواد را گلهای دریایی میگویند که رنگ آنها ممکن است سبز، آبی، قرمز یا زرد باشد. نوع دیگر رسوبهای این محیط از دستهی رسوبهای آلی و بیشتر از برجای ماندههای اسکلت جانداران ریز دریایی، یعنی پلانکتونها، است که پوشش آهکی یا سیلیسی دارند.
دیاژنز: سنگزایی
پس از انباشته شدن رسوبها در محیطهای رسوبی ممکن است فرایندهای فیزیکی و شیمیایی گوناگونی در آنها رخ دهد که به سنگشدن آنها بینجامد. به مجموعهی فرایندهای فیزکی و شیمیایی که پس از رسوبگذاری و طی روند سنگشدن رخ میدهد، دیاژنز یا سنگزایی میگویند. عاملها و فرایندهای زیر در روند سنگزایی دخالت دارند:
1.گرما. هر چه از سطح زمین به پایین برویم، گرما افزایش می یابد. افزایش گرما بر سرعت واکنشهای شیمیایی می افزاید و بیرون رفتن آب و خشک شدن رسوبها را ممکن میسازد.
2. فشار. وزن رسوبهای بالایی فشاری پدید میآورد که مهمترین عمل فیزیکی در سختشدن رسوبهاست. فشار روی رسوبهای لای و رس بیشتر اثر میگذارد. فشار در بیرون رفتن آب و خشکشدن رسوبها نیز اثر دارد.
3. از دست دادن آب. گرما و فشار برآمده از وزن لایههای بالایی باعث خشک شدن رسوب می شود، اما از دست دادن آب در دمای معمولی روی سطح زمین نیز رخ میدهد.
4. سیمانی شدن. آبهای زیرزمینی هنگام جابهجا شدن از بین سوراخها و شکافهای میان رسوبها، مواد محلول در خود را به صورت سیمان بین ذرههای رسوبی جا میگذارند که باعث به هم پیوستن آنها میشود. گاهی سیمان از خود رسوبها فراهم میشود.
5. بلوری شدن دوباره. در این فرایند یک کانی به حالت پایدارتری درمیآید. برای نمونه، صدف جانداران دریایی به صورت آراگونیت است، اما پس از مرگ جاندار به صورت کلسیت در میآید که پایدارتر است. در این فرایند تغییری در ترکیب شیمیایی کانی رخ نمیدهد، اما بلوریشدن دوباره باعث پر شدن سوراخها و شکافهای خالی میشود.
6. واکنشهای زیستشیمایی. در ژرفای 75 متری، هر گرم لجن کف دریا نزدیک 63 میلیون باکتری در خود دارد. این باکتریها در پدید آمدن نفت، زغالسنگ و کانیهایی چون دولومیت پیریت نقش دارند. برای نمونه، باکتریهای ناهوازی اکسیژن مورد نیاز خود را از ترکیبهای سخت نشدهای مانند 4 FeSO به دست میآورند و مواد سختی مانند FeS را برجای میگذارند.
7. زمان. به تنهایی در سنگشدن رسوبها نقش ندارد، اما نقش عاملهای دیگر طی زمان پر رنگ میشود. برای نمونه، رسوبهای نرم گل سفید اگر چند لحظه در فشار 6000 اتمسفر بمانند، تغییر چندانی پیدا نمیکنند، اما اگر برای 17 سال در همین فشار بمانند، سنگ آهک سختی میشوند.
بافت سنگهای رسوبی
از بافت سنگهای رسوبی میتوان چیزهایی دربارهی سرگذشت سنگ رسوبی، از جمله راهی که طی کرده است و چگونگی محیط رسوبگذاری، برداشت کرد. سه نوع بافت اصلی را در سنگهای رسوبی می توان شناسایی کرد: بافت آواری و دو بافت ناآواری که بلورین و اسکلتی نامیده میشوند.
