نام محصول : زندگی نامه چند تن از بزرگان
فرمت : Word
تعداد فایل ها : 10
خواجه نصیر طوسی ، ناصرالدین شاه قاجار ، محمود فرشچیان ، محمد حسین بهجت تبریزی ، میرزاابولقاسم فراهانی ، قیصر امین پور ، سهراب سپهری ، کریم خان زند ، افلاطون و چارلی چاپلین.
حجم فایل : 1.1 مگابایت
زبان : فارسی
صنعت چاپ گوتنبرگ
یوهانس گوتنبرگ، (متولد حدود ۱۳۹۸ ماینتز، درگذشت ۳ فوریه ۱۴۶۸ ماینتز)، زرگر آلمانی و اولین مخترع ماشین چاپ و کلا صنعت چاپ در اروپا بود.
از یوهان گوتنبرگ اغلب به عنوان مخترع صنعت چاپ یاد میشود اما آنچه را که او انجام داد ابداع اولین روش استفاده از حروف چاپی قابل جابجایی و ماشین چاپ بود که این امکان را فراهم میآورد تا بتوان مطالب نوشتهشدهٔ گوناگون را با سرعت و دقت به چاپ رساند. البته این صنعت ۴۰۰ سال قبل از وی توسط یک بازرگان چینی به نام بی شنگ استفاده میشد و حدود ۲۰۰ سال قبل نیز در کره مورد استفاده قرار میگرفت.
مهمترین اثر گوتنبرگ انجیل گوتنبرگ یا انجیل ۴۲ سطری است، که از لحاظ زیبایی خطی و کیفیت صنعتی آن در زمان خودش انجیلی بینظیر بود.
زندگی
اطلاعات زیادی پیرامون شرح حال گوتنبرگ در دسترس نیست. تنها میدانیم که او در حدود سال ۱۴۰۰ در شهر ماینز آلمان به دنیا آمد و در اواسط قرن تمام فعالیت خود را وقف هنر چاپ کرد. معروفترین کار او کتاب مقدس گوتنبرگ میباشد که حدود سال ۱۴۵۴ در ماینز چاپ شده است. البته نام گوتنبرگ در هیچ یک از کارهای چاپی او، حتی در کتاب مقدس گوتنبرگ که مسلماً با تجهیزات او چاپ شده است، به چشم نمیخورد.
گوتنبرگ ظاهراً کاسب خوبی نبوده و نتوانست از اختراع خود پول زیادی بهدست آورد. او در دعاوی متعددی گرفتار شد که در یکی از آنها محکوم شد تجهیزات خود را به شریکش یوهان فاست واگذار کند. گوتنبرگ در سال ۱۴۶۸ در ماینز درگذشت.
تاثیر بر صنعت چاپ
چاپ باسمهای
چاپ باسمهای قرنها قبل از گوتنبرگ در چین شناخته شده بود، باستانشناسان نیز توانستهاند یک کتاب چاپی که تاریخ آن به سال ۸۶۸ برمیگردد در چین کشف کنند. مهر و انگشترهای خاتم نیز که اساس کارش همان شیوهٔ چاپ باسمهای میباشد از زمانهای باستان بهکار گرفته میشده است. در غرب نیز قبل از گوتنبرگ با چاپ آشنا بودند. چاپ باسمهای، امکان تولید نسخههای متعدد از یک کتاب را فراهم میکرد اما یک مشکل اساسی داشت از آنجا که برای هر کتابی باید یک سری کامل و جدید از صفحات ساخته میشد و حروف روی چوب حک میشد، این روش برای تولید کتابهای مختلف عملی نبود.
حروف چاپی قابل جابجایی
گفته شده است که سهم عمدهٔ گوتنبرگ در صنعت چاپ اختراع حروف چاپی قابل جابجایی بوده است. در واقع حروف چاپی قابل جابجایی نیز در اواسط قرن یازدهم در چین توسط شخصی بهنام بیشنگ اختراع شده بود. اما چون صنعت چاپ تنها پس از اروپا و پس از اینکه چینیها روشهای جدید آن را از اروپاییها فراگرفتند در چین همگانی شد، صنعت چاپ به شکل امروزیاش را به بیشنگ و چینی ها نسبت نمیدهند. حروف چاپی را در آن زمان با نوعی سفال میساختند که طبعاً نمیتوانست زیاد بادوام باشد. بعدها چینیها و کرهایها در ساخت حروف چاپی قابل جابجایی اصلاحاتی بهوجود آوردند، پس از آن دولت کره در اوایل قرن پانزدهم از ایجاد یک کارگاه ریختهگری برای تولید حروف چاپی فلزی حمایت کرد و پس از آن و مدتی قبل از گوتنبرگ، کرهایها حروف چاپی فلزی را جایگزین حروف سفالی کردند.
