فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره بررسی تاثیر اشتغال زنان بر ساختار خانواده

اختصاصی از فایلکو تحقیق درباره بررسی تاثیر اشتغال زنان بر ساختار خانواده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی تاثیر اشتغال زنان بر ساختار خانواده


تحقیق درباره بررسی تاثیر اشتغال زنان بر ساختار خانواده

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:57

فهرست و توضیحات:

چکیده:

شاخص سازی متغیرها

متغیر مستقل:

-موقعیت اجتماعی

میزان خودباوری زنان

اختلاف زناشویی

قدرت تصمیم گیری زن در خانواده

این تحقیق به بررسی تاثیر اشتغال زنان بر ساختار خانواده می پردازند. جامعه آماری در این تحقیق، زنان متأهل شاغل در بیمارستان، مدارس ابتدایی، راهنمایی، متوسطه و برخی از موسسات دولتی نظیر فرهنگسراها و ... تشکیل یم دهند. شیوه نمونه گیری بر اساس نمونه گیری تصادفی سیتماتیک می باشد و حجم نمونه کل این تحقیق 100 نفر از زنان شاغل شهر تهران است.

فرضیه هایی که در این تحقیق به کار برده شده است به شرح زیر می باشد که با انجام مراحل تحقیق تایید یا رد هر یک از آنها به اثبات رسیده است:

1-به نظر می رسد بین تعداد فرزندان و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! تأئید شد.

2-به نظر می رسد بین وضعیت تحصیلی فرزندان و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! تأئید شد.

3-به نظر می رسد بین اختلافات زناشویی و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! تأئید شد.

4-به نظر می رسد بین قدرت تصمیم گیری زن در خانواده و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! تأئید شد.

5-به نظر می رسد بین رابطه مادر فرزندی و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! تأئید شد.

6-به نظر می رسد بین موقعیت اقتصادی و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! رد شد.

7-به نظر می رسد بین موفقیت اجتماعی و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! رد شد.

8-به نظر می رسد بین میزان خودباوری زنان و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! رد شد.

9-به نظر می رسد بین ساعات کاری زنان و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! رد شد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی تاثیر اشتغال زنان بر ساختار خانواده

دانلود جزوه یا کتاب آموزش منشی گری

اختصاصی از فایلکو دانلود جزوه یا کتاب آموزش منشی گری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود جزوه  آموزش منشی گری

فایل ورد قابل ویرایش

 

هرچند منشی گری به ظاهر ممکن است شغلی ساده به نظر برسد، اما یکی از مهمترین مشاغل محسوب میشود. مثلا در شرکتهای بریتانیایی معمولا حقوق منشی بعد از مدیر از سایر کارکنان بالاتر می باشد.

 

 منظور و جهت تسریع در انجام امور دفتری و عدم اشتغال مدیران به امور کم اهمیت تر و پرداختن به امور مهمه و تنظیم روابط مدیران باموضوعات متفاوت تربیت مدیران دفتر متبحر و متخصص ضروری می نماید. از این رو رشتهمدیریت امور دفتری با هدف تربیت مدیرانی کاردان و مجرب با تواناییهای لازم برایمدیریت و آشنایی با فنونی چون ماشین نویسی، کاربرد ماشینهای اداری، ماشینهای حساب،کامپیوتر و ... تاسیس شده است. فارغ التحصیلان رشته مذکور از این مزیت عمده برخوردارند که علاوه بر آشنایی با فنون فوق و اصول مدیریت، راههای صحیح برخورد باارباب رجوع را آموخته و موجبات انجام سریع و صحیح امور مردم را فراهم خواهند کرد


دانلود با لینک مستقیم


دانلود جزوه یا کتاب آموزش منشی گری

تحقیق درباره پدیدار شناسی علم تفسیری

اختصاصی از فایلکو تحقیق درباره پدیدار شناسی علم تفسیری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره پدیدار شناسی علم تفسیری


تحقیق درباره پدیدار شناسی علم تفسیری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:197

فهرست و توضیحات:

پدیدار شناسی علم تفسیری

پدیدار شناسی، علم پدیده های ناب است. اما هدف پدیدارشناسی درواقع مقابله با تجریه بود.این مکتب چنان که از شعار آن، یعنی« بازگشت به خود چیزها!» برمی آید، بازگشتی به عینینات و واقعیات مجسم بود(1). این مکتب مدعی شناخت ساختار طی خودآگاهی و شناخت از خود پدیده ها از رهگذر آن بود(2) پدیدارشناسی با ادعای این که آنچه درک ناب میدهد همان ماهیت چیزهاست امیدوار بود بر این شک گرایی فائق آید(3). پدیدارشناسی در قلمرو نقد ادبی تأثیراتی بر فرمالیست های روسی به جای گذاشت. همانطور که هوسرل عین واقعی را در پرانتز قرار می دهد تا توجه خویش را به عمل معرف بر آن معطوف کند، شعر نیز از نظر فرمالیست ها عین واقعی را در پرانتز قرار می داد، و در عوض برچگونگی درک شعرتأکید می دهد. اما مکتب اعتقادی ژنو که در دهه های 1940 و 1950 شکوفا شد و چهره های درخشانی از قبیل ژرژپولت Georges Poulet بلژیکی، ژا ن استاروبینسکی Jean starobineki و ژان روسوی Jean Rousset سوئیسی، ژان پیرریشار فرانسوی Jean- Pierre Richard از اعضای آن بودند. بیش از همه به پدیدارشناسی مدیون است. از جمله معاشران دیگر این مکتب می توان امیل اشتایگر Emil Staiger استاد آلمانی دانشگاه زوریخ و منتقد امریکایی ج. هالیس میلر J. Hallis Miller را نام برد(4). نقد پدیدارشناختی کوشش برای بکاربستن روش پدیدارشناختی در نقد آثار ادبی است. همانطور که هوسرل عینی واقعی را در پرانتز می گذارد، در اینجا نیز بافت تاریخی واقعی اثر ادبی، شرایط تولید، و نویسنده و خواننده آن نادیده گرفته می شود و بجای آن مطالعه کاملاً« درونی» متن و برکنار از هرگونه تأثیر خارجی مورد توجه قرار می گیرد. خود متن به تجسم نابی از آگاهی خواننده تقلیل می پذیرد، همه جنبه های سبکی و معنای اثر قسمت های زنده ای از یک محل پیچیده تلقی می شود که جوهر وحدت بخش آن ذهن نویسنده است. بمنظور وقوف بر این ذهن نباید به آنچه دربارة نویسنده می دانیم رجوع کنیم- نقد زندگی نامه ممنوع است بلکه صرفاً باید به جنبه هائی از آگاهی او بپردازد که در کارش منعکس شده است. بعلاوه ما با« ژرفساخت های» این ذهن سروکار داریم که می توان آن را در مضامین و انگاره های مکرر صور چنان جستجو کرد. در پرتو چنین درکی است که می توانیم دریابیم نویسنده جهان خود را چگونه زیسته یعنی میان خود به مثابه یک ذهن و جهان به مثابه یک معین چگونه مناسبت پدیدارشناختی برقرار کرده است.«دنیای» یک اثر ادبی یک واقعیت عینی نیست بلکه آن چیزی است که در آلمانی آنرا« لبنزولت» lebenswelt می نامند، یعنی واقعیت در آنگونه که بوسیله یک ذهن منفرد سازمان یافته و تجربه شده است. فقر پدیدارشناختی مشخصاً برچگونگی تجارب نویسنده از زمان یا قضا بر رابطه میان خود او و دیگران با درک او از عینیات مادی تأکید می کند . بعبارت دیگری برای نقد پدیدارشناختی، غالباً ملاحظات روشن شناختی فلسفه هوسرل به« محتوای» ادبیات تبدیل می شود(5). نقد پدیدارشناختی بمنظور درک این ساختهای استعلایی ونفوذ به درون آگاه و با نوعی همدلی خود را در«دنیای» اثر غرق می کند و با کمال دقت و نهایت بی بعضی هرآنچه را که می بیند بازسازی می کند. ای بعبارت دیگر این شیوه تحلیل کاملاً غیرانتقادی و برکناراز هر گونه ارزشگری است(6). فرض بر این است که اثر ادبی، و حتی بیشتر از آن یعنی محل آثار یک نویسنده یک محل زندگی است،لذا نقدپدیدارشناختی می تواند در جستجوی مصممانة خود برای رسیدن به یگانگی ها با اطمینان متونی را که به لحاظ تاریخی و موضوعی با یکدیگر متفاوتند بکاود. این نوع از نقد، ایده آلیستی، ماهیت گرا، ضدتاریخی، فرمالیستی و ارگانیکی است. از دیدگاه نقد پدیدارشناختی زبان، نژاد چیزی بیش از«بیان» معانی درونی آن نیست.این طرز تلقی از زبان از خود هوسرل به عاریت گرفته شده است. زیرا در پدیدارشناختی هوسرل، زبان حقیقتاً چندان جایی ندارد. از دیدگاه هوسرل آنچه تجربه مرا با معنا می کند، زبان نیست بلکه عمل درک پدیده هائی خاص است که جهانیها نامیده می شوند. عملی که بنا به فرض مستقل از خود زبان است. بعبارت دیگر از نظر هوسرل معنا مقدم بر زبان است، زبان صرفاً فعالیت ثانویه ای است که معنایی از پیش داشته را نامگذاری می کند. این که چگونه می توان بدون داشتن زبانی از پیش به معنایی رسید پرسشی است که هوسرل پاسخی برایش ندارد(7). پدیداشناخختی به رغم تأکیدش برواقعیت، بدانگونه که عملاً تجربه می شود، به مثابه واقعیتی پویا و نه راکد و در قبال جهان موضعی غیرتاریخی و مبتنی بر تأمل دارد. درک این نکته که معنا واقعیتی تاریخی است باعث شدکه مشهورترین شاگرد هوسرل، فیلسوف آلمانی، مارتین هایدگر، از نظام فکری او فاصله بگیرد. هوسرل با« ذهن استعلایی» آغاز میند و هادیگر این آغاز را نفی می کند و بجای آن اندیشه« ماهیت» غیر قابل تغییر وجود انسانی یا بعبارت خود او «دازاین» Dasein ( هستی انسان ) را می گذارد . به همین دلیل است که اثر او در مقابل ماهیت گرایی انعطاف ناپذیر مربی خود، غالباً با عنوان« اصالت وجود» مشخص می شود. حرکت از هوسرل به هایدگر، حرکت از قلمرو ذهن ناب به فلسفه ای ایست که دربارة آنچه احساس می کند زنده است به تأمل می پرازد(8). معرفت بشر همواره از آنچه هایدگر آنرا« پیش ادراک» Pre-understanding می نامد منشاء می گیرد و در آن حرکت می کند. اصولاً پیش از آنکه به هرگونه تفکر منظمی بپردازیم، اسیر مجموعه فرضیاتی هستیم که حاصل پیوندهای عملی ما با جهان است(9).