1. بافت آواری. از ذرههای ریز و درشت درست شده است. در این بافت علاوه بر اندازهی ذرهها، میزان یک اندازه بودن ذرهها، که به آن جورشدگی میگویند، نیز مورد توجه است. از میزان جورشدگی میتوان اطلاعاتی پیرامون فرایند رسوبگذاری و محیط رسوبگذاری به دست آورد. برای نمونه، رسوبهای بادی دارای جورشدگی خوب و رسوبهای یخچالی دارای جورشدگی اندک هستند. میزان گردشدگی ذرهها نیز مهم است که به سختی و جنس ذرهها، میزان برخوردهاییکه ذرهها با هم داشتهاند، درازی راهی که طی شده و انرژی جابهجا کننده، بستگی دارد.
2. بافت بلورین. این بافت را در سنگهای رسوبی شیمیایی میتوان دید. طی فرایند سنگزایی، مواد محلول در آب به طور مستقیم بلوری میشوند یا در پی بلوریشدن دوباره، شبکهی به همپیوستهای از بلورهای از پیش موجود، پدید میآید. بلورها ممکن است با چشم دیده شوند(درشتبلور) یا برای دیدن آنها به میکروسکوپ نیاز باشد(ریزبلور). اگر بلورهای سنگ از دو اندازهی متفاوت باشند، اصطلاح پورفیروبلاستیک را برای آن بافت به کار میبرند.
3. بافت اسکلتی. این بافت از گردهمآمدن بخشهای سخت بدن بیمهرگان دریایی و پوششهای سیلیسی یا آهکی پلانکتونها به وجود میآید. صدفها و پوششهای سخت پس از مرگ جانداران روی هم انباشته میشوند و گاهی سیمانی آنها را به هم پیوند میدهد. بافت سنگ به دست آمده شبیه بافت آواری است، اما ذرههای سازندهی آن بخشهای سخت جاندارن است.
خانوادههای سنگهای رسوبی
سنگهای رسوبی را در دو گروه سنگهای آواری(ناشی از فرسایش فیزیکی) و ناآواری(ناشی از فرسایش شیمیایی و زیستشیمیایی) جای میدهند. سنگهای آواری را بر پایهی اندازهی ذرهها در چهار خانوادهی بزرگتر از ماسه، به اندازهی ماسه، به اندازهی لای و کوچکتر از لای طبقهبندی میکنند.
1. بزرگتر از ماسه: ذرههای آن از 2 میلیمتر بزرگتر است.
الف) کنگلومرا، که ذرههای آن کم و بیش گرد شده است و در میان سیمانی از سیلیس، آهک یا رس جای گرفتهاند.
ب) برش که ذرههای آن گوشهدار است و جورشدگی خوبی ندارند و در پی فعالیتهای ورقههای قارهای، فعالیتهای آتشفشانی یا رسوبگذاری در یخچالها پدید میآیند.
2. به اندازهی ماسه: ذرههای آن بین 06/0 تا 2 میلیمتر است.
الف) ماسهسنگهای کوارتزی، که بیش از 90 درصد ذرههای آن از کوارتز است.
ب) آرکوز، که 25 درصد ذرههای آن از فلدسپاتها و بیش از 50 درصد آن از کوارتز است.
ج) گریواک، که بخش زیادی از آن از کوارتز و فلدسپاتهاست، اما کانیهای تیرهای مانند میکا، هورنبلند و پیروکسن نیز در آن دیده میشود.
3. به اندازهی لای: ذرههای آن بین 06/0 تا 002/0 میلیمتر است.
الف) لای سنگ، از ذرههای کوارتز درست میشودکه سیمانی از جنس سیلیس، آهک یا حتی رس آنها را به هم پیوند میدهد. به این سنگها سنگ سیلتی یا فورشسنگ نیز میگویند و اگر نیمی از ذرههای آنها از رس باشد، به آنها گلسنگ نیز گفته میشود.
ب) لس، در پی سخت شدن رسوبهای بادی به وجود میآید. لسها به طور معمول زردرنگ هستند و ذرههای آنها بیشتر از کوارتز، فلدسپات، کلسیت، میکا، کانیها آهندار و کانیهای رسی است.
4. کوچکتر از لای: ذرههای آن از 002/0 میلیمتر کوچکتر است.
الف) سنگهای رسی، بیش از نیمی از ذرههای آنها از ذرههایی به اندازهی لای کوچکتر است. کانیهای رسی (سیلیکاتهای آبدار)، کوارتز، فلدسپات و میکا به فراوانی در آنها دیده میشود.