روش چاپ گوتنبرگ. با این روش میشد ۲۴۰ صفحه در ساعت چاپ کرد.
روش جدید چاپ
برای بهرهگیری از روشهای جدید چاپ ۴ عامل عمده باید وجود داشنه باشد:
- حروف چاپی قابل جابجایی همراه با سیستم حروف چینی
- ماشین چاپ
- مرکب مناسب برای چاپ
- مادهٔ مناسب برای چاپ روی آن، مانند کاغذ
کاغذ سالها قبل در چین توسط تسائیلون اختراع شده بود و در غرب نیز قبل از گوتنبرگ به شکلی گسترده از آن استفاده میشد. این تنها عامل از عوامل چهارگانهٔ مورد نیاز چاپ بود که گوتنبرگ به شکل آماده در دسترس داشت. اگر چه در مورد سه عامل دیگر قبل از گوتنبرگ کارهایی انجام شده بود ولی گوتنبرگ اصلاحات و ابداعات مختلف و متعددی در هر یک از آنها پدید آورد. وی ظاهرا بدون اطلاع از کار چینیها، حروف قابل انتقال را اختراع کرد و برای هر یک از حروف الفبا یک حرف جداگانه به کار برد. حروف متحرک را چینیها اختراع کردند، ولی گوتنبرگ که حرفهاش زرگری بود، آلیاژ مناسب برای ریختهگری حروف را از سرب و آنتیموآن بهدست آورد و سپس نسبت هر یک از این دو فلز را به گونهای انتخاب کرد که حروف بیش از حد سخت و نرم نباشند. وی برای مرکب روغنی چاپ هم فرمول مناسبی یافت همچنین پرس مناسبی هم برای چاپ ابداع کرد و خلاصه با رفع موانع و حل مشکلات، عمل چاپ را میسر و اجرایی کرد.
صنعت چاپ برخلاف تمام اختراعات پیشین اصولاً یک دستگاه تولید انبوه است. یک نسخه از یک کتاب چاپی به خودی خود چیزی برتر از نسخه خطی آن نیست اما مزیت اصلی چاپ در تولید انبوه آن است. آنچه که گوتنبرگ ابداع کرد تنها یک ابزار و یک وسیله و یا حتی انجام یک سلسه اصلاحات در آنچه که وجود داشت، نبود بلکه ابداع یک سامانهٔ کامل تولید بود.
انجیل گوتنبرگ. کتابخانهٔ کنگره واشینگتن دی سی
با مقایسهٔ توسعهٔ بعدی اروپا و چین میتوان تصویری از تأثیر گوتنبرگ بر تاریخ جهان بهدست آورد. در هنگام گوتنبرگ اروپا به سرعت پیشرفت کرد در حالی که پیشرفت چین، که تا مدتها بعد هنوز از چاپ باسمه استفاده میکرد، نسبتاً کند بود و میتوان گفت صنعت چاپ عامل بسیار مهمی در گسترش و پیشرفت دانش بوده است.
پس از گوتنبرگ
تقریبا ۲۰ سال پس از نخستین تلاشهای گوتنبرگ در امر چاپ، این صنعت در ونیز، فلورانس، پاریس و لیون در حدی مختصر و محدود رواج یافت چون دستگاه چاپ گوتنبرگ، هزینههای بسیار زیادی داشت درنتیجه تنها برای ثروتمندان قابل دسترسی بود و به همین دلیل تا مدتهای طولانی استقبال چندانی از آن نشد.
۳۰۰ سال پس از اختراع دستگاه چاپ گوتنبرگ، یک نمایشنامهنویس آلمانی به نام آلوئیس زنه فلدر، چاپ سنگی یا لیتوگرافی را در سال ۱۷۹۶ میلادی اختراع کرد.
