فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

عملیات روانی امریکا علیه کشورهای اسلامی 27 ص

اختصاصی از فایلکو عملیات روانی امریکا علیه کشورهای اسلامی 27 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

(عملیات روانی امریکا علیه کشورهای اسلامی

در مورد شیوه‌های امریکا برای اعمال عملیات روانی بر ضد شوروی سابق و دیگر دشمنانش، تاکنون مباحث زیادی مطرح و شیوه‌های این کشور با استفاده از شواهد، بررسی شده است. با توجه به وسعت جهان اسلام از نظر جمعیت، فرهنگ، قومیت و … و با توجه به اینکه پیروان دین اسلام در حال افزایش است (به نحوی که پیش‌بینی می‌شود تا سال 2023 اسلام بیشترین پیروان را خواهد داشت) و به ویژه با توجه به این مطلب که منافع امریکا در بیشتر مناطق جهان با چالش گرایشهای اسلامی مواجه است؛ چگونگی مبارزه و برخورد امریکا با دنیای اسلام به مطالعات بسیار عمیق و علمی نیاز دارد. البته، پر واضح است که امریکا در رویارویی با جهان اسلام مجبور است به ابعاد نرم‌افزاری منازعه بپردازد؛ بنابراین، عملیات روانی از شاخص‌ترین مؤلفه‌های بعد نرم‌افزاری جنگ است. این مقاله با ارائه بحثهای تئوریک و نیز شواهد تاریخی در صدد است گوشه‌هایی از تلاشهای عملیات روانی امریکا را بازگو کند و در پایان، توصیه‌هایی را به خوانندگان ارائه دهد.

مقدمهاز زمان فروپاشی اتحاد شوروی و شعله‌ور شدن جنگ دوم خلیج فارس در سال 1991، دولتهای منطقه ـ به ویژه ایران ـ از سوی امریکا در معرض یک عملیات روانی هدفمند، سازماندهی شده و مطالعه شده قرار گرفتند. طبیعت و گرایشهای حکومت امریکا همواره تهاجمی و نظامی بوده است، زیرا سیاستمداران آن یا صاحبان شرکتهای بزرگ هستند یا در چنین شرکتهایی سهام دارند یا در مقام مدیران عالی‌رتبه این شرکتها موظف‌اند که در راستای منافع خود و افزودن به ثروتهایشان تلاش کنند. همچنین، فعالیت این شرکتها یا در زمینه تجارت نفت است یا در صنایع بزرگی که به تولید جنگ‌افزار می‌پردازند، بنابراین، بودجه‌های توسعه تسلیحات نظامی و جنگ‌افزار نظامی را در سطح میلیاردی جذب می‌کنند. هر چند آیزنهاور ـ رئیس جمهور پیشین امریکا ـ مردم را از تسلط این شرکتها بر سیاست بر حذر داشته بود، اما می‌توان گفت سیاست خارجی امریکا را ژانرالهای پنتاگون و کارخانه‌های صنایع جنگ تعیین می‌کنند. معروف است که مناقشات سیاسی و عملیات روانی ابزار اجرای سیاست خارجی و ستون فقرات آن هستند. در همین راستا، جیمز پلدوین معاون فرمانده نیروی دریایی امریکا در مقدمه کتاب جنگ سیاسی گفته است: «غالباً جنگ با به کارگیری وسایل نظامی تعریف می‌شود که از طریق، در صدد کسب اهداف سیاسی است، اما باید گفت عملیات روانی سیاسی برای دستیابی به این اهداف، راه مؤثرتری است. در این راستا به کارگیری تصاویر، افکار، سخنرانی، شعار، تبلیغات، فشار اقتصادی و فناوری اطلاعات، بر سیاست دشمن اثر می‌گذارد».