ب) مارن، گونهای سنگ رسی است که میزان کربنات کلسیم آن بین 25 تا 50 درصد است. اغلب مارنها به رنگ خاکستری دیده میشوند، در خود فسیل دارند و با اسیدکلریدریک میجوشند.
ج) شیل، به گروهی از سنگهای رسی یا حتی لایسنگها گفته میشود که در پی فشارهای کوهزایی، کم و بیش حالت ورقهای از خود نشان میدهند. شیلها در خود فسیل دارند و از برخی از آنها، که شیل نفتی نامیده میشوند، پس از تقطیر نفت به دست میآید.
سنگهای ناآواری را نیز در چهار خانوادهی سنگهای آهکی، سنگهای سیلیسی، سنگهای اشباعی و زغالسنگها جای میدهند.
1. سنگهای آهکی: بیش از نیمی از ترکیب آنها را کربنات کلسیم میسازد.
الف) سنگ آهک معمولی، بیش از 90 درصد آن از کربنات کلسیم است. به رنگ شیری تا کرم دیده میشود. هنگام شکستن دارای لبههای تیز میشود.
ب) چاک(گل سفید)، سنگ آهک نرم و سفیدی است که بیشتر از اسکلت جانداران میکروسکوپی درست شده است.
ج) کوکینا، به طور کامل از صدف جاندران دریایی درست شده است.
د) تراورتن، سنگ آهک به نسبت خالصی است که در خشکیها دیده میشود و از رسوبگذاری آب چشمههای حاوی کربنات کلسیم درست میشود.
ه) دولومیت، سنگ آهکی است که اندکی منیزیم دارد. در مقایسه با سنگ آهک معمولی تیرهتر است و اسیدکلریدریک رقیق بر آن بی اثر است.
2. سنگهای سیلیسی: بیش از نیمی از ترکیب آنها را سیلیس شیمیایی یا زیستی میسازد.
الف) چرت، نوعی سنگ سیلیسی با دانههای ریز که فلینت(سنگ آتشزنه)، ژاسب(چت قرمز) و سنگ محک(چرت سیاه) از نمونههای شاخص آن است.
ب) دیاتومیت، بیش از نیمی از ترکیب آن را پوستهی جانداران تکسلولی به نام دیاتومه میسازند.
ج) تریپولی، یا سنگ سمباده که بیشتر از کلسدونی درست شده و از هوازدگی دیگر سنگهای سیلیسی به وجود میآید.
3. سنگهای اشباعی: از تهنشینی یونها در محیطهای رسوبی پدید میآیند.
الف) سنگ نمک، از کانی هالیت درست شده و اگر ناخالصیهایی از اکسیدهای آهن یا رس داشته باشد، به رنگ زرد تا قرمز در میآید.
ب) سنگ گچ، از سولفات کلسیم درست شده و به دو صورت بیآب(انیدریت) و آبدار(ژیپس) یافت می شود.
4. زغالسنگها: از پیکرهی گیاهان که در لابهلای رسوبها جای گرفتهاند، درست میشوند.
الف) تورب، بین 45 تا 60 درصد کربن دارد و آن را زغالسنگ نارس میدانند.
ب) لیگنیت، بین 60 تا 70 درصد کربن دارد و به رنگ قهوهای تیره است.
ج) زغالسنگ معمولی، بین 70 تا 90 درصد کربن دارد و به رنگ سیاه براق است.
د) آنتراسیت، بین 90 تا 95 درصد کربن دارد. براق و سیاهرنگ است، اما دست را سیاه نمیکند.
ه) گرافیت، کربن 100 درصد خالص است که به صورت ورقههای نازک روی هم جای گرفتهاند.
سنگهای دگرگونی
برخی سنگها در پی فشار و گرمای زیاد، بیآنکه ذوب شوند، دگرگونیهای فیزیکی و شیمیایی پیدا میکنند و سنگهای دیگری به نام سنگهای دگرگونی را پدید میآورند. سنگ دگرگونی ممکن است نسبت به سنگ مادر، شکل، اندازه، نوع کانیها و در نتیجه بافت و ترکیب شیمیایی بسیار تازهای داشته باشد. هر چه گرما و فشاری که به سنگها وارد می شود، کمتر باشد، دگرگونی آنها کمتر است که از آن به دگرگونی ضعیف یاد میشود. به وجود آمدن گرافیت و برخی زغالسنگها از این گونه است. اما هر چه گرما و فشاری که به سنگ وارد می شود، بیشتر باشد، دگرگونیها نیز بیشتر خواهد بود که از آن به دگرگونی شدید یاد میشود. به وجود آمدن الماس نمونهی از دگرگونی بسیار شدید است.