چاپ (صنعت)
واژهٔ چاپ و صورت قدیمیتر آن «چهاپ» را برگرفته از واژهٔ مغولی چاو دانستهاند که به معنای «فشردن سطحی بر سطح دیگر» است. چاپ در لغت بهمعنای نقش، اثر، مُهر و نشان آمده است و در متون مختلف کلمات طبع، باسمه، و تافت بهعنوان مترادف آن بهکار رفته است. چاپ در اصطلاح، به عمل، فن، و صنعت تکثیر صورت و نقشهای دوبعدی مانند حروف، ارقام، خطها، تصویرها، و... بهوسیلهٔ انداختن اثر این نقشها بر کاغذ، پارچه، یا مواد دیگر، بهویژه چاپ مواد خواندنی، با تصویر یا بدون تصویر بر روی کاغذ گفته میشود. در تعریفی دیگر، چاپ مجموع عملیاتی است که متن خام را به اثر درخور انتشار مانند کتاب، مجله، روزنامه، و جز آن تبدیل کند. چاپ بر روی کاغذ شناخته شدهترین کار چاپی است.امروزه با پیشرفت تکنیکهای چاپ این عمل روی مواد سلولزی، نایلونی، پارچه ای، چرمی، مواد شیمیای، فلزی، شیشهای با اشکال صاف یا ناهموار، مقعر یا محدب و ... صورت میگیرد. چاپخانه نیز در لغت بهمعنای محل چاپ کردن و در متون مختلف کلمات مطبعه، دارالطباعه، و باسمهخانه بهعنوان مترادف آن بهکار رفته است. چاپخانه مؤسسه یا کارگاهی است که از عهدهٔ انجام کارهای چاپی بر روی کاغذ و سایر اشیا از طریق انواع چاپ برآید و به تعبیری دیگر، محلی است که چاپ کتاب، نشریات، و مانند آن در آنجا انجام میگیرد. امروزه، چاپ به عنوان یک فرآیند انبوه صنعتی در نظر گرفته می شود که بخش اساسی صنعت نشر و بخش مهمی از فعالیتهای اداری و حکومتی زا شامل میشود.
پیشینه
از مهمترین رخدادهای تاریخ، اختراع حروف چاپی مستقل و دستگاه چاپ بودهاست که به تصور غالب، اولین بار، یوهانس گوتنبرگ (۱۴۶۸-۱۳۹۷) آلمانی در سال ۱۴۵۶ میلادی آن را اختراع کرد؛ اما در حقیقت اختراع فن چاپ به قرنها پیش از گوتنبرگ برمیگردد.
اختراع چاپ در چین
آسوریان چند هزار سال پیش از میلاد بر خشتهایی از گل رس مُهر میزدند. انگشترهای خاتم نیز که در زمان باستان استفاده می شد بر همین اساس کار می کرد، چاپ باسمه نیز قرنها قبل از گوتنبرگ در چین شناخته شده بود، در دوران حکومت سلسلهٔ تانگ در چین (۹۰۶-۶۱۸)، قدیمیترین نمودهای صنعت چاپ دیده شده است. در این دوره، نقشها بر روی صفحهای چوبی حکاکی، و بعد بر روی پارچه چاپ میشد. اولین اشاره به چاپ، در سال ۵۹۳ و یک فرمان حکومتی چینی است که در آن، امپراتور ونتی، دستور میدهد تصاویر و متون بودایی را چاپ کنند. این متون را اول بر قطعهای کاغذ نازک مینوشتند و بعد آن را بر صفحهای چوبی میچسباندند و متن را بر روی چوب حکاکی میکردند تا یک «زینک» چوبی بسازند و از آن برای چاپ متن استفاده کنند. این شیوه زمان زیادی میبرد، چرا که هر صفحه از کتاب باید بر یک صفحهٔ چوبی جداگانه حکاکی میشد. قدیمیترین کتاب چاپی[۱] که تا کنون پیدا شدهاست، یک متن مذهبی بودایی است که در سال ۸۶۸ چاپ شده، این متن در غار دونهوانگ در جادهٔ ابریشم کشف شده است. در قرن نهم، کتابهای چاپی با تیراژ بالا در شو (ایالت چچوان امروز) عرضه شد و دلالان خصوصی امکان خرید آنها را داشتند. کمی بعد، فن چاپ به ایالت های دیگر نیز گسترش یافت و در اواخر قرن نهم، در تمام چین رواج یافت. کتابهایی نظیر کتابهای کنفوسیوسی، متون بودایی، فرهنگهای لغت، کتابهای ریاضیات و ... در این دوران چاپ شده است. این فن به سرعت پیشرفت کرد و در سال ۱۰۰۰ میلادی، کتابهای صحافی شده به سبک امروز، جانشین تومارها شد. در سال ۱۰۴۱ میلادی، کیمیاگری چینی به نام بیشنگ، حروف مستقل چاپی را اختراع کرد این حروف بر روی سفال مرطوب حکاکی میشد و بعد از پختن در کوره، دوام زیادی مییافت و سرعت حروفچینی و تکثیر متون را بسیار بالا می برد حروف دستی و حروف قلعی که پس از آن ایجاد شد، هیچ یک رواج نیافت، بر عکس حروف چوبی متداول شد. در اوایل قرن ۱۱، اختراع حروف چاپی مستقل باعث رواج کتابهای ارزانتر چاپی در دوران سلسلهی سونگ (۱۲۷۹-۹۶۰) در چین شد.