در واقع، کشورهای اسلامی از دهه هفتاد به بعد با پیامهای عملیات روانی زندگی می‌کنند. اوج این وضعیت را در حمله امریکا بر ضد تروریسم و توطئه‌های این کشور در بحران عراق شاهد هستیم. از این پس، دخالتهای بی‌پرده امریکا در امور کشورهای اسلامی و خطرهای آن برای دولتهای منطقه را بیشتر شاهد خواهیم بود؛ دخالتهایی که با شعار توسعه دموکراسی و یکسان‌سازی اقتصادی و سیاسی انجام می‌گیرد. حکومت امریکا اکنون عملیات روانی ویرانگری را بر ضد جهان اسلام و حتی بر ضد مردم امریکا بر پا کرده است. حوادث 11 سیپتامبر شرایطی را فراهم کرد تا این جنگ از پیش آماده شده – که سیاست خارجی بوش را در مورد خاورمیانه شکل می‌دهد – امکان اجرا پیدا کند. البته جورج بوش پس از انتخاب شدن به ریاست جمهوری امریکا به دنبال چنین بهانه‌ای بود، وی هرگونه تعریف دیگری از تروریسم را رد و خود را تنها مرجع تعریف و تعیین مصادیق تروریسم معرفی کرد و در این راستا، رفتار هر دولتی را که با سیاستهای وی موافق نباشد، هدف بمباران عملیات روانی قرار می‌داد. اهداف پنهان و واقعی حکومت امریکا در برابر عراق از چشم ناظران سیاسی پوشیده نیست، اما متأسفانه در اثر اعمال نیروی عملیات روانی امریکا بر دولتهای اسلامی و حتی اخیراً بر برخی دولتهای اروپایی، این اهداف بر ضد ملت عراق متمرکز شده است. البته بعضی از دولتهای عربی در این زمینه مقصر هستند؛ زیرا آنها باور دارند که باید به خواسته‌های امریکا پاسخ مثبت بدهند. در واقع، این عمل آنها تسلیم شدن در برابر خواسته‌های امریکا برای رهایی از تهدید عراق بود. مسئله مهم‌تر اینکه، اهداف امریکا در پشت پرده براندازی حکومت در عراق، جهانی کردن ادعاهای دروغی است که کارشناسان عملیات روانی در پنتاگون آنها را می‌سازند. بنابراین، بهانه‌تراشیها و ادعاهای آنها در توجیه جنگ بر ضد عراق به گونه‌ای است که رفته‌رفته همه باور می‌کنند که اهداف اعلام شده امریکا، اهداف واقعی جنگ است. به بیان دیگر، آنها دروغهایی را اختراع می‌کنند و در اثر تکرار این دروغها از وسایل ارتباط جمعی مخاطبان دچار شک و تردید می‌شوند که آیا این ادعاها را باور کنند یا برای خنثی کردن آنها تلاش کنند؟ بنابراین، مخاطبان باید اهداف پنهان آنها را کشف و بر اطلاعات دروغ تمرکز کنند و از این طریق، آنها را افشا کنند. این، بهترین شیوه رد توجیهات تبلیغاتی حکومت امریکا برای شروع جنگ در کشورهای دیگر است. در غیر این صورت، کشورهای مردمی قصور بزرگی را مرتکب می‌شوند که عدم آگاهی آنها را نسبت به آثار عملیات روانی نشان می‌دهد. آیا آن کشورها تجاهل می‌کنند یا واقعاً از روشها و خطرهای عملیات روانی بی‌اطلاعند؟ به راستی در فرهنگ سیاسی امریکا عملیات روانی نان سیاست و اکسیر حیات است. بنابراین بررسی مشروحی در مورد اهمیت عملیات روانی در سیاست امریکا انجام می‌گیرد.

عملیات روانی- تبلیغاتی: اصول و به کارگیری در مفهوم امریکایی

نخست به برخی از گفته‌های سیاستمداران و نظامیان امریکایی درباره تأثیرات عملیات روانی و جایگاه آن در سیاست خارجی امریکا اشاره می‌شود. پل اسمیت از محققان برجسته مؤسسه دفاع ملی در مورد جنگ سیاسی می‌گوید: «در جنگ، کشتن عنصر اساسی نیست بلکه عنصر اساسی مجبور کردن دشمن به رفتار موافق اراده ماست». بنابراین، در اینجا عملیات روانی قرینه اراده سیاسی است و این نوع از جنگ، با ابزار خاص خود و با اشکال مختلف وارد صحنه می‌شود تا درجات بیشتری از فشار را بر دشمن وارد کند. هما میدوکان( ) می‌گوید: «روشنگری استعماری بهتر از توپخانه است که بر بدنها غلبه می‌کند. عملیات روانی امریکا از طریق شکنجه روح عمل می‌کند». دگلاس بلورفاب رئیس آژانس اطلاعات مرکزی امریکا سیا می‌گوید: «نقش عملیات ویژه (روانی) در استراتژی ایالات متحده در دهه هشتاد چنین بود: این کشور به مدت دو سال


دانلود با لینک مستقیم


عملیات روانی امریکا علیه کشورهای اسلامی 27 ص

فمینیسم 33 ص

اختصاصی از فایلکو فمینیسم 33 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

فمینیسم

راهپیمایی روز جهانی زن در بنگلادش به ابتکار سازمان ملی کارگران زن در ۸ مارس ۲۰۰۵فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مباحثه‌ای است که از جنبش‌ها، نظریه‌ها و فلسفه‌های گوناگون تشکیل شده است که در ارتباط با تفاوت جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسایل زنان مبارزه می‌کند.