وجود من چیزی نیست که بتوانم آنرا به مثابه چیزی تمام شده دریابم، بلکه همواره مسئله امکانات تازه و غامض مطرح است. و این معادل آن است که بگوئیم انسان ساخته تاریخ یا زمان است.زمان محیطی نیست که حرکت ما بر آن همانند حرکت یک بطری بر رودخانه باشد، بلکه خود ساختار زندگی انسان است یا پیش از آنکه چیزی قابل سنجش باشد، چیزی است که من از آن ساخته شده ام . پس ادراک، پیش از آنکه معطوف به ادراک چیز بخصوص باشد، یکی از ابعاد« دازاین» یا پوشش درونی و فرا روی ثابت من است، ادراک عمیقاً تاریخی است و همواره مقید به شرایطی است که من در آن هستم و سعی می کنم از آن فراتر روم. از دیدگاه هایدگر زبان صرفاً ابزاری برای ارتباط یا وسیلة ثانویه ای برای بیان اندیشه ها نیست، بلکه بعدی است که زندگی انسان در آن حرکت می کند؛ چیزی که در وهله اول جهان را در معرض دید قرار می دهد، در مفهومی انحصاراً انسانی، فقط در صورتی که زبان وجود داشته باشد، جهان هم وجود دارد. زبان موجودیتی خاص خود دارد که انسانها در آن مشارکت می جویند و از رهگذر   همین مشارکت است که هویت انسانی پیدا می کنند. زبان همواره مقدم بر مدرک فردی و به مثابه قلمرویی که وی خود را در آن آشکار می سازد وجود دارد . زبان به مفهوم حامل« حقیقت» است که واقعیت در آن خود را آشکار می سازد، و در معرض اندیشة ما قرار می گیرد، ونه در مفهوم ابزاری برای مبادلة اطلاعات دقیق. در این مفهوم از زبان به مثابه رخدادی نیمه عینی و مقدم بر کلیه افراد خاص، اندیشه هایدگر به نظریه های ساخت گرایی کاملاً نزدیک می شود. بنابراین آنچه در اندیشه هایدگر محوری است نه مدرک فردی، بلکه خود هستی است(10). هایدگر با بازگشت به اندیشه قبل از سقراط و پیش از آنکه ثنویت میان عقل و ذهن پدید آید هستی را به نوعی محیط بر هردو در نظر می گیرد.