چاپ در کره
اعتبار اختراع حروف چاپی فلزی و صنعتی شدن چاپ، از آنِ حکومت کره است که اولین بار در سال ۱۲۴۱ میلادی به آن شاره میشود. در سال ۱۳۹۲، ۶۴ سال قبل از دستگاه چاپ گوتنبرگ، دولت کره، وزارت چاپ را تأسیس کرد که وظیفه داشت حروف چاپی فلزی را با فن ریختهگری تولید کند. کارخانهی ریختهگری دولت کره، در سال ۱۴۰۳، یک قلم مفرغی شامل صدها هزار کاراکتر داشت و تا پایان قرن پانزدهم، دهها قلم کرهای دیگر نیز اختراع شد. احتمال دارد که مارکوپولو که در قرن سیزدهم به چین رفت، کتابهای چاپی را دیده باشد و او یا مسافران دیگر جادهٔ ابریشم، این دانش را به اروپا آورده باشند که بعدها الهامبخش یوهان گوتنبرگ برای اختراع ماشین چاپ شد، چون غربیان نیز قبل از گوتنبرگ با چاپ آشنایی داشتند.
ابداع گوتنبرگ
در ۱۴۵۲، گوتنبرگ آلمانی به ایدهٔ چاپ متحرک تحقق بخشید. وی در کارگاهش فنآوری ساخت ورق، جوهر با پایهٔ روغنی و پرس را برای چاپ یک کتاب گرد هم آورد و دستگاه چاپ را اختراع کرد. در واقع او فنآوریهایی را که سالها قبل برایشان فکر و تلاش شده بود، به ثمر رساند. گوتنبرگ، چاپگر آلمانی، نخستین کسی بود که برای هر حرف، قطعهٔ فلزی جداگانهای درنظر گرفت. وی قطعهها را برای ترکیب کلمات مناسب کنار هم قرار داد، بر آنها مرکب مالید، و بر ورقهای کاغذ فشرد و به این ترتیب چاپ نوین را ایجاد کرد. وی حروف را ابتدا از جنس چوب، سپس از سرب، و بعدها از آلیاژ سرب، قلع، و آنتیموان ساخت وی نسبت فلزات آلیاژ را به گونهای انتخاب کرد که حروف بیش از حد سخت و نرم نباشند.
گوتنبرگ روزانه بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ برگ چاپ میکرد. نخستین کتابی که او به این شکل پدید آورد کتاب مقدس ۴۲ سطری بود. کتابهایی که در آن زمان بهچاپ میرسید به اینکونابولا معروف است. ابداع گوتنبرگ ظرف مدتی حدود ۴۰ سال در عمدهٔ کشورهای اروپایی و در شهرهایی مانند ونیز، فلورانس، پاریس و لیونرواج یافت و چاپخانههایی با این روش بهوجود آمد. در فاصلهٔ سالهای ۱۴۶۰ - ۱۴۷۰ چاپخانههایی در آلمان و سایر کشورهای اروپایی پدید آمد. در نیمقرن نخست پس از کار گوتنبرگ، حدود چهلهزار کتاب به چاپ رسید و شمارگان مجموع آنها از ۱۲ میلیون نسخه فراتر رفت. در پایان قرن پانزدهم در اروپا، بیش از ۲۰۰ چاپخانه در ۶۹ شهر فعالیت مستمر داشت. از جمله چاپخانههای مهم آن دوره میتوان به چاپخانه آنتون کابرگر در شهر نورنبرگ اشاره کرد که تعداد ماشینهای چاپ آن ۲۴ دستگاه بود و صدها نفر در آن چاپخانه کار میکردند. از دیگر خدمات گوتنبرگ می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- ابداع روش چاپ پیچشی به کمک روغن زیتون که تا سالها در آسیا و اروپا به کار می رفت
- توسعه روش بلوکی چاپ که پس از بازگشت مارکو پولو از آسیا ابداع شده بود
- توسعه روش ساخت کاغذ به تعداد زیاد که از چین وارد اروپا شده بود
- توسعه روشهای ساخت مرکب
- توسعه روش منگنه و قالب بندی کتاب که اجازه چاپ کتابهای قطور را می داد
دستگاه چاپ گوتنبرگ، هزینههای بسیار زیادی داشت و درنتیجه بیشتر مورد توجه ثروتمندان آن دوران بود.