واژهٔ فمینیسم را نخستین بار شارل فوریه، سوسیالیست قرن نوزدهمی برای دفاع از جنبش حقوق زنان به کار برد.

فمینیسم مجموعهٔ گسترده‌ای از نظریات اجتماعی، جنبش‌های سیاسی، و بینش‌های فلسفی است که عمدتاً به وسیلهٔ زنان برانگیخته شده‌اند یا از آنان الهام گرفته‌اند، مخصوصا در زمینه شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن‌ها. به عنوان یک جنبش اجتماعی، فمینیسم بیشترین تمرکز خود را معطوف به تحدید نابرابری‌های جنسیتی و پیشبرد حقوق، علایق و مسایل زنان کرده‌است. فمینیسم عمدتاً از ابتدای قرن ۱۹ پدید آمد. زمانی که مردم به طور وسیع این امر را پذیرفتند که زنان در جوامع مرد محور، سرکوب می‌شوند.

در طی یک قرن و نیم جنبش رو به رشد زنان هدف خود را تغییر ساختارهای اقتصادی-اجتماعی و سیاسی مبتنی بر تبعیض جنسیتی علیه زنان قرار داده‌ است.

فمینیست‌های اولیه را به اصطلاح «موج اول» می‌نامند. نهضت‌های حق‌طلبانه زنان تا سال ۱۹۶۰ جزء موج اول هستند. اولین آثار زنان در این موج از نقش محدود زنان انتقاد می‌کنند بدون اینکه لزوماً به وضعیت نامساعد آنان اشاره کرده و یا مردان را از این بابت سرزنش کنند. موج اول فمینیستی با روشنگری‌های مری ولستون کرافت و بیانیه ۳۰۰ صفحه‌ای‌اش در سال ۱۷۹۲ در انگلستان آغاز شد.

این جنبش در طول سال‌های بعد، با ظهور موج دوم فمینیسم و موج سوم فمینیسم کامل‌تر شد. فمینیسم سعی می‌کند تا ضمن درک دلایل نابرابری‌های موجود، تمرکز خود را به سیاست‌های جنسیتی، معادلات قدرت و جنسیت معطوف نماید.

موضوع‌های کلی مورد توجه فمینیسم تبعیض، رفتار قالبی، شیء‌انگاری، بی‌داد و مردسالاری/پدرسالاری هستند. فعالان فمینیست به مواردی مانند حقوق تولیدمثلی، خشونت خانگی، برابری دستمزد، آزار جنسی، و تبعیض جنسیتی می‌پردازند.

جوهرهٔ فمینیسم آن است که حقوق، مزیت‌ها، مقام، و وظایف نبایستی از روی جنسیت مشخص شوند. به رغم اینکه بسیاری از رهبران فمینیسم زنان بوده‌اند ولی این بدان معنا نیست که تمام فمینیست‌ها زن بوده‌اند/هستند.

تمام فمینیست‌ها به اصل موضوع تلاش برای احقاق حقوق زنان معتقد هستند ولی در مورد علل این ستم‌دیدگی و روش‌های مبارزه با آن اختلاف وجود دارد و همین مساله موجب همراهی فمینیسم با پسوندهای متفاوت شده‌ است.

فمینیسم (به عنوان جنبش اصالت زنان) بخشی از پدیده یا جنبش توجه به دیگری یا اصالت دیگری است، جنبشی که در قلمرو نژاد، قومیت و جنسیت پدیدار شد‌. فمینیسم در عین حال توجه‌برانگیزترین بخش این جنبش نیز هست که روایت‌های مختلفی چه در جهت موافق و چه در جهت مخالف دارد.[۱]

خاستگاه‌ها

در طول تاریخ حامیان برابری جنسیت‌ها و حقوق زنان را می‌توان یافت. برای مثال، ملکه تئودورا از روم شرقی یکی از طرفداران وضع قوانینی بود که موجب حمایت‌های بیشتر از زنان و آزادی‌های بیش‌تر در امور زنان می‌گشت، و کریستین د پیزان، اولین نویسنده حرفه‌ای زن، بسیاری از عقاید فمینیستی را بسیار زودتر از سال ۱۳۰۰ میلادی در مقابله با کوشش‌هایی که جهت محدود کردن ارث‌بری زنان و عضویت در اتحادیه انجام می‌گرفت ارتقا داد. به هر حال، بیش از چند قرن از یکپارچگی فمینیسم به عنوان یک فلسفه گسترده و جنبش اجتماعی نگذشته‌است.