علاوه بر فشار و گرما، برخی سیالها نیز در فرایند دگرگونی دخالت دارند. بررسیها نشان داده است که همهی سنگها به طور میانگین 5/3 درصد دی اکسیدکربن و 5/5 درصد آب دارند. طی دگرگونی، آب و دیاکسید کربن سیال فعالی را به وجود میآورند که البته نقش آب پر رنگتر است. بررسیها نشان داه است که فشار و گرمای زیاد در بسیاری از سنگها هیچ گونه دگرگونی به وجود نمیآورند، اما اگر به سنگی که در فشار و گرمای زیاد است، اندکی آب افزوده شود، برخی کانیها با تندی بیشتر رشد میکنند و حتی کانیهای جدیدی در سنگ به وجود میآید. چرا که آب به جدا شدن برخی یونها از کانیها و جابهجا شدن آنها در سنگ کمک میکند.
سنگهای دگرگونی به روشهای زیر پدید میآیند:
1. دگرگونی مجاورتی. گاهی سنگ مادر در کنار تودهی آذرین قرار میگیرد. در این صورت، در جای برخورد آن با تودهی داغ، بلوریشدن دوباره و دگرگونی شدید رخ میدهد. اما با زیاد شدن فاصله از تودهی آذرین از شدت دگرگونی کاسته میشود.
2. دگرگونی جنبشی. این نوع دگرگونی در پی فشار جهتدار و گرمای فراهم شده از انرژی مکانیکی هنگام شکستن سنگها رخ میدهد. در جای گسلها، که شرایط این دگرگونی را دارند، سنگ دانه ریز و سیاهرنگی به نام میلونیت پدید میآید.
3. دگرگونی دفنی. این نوع دگرگونی در پی انباشته شدن پیوستهی رسوبها در کف محیطهای رسوبی به وجود میآید. لایههای زیرین در پی فشار وزن رسوبها فشرده می شوند و سنگهای رسوبی را پدید میآورند. اما لایههای بسیار پایینتر، در پی فشار و گرمای زیاد رفتهرفته دگرگون میشوند.
4. دگرگونی گرمابی. در این دگرگونی آب بسیار داغ نقش مهمی دارد. این آب ممکن است از ماگما یا آبها زیرزمینی باشد. در این دگرگونی گاهی موادی به سنگ مادر افزوده یا از آن برداشت می شود.
5. دگرگونی برخوردی. در پی برخورد سنگهای آسمانی بزرگ بر سطح زمین رخ میدهد. این نوع دگرگونی در زمین کمیاب است، اما در سطح ماه و مریخ به فراوانی رخ میدهد.
6. دگرگونی ناحیهای. این نوع دگرگونی نتیجهی همهی عاملهایی است که در دگرگونی سنگها از آنها نام بردیم. بیشتر سنگهای دگرگونی نیز به همین روش به وجود میآیند. این نوع دگرگونی اغلب در فرورانش ورقههای سنگکره رخ میدهد. در ایران در راستای رشته کوه زاگرس از سنندج تا حاجیآباد(شمال بندر عباس)این نوع دگرگونی دیده می شود و بخش زیادی از سنگهای دگرگونی که در کارهای ساختمانی کاربرد دارند، از معدنهای همین ناحیه به دست میآید.