۳۰۰ سال پس از اختراع دستگاه چاپ گوتنبرگ، یک نمایشنامهنویس آلمانی به نام آلوئیس زنه فلدر، چاپ سنگی یا لیتوگرافی را در سال ۱۷۹۶ میلادی اختراع کرد. هر سنگی که متن یا تصویر با این روش روی آن نقش میبست، برای چاپ حدود ۷۵۰ نسخه عملکرد مطلوب داشت و پس از آن نقش روی سنگ قابل چاپ نبود.
ورود صنعت چاپ به ایران
دربارهٔ شروع چاپ سنگی در ایران روایات متعددی وجود دارد، اما روایت قویتر این است که چاپ سنگی را برای نخستین بار میرزا صالح شیرازی در تبریز راهاندازی کرد. میرزا صالح که از سوی دولت ایران برای فراگیری هنرهای جدید به اروپا رفته بود، در بازگشت یک دستگاه چاپ سنگی با خود به تبریز آورد که آن را در سال ۱۲۲۵ هجری قمری راه انداخت. چاپخانهٔ سنگی در مدت کوتاهی در تهران، اصفهان و سپس سایر شهرهای ایران تاسیس شد و بیش از ۵۰ سال تنها روش چاپ در ایران بود و تا اواخر دورهٔ قاجار، هر چه در ایران چاپ میشد، به روش چاپ سنگی بود. البته هشت سال قبل از ورود چاپ سنگی به ایران چاپ سربی راهاندازی شده بود، ولی به علت هزینه و زحمت زیاد آن، پس از ورود چاپ سنگی، کنار گذاشته شد ولی بعدها در اواخر دورهٔ قاجار دوباره استفاده از حروف سربی رایج گردید.
پیشرفتهای صنعت چاپ از زمان گوتنبرگ تا قرن بیستم
حدود ۱۴۹۰ میلادی روشهای مختلف اسیدکاری روی صفحات فلزی شکل گرفت. سال ۱۵۵۰ اولین لنز توسط کاردون[واژهنامه ۱] ایتالیایی ساخته شد. آلومیس زنه فلدر در سال ۱۷۹۶ روش لیتوگرافی را ابداع نمود. وی به مخترع چاپ سنگی شهرت دارد.
- حدود سال ۱۷۹۹ تا ۱۸۰۰ اوبی رو در پاریس نخستین دستگاه کاغذسازی را اختراع نمود که در سال ۱۸۲۰ دستگاههای کاملتری ساخته شد.
- در سال ۱۸۱۱ نخستین ماشین سیلندری لترپرس که با نیروی بخار کار می کرد توسط کونیک[واژهنامه ۲] مخترع آلمانی ساخته شد.
- در سال ۱۸۱۸ با همکاری باور ماشین چاپ سیلندی مضاعف عرضه گردید که پشت و روی کاغذ در این دستگاه به چاپ می رسید.
- در سال ۱۸۲۲ ویلیام چرچ[واژهنامه ۳] اولین ماشین حروفچینی را به ثبت رسانید.
- در سال ۱۸۲۵ نیس فورنیس[واژهنامه ۴] تهیه فرم چاپ روی صفحه های فلزی از جمله مس را به روش فتومکانیکی ابداع کرد وبا ساخت پرس دستی نمونه هایی تکثیر نمود.
- در سال ۱۸۴۴ ریچارد هو در ایالات متحده ماشین چاپ رتاتیو را به ثبت رسانید فرم چاپ به صورت مدور، دور سیلند بسته میشد.
- در سال ۱۸۵۰ ژیلوت[واژهنامه ۵] اسیدکاری روی فلز را تکامل بخشید.