تاریخ فمینیسم مدرن به عنوان یک فلسفه و جنبش اغلب باز می‌گردد به روشنفکری با روشنفکرانی همچون مری ورتلی مونتاگو و مارکوئیز د کاندورست که از تحصیلات زنان پشتیبانی می‌کردند. اولین مجمع علمی زنان در سال ۱۷۸۵ در میدلبورگ، شهری در جنوب جمهوری هلند بنیان نهاده شد. در طی این دوره وجود روزنامه‌هایی برای زنان که مبتنی بر موضوعاتی همچون علم بود به خوبی عمومی گردید. مری ولستن کرفت «یک حمایت کننده از حقوق زنان» در سال (۱۷۹۲) یکی از اولین عاملانی است که بدون شک می‌تواند فمینیست نامیده شود.

فمینیسم در قرن نوزدهم یک جنبش نهادینه شد تا این که مردم به گونه‌ای افزون‌تر نسبت به رفتار ناعادلانه با زنان آگاهی یابند. شارل فوریه سوسیالیست آرمان‌خواه در سال ۱۸۳۷ کلمه «فمینیسم» را اختراع نمود، و معتقد بود که گسترش پشتیبانی از حقوق زنان در همه جوامع زودتر از سال ۱۸۰۸ پیشرفت خواهد کرد. از اولین همایش حقوق زنان در سنکا فالز، نیویورک در سال ۱۸۴۸ جنبشی سازمان‌یافته تاریخ‌گذاری شد. در سال ۱۸۶۹، جان استوارت میل کتاب پیروی از زنان را به جهت اثبات این که «تبعیت قانونی تنها یک جنس از دیگری اشتباه بوده... و ...یکی از رئوس موانع جهت پیشرفت انسان است» منتشر نمود.

در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم زنان در بسیاری از کشورها توانستند به حق رای و شرکت در انتخابات دست یابند. نیوزیلند در سال ۱۸۹۳ اولین این کشورها بود. با کمک کیت شپارد طرفدار دادن حق رای یا حق انتخاب به زنان، مخصوصا در سال‌های پایانی جنگ جهانی اول پیشرفت کرد. دلایل این امر متفاوت بود، اما همه آن‌ها یک خواسته را که تصدیق همکاری و مساعدت زنان در طول جنگ بود در بر داشت، و همچنین تحت تأثیر قدرت نطق و بیانی که دو طرف در زمان توجیه تلاش‌های جنگی‌شان استفاده کردند واقع شد. برای مثال از زمانی که نکات چهارده‌گانه وودرا ویلسون خود تصمیم‌گیری را به عنوان اساس جامعه به رسمیت شناخت، تزویر در نظر نگرفتن حق نیمی از جوامع مدرن از دادن حق رای مشکل شد.

گرایش‌های فمینیسم

برخی از تئوریهای فمینیستی فرضیات پایه راجع به جنسیت، تفاوت جنسیت و تمایلات جنسی، شامل مقوله خود زنان را به عنوان یک عقیده کل نگر مورد تحقیق قرار می‌دهند، سایر تئوریها (به جای ارائه تعدد جنسیتها) مذکر / مونث بودن را کاملاً به صورت


دانلود با لینک مستقیم


فمینیسم 33 ص

پاورپوینت روشهای گوگردزدایی در فولاد

اختصاصی از فایلکو پاورپوینت روشهای گوگردزدایی در فولاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت روشهای گوگردزدایی در فولاد


پاورپوینت روشهای گوگردزدایی در فولاد

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: powerpoint (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد اسلاید:50