یکی از چیزهای ارزشمندی که در این فلسفه وجود دارد تأکید بر این نکته است که معرفت نظری همواره از متن علائق اجتماعی عمل سرچشمه می گیرد(11).

هایدگر در این باور که هنر یک آشنایی زدایی است با فرمالیست ها اشتراک نظر دارد. از دیدگاه هایدگر، تفسیر ادبی مبتنی بر فعالیت انسان نیست، این تفسیردر درجه اول، چیزی نیست که ما انجام می دهیم، بلکه آن چیزی است که ما باید اجازه دهیم اتفاق بیفتد. ما باید خود را منفعلانه در اختیار متن قرار دهیم، خود را تسلیم هستی پر رمز و راز و پایان ناپذیر آن سازیم، و خود را در معرض استنطاق آن قرار دهیم( 12). بلکه بدان معنی است که یکی این فلسفه در پاسخ به بحران تاریخ جدید یک راه حل عرضه کرد وفاشیسم راه حل دیگری، و این دو راه حل ویژگیهای مشترکی داشتند. هایگر ادقام فلسفی خطیر خود را نوعی« هرمنوتیک هستی» Hermeneutic توصیف می کند؛ و واژه هرمنوتیک به معنی علم یافتن تفسیر است. در اشاره به شکل فلسفه هایدگر عموماً عبارت« پدیدارشناسی تفسیری» به کار گرفته می شود تا آن را از« پدیداشناسی استعلایی» هوسرل و پیروان او متمایز کند. انتخاب این نام به این دلیل است که وی بیش از آنکه به« آگاهی استعلایی» بپردازد، مسائل مربوط به تفسیر تاریخ را مورد توجه قرار میدهد(13).

برای هوسرل ، معنا یک« عین قصدی» international object بود منظور او از این عبارت این بود که معنا نه به اعمال روانشناختی یک گوینده یا شنونده قابل تقلیل است و نه از این قبیل فرآیند های ذهنی استقلال کامل دارد. نوعی« عین مثالی» بود، بدین معنی که در همان حال که یک معنا را حفظ می کرد توصیف آن به طریقی مختلف امکان پذیر می شد. براساس این دیدگاه، معنای یک اثر ادبی یکبار و برای همیشه تثبیت شده است. این معنا همانا« عینیت ذهنی» mental object است که مؤلف به هنگام نوشتن اثر در ذهن داشته یا« قصدکرده» است(14).

                                                                    


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره پدیدار شناسی علم تفسیری