- در سال ۱۸۵۱ اسکات آرشر[واژهنامه ۶] روش کلودیوم مرطوب (شیشهٔ نگاتیو) را ارایه کرد.
- در سال ۱۸۵۹ هنری جیمز[واژهنامه ۷] در انگلستان با روش فتوشیمی گرافی کلیشه زیر را ساخت.
- در سال ۱۸۶۶ در ایالات متحده اولین ماشین چاپ با کاغذ رول به ثبت رسید.
- در سال ۱۸۷۰ اولین دوربین نوسانی ریلی توسط موس ساخته شد.
- در سال ۱۸۷۴ کارل کلیچ[واژهنامه ۸] اهل چک با استفاده از نوعی کاغذ کاربن، تهیهٔ فرم را بهبود بخشید.
- در سال ۱۹۱۰ اولین ماشین هلیوگراور با استفاده از تیغهٔ دکتر بلید شروع به کار کرد.
- در سال ۱۹۱۲ ماشین چاپ پشت و رو زنافست توسط کاسپار هرمان طراحی و ساخته شد (کاغذ به صورت لولهای).
- در سال ۱۹۱۲ شرکت رولند ماشین چاپ افست با سه سیلندر مساوی را تولید کرد.
- در سال ۱۹۵۰ سیستم حروفچینی منوفتو (تکامل یافته منوتایپ) اختراع شد.
- در سال ۱۹۶۵ دکتر هل با ارائهٔ سامانه ای نوین و ساخت دستگاه اسکنر تحول بزرگی در حروفچینی و فتولیتوگرافی به وجود آورد.
- در سال ۱۹۷۶ اشعهٔ لیزر در دستگاههای فتولیتوگرافی و حروفچینی به کار گرفته شد.
خواجه نصیرالدین طوسی
ریاضیدان و منجم و فیلسوف الهی و سیاستمدار برجسته ایران
خواجه نصیرالدین محمد بن حسن جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی از اهالی جهرود از توابع قم بوده است که در تاریخ 15 جمادی الاول سال 597 هجری قمری ولادت یافته است. او به تحصیل دانش، علاقه زیادی داشت و از دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گردید.
خواجه نصیرالدین طوسی ستاره درخشانی بود که در افق تاریک مغول درخشید و در هر شهری پا گذارد آنجا را به نور حکمت و دانش و اخلاق روشن ساخته و در آن دوره تاریک و در آن عصری که شمشیر تاتار و مغول خاندانهای کوچک و یا بزرگ را از هم پاشیده و جهانی از حملات مغولها به وحشت فرو رفته و همه در گوشه و کنار منزوی و یا فراری می شدند و بازار کسادی دانش و جوانمردی و مروت می بود و فساد حکمفرما. وجود و بروز چنین دانشمندی مایه اعجاب و اعجاز است.
خواجه نصیرالدین طوسی را دسته ای از دانشوران خاتم فلاسفه و گروهی او را عقل حادی عشر نام نهاده اند. بهرحال خواجه نصیرالدین دوره تحصیل ابتدایی را قسمتی نزد دائی خود بابا افضل ایوبی کاشانی و فخرالدین داماد که او شاگرد صدرالدین سرخسی و او شاگرد افضل الدین جیلانی و او شاگرد ابوالعباس ریوگیری و او شاگرد بهمن یار از شاگردان شیخ الرئیس ابوعلی سینا تحصیل کرده است.
بقول مولف آثار الشیعه خواجه نصیرالدین طوسی با سیدعلی بن طاوس حسینی و شیخ میثم بن علی بحرانی در مدرسه ابوالسعاده اصفهان متفقاً درس خوانده و بنا به عقیده دسته ای از مورخین ابن میثم در فقه استاد و در حکمت شاگرد خواجه نصیرالدین طوسی بوده است.
شهید ثانی در رساله چهل حدیث خود می نویسد محققاً خواجه نصیر در علوم منقول شاگرد پدرش بود که او از شاگردان فضل اله راوندی بود و او از شاگردان ثقه الاسلام سید مرتضی علم الهدی می باشد.