مقدمه

گوگرد (s) با نقطه ذوب 119 و نقطه جوش 445 و وزن مخصوص 2 گرم بر ساتتیمتر مکعب  یکی از عناصر ناخواسته در چدن و فولاد است.گوگرد با آهن ترکیبی ثابت به شکل FeS را تولید میکند که دارای 3/36 درصد گوگرد است. این ترکیب در آهن مذاب حل می شود ولی حلالیت آن در آهن جامد بسیار کم است.  مجموعه سولفور آهن با آهن دارای نقطه اتکتیکی با 30% گوگرد در985 درجه سانتیگراد  می باشد و چون درجه حرارت انجماد آن نسبتا پایین است لذا موقعی شروع به انجماد می کند که از جامد شدن فولاد یا چدن مدت ها گذشته است و در نتیجه به صورت یه فیلم نازکی در بین بلور های آهن قرار می گیرد. تجربه نشان داده است اگر میزان گوگرد به حدود 6/0 برسد در این صورت تقریبا دور تمامی دانه ها را یک قشر نازک سولفور آهن آغشته خواهد کرد.

چون سولفور آهن فازی شکننده است لذا در بین دانه ها مقاومت به شکست در فولاد و چدن را پایین آورده و مخصوصا در حالت گرم به علت آنکه ذوب اتکتیک و سولفور آهن پایین است،آلیاژ خواص مکانیکی خود را در گرما به دلیل نرم شدن مرز دانه ها از دست خواهد داد.گوگرد تنها یک مزیت دارد  و آن خوش تراش کردن بعضی از آلیاژهای آهن کربن در هنگام تراشکاری است.در تولید چدن با گرافیک کروی (داکتیل) وجود گوگرد بیش از 02/0 % باعث مصرف زیاد ماده کروی کننده و نیز ناخالصیهای به وجود آمده در زمینه و ساختمان داخلی چدن داکتیل می شود. متالورژیستها و محققین میزان مطلوب آن را 01/0%=> %S => 005/0% بیان می کنند.در فولادها گوگرد زدایی برای کاهش میزان آخال ها و بالا بردن مقاومت مکانیکی و حد خستگی و در چدنها در هنگام تولید چدن داکتیل برای توسعه شکل گیری گرافیت های کروی انجام می شود

خواص فیزیکو شیمیایی ومتالورژیکی آهن- گوگرد

خواص عمومی گوگرد

گوگرد جامد اساساً از نظر بلورین به شکل رومبیک است . نقطه ذوب و جوش آن به ترتیب        و        است. تبدیل گوگرد جامد رومبیک به بخار گوگرد واکنشی گرماگیر است.                          (رومبیک) 2s   بخار گوگرد ممکن است شامل ملکول هایی از یک تا 8 اتم باشد که آنها را به صورت های                نشان می دهند . تعداد اتم ملکول های گوگرد بستگی به دمای بخار آن دارد


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت روشهای گوگردزدایی در فولاد

دموکراسی از نظر کارل پوپر 15 ص

اختصاصی از فایلکو دموکراسی از نظر کارل پوپر 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

دموکراسی از نظر کارل پوپر

مقدمه

دموکراسی از مفاهیمی است که از زمان پریکلس، که آن را «حکومت مردم» تعریف کرد، تا امروز که در مجامع نظریه پردازی غرب به ویژه امریکا، تحکیم و گسترش آن کارْ ویژه اصلی و تخصصی دولت معرفی می شود، تحولات زیادی داشته است. مجادلات و مباحثات مخالفان و موافقان دموکراسی درباره ضعف ها و مزایای این شیوه حکومت، موجب شکل گیری رساله ها و کتب فراوانی شده است. مفهوم دموکراسی بسیار پیچیده تر از آن است که تصور می شود؛ زیرا منظوری که گویندگان و نویسندگان از به کاربردن آن داشته اند و دارند، متناسب با مقتضیات زمان و شرایط هر عصر متفاوت بوده است. در نوشتار حاضر به بررسی آرای کارل پوپر درباره دموکراسی و تأثیری که اندیشه های وی در تبیین مفهوم دموکراسی داشت خواهیم پرداخت.