بافت سنگهای دگرگونی
سنگهای دگرگونی به دلیل فشار همهسویهای که به آنها وارد میشود، بسیار متراکم هستند و حجم فضاهای خالی در آنها بسیار پایین است. دگرگونی جنبشی بیش از همه باعث بر هم خوردن بافت اولیهی سنگ میشود. طی دگرگونی کانیهای دانهریز با هم یکی میشوند و کانیهای دانهدرشتتری به وجود میآورند. گاهی نیز، بهویژه در دگرگونی جنبشی، دانهها شکسته میشوند و دانههای ریزتری به وجود میآید. با بلوری شدن دوباره و رشد دانهها، دیوارهی بین دو کانی کنارهم، حالت دندانهای و مضرس به خود میگیرد. این بافت را مضرسی یا درهم و گاهی دانهقندی میگویند. فشار جهتدار عمودی نیز باعث جهتیافتگی کانی ها به صورتی میشود که سنگ نمای لایهای یا نواری پیدا میکند که از آن به فولیاسیون یاد میشود.
خانوادههای سنگهای دگرگونی
سنگهای دگرگونی را بر پایهی جهتیافتگی در دو گروه دارای جهتیافتگی و بدون جهتیافتگی جای میدهند.
1. سنگهایی که کانیها آنها جهتیافتگی دارند: این سنگها مانند سنگهای رسوبی نمای لایهای دارند.
الف) اسلیت، در پی دگرگون شدن ضعیف شیلها پدید میآید. کانیهای رسی،کوارتز، مسکوویت و کلریت از کانیهای اصلی آن هستند.
ب) فیلیت، در پی دگرگون شدن ضعیف شیلهایی پدید میآید که کانیها ورقهای بزرگتری دارند. این سنگ با داشتن سطح براق از اسلیت بازشناخته میشود.
ج) شیست، از دگرگون شدن شدید شیلها پدید میآید. بیش از نیمی از کانیهای آن را کانیهای ورقهای مانند مسکوویت و بیوتیت تشکیل میدهند. دوگونه از شیستها، تالکشیست و کلریتشیست، از دگرگونی سنگهای بازالتی پدید میآیند.
د) گنایس، فراوانترین سنگ دگرگونی است. سنگ مادر آن ممکن است گرانیت، ریولیت، سنگهایی با دگرگونی ضعیف و سنگهای رسوبی، مانند آرکوز، باشد. کانیهای اصلی گنایسها از کوارتز، فلدسپات سدیمدار و فلدسپات پتاسیمدار است. بیشتر آنها نوارهای یکدرمیانی از رنگ سفید یا صورتی و لایههای تیره دارند. گنایسی که بیشتر از کانیها تیره درست شده باشد، آمفیبولیت نام دارد.
2. سنگهایی که کانیهای آنها جهتیافتگی ندارند: این سنگها مانند سنگهای آذرین نمای تودهای دارند.
الف) مرمر، از دگرگونی سنگهای آهکی و دولومیت پدید میآید. اگر خالص باشد به رنگ سفید برفی و اگر دارای کانیهایی مانند میکا، گرونا، ولاستونیت و کلریت باشد، به رنگهای سبز، صورتی، خاکستری و حتی سیاه دیده میشود.
ب) کوارتزیت، در پی دگرگونی نه چندان شدید ماسهسنگ کوارتزی پدید میآید. کوارتزیت خالص سفیدرنگ است اما اکسیدهای آهن آن را صورتی یا قرمز میکنند.
ج) هورنفلس، از دگرگونی مجاورتی سنگهای رسی پدید میآید. بافت مضرس و رنگ تیرهای دارد.
چرخهی سنگ
طی زمان دراز و در پی واکنشهای شیمیایی، فیزیکی و زیستی، هر سه گروه سنگها میتوانند به هم تبدیل شوند. سنگهای آذرین از سرد شدن مادهی مذاب به وجود میآیند. اگر فریاند سرد شدن مادهی مذاب زیر پوستهی زمین رخ دهد، سنگهای آذریت درونی پدید میآیند. سنگها آذرین بیرونی از سرد شدن گدازه نزدیک یا روی سطح زمین به وجود میآیند. زمین شناسان بر این باورند که سنگهای آغازین زمین همه از نوع آذرین بودهاند، چرا که زمین در آغاز تودهای از مادهی مذاب بوده است.