یکی از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی علامه حلی می باشد و علامه حلی در موقع اجازه دادن به یکی از شاگردانش بنام ابن زهره درباره استادش در همان اجازه نامه چنین می نویسد:
خواجه نصیرالدین طوسی افضل عصر ما بود و از علوم عقلیه و نقلیه مصنفات بسیار داشت او اشرف کسانی است که ما آنها را درک کرده ایم، خدا نورانی کند ضریح او را. قرائت کردم در خدمت او الهیات، شفای ابن سینا و تذکره ای در هیئت را که از تالیفات خود آن بزرگوار است. پس او را اجل محتوم دریافت و خدای روح او را مقدس کند.
در آن روزگاری که آوازه دانش خواجه نصیرالدین به اطراف و اکناف رسیده بود، رئیس ناصرالدین محتشم که از دانشوران اسماعیلیه بود بدیدار خواجه مایل شد و او را به قائنات دعوت کرد و مقدم او را بسیار گرامی داشت و خواجه مدتها در آنجا بود و کتاب تهذیب الاخلاق ابن مسکویه را به فارسی ترجمه و شرح داد و بنام اخلاق ناصری تالیف کرد.
روزهای کودکی و نوجوانی خواجه توسی در شهر توس سپری شد. وی در این روزها پس از خواندن و نوشتن، قرائت قرآن، قواعد زبان عربی و فارسی، معانی و بیان و حدیث را نزد پدر خویش آموخت. پس از آن به توصیه پدر، نزد داییاش «نورالدین علی بن محمد شیعی» که از دانشمندان نامور در ریاضیات، حکمت و منطق بود، به فراگیری آن علوم پرداخت. سپس با راهنمایی پدر در محضر «کمال الدین محمد حاسب» که از دانشوران نامی در ریاضیات بود، به تحصیل پرداخت اما هنوز چند ماهی نگذشته بود که استاد آهنگ سفر کرد و آوردهاند که وی به پدر او چنین گفت: من آنچه میدانستم به او (خواجه نصیر) آموختم و اکنون سؤالهایی میکند که گاه پاسخش را نمیدانم!
پس از چندی دایی پدرش «نصیرالدین عبدالله بن حمزه» که تبحر ویژهأی در علوم رجال، درایه و حدیث داشت، به توس آمد و خواجه در نزد او به کسب علوم پرداخت. گرچه او موفق به فراگیری مطالب جدیدی از استاد نشد، اما هوش و استعداد وافرش شگفتی و تعجب استاد را برانگیخت به گونهأی که به او توصیه کرد تا به منظور استفادههای علمی بیشتر به نیشابور مهاجرت کند. او در شهر توس و به دست استادش «نصیر الدین عبدالله بن حمزه» لباس عالمان دین را بر تن کرد و از آن پس به لقب «نصیرالدین» از سوی استاد مفتخر شد.
خواجه سپس به نیشابور پای نهاد و به توصیه دایی پدر به مدرسه سراجیه رفت و مدت یک سال نزد سراج الدین قمری که از استادان بزرگ درس خارج فقه و اصول در آن مدرسه بود، به تحصیل پرداخت. سپس در محضر استاد فریدالدین داماد نیشابوری - از شاگردان امام فخر رازی - کتاب «اشارات ابن سینا» را فرا گرفت. پس از مباحثات علمی متعدد فرید الدین با خواجه، علاقه و استعداد فوق العادة خواجه نسبت به دانش اندوزی نمایان شد و فریدالدین او را به یکی دیگر از شاگردان فخر رازی معرفی کرد و بدین ترتیب نصیرالدین طوسی توانست کتاب «قانون ابن سینا» را نزد «قطب الدین مصری شافعی» به خوبی بیاموزد. وی علاوه بر کتابهای فوق از محضر عارف معروف آن دیار «عطار نیشابوری» (متوفی ۶۲۷) نیز بهرهمند شد.
خواجه که در آن حال صاحب علوم ارزشمندی گشته و همواره به دنبال کسب علوم و فنون بیشتر بود، او پس از تحصیل در نزد دانشمندان نیشابور به ری شتافت و با دانشور بزرگی به نام برهان الدین محمد بن محمد بن علی الحمدانی قزوینی آشنا گشت. او سپس قصد سفر به اصفهان کرد امّا در بین راه، پس از آشنایی با «میثم بن علی میثم بحرانی» به دعوت او و به منظور استفاده از درس خواجه ابوالسعادات اسعد بن عبدالقادر بن اسعد اصفهانی به شهر قم رو کرد.
توسی پس از قم به اصفهان و از آنجا به عراق رفت. او علم «فقه&r
زندگی نامه چند تن از بزرگان