. دموکراسی به مثابه فلسفه یا ایدئولوژی

دموکراسی به مثابه فلسفه یا ایدئولوژی، همان دموکراسی حداکثرگراست که مبتنی بر آموزه های لیبرالسیم است و محور مباحث آن «انسان» است. به عبارت دیگر در این رویکرد، انسان لیبرال، به معنای دقیق کلمه، موضوع بحث دموکراسی است؛ انسان نقاد و آزاد از هرگونه قید آسمانی در حیات؛ انسانی که برای اداره زندگی جمعی، جز فردگرایی و سودانگاری مصلحت دیگری را لحاظ نمی کند و به منابع مشروعیت فراانسانی بی اعتناست. براساس این فلسفه سیاسی جدید، سعادت انسان تنها با عقل و علم تأمین می شود و اصل و غایت همه هستی، انسان است و آنچه اصالت دارد اراده انسان است و نهادهای اجتماعی نیز فقط در خدمت به فرد معنا می یابند. از این منظر انسان در همه فعالیت های خویش، چه به او مربوط باشد و چه نباشد، همیشه باید به عنوان غایت در نظر گرفته شود. از همین روی به نظر کانت، پدر مدرنیته، همه اشیاء دارای قیمت هستند و این تنها انسان است که دارای حرمت و منزلت است. کانت در این باره می گوید: «چنان رفتار کن که بشریت را، چه در شخص خود و چه در هرکس دیگر، همواره به مثابه غایتی به شمار آوری و نه هرگز فقط به مثابه وسیله ای».(۱)

کارل ریموند پوپر نیز با اشاره به همین جمله کانت چنین نتیجه گیری کرده که اصالت فرد، توأم با دیگرخواهی، به صورت شالوده تمدن غرب در آمد و هسته مرکزی تمام نظرات اخلاقی برآمده از تمدن غرب شد.(۲) دیگرخواهی در این جا ناظر به تنها قید مکتب اصالت فرد است که تصریح می کند فقط مزاحم حقوق دیگران مباش. نکته مهم این که فردیت دموکراتیک، فردیتی خودْمحور نیست.

یکی دیگر از اصول اساسی دموکراسی به مثابه فلسفه، اصل «برابری» است. برابری در معنای بنیادین خود به این معنی است که همه انسان ها، به حکم انسانیت خود، برابرند و بر یکدیگر برتری ندارند. از لحاظ سیاسی، اصالت برابری به این معنی است که شهروندان در نزد قانون و از لحاظ حقوق و آزادی ها با هم برابرند. در دموکراسی، شهروندان دست کم باید از لحاظ حقوقی با هم برابر باشند. برابری در دموکراسی، برابری در فرصت هاست نه لزوماً در دستاوردها. کسانی که به طور برابر تحت حمایت قانون باشند می توانند از فرصت هایی که نظام اجتماعی و سیاسی فراهم می آورد بهره گیرند و به مشارکت و رقابت در زندگی سیاسی بپردازند. به عبارت دیگر برابری، مستلزم عدم تبعیض بین افراد از هر نوع، به ویژه از لحاظ نژاد، قومیت، جنسیت، مذهب و عقیده سیاسی، است.(۳)

اصل مهم دیگر در دموکراسی، اصل «آزادی» است. آزادی در دموکراسی فلسفی همان معنایی را به ذهن متبادر می سازد که لیبرالیسم منادی آن است؛ یعنی آزادی انسان از تقدس و مقدسات و هرگونه ولایت. نتیجه آن که اومانیسم و فردگرایی، برابری و آزادی سه ضلع مثلث دموکراسی به مثابه فلسفه یا ایدئولوژی است.(۴)

۲. دموکرسی به مثابه امری سیاسی

همان طور که به اجمال بررسی شد، دموکراسی به مثابه فلسفه، حامل آموزه های لیبرالیسم است که به آن دموکراسی حداکثری نیز می گویند. دموکراسی به مثابه امری سیاسی، حامل آموزه های دیگری است که بیشتر با معنای مرسوم و جاری از دموکراسی سازگار است. در این معنا دموکراسی شیوه ای عقلانی، تجربه شده، مفید و مؤثر در زندگی جمعی است که مبتنی بر اصل «رضایت» و «اکثریت» است و همواره در حوزه رابطه حکومت و ملت مطرح می شود. به عبارت دیگر منظور رایج از دموکراسی همان دموکراسی سیاسی است که مبانی و اصولی دارد که مهم ترین آنها عبارتند از:

۱. آزادی (آزادی بیان، مطبوعات، احزاب و تجمعات)؛

۲. انتخابات آزاد؛

۳. قانون؛

۴. تفکیک قوا؛

۵. مشارکت؛

به عبارت دیگر اگر در حیات سیاسی شهروندان هر جامعه پنج عنصر مذکور، موجود باشد می توان از وجود دموکراسی سخن گفت.