سنگهای آذرین در برخورد با هوا و آب دچار هوازدگی و فرسایش میشوند و به صورت ذرههای کوچکتری میشکنند و خرد میشوند. آن ذرهها در پی نیروی گرانش، آبهای جاری، یخچالها، موج دریا و باد جابهجا میشوند و به محیطهای رسوبگذاری، بهویژه دریاها و دریاچهها، میروند. طی این جابهجایی نیز بیش از پیش خرد میشوند. رسوبها در محیطهای رسوبگذاری به صورت لایههای موازی و افقی روی هم انباشته میشوند و طی فرایند سنگزایی، سخت میشوند و سنگهای رسوبی را پدید میآورند.
اگر سنگهای رسوبی در ژرفای زیادی جای گرفته باشند، در پی فشار وزن لایههای بالایی یا فشار فراهم شده از جابهجایی ورقههای زمین و گرمای درون زمین، آرامآرام دگرگون میشوند و سنگهای دگرگونی را میسازند. سنگهای دگرگونی نیز اگر گرمای بیشتری ببینند، ذوب میشوند و ماگما میسازند. از سرد شدن ماگما نیز بار دیگر سنگ آذرین پدید میآید.
این چرخهی سنگ، که از آغاز پدید آمدن زمین همواره ادامه داشته است، بیش از 200 سال پیش از سوی جیمز هاتن پیشنهاد شد. او با گردآوری یافتههای زمینشناسان پیش از خود به این نتیجه دست یافت. این چرخه با افزایش آگاهی دانشمندان از فرایند زمینساخت ورقهای بیش از پیش روشنتر شد. این چرخه میانبرهایی نیز دارد. برای نمونه گاهی سنگ آذرین بی آن که هوازده شود و سنگ رسوبی پدید آورد، در پی گرما و فشار به سنگ دگرگونی تبدیل میشود. جای برخورد ورقههای قارهای نمونهای از جاهایی است که این فرایند در آن رخ میدهد.
سنگهــای آذریــن
سنگهای آذرین از سرد شدن و تبلور ماگما (Magama) حاصل میشوند. این سنگهای مذاب که از ژرفای 200 کیلومتری زمین منشأ میگیرند، عمدتاً از عناصر سازنده کانیهای سیلیکاته به همراه مقداری گاز، مخصوصاً بخار آب که در اثر فشار همه جانبه وارده از سنگهای در ماگما باقی مانده، ترکیب یافتهاند. چون ماگما از سنگهای اطراف سبکتر است به سوی بالا حرکت میکند و گاهی به سطح زمین رسیده و به صورت آتشفشان فوران مینماید.انفجارات مهیبی که گهگاه در هنگام فوران آتشفشانی دیده میشود بر اثر خروج گازهای (موادفرّاری) است که در نتیجه کاهش فشار همه جانبه در نزدیکی سطح زمین آزاد میشوند. گاهی بر اثر گرفتگی دودکش آتشفشان و داخل شدن آبهای سطحی به آشیانه ماگمایی انفجارات ناگهانی و شدیدی به وقوع میپیوندد. فوران آتشفشانی ضمن پرتاب قطعات سنگی، غالباً جریانهای گدازهای گستردهای تولید میکند. گدازه (Lava) مانند ماگما میباشد، با این تفاوت که قسمت اعظم گازهای خود را از دست داده است. سنگی که از انجماد گدازه حاصل میشود در زمره سنگهای خروجی (Extrusive) یا آتشفشانی (Volcanic) به شمار میآید.
ماگمایی که نتواند به سطح زمین برسد در نهایت در اعماق زمین سرد میشود. سنگهای آذرینی که بدین طریق حاصل میشود سنگهای نفوذی (intrusive) یا پلوتونیک (Plutonic) نام دارد و اگر فرسایش، سنگهای رویی آنها را کنار نزند، هیچگاه در سطح زمین مشاهده نمیشوند.
تبلــور مــاگمــا
چون ماگما به صورت مایع داغی است یونهای سازنده آن به آسانی به هر طرف حرکت میکنند و به اصطلاح حالت نامنظم دارند. اما، با سرد شدن ماگما، حرکت نامنظم یونها کندتر شده و آرایش منظمی پیدا میکنند. این فرآیند، تبلور (Crystallization) نامیده میشود. قبل از بررسی تبلور بهتر است ببینیم چگونه یک بلور ساده ذوب میشود. در یک جسم جامد بلورین، یونها با نظم و ترتیب معینی پهلوی هم چیده شدهاند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 23 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله سنگهای آذرین