برخی از متفکران، دموکراسی را امکان نصب، نقد و عزل مسالمت آمیز (بدون خصومت و خون ریزی) حاکمان تعریف کرده اند. این تعریف، تعریف واضحی است، ولی در این تعریف هم پنج عنصر مذکور مستتر است. در این رویکرد سیاسی به دموکراسی، جابه جایی مسالمت آمیز قدرت و محدود شدن قدرت به خواست و اراده و مصالح عامه مطرح است، نه تعریف کلیشه ای و انتزاعی آبراهام لینکلن که دموکراسی را «حکومت مردم بر مردم توسط مردم» می دانست؛ زیرا این تعریف در تاریخ تنها در یونان باستان و دموکراسی مستقیم آتنی معنا داشت و با جغرافیای سیاسی امروزی سازگار نیست و امکان تحقق آن وجود ندارد . امروز هرگاه از دموکراسی سخن می گوییم، آموزه های زیادی خودنمایی می کند؛ آموزه هایی از قبیل: قدرت محدود و مقید حاکمان، مدت دار بودن قدرتْ مداری، حق عزل، نصب و نقد شهروندان، انتخابات آزاد، آزادی های اجتماعی، تفکیک قوا و قوه قضائیه مستقل، قانون مداری و حاکمیت مقتدرانه قانونِ برآمده از منویات و آمال شهروندان.

۳. دموکراسی به مثابه نهاد

در این نوشتار سعی شده است نگرش و دیدگاه کارل ریموند پوپر (۱۹۹۴ـ ۱۹۰۳) درباره دموکراسی و تأثیر نگرش او در مفهوم دموکراسی بررسی شود. سؤال اصلی این پژوهش این است که «آیا اندیشه پوپر در تغییر نگرش به مفهوم دموکراسی تأثیرگذار بود؟» فرضیه


دانلود با لینک مستقیم


دموکراسی از نظر کارل پوپر 15 ص

رآلیسم (واقع گرایی) 12 ص

اختصاصی از فایلکو رآلیسم (واقع گرایی) 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

رآلیسم (واقع گرایی)

مکتب اصالت واقع تقریبأ روبروی مکتب اصالت تصور می باشد

رآلیسم نیز مانند ایده آلیسم یکی از قدیمی ترین فلسفه در فرهنگ غرب است که تاریخ آن دست کم به یونان باستان برمی گردد .

اینان ، اصل استقلال (ناپیوستگی ) بین اشیاء و انسان معتقدند . صاحبان این نظر در اصل چنین اعتقاد دارند که واقیت به معرفت و ارزش مستقل از ذهن انسان وجود دارد. و نیز به اصل قابلیت شناسایی جهان انچنان که هست توجه دارند .

به تعبیر دیگر رآلیسم عقیده ایده آلیست ها را که تنها اندیشه های واقعی هستند مردود می داند. به یک معنا می توان گفت که به نظر رآلیست فقط ماده واقعی است . این سخن بدان معنا نیست که هم واقع گرایان ، ماده گرایان افراطی باشند . آنچه اهمیت دارد این است که ماده نمونه روشنی از واقعیت مستقل است .

رآلیسم ها گفته اند معیار واقعی بودن از راه تجربه کردن مشخص می شود.

جان لاک معتقد بود که ذهن انسان هنگام تولد چون صفحه ای نانوشته است و در طول زندگی انسان از طریق حواس به کسب معرفت می پردازد.

گ.یند: هر چیز سازگار با طبیعت ارزشمند است و به وسیله عمل تعقل ارزشها معین می گردد

واقع گرایان به چند دسته تقسیم شده اند :

واقع گرایان عقلی: اینان برای خلاقیت و خودانگیختگی ارزش فراوانی قائلند و هدف اولیه آموزش و پرورش را آماده کردن انسان برای زندگی آینده می دانند اما آمادگی را در تعادل قوای عقلانی جستجو می کنند و نه صرفأ در سازگاری با محیط وجد اراده در انسان را برای شدن مهم می دانند .

واقع گرایان علمی: اغلب اینان جبر گرا هستند و گویند واقعیت های علمی عینی و عملی بایستی به عنوان محور اصلی آموزش و پرورش تلقی گرد.

می توان تشبیهات فراوانی بین این گروه و پیروان فلسفه تحقیقی پوزیتیوسم، اصالت تجربه:آمپریسم و طبیعت گرایی: نانورالیسم مشاهده نمود.

واقع گرایان اسلامی.

«مراحل ظهور رئالیسم»

ظهور رئالیسم قدیم

ارسطو(384-322ق م)

افلاطون معتقد بود که ماده واقیت ندارد و باید به مثل توجه کرد ، با این حال ارسطو شاگرد افلاتطون ، این تفکر را مطرح کرد که هرچند ممکن است مثل به خودی خود مهم باشد اما تحقیق مناسب در مورد ماده نمی تواند ما را به مثل بهتر و متمایزتر برساند .

ارسطو حدود بیست سال در آکادمی افلاطون تحصیل کرد و سرانجام مدرسه خود را به نام لیسه را بنا نهاد.

به گفته ارسطو مثل (صور) مانند اندیشه خدا یا اندیشه یک درخت می تواند بدون ماده وجود داشته باشد . اما هیچ ماده ای بدون صور نیست ، هر جزئی از ماده دو خاصیت کلی و جزئی دارد . مردم در صفات جزئی با هم متفاوتند ، آنها شکل و اندازه های متفاوت ارند و هیچ دو انسان دقیقآ شبیه هم نیستند . اما بی تردید همه مردم در برخی صفات کلی با همدیگر سهیمند و این صفات را می توان «انسان بودن » نامید.

ارسطو معتقد بود که باید بادل مشغول مطالعه و ادراک واقیت همه اشیاء باشیم .

اما تفاوت دیدگاه افلاطون و ارسطو این بود که ارسطو فکر می کرد که آدمی از طریق مطالعه اشیاء مادی می تواند صورت را دریابد و افلاطون معتقد بود که تنها از طریق برخی انواع استدلال از قبیل جدل می توان به صورت دست یافت.

ارسطو دلیل می آورد که صور اشیاء یعنی ویژگی های کلی آن ، ثابت باقی مانده هرگز تغیر نمی کنند در حالی که عناصر ویژه تشکیل دهنده آن حتما تغییر می کند . مثلا افراد انسانی می میرند، اما انسان بودن باقی می ماند.

ارسطو و افلاطون در این نکته که صورت ثابت و ماده پیوسته متغیر است توافق داشتند اما ارسطو معتقد بود که صورت همراه ماده خاص و حتی نیرو محرکه آن است . به نظر ارسطو هر شیء «روح» ضعیفی دارد که آن را به راه راست هدایت می کند .

رئالیسم مذهبی

توماس آکونیاس (1225-1274 م)

اندیشه های ارسطو بر مذهب مسیحیت تاثیر فراوان نداشت و درست مخالف نوشته ها ی آگوستن که رهبانیت را ترویج می کرد در بسیاری زمینه ها بدین سو متمایل بود که از سکولاریزه ترین کلیسا حمایت کند . به تدریج اندشه های ارسطو در مسیحیت ادغام شد و بنیان فلسفی آن را فراهم کرد .

اکونیاس اعتقاد داشت که خدا ماده را از عدم آفریده و همان گونه که ارسطو می گفت ، خدا محرک غیر متحرکی است که به جهان ، معنا و هدف می دهد . او در اثر مانده گار خود به نام مایع الهیات ، مطالب مربوط به مسیحیت را جمع بندی کرده است .

او عقیده داشت تمام حقایق به صورت همیشگی در خدا وجود دارد. حقایق از طریق وحی الهی به مردم می رسد . اما خدا آدمیان را قدرت اندیشیدن بخشیده تا برای درک حقیقت تلاش کنند.

ارسطو و آکونیاس ، هر دو به اصل دوگانگی واقیت اعتقاد داشتند . این موضوع را می توان در نگرش ارسطو نسبت به ماده و صورت و در نگرش آکونیاس به عد مادی و عقلانی انسان ، ملاحظه کرد . بعدها این دوگانگی به تضادی بزرگ میان دیدگاه علمی و مذهبی در موئرد واقعیت منجر شد.

ظهور رآلیسم جدید

دو چهره برجسته تر رئالیسم جدید، فرانسیس بیکن و جان لاک ، هستند این دو فیلسوف به ابداع شیوه های منظم تفکر و راههای افزایش ادراکات انسان مبادرت ورزیده اند .

جهان بینی در رئالیسم

ارسطو معتقد بود بدان دلیل که وقایع به صورت منظم رخ می دهد بنابراین جهان دارای طرح و نظم است . دانه بلوط به درخت بلوط تبدیل می شود و نه به درخت چنار


دانلود با لینک مستقیم


رآلیسم (واقع گرایی) 12